پایگاه اطلاع رسانی صبح رابر

17:14:01 - چهارشنبه 27 آبان 1394
داغ کن - کلوب دات کام Balatarin اشتراک گذاری در فیس بوک تویت کردن این مطلب
جسم وجان تاول زده حمیده در انتظار مرهم/تصاویر
زخمهای کهنه حمیده دختری که به واقع معصوم است، سکانسهایی نه چندان دلچسب از فیلم زندگی خانواده او را رقم زده است که بی شک تنها تصور آن و نه دیدنش برای خیلی از مردم سخت و غیرقابل تحمل باشد.

به گزارش” صبح رابر”؛ به نقل از“رودبار ما“، ۱۵کیلومتری را که از مرکز شهرستان رودبار به سمت شرق برویم به روستای آبسردوئیه می رسیم و به دیدار خانواده ای رفتیم که در آن  زجر بی پدری، محنت ، مصیبت ،… مصداق رنج های بی شمار کودکیست که از لحظه تولد با زخم خو گرفته است .

آنچه در پی می‌آید، نگاهی است به درد و رنج خانواده ای بی سرپرستی با هم می‌خوانیم.

نگاه نگران مادر و چشمهای پر از دلهره او حکایت از دردی کهنه دارد،صورت رنگ پریده و خسته او نشان می دهد بیخوابی و چشم انتظاری، جزئی جدایی ناپذیر از زندگی اوست؛ زندگی که با دردها و گریه ها و اشکهای دختر شش ساله اش رنگ غم و اندوه به خود گرفته است.
زخمهای کهنه حمیده دختری که به واقع معصوم است، سکانسهایی نه چندان دلچسب از فیلم زندگی خانواده خانه باز را رقم زده است که بی شک تنها تصور آن و نه دیدنش برای خیلی از مردم سخت و غیرقابل تحمل باشد.

فاطمه زنی حدودا ۳۵ ساله با چهره ای شکسته که حکایت از درد و رنج روزگار دارد، اما بسیار مهربان و صبوراست فاطمه حدود ۱۱ماه پیش همسر خود را به دلیل بیماری سرطان از دست داد و حالا خود مانده و کودکی که تمام بدنش نقطه به نقطه زخم شده و بین انگشتان دست و پایش  گوشت آورده است.

IMG_5049

دیدن دختری که هر روز رشد می کند و قد می کشد اما با زجری کشنده، دختری که بازی کردن و خندیدن را مثل خیلی از دخترکان روستای آبسردوئیه  شهرستان رودبارجنوب دوست دارد ولی توان آن را ندارد، شاید زجرآورترین صحنه های زندگی را برای مادری تشکیل می دهد که دوست دارد دخترش همانند سایر هم سن و سالانش بخندد، بازی کند و حرفهای شیرین و با نمک بر زبان جاری کند.

وضعیت حمیده را از مادر پرسیدیم  گریه امانش را برید و در جواب گفت:  دخترم از همان بدو تولد زخمهایی بر همه نقاط بدنش ایجاد گردیده که شبیه تاول بوده وبعد چرکین و خون آلود می شوند و تا کنون مداوایی برایش یافت نشده است .

IMG_5065

زندگی غم انگیز  حمیده خانه باز دختر شش ساله ساکن شهرستان رودبار است که با یک بیماری ناشناخته و از همان دوران نوزادی دست و پنجه نرم می کند تمام بدنش نقطه به نقطه زخم شده و گوشت آورده و انگشتها به هم می چسبند که بسیار دردناک بود و این طفل را بی تاب می کند .

در حالیکه برای خیلی از ما تنها یک زخم کوچک، آه از نهادمان بلند می کند، حمیده شش سال از زندگی کودکانه خود را در حالی پشت سرگذاشته که پوست بدنش خود به خود همیشه در حال جدا شدن بوده و این وضع یک زندگی کابوس وار را برای حمیده رقم زده و خنده را از لبان وی گرفته است.

IMG_5056

مادر در حالی که اشک از چشمانش جاری است در توصیف وضع  حمیده می گوید: دخترم دوست دارد که همیشه بدون لباس باشد زیرا لباس ها بعد از چند ساعت به تنش می چسبند و باعث درد شدید وی می شوند و بعد از مدتی جدا کردن آنها از بدنش مثل کندن پوست یک انسان از بدنش عذاب آور می شود،حمیده شب را با گریه سر می کند و نمی تواند چند ساعت به راحتی بخوابد، صبح هم که از خواب بیدار می شود لباس بر بدنش چسبیده و این چسبیدن لباس به بدن یکی از بزرگترین مصیبت های این بچه است.

IMG_5062

حمیده به دلیل اینکه زخم تمام زبان و دهانش را فرا گرفته است غیر از سوپ دیگر قادر به خوردن هیچ غذای دیگری نیست در حد توان برای مداوایش تلاش کرده اما به دلیل بضاعت مالی دیگر نتوانستم او را بجای ببرم .

وی می گوید: خیلی سخته ببینی دخترت و پاره تنت جلوی چشمانت از زخمی هایی که خود به خود روی بندش ظاهر می شود، زجه بزند ولی نتوانی برایش کاری بکنی.

سپس قسمت هایی از بدن حمیده را به ما نشان می دهد ،روی پشتش تاولها در هم پیچ خورده اند ، یکی از زخمها در امتداد پشت به شدت بر آمده و متورم شده است .

IMG_5060

جوراب را که از پای حمیده در آورد گریه زوزناکش شدت می گیرد، روی زانوی حمیده  تاولی عمیق خونابه زده و صحنه ای دردناک را بوجود آورده است ، آه از نهاد همه بلند می شود و خبرنگار رودبار ما با بغضی گران در گلو سعی می کند مانع از فرو ریختن اشکهایش شود و تنها آرزوی صبر برای مادر حمیده می کند.

IMG_5050

وی ادامه داد: به هر حال من یک زن بیوه هستم و تنها راه درآمدی من یارانه است که ماهیانه دریافت می کنم ،حدود یکسال پیش پدر حمیده دچار بیماری سرطان شد وجان خود را از دست داد و حال من ماندم و کوهی از مشکلات …

دیگر تحمل ماندن در آن محیط و دیدن این همه درد و رنج در جان این طفل معصوم را نداریم… بیرون می آییم و اولین سوالی که ذهنمان را درگیر کرده این است درد و رنجی که حمیده بابت این زخمهای بی درمان تحمل می کند ممکن برای بچه های هر کدام از ما رخ دهد پس به شکرانه سلامتی فرزندانمان که می توانیم با دیدن لبخندشان، تا اوج خوشبختی پرواز کنیم و با دیدن دویدنشان گل از گلمان بشکفد باید امثال حمیده بریسم را دریابیم.

IMG_5055

IMG_5065

IMG_5067

IMG_5063

IMG_5059

IMG_5058

انتهای پیام/

تابناك وب سجام تابناك وب تابناك وب تابناك وب تابناك وب