پایگاه اطلاع رسانی صبح رابر

10:15:57 - یکشنبه 25 خرداد 1393
داغ کن - کلوب دات کام Balatarin اشتراک گذاری در فیس بوک تویت کردن این مطلب
مشدی پیرداد اقتصاد مقاومتی یعنی چه؟
وقتی از او می‌پرسی «مشدی پیرداد اقتصاد مقاومتی یعنی چه؟» می‌گوید: «نمی‌دانم» امّا می‌بینیم که او به قدرت نیرو و تفکری درونی واقف است به این امر. مگر نه این‌که ۶۰سال حصیربافی و چیلک‌ریسی و هاون چوبی تراشیدن و بر موضع ماند و آنچه خود داشتن از بیگانه تمنّا نکردن، چیزی غیر از اقتصاد مقاومتی […]

وقتی از او می‌پرسی «مشدی پیرداد اقتصاد مقاومتی یعنی چه؟» می‌گوید: «نمی‌دانم» امّا می‌بینیم که او به قدرت نیرو و تفکری درونی واقف است به این امر. مگر نه این‌که ۶۰سال حصیربافی و چیلک‌ریسی و هاون چوبی تراشیدن و بر موضع ماند و آنچه خود داشتن از بیگانه تمنّا نکردن، چیزی غیر از اقتصاد مقاومتی است؟

به گزارش” صبح رابر“، وبلاگ ” مینوجهان وب ” نوشت:

به این عکس ها خوب نگاه کنید.

مشدی

تصاویری که بدون پیوست کردن هیچ گونه کتابت و شرح اضافه ای،گویای واقعیتی آشکارند که

در آنهامشاهده می نماییم.

کاش می شد و می توانستیم بر حرص و ولع سیری ناپذیر و ضرب آهنگ دارکوب مأبانه ی قلم بر پیکره ی سفید کاغذ فائق آمد و هیچ ننگاشت.و همه چیز را به تصویر می سپرد تا خود به تنهایی رنج هویدا و سویدای نهفته بر جبین این پیر سرد و گرم چشیده ی روزگار را شرح می نمود.

چرا که اعتقاد بر این است که تصویر خود به تنهایی بهتر گویای همه چیز است.و رساتر می تواند حق مطلب را ادا نماید.

اما افسوس و صد افسوس از این حرص ناپایان قلم !

این تصویر و تصاویر که خیلی کم هم به چشم نا آشنا نیستند،بعنوان نمونه، مربوط به خیل گسترده از اجتماعی بشری در نوار جنوب شرقی کشور،از سواحل مکران در سیستان و بلوچستان وهمچنین جنوب کرمان و از آنجا گرفته تا ارتفاعات بشاکرد در هرمزگان است.

آری ، این تصویر مربوط به مشدی پیرداد تقریبأ هشتاد و سه و نیم ساله ی منوجانی است که در جنوبی ترین نقطه ی استان پهناور و غنی از معادن فلزی و دیگر منابع کرمان،به صلابت کو ه های راسخ و بلند پیرامون محل سکونتش گذران زندگی می کند.

او نماینده ی طیف وسیعی از اجتماع مردمی و بومی محلی نشسته بر گنج اما خفته در رنج یک منطقه ی جنوبی است،که شرح ما وقع زندگانی شان به اندازه ی قطر اوراق به هم پیوسته ی مثنوی هفتاد من کاغذی ست که سالهاست تحت عنوان توسعه ی مناطق محروم و کمتر توسعه یافته،توسط سردمداران و طلایه داران عرصه ی مدیریت اجتماعی و سیاست سروده شده است.

اما دریغ…

پیرداد هایی که به هیچ وجه در این نوشتار قصد به تصویر کشیدن رنجها و ناملایماتشان به جهت ایجاد ترحم و دلسوزی بر آنها نیست.چه بسا که آنان خود قهرمانانی پولادین اند که سالها بدون هیچگونه چشمداشت از کسی ،نهادی،سازمانی و یا ذره ای حمایت،با تلاش و حاصل دسترنج خود، از خوان بی پایان معبودشان ارتزاق نموده و به آنچه خدایشان عطا کرده راضی و نان از عمل خویش خورده اند بدون هیچ منّتی !

اما آنچه ما را مجاب کرده تا خطر کنیم و شیپور فریادشان باشیم،مسئولیتی است که در قبال آنها داریم. چرا که همه ی ما مسئولیم !  ( کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیه ).

آنچه از القاء حس تبعیض گونه ای که از قاب این عکس ها به بیرون تراوش می کند و چشم هربیننده ای را خیره می سازد، انعکاس کم مهری ها و سیاست های نارسای مدیرت منابع انسانی است که اینچنین عضوی و اعضایی از پیکره ی عظیم اجتماع را به درد آورده و می آورد!

به راستی که پیرداد ها مگر کجای این اطلس جغرافیا ایستاده اند که اینگونه مغفول مانده اند؟

پیرداد و پیرداد هایی که از نظر استعداد خدادادی و بهره ی هوشی هیچ کم از مرکب نشینان

مازراتی سوار ونک و پونک و قلهک و زعفرانیه نداشته و ندارند.

پس فرق شان چه بوده است ؟

آیا غیر از اینست که آنها دیده و حمایت نشده اند ؟

پیرداد هایی که برند و تولیدشان در ردیف هیچ دفتری به ثبت نیامده و هیچ LC و اعتبار اسنادی در هالک بانک ترکیه و هیچ موسسه ی دیگری برایشان گشایش نیافته است !

پیرداد هایی که هنرمندی و طول و عرض حصیر ها ، پرات ها و چیلک های ریسیده از لیف خرمایشان که یک صنعت دستی کاملأ بومی محلی است بر قاب هیچ رسانه ای به نمایش کشیده نشده و در گینسی به تحریر نیامده است. که اگر می آمد وضعشان از این که بود بهتر بود.

بلی ، پیرداد هایی که طبع نو آورانه و خلاقیت هایشان از زوایای دوربین های رسانه ملی و اسلامی جامعه شان که به تصویر کشیدن ساخت کباب ۲۶متری و ساندویچ چندصد کیلویی را هنر و جذابیت می داند به دور مانده و هنرشان به هیچ معرفی و تولید انبوهی نرسیده است!

پیرداد هایی که سهم شان از دموکراسی شاید این بوده که فقط نفس بکشند تا نمیرند!

نه زیر ساختی،نه روساختی،نه حمایتی،نه تشویقی و نه هیچ و هیچ !

که اگر می بود وضعشان بهتر بود از آنچه به تصویر آمده است !

پیرداد هایی که فقط و فقط عمل کرده اند و بس و اهل هیچ شعار و تـئـوری و نظریه ای نبوده اند و هیچ ژست تکنوکراتیکی نگرفته اند !

پیرداد هایی که نمی خواهند بدانند پاسخ دیپلماتیک یعنی چه ؟ و نمی خواهند بدانند وقتی جواب سوالی را ندانستند چگونه صاحب سوال را بپیچانند ؟

وقتی سوالی از آنها می پرسی که جواب و مفهومش را از نظر تـئـوری و آکادمیک نمی دانند به سادگی صفای باطن می گویند که نمی دانم !

حال آنکه جواب آن را نیم قرن پیش در عنفوان جوانی در عمل اثبات نموده اند، بالذات و بالفطره !

پیردادی که وقتی از او می پرسی مشدی پیرداد اقتصاد مقاومتی یعنی چه ؟ می گوید نمی دانم !

اما می بینیم و می دانیم که او به قدرت نیرو و تفکری درونی واقف است به این امر.

چرا که ویترین فروشگاه کوچکش به زیبایی وصف ناپذیری این مفهوم را در مقابل دیدگان هر رهگذری

بر معبر خیابان به نمایش گذارده است.

آری،او و آنها سالها و قرن ها پیش از مطرح شدن این مسأله ،به ندای مقتدایشان لبیک گفته اند !

مگر نه اینکه ۶۰ سال حصیر بافی و چیلک ریسی و هاون چوبی تراشیدن و بر موضع خود ماندن و آنچه خود داشتن از بیگانه تمنا نکردن ، چیزی غیر از اقتصاد مقاومتی ست ؟

پیرداد و پیردادها اما امروز دیگر نسلشان از بی مهری زمان سوخته و رو به افول اند و بر مزار

هنرشان مرثیه باید خواند !

پیرداد هایی که اگر عزیزان کمی پیش تر، آنسوی تر از پای تخت شان نگاه می کردند می دیدند.

بگذریم و قضاوت بیشتر را به تاریخ بسپاریم و همین قدر بس که بگوییم :

از پیرداد ها که گذشت. باقیمانده و آیندگان شان را در یابیم.

ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است.

تابناك وب سجام تابناك وب تابناك وب تابناك وب تابناك وب