پایگاه اطلاع رسانی صبح رابر

2:06:34 - پنجشنبه 18 اردیبهشت 1393
داغ کن - کلوب دات کام Balatarin اشتراک گذاری در فیس بوک تویت کردن این مطلب
دو مورد در خصوص جیرفت که رهبر انقلاب را به فکر فرو می برد چیست
دو چیز درباره‌ی جیرفت همیشه من را به فکر فرو می‌برد: یکی استعدادهای طبیعی و کشاورزیِ فوق‌العاده و کم‌نظیر و بعضاً بی‌نظیر در این منطقه است؛ یکی هم فقر و محرومیت زیادی که هنوز در این منطقه وجود دارد و غیرطبیعی است. ۱۷ اردیبهشت ماه یکی از خاطره انگیز ترین روز های سال برای مردم […]

دو چیز درباره‌ی جیرفت همیشه من را به فکر فرو می‌برد: یکی استعدادهای طبیعی و کشاورزیِ فوق‌العاده و کم‌نظیر و بعضاً بی‌نظیر در این منطقه است؛ یکی هم فقر و محرومیت زیادی که هنوز در این منطقه وجود دارد و غیرطبیعی است.

۱۷ اردیبهشت ماه یکی از خاطره انگیز ترین روز های سال برای مردم جیرفت است چون این روز مقارن است با سالروز حضور مقام معظم رهبری در جیرفت در سال۸۴ و آن حماسه استقبالی که از ایشان انجام گرفت همیشه بر یادها خواهد ماند.

برای یاد آوری این روز گرامی بخشی از سخنان مقام معظم رهبری در جیرفت را که بیشتر پیرامون منطقه بود مجدداً منتشر می کنیم تا ضمن یادآوری این خاطر عزیز ببینیم چقدر توانستیم به دغدغه های مقام معظم رهبری در منطقه جامعه عمل بپوشانیم.

 

جیرفت

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌
ربّ العالمین والصّلاه والسّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی اله الأطیبین الأطهرین المنتجبین الهداه المهدیّین المعصومین المکرّمین سیّما بقیهاللَّه فی الأرضین.
برای این بنده‌ی خدمتگزار، حضور در شهر جیرفت و در میان شما مردم پُرشور جیرفت و عنبرآباد، لحظه‌ی بسیار هیجان‌انگیزی است. سالها تمایل شدید قلبی داشتم که بار دیگر در جمع شما مردم عزیز و میهمان‌نواز حضور پیدا کنم. تقریباً بیست و هفت سال قبل در یک روز گرم تابستانی بنده با چند مأمور ژاندارمری وارد شهر جیرفت شدم. در شهر هیچ‌کس را نمی‌شناختم. در ابتدای ورود، مأموران، بنده را به شهربانی جیرفت راهنمایی کردند. با این وضعیت وارد جیرفت شدم؛ اما هنوز چند روزی از ورود من به این شهر نگذشته بود که احساس کردم در میان خویشاوندان، برادران و عزیزان خود هستم. مردم جیرفت آغوش محبت خود را روی این بنده‌ی ضعیف و دیگر افرادی که آن روز در این شهر به‌وسیله‌ی رژیم طاغوت تبعید شده بودند، باز کردند و همراهی و همدلی و حمایت خود را نسبت به کسانی که آنها را سربازان راه حق و حقیقت می‌دانستند، مبذول کردند. البته آن روز شهر جیرفت به این بزرگی و زیبایی نبود؛ شهر کوچکی بود با خیابان‌های معدود؛ ولی دریایی از محبت و صمیمیت در این شهر موج می‌زد. ماه رمضان، در گرمای تابستان، این مسجد جامع جیرفت زنان و مردان و جوانان بسیاری را به سمت خود جذب می‌کرد تا بتوانند حقایقی را از زبان طلبه‌های تبعیدی بشنوند. من خودم آن شبها در مسجد جامع جیرفت چندین سخنرانی کردم. مأموران رژیم طاغوت مانع بودند، اما شوق و علاقه‌ی مردم این مانع‌ها را برمی‌داشت. بنده لازم می‌دانم بخصوص از بانوان شجاع و آگاه و هوشمند جیرفتی یاد کنم. در همان جلساتی که با سایر دوستان تبعیدی در مسجد جامع شرکت می‌کردیم و مردم می‌آمدند، اولین شعار انقلابی و فریاد اعتراض علیه رژیم طاغوت، از پشت پرده‌یی که زنها نشسته بودند، بلند شد. زنهای جیرفتی، آن روز همان شعارهایی را در مسجدِ خودشان با صدای بلند تکرار کردند که مردم قم و تهران و سایر شهرهای مرکزی کم‌وبیش آن شعارها را می‌دادند. مردم این منطقه، مردمی مؤمن، وفادار و از بن دندان معتقد به دین و ولایت بوده‌اند؛ مردمی که در سالهای انقلاب و همچنین در طول سالهای جنگ تحمیلی بهترین امتحان‌ها را دادند. مردم جیرفت، عنبرآباد، کهنوج و منوجان – که من همین‌جا از مردم کهنوج و منوجان عذرخواهی می‌کنم که علی‌رغم تمایل قلبی‌ام، امکان نداشت به شهر آنها بروم و در میان آنها حاضر شوم – در طول سالهای انقلاب و جنگ تحمیلی یکی از بهترین امتحان‌های خود را در راه خدا دادند. احساسات پاک مذهبی در جیرفت، جزو نقاط برجسته و درخشان است. سرداران شهیدی که از این سرزمین برخاستند و افتخار آفریدند، هر کدام ستاره‌ی درخشانی هستند. جمعی از بهترین سرداران لشکر پُرافتخار ثاراللَّه جزو مردم شما و جوانان شما بودند؛ بعضی شهید شدند، برخی هم با کوله‌باری از افتخار و حسنات معنوی و الهی، بحمداللَّه در حال حیاتند. فعالیت‌های قرآنی و مذهبی در این شهرستان چشمگیر است. هرچه من درباره‌ی مردم جیرفت و این منطقه در ذهن دارم، همه خاطرات نیک و یادهای زیبا و فراموش نشدنی است.

 

در جیرفت کارهای زیادی صورت گرفته است. کسانی که آمارها را درست مطالعه کنند و وضع قبل از نظام جمهوری اسلامی را در این منطقه بدانند، می‌دانند چقدر تلاش شده است؛ اما کافی نیست.

دو چیز درباره‌ی جیرفت همیشه من را به فکر فرو می‌برد: یکی استعدادهای طبیعی و کشاورزیِ فوق‌العاده و کم‌نظیر و بعضاً بی‌نظیر در این منطقه است؛ یکی هم فقر و محرومیت زیادی که هنوز در این منطقه وجود دارد و غیرطبیعی است. استعداد طبیعی و فقر غیرطبیعی همیشه ذهن بنده و خاطر هر دلسوزی را به خود مشغول می‌کند. البته خشکسالی‌های پی‌درپی تأثیر زیادی داشته است. خشکسالی، هفت سال – هشت سال به این مردم خیلی صدمه زد، که امیدواریم این دوره تمام شده باشد. امسال بارندگی نسبتاً خوب بود؛ ان‌شاءاللَّه سالهای بعد هم به حول و قوه‌ی الهی و بفضل الهی وضع بارندگی خوب باشد و مقداری جبران شود؛ اما تلاشهای دیگری هم در کنار این لازم است که باید صورت بگیرد.

به نظر من مهمترین مسائل این منطقه، سه موضوع است: یکی مسأله‌ی اشتغال جوانان است؛ یکی مسأله‌ی امنیت است؛ یکی هم مسأله‌ی فعالیت‌های فرهنگیِ مؤثر و نوین و همه‌جانبه است. این، سه سرفصل عمده است که همه‌ی فعالیت‌ها برای این منطقه‌ی از استان کرمان باید متوجه به این سه سرفصل باشد. اگر مسأله‌ی راه و صنایع تبدیلی و مقاوم‌سازی خانه‌ها و ساخت‌وسازهای لازم و ضروری در بخشهای مختلف مطرح است، همه باید متوجه به این سه هدف اصلی باشد. در مذاکره‌ی با مسؤولان احساس می‌شود که به این نکات توجه کرده‌اند؛ لذا همت و تلاشی لازم است. در مجموعه برنامه‌های دولتها و قوه‌ی مجریه، این‌گونه مسائل که به متن زندگی مردم در بخشهای مختلف ارتباط پیدا می‌کند، باید در درجه‌ی اول قرار بگیرد. هر کاری در کشور صورت می‌گیرد، باید با هدف رفع فقر و محرومیت و ایجاد رونق در زندگی عموم مردم – نه بخشی از مردم و قشرهای خاص – باشد. در چنین فضایی است که مردم می‌توانند به اهداف والای نظام اسلامی – یعنی معنویت و تکامل روحی و تعالی اخلاقی – دست پیدا کنند؛ فضایی که خیرات جامعه به نحو صحیح میان مردم تقسیم شود؛ هر کس استعداد خود را به صحنه بیاورد و بهره‌ی آن را ببرد و نظام و حکومت مراقب باشد که هم به کسی ظلم نشود و هم هیچ‌کس محروم نماند. معنای ریشه‌کنی فقر این است. درباره‌ی دولتهای جمهوری اسلامی اینها را باید ملاک قرار داد.

منبع : بوتیا

تابناك وب سجام تابناك وب تابناك وب تابناك وب تابناك وب