یادداشت بایگانی - صفحه ۵۰ از ۵۳ - پایگاه اطلاع رسانی صبح رابر https://sobherabor.ir/category/note/page/50/ پایگاه اطلاع رسانی Thu, 25 Jul 2013 07:23:08 +0000 fa-IR hourly 1 https://wordpress.org/?v=6.3.3 خانه را جستجو کنید! https://sobherabor.ir/5120/%d8%ae%d8%a7%d9%86%d9%87-%d8%b1%d8%a7-%d8%ac%d8%b3%d8%aa%d8%ac%d9%88-%da%a9%d9%86%db%8c%d8%af/ https://sobherabor.ir/5120/%d8%ae%d8%a7%d9%86%d9%87-%d8%b1%d8%a7-%d8%ac%d8%b3%d8%aa%d8%ac%d9%88-%da%a9%d9%86%db%8c%d8%af/#respond Thu, 25 Jul 2013 07:22:24 +0000 http://sobherabor.ir/?p=5120

اکنون سؤال این است که آیا فتنه‌گرانی با هویت‌های یاد شده و ماهیت‌های از پرده برون افتاده می‌توانند در صحنه سیاسی و اجتماعی ا صاحب نقش و مسئولیت باشند؟!

به گزارش “صبح رابر” شبکه اطلاع رسانی دانا، شخصی را حکایت کرده‌اند که با عصبانیت و به گلایه می‌گفت؛ این همسایه‌های ما، آدم‌های عجیب و غریبی هستند؛ هر وقت چیزی را گم می‌کنند و یا از منزل آنان چیزی دزدیده می‌شود، انگشت اتهام را به‌سوی من دراز می‌کنند و سراغ اشیاء و اجناس به سرقت رفته خود را در خانه ما می‌گیرند! به او گفتند؛ چاره کار آسان است. این دفعه اگر تو را متهم کردند، به آنها اجازه بده که خانه‌ات را بگردند تا مطمئن شوند که دزد نیستی و دیگر تو را متهم نکنند و طرف گفت؛ این کار را کرده‌ام ولی از شانس بد، هر وقت برای جستجو به خانه‌ام آمده‌اند، چیزی را که گم کرده بودند در خانه من یافته‌اند!

بعد از انتخاب آقای دکتر روحانی به ریاست جمهوری اسلامی ایران و تاکید چند باره ایشان که وامدار هیچ حزب و گروهی نیست و خود را رئیس جمهور همه ملت می‌داند، دو رخداد به طور همزمان اتفاق افتاد. از یکسو مدعیان اصلاحات و اصحاب فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸ که با رأی حداکثر ۷ درصدی خود قصد مصادره آراء رئیس جمهور منتخب را داشتند، در اجرای پروژه‌ای که علیه ایشان تدارک دیده بودند با دشواری غیرمنتظره‌ای روبرو شدند و از سوی دیگر، مواضع رسما اعلام‌شده آقای روحانی، مخصوصا تاکید ایشان بر آموزه‌های اسلامی و انقلابی که با مواضع ضد انقلابی اصحاب فتنه تفاوت یکصد و هشتاد درجه‌ای داشت، برخی از تردیدهای اولیه در باره احتمال گرایش رئیس جمهور منتخب به جریان بدنام مورد اشاره را برطرف کرد و نشان داد که ایشان برخلاف انتظار اصحاب فتنه در پی خدمت به اسلام و انقلاب و نظام است. در پی این دو رخداد بود که اصحاب فتنه ۸۸ تعدادی از وزارتخانه‌های حساس و کلیدی را به عنوان سهم خود از کابینه دکتر روحانی نشانه رفتند و شماری از اصحاب نشان‌دار فتنه را برای تصدی وزارتخانه‌های مورد اشاره نامزد کرده و تلاش گسترده‌ای را به منظور سرپوش گذاشتن بر خیانت آنان آغاز کردند. اینجا بود که کیهان با توجه به شناخت و اشراف خود بر جریان فتنه و اسنادی که از خیانت آنان در اختیار داشت، اطلاع‌رسانی درباره این جریان آمریکایی- اسرائیلی را وظیفه خود دید و طی چند یادداشت و گزارش مستند از چهره واقعی آنان پرده برداشت. افشاگری‌های مستند کیهان همانگونه که انتظار می‌رفت به جای روبرو شدن با پاسخ‌های منطقی و مستدل اصحاب فتنه، با انبوهی از فحاشی و ناسزاگویی سازماندهی شده فتنه‌گران داخلی و حامیان بیرونی آنها روبرو شد. نکته درخور توجه این که در میان حجم انبوه و گسترده ناسزاهایی که اصحاب فتنه و حامیان بیرونی آنها حواله کیهان کرده و می‌کنند حتی یک نمونه- تاکید می‌شود حتی یک نمونه- نمی‌توان یافت که در آن دلیل، سند و یا شاهد و قرینه‌ای برای انکار اسناد مورد اشاره و استناد کیهان ارائه کرده باشند. چرا؟! پاسخ روشن‌تر و گویاتر از آن است که نیازی به استدلال‌های پیچیده داشته باشد. سران و عوامل فتنه ۸۸ با اعتماد به مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس که مدیریت فتنه را برعهده داشتند و با اطمینان از حجم انبوه امکانات مالی، تبلیغاتی و تدارکاتی که تحت مدیریت این مثلث به میدان آورده شده بود، براندازی جمهوری اسلامی ایران را قطعی و کار نظام را تمام شده تلقی می‌کردند و از این روی، پرده نفاق را کنار زده و آشکارا به صحنه آمده بودند، دقیقا به همین علت، اسناد فراوان و غیرقابل انکاری از وطن‌فروشی و خیانت خویش باقی گذارده‌اند و امروزه همین اسناد آشکار و از پرده برون افتاده است که به آنها اجازه نمی‌دهد هویت واقعی خود را پنهان کنند.
آیا اصحاب فتنه و سران و عوامل آن می‌توانند دستکم دو بار ملاقات پنهان با جرج سوروس صهیونیست و یکی از سردمداران تابلودار کودتاهای مخملی را انکار کنند؟ و یا چگونه می‌توانند اجرای بی کم‌و‌کاست فرمول کودتای مخملی را که از بیرون به آنان دیکته شده بود، از نگاه تیزبین مردم پنهان بدارند؟! کیهان در جریان فتنه ۸۸ تمامی مراحل آن، از جمله، تشکیل کمیته صیانت از آرا، انتخاب رنگ، ادعای تقلب در انتخابات و آشوب‌های خیابانی، پیشنهاد رفراندوم و… را از قبل پیش‌بینی و اعلام کرده بود، حتی چند روز قبل از انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ تیتر اول خود را به این هشدار اختصاص داده و نوشته بود «آخرین پرده سناریوی افراطیون، آشوب پس از شکست» است. آیا تمامی این مراحل بدون کم‌و‌کاست اتفاق نیفتاد؟! کیهان که غیب‌گو نبوده و نیست، پس چگونه توانسته بود تمامی مراحل یاد شده را از قبل پیش‌بینی کند؟! پاسخ آن است که اصحاب فتنه ۸۸ دقیقا مطابق فرمول کودتاهای مخملی که از قبل به آنان دیکته شده بود عمل می‌کردند و در نهایت، خود را پیروز ماجرا تلقی می‌کردند.
آیا اصحاب فتنه که این روزها دم از ایران و نظام و مردم می‌زنند می‌توانند حضور پی‌درپی مسئولان عالی‌رتبه- تاکید می‌شود مسئولان عالی‌رتبه و نه ماموران عادی- صهیونیست، سرویس‌های اطلاعاتی «سیا» و MI6 انگلیس در ایران را که به دعوت آنها و برای آموزش فتنه‌گران به کشور آمده بودند، انکار کنند؟!
آیا «جان کین» مسئول برجسته سرویس اطلاعاتی MI6 انگلیس و رئیس مرکز مطالعات دموکراسی لندن-CSD- دو بار با دعوت شما به ایران نیامده و برای اصحاب فتنه کارگاه آموزشی دایر نکرده بود؟! آیا ریچارد رورتی، مامور برجسته CIA به دعوت سران فتنه وارد ایران نشده و پروژه موسوم به «ائتلاف سفید» یعنی ائتلاف همه گروه‌های مخالف نظام زیر یک تابلوی واحد را پیشنهاد نکرده بود؟ درباره حضور «تیموتی گارتن اش» از رهبران صهیونیست کودتاهای مخملی و تشکیل چندین نشست آموزشی برای مدعیان اصلاحات و مخصوصا حزب مشارکت چه می‌فرمائید؟!
آیا «مایکل ایگناتیف» رهبر لیبرال‌های پارلمان کانادا و عضو وابسته به CIA برای آموزش و ارائه راهبردهای انتخاباتی میهمان فتنه‌گران نبود؟ آیا حضور «یورگن هابرماس» و ملاقات‌های وی با عوامل فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸ را انکار می‌کنید؟! درباره حضور «آدام میچنیک» رهبر کودتای مخملی لهستان، «آگنش هلر» صهیونیست و رهبر کودتای مخملی مجارستان، «الکساندر اسمولار» رهبر جنبش همبستگی لهستان و مامور رسمی CIA چه نظری دارید؟ آیا دعوت از آنها و برپایی نشست‌های آموزشی با آنان قبل از انتخابات ۸۸ را می‌توانید انکار کنید؟! مگر «جان هیک» تئوریسین انگلیسی برای پیشبرد پروژه کودتای مخملی به ایران نیامده و با سران و عوامل فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸ جلسات پی‌درپی نداشته است؟!
«فرح کریمی» عضو شاخه نظامی گروهک منافقین که بعدها به تابعیت هلند و عضویت حزب صهیونیستی سبزها درآمد، برای مشاوره درباره کودتای مخملی به ایران نیامده و با اصحاب فتنه ملاقات‌های مفصل نداشته است؟! درباره حضور هاله اسفندیاری مدیر مرکز خاورمیانه‌ای بنیاد وودرو ویلسون و همسر شائول بخاش- عضو کمیته بیکر کاخ سفید- و تابع رژیم صهیونیستی، کیان تاجبخش نماینده رسمی بنیاد سوروس، رامین جهانبگلو از عوامل CIA و کارشناس کودتاهای مخملی و جلساتی که با اصحاب فتنه داشته‌اند چه می‌فرمائید؟! و… راستی مگر نه اینکه، تعداد فراوانی از همکاران و همراهان فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸ هم اکنون به آمریکا، انگلیس و برخی کشورهای اروپایی پناهنده شده و امروزه آشکارا از اهداف براندازانه فتنه ۸۸ سخن نمی‌گویند؟!
آیا آقای حسین بشیریه که مدعیان اصلاحات از او با عنوان تئوریسین برجسته یاد می‌کنند عضو رسمی بنیاد NED سرویس اطلاعاتی CIA نبوده و هم اکنون رسما به آمریکا پناهنده نشده است؟ درباره عطاءالله مهاجرانی- وزیر ارشاد اصلاحات- علی‌اصغر رمضان‌پور معاون فرهنگی آقای مسجدجامعی، مزروعی، کدیور و… که امروزه تمامی آنها در خدمت سرویس‌های اطلاعاتی اروپا، آمریکا و اسرائیل هستند چه نظری دارید؟! و…
آنچه به آن اشاره رفت، فقط مشتی از خروارها و اندکی از بسیارهاست که کمترین تردیدی درباره وطن‌فروشی اصحاب و عوامل فتنه باقی نمی‌گذارد.
اکنون سؤال این است که آیا فتنه‌گرانی با هویت‌های یاد شده و ماهیت‌های از پرده برون افتاده می‌توانند در صحنه سیاسی و اجتماعی ایران اسلامی صاحب نقش و مسئولیت باشند؟!
آیا هنوز هم شبکه عنکبوتی و مشترک اصحاب فتنه و مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس می‌توانند به کیهان اعتراض کنند که چرا جماعت یاد شده را وطن‌فروش و ستون پنجم دشمنان بیرونی معرفی می‌کند؟!… و در این باره گفتنی‌های فراوان و مستند دیگری نیز هست.

حسین شریعتمداری

منبع:روزنامه کیهان

]]>
https://sobherabor.ir/5120/%d8%ae%d8%a7%d9%86%d9%87-%d8%b1%d8%a7-%d8%ac%d8%b3%d8%aa%d8%ac%d9%88-%da%a9%d9%86%db%8c%d8%af/feed/ 0
اصحاب فتنه در پی تسخیر وزارت علوم هستند https://sobherabor.ir/4939/%d8%a7%d8%b5%d8%ad%d8%a7%d8%a8-%d9%81%d8%aa%d9%86%d9%87-%d8%af%d8%b1-%d9%be%db%8c-%d8%aa%d8%b3%d8%ae%db%8c%d8%b1-%d9%88%d8%b2%d8%a7%d8%b1%d8%aa-%d8%b9%d9%84%d9%88%d9%85-%d9%87%d8%b3%d8%aa%d9%86%d8%af/ https://sobherabor.ir/4939/%d8%a7%d8%b5%d8%ad%d8%a7%d8%a8-%d9%81%d8%aa%d9%86%d9%87-%d8%af%d8%b1-%d9%be%db%8c-%d8%aa%d8%b3%d8%ae%db%8c%d8%b1-%d9%88%d8%b2%d8%a7%d8%b1%d8%aa-%d8%b9%d9%84%d9%88%d9%85-%d9%87%d8%b3%d8%aa%d9%86%d8%af/#respond Sun, 21 Jul 2013 14:22:44 +0000 http://sobherabor.ir/?p=4939

اصحاب فتنه به منظور کور کردن خط علم و خوش‌رقصی دیگری برای دشمنان بیرونی در پی تسخیر وزارت علوم هستند؟!

به گزارش “صبح رابر” به نقل از روزنامه کیهان حسن شریعتمداری نوشت:چند سال قبل طی یادداشتی با عنوان «راست‌بگو، نهان مکن» به خاطره‌ای که در پی خواهد آمد اشاره کرده بودیم و امروز تکرار آن را برای نزدیک شدن ذهن به یکی از مسائل حساس این روزها بی‌فایده نمی‌دانیم، و ماجرا اینگونه بود؛

«مهرماه سال ۱۳۷۶ بود و ۲ ماه قبل از برپایی کنفرانس سران کشورهای اسلامی که قرار بود آذرماه همان سال و برای اولین‌بار در تهران برگزار شود. آقای دکترحسن روحانی به عنوان نماینده حضرت آقا و دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی، از مسئولان رسانه‌های کشور دعوت کرده بود تا درباره اهمیت کنفرانس سران و نقشی که رسانه‌ها می‌توانند در انعکاس اخبار اجلاس و مسائل پیرامونی آن داشته باشند، رایزنی و تبادل‌نظر کند. آن روزها در روزنامه کیهان سلسله گزارش‌های مستندی با موضوع «ثروت‌های بادآورده» را به دست چاپ می‌سپردیم و پرونده‌های متعددی از غارتگری بیت‌المال که حاصل تلاش میدانی خبرنگارانمان و همکاری و اطلاع‌رسانی برادران حزب‌الله بود را برای اطلاع مردم و پی‌گیری مسئولان می‌گشودیم. در نشست آن روز شورای عالی امنیت ملی، مدیرمسئول یکی از روزنامه‌ها، خطاب به آقای دکتر روحانی، رئیس جلسه گفت: پیشنهاد می‌کنم روزنامه کیهان در این فاصله ۲ماهه تا برگزاری اجلاس سران، گزارش‌های خود درباره دله‌دزدی‌ها- دقیقا با همین تعبیر- را متوقف کند که باعث آبروریزی نشود! آقای روحانی که قصد داشت مذاکرات جلسه را جمع‌بندی کند نظر نگارنده را جویا شد که به ایشان گفته شد؛ پیشنهاد بنده آن است که به جای درخواست توقف سلسله گزارش ثروت‌های بادآورده در کیهان، از «دله‌دزدها» بخواهید برای حفظ آبروی کشور، لااقل در این دو‌ماه باقیمانده تا اجلاس سران، از دله‌دزدی دست بردارند و غارت بیت‌المال را دستکم برای همین دو ماه متوقف کنند! و توضیح داده شد چرا باید به جای نهیب بر غارتگران بیت‌المال، روزنامه کیهان را که نسبت به این غارتگری‌ها هشدار می‌دهد، سرزنش کرد»؟!
کیهان به گواهی عملکرد و مواضع خود طی ۲۰ سال گذشته نشان داده است که اهل زدوبند با این یا آن گروه سیاسی و سهم‌خواهی از قدرت نیست. این واقعیت در صفحه صفحه روزنامه و سطرسطر آن ثبت و ضبط شده و برای همگان قابل مراجعه می‌باشد و از این طریق که نه پیچیده است و نه پنهان، به آسانی می‌توان دید نگاه و مواجهه کیهان با دولت‌ها و مسئولان نظام، در چارچوب «صراحت آمیخته به صداقت» قابل تعریف است. کیهان برخلاف برخی از جریانات سیاسی که هر روز به اقتضای منافع شخصی و گروهی خود رنگ عوض می‌کنند، دامن یکرنگی را رها نکرده است.
این روزها، باز هم کیهان با همان نگاه در میدان است و به لطف خدای تبارک و تعالی و بی‌اعتناء به وسوسه خناسان و هجوم همه‌جانبه نان به‌نرخ‌روزخورهای وطن‌فروش‌، قصد ندارد از روشنگری‌های مستند خود دست بردارد و دقیقا به همین علت و در بستر همین وظیفه مقدس اصرار دارد آقای روحانی، رئیس‌جمهور منتخب را از خواب شوم و خیانت‌آمیزی که اصحاب‌فتنه و مدعیان اصلاحات برای دولت ایشان دیده‌اند باخبر کند. اگرچه بر این باوریم دکتر روحانی باهوشتر از آن است که از ترفند آنان بی‌خبر مانده باشد.
آنچه کیهان دراین‌باره نگاشته و می‌نگارد با شواهد و قرائن غیرقابل تردید و اسنادی همراه است که انکار کردنی نیستند و اگر غیر از این بود، اصحاب جنایتکار فتنه آمریکایی- ‌اسرائیلی ۸۸ و اعوان و انصار پیدا و پنهان آنها به‌جای فحاشی و ناسزاگویی، برای نفی نظرات مستند کیهان به استدلال منطقی روی می‌آوردند و یا دستکم، برای آن که نشان بدهند قصد مصادره آرای آقای روحانی را ندارند، شاهد و قرینه‌ای ارائه می‌کردند… 
و اما، شواهد فراوانی در دست است که نشان می‌دهد اصحاب فتنه و مدعیان اصلاحات در پی مصادره ریاست‌جمهوری آقای روحانی هستند و این خیال شوم- که امید است خام نیز باشد- را از گذرگاه نفوذ عوامل خود به کابینه ایشان پی گرفته و با همه توان دنبال می‌کنند. براساس گزارش‌های موثق که برخی از اطرافیان و نزدیکان عوامل فتنه با احساس مسئولیت اسلامی و انقلابی در اختیار کیهان گذاشته‌اند، مدعیان اصلاحات برای تصاحب چهار وزارتخانه اطلاعات، کشور، علوم و امور خارجه خیز برداشته‌اند ولی از آنجا که دورخیز آنها با هوشیاری آقای دکتر روحانی روبرو شده است، پروژه مصادره ریاست‌جمهوری آقای روحانی را روی سه وزارتخانه اطلاعات و کشور و علوم متمرکز کرده‌اند. مطابق گزارش موثق یاد شده یکی از سردمداران جبهه اصلاحات که از عوامل نشان‌دار فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸ نیز هست، اعلام کرده است که اگر سه وزارتخانه اطلاعات و کشور و علوم را در اختیار داشته باشیم، روحانی از جایگاه ریاست‌جمهوری رسمی به یک رئیس‌جمهور اسمی تنزل می‌کند و در این حالت، ناکامی‌ها و شکست‌های احتمالی وی به حساب خودش نوشته می‌شود و در مقابل، زمینه‌سازی برای تثبیت موقعیت سیاسی و اجتماعی جبهه اصلاحات دستاوردی است که نصیب ما خواهد شد. در پی درز کردن این خبر به بیرون است که یکی از روزنامه‌های عمیقا وابسته به آیت‌الله هاشمی مجبور می‌شود ملاحظات تاکید شده را کنار گذارده و در اقدامی غیرمنتظره که با توجه به ائتلاف مستحکم و تعریف شده جبهه اصلاحات با آیت‌الله هاشمی بعید به نظر می‌رسید، بنویسد «اظهارات، اشارات و تحلیل‌های سران جناح اصلاح‌طلب، این روزها نشان می‌دهد آنها دولت دکتر حسن روحانی را به منزله پلی برای عبور از شرایط کنونی جهت رسیدن به قدرت می‌دانند. یکی از سران جناح اصلاحات در تشریح وضعیت دولت روحانی می‌گوید: «شاید بهتر باشد اصلاح‌طلبان، درون حاکمیت نباشند تا بتوانند خود را احیا کنند.» به نظر می‌رسد با توجه به شرایط دشوار اقتصادی کشور، اصلاح‌طلبان ترجیح می‌دهند خود را با مشکلات این مرحله درگیر نکنند و با این تحلیل که دولت دکتر روحانی نمی‌تواند توفیق چندانی به دست آورد، خود را برای در دست گرفتن قدرت در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۳۹۶ آماده کنند.» این اقدام و افشاگری غیرمنتظره روزنامه یاد شده، گزارش موثقی را که به کیهان رسیده است تائید می‌کند و نشان می‌دهد اصحاب فتنه به دولت آقای روحانی نگاه «نردبانی» دارند.
همین گزارش موثق حکایت از آن دارد که اصحاب فتنه اصرار چندانی برای تسخیر پست معاون اولی ندارند و در توانمندی‌ آقای عارف بر فرض تصدی پست معاون اولی تردید جدی دارند و بر این باورند که ناتوانی عارف با توجه به عضویت اعلام شده ایشان در جبهه اصلاحات، برای این جبهه دردسرآفرین خواهد بود. گزارش یاد شده که بسیاری از شواهد بیرونی دیگر نیز، صحت آن را تائید می‌کند حاکی از آن است که اصحاب فتنه فلش حرکت خود را از تسخیر پست معاون اولی به تسخیر وزارت علوم تغییر جهت داده‌اند. چرا؟!
شاید کیهان را به بدبینی متهم کنند که کرده‌اند و می‌کنند ولی آنچه دراین‌باره ارائه می‌دهیم فقط یک «ادعا» نیست بلکه اسناد و شواهد فراوانی بر درستی آن گواهی می‌دهند، بخوانید؛
پایگاه «اسکوپوس» که معتبرترین پایگاه داده‌ها و سنجش‌های علمی دنیاست رسما اعلام کرده است که ایران در «تولید علم» رتبه پانزدهم جهانی را کسب کرده است و چنانچه با همین روند و آهنگ رشد پیش برود، در سال ۲۰۱۸ رتبه چهارم «تولید علم» دنیا را به خود اختصاص خواهد داد. حالا به این آمار که در مراکز معتبر علمی ثبت شده و به آسانی قابل دسترسی است توجه فرمائید.
در طول ۴ سال دوم دولت آقای خاتمی مجموعا ۲۰۰۰ فرصت مطالعاتی به اساتید و دانشجویان داده شده است و در دولت کنونی هر سال ۹ هزار فرصت مطالعاتی و در مجموع ۴سال بیش از ۳۶هزار فرصت مطالعاتی داده شده است، یعنی ۱۶ برابر دولت اصلاحات. از مجموع ۱۹۴هزار مقاله علمی ثبت شده در ISI، بیش از ۱۵۲ هزار مقاله در دولت کنونی به ثبت رسیده و تنها ۴۲ هزار مقاله علمی ثبت شده در ISI مربوط به دولت‌های قبلی بوده است.
در مجموع ۴ سال دولت آقای خاتمی اساتید و دانشجویان در ۳هزار همایش بین‌المللی شرکت داشته‌اند و این رقم در دولت کنونی هر سال ۱۶ هزار و در مجموع ۴ سال اخیر ۶۴ هزار همایش بوده است.
حالا به سابقه مدعیان اصلاحات در دوران حاکمیت خود بر وزارت علوم نگاه کنید، وزرای دولت اصلاحات مخصوصا در دوره تصدی آقای «ج-ت» دانشگاه‌ها را به مرکز جولان احزاب سیاسی تبدیل کرده و با تنش‌آفرینی‌‌های پیوسته «خط علم» را کور کرده بودند. آیا غیر از این است؟! از فرزندان با استعداد این مرز و بوم به جای کسب علم و دانش برای مقاصد سیاسی و دم‌دستی خود بهره می‌گرفتند و در نهایت نیز آقای «س-ح» خطاب به آنها گفته بود؛ «جنبش دانشجویی حرف مفت است، زیاد دویدید و درگیر شدید، حالا دیگر باید بروید کار تئوریک بکنید»! تمامی این نمونه‌ها ثبت و ضبط شده و غیرقابل انکار است.اکنون، این سه گزاره را کنار هم بگذارید؛ 
اول؛ نگرانی و اضطراب بارها اعلام شده دشمنان بیرونی از پیشرفت‌های علمی حیرت‌آور دانشجویان و اساتید ایرانی، دوم؛ خیانت برملا شده اصحاب فتنه در همراهی با دشمنان بیرونی و سوم؛ تلاش کنونی آنها برای تسخیر دوباره وزارت علوم. آیا از کنار هم گذاردن سه‌گزاره یاد شده به این نتیجه نمی‌رسید که اصحاب فتنه به منظور کور کردن خط علم و خوش‌رقصی دیگری برای دشمنان بیرونی در پی تسخیر وزارت علوم هستند؟! برای آنها همین خوش‌رقصی‌ها حائز اهمیت است و نه موفقیت آقای دکتر روحانی. و در این باره باز هم گفتنی‌هایی هست.

حسین شریعتمداری

]]>
https://sobherabor.ir/4939/%d8%a7%d8%b5%d8%ad%d8%a7%d8%a8-%d9%81%d8%aa%d9%86%d9%87-%d8%af%d8%b1-%d9%be%db%8c-%d8%aa%d8%b3%d8%ae%db%8c%d8%b1-%d9%88%d8%b2%d8%a7%d8%b1%d8%aa-%d8%b9%d9%84%d9%88%d9%85-%d9%87%d8%b3%d8%aa%d9%86%d8%af/feed/ 0
واقع‌بینی در تحولات مصر https://sobherabor.ir/4857/%d9%88%d8%a7%d9%82%d8%b9%e2%80%8c%d8%a8%db%8c%d9%86%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d8%aa%d8%ad%d9%88%d9%84%d8%a7%d8%aa-%d9%85%d8%b5%d8%b1/ https://sobherabor.ir/4857/%d9%88%d8%a7%d9%82%d8%b9%e2%80%8c%d8%a8%db%8c%d9%86%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d8%aa%d8%ad%d9%88%d9%84%d8%a7%d8%aa-%d9%85%d8%b5%d8%b1/#respond Sat, 20 Jul 2013 09:30:27 +0000 http://sobherabor.ir/?p=4857

سعدالله زارعی

به گزارش”صبح رابر“معمولا در تحولات اجتماعی تفاوتی میان آنچه در کلیت یک پدیده روی می‌دهد با آنچه در اجزاء آن پدیده روی می‌دهد وجود دارد و از این رو یک جامعه‌شناس و یا روانشناس اجتماعی تلاش می‌کند تا با جداسازی اجزاء و سپس کشف روابط هر پدیده با پدیده‌های دیگر حتی‌الامکان به همه حقایق دست یابد و به تصویر جامعی از تحولات اجتماعی برسد که البته کار بسیار سخت و توام با ضریب خطای نسبتا بالا می‌باشد به همین دلیل در بسیاری از موارد جامعه‌شناسان و روانشناسان اجتماعی قادر به پیش‌بینی آینده نیستند.
یکی از اصلی‌ترین پایه‌های بررسی تحولات «نفوذ» می‌باشد و در این مقوله در اینکه آیا آنچه در سطوح بالا می‌گذرد با آنچه در سطوح زیرین جریان دارد، با یکدیگر نسبت «الزام»ی دارند مباحث زیادی میان جامعه‌شناسان پدید آمده است. جزمیت‌گرایان نظیر «مارکس» معتقد به وحدت روندها و نتایج هستند آنان روند تحولات اجتماعی را بصورت خطی مطالعه کرده و از آن تفسیر واحدی بروز می‌دهند اما اغلب جامعه‌شناسان و روانشناسان اجتماعی معتقدند نسبت الزام‌آوری میان درجه نفوذ در سطح بالا و سطح پایین یک پدیده اجتماعی وجود ندارد. «تالکوت پارسونز» معتقد به چهار نوع نفوذ است وی می‌گوید نفوذ سیاسی متعلق به طبقه اول جامعه است که طبقه حکمرانان را شامل می‌شود این نفوذ اگرچه بسیار موثر است اما در پایدار بودن آن تردید جدی وجود دارد. یک نوع از نفوذ دیگر «نفوذ اعتباری» است که به اعتبار یک توافق روی داده و میزان پایایی آن به دوره توافق بستگی دارد این نوع از نفوذ هم اگرچه می‌تواند پایه‌های یک تحول اجتماعی را شکل دهد اما خود مانند نفوذ سیاسی محکوم به دوره خاص زمانی است. نوع دیگری از نفوذ، نفوذ مبتنی بر «وفاداری‌های متفاوت» است. در این نوع، نفوذ سیاسی و اعتباری به نوعی نگرش خاص در جامعه تبدیل شده و پایایی آن نسبت به دو نوع دیگر بیشتر است، مارکسیسم و ناسیونالیسم دو نمونه از این نوع نفوذ به حساب می‌آیند. نوع چهارم نفوذ معطوف به هنجارهاست. این نوع از نفوذ پایه‌های اصلی تحولات اجتماعی را تشکیل می‌دهند و تاثیرات جدی بر انواع نفوذهای دیگر دارند. البته این نوع از نفوذ در یک بستر زمانی طولانی شکل می‌گیرد و حرکت بطئی دارد.
در محیط منطقه‌ای ما شاهد هر چهار نوع نفوذ هستیم گاهی این‌ها را یکی دیده‌ایم و خواسته‌ایم از همه آن ها تعریف واحدی ارائه دهیم ولی زمانی که با راه جداگانه نوعی از نوع دیگر مواجه شده‌ایم متوجه شده‌ایم که پدیده را آنگونه که باید نشناخته‌ایم اما واقعیت این است که در اینجا بیش از آنکه ما در فهم پدیده دچار خطا شده باشیم در این همانی پدیده دچار خطا و ساده‌انگاری شده‌ایم. جدای از اینکه گاهی هم ناخواسته به ورطه نوعی جزمیت‌گرایی هم می‌افتیم.
بگذارید در بررسی این موضوع مثالی بزنیم. در مصر ما با مقوله‌ای بنام «تحولات» مواجه هستیم بعد از مدتی اتفاقاتی افتاده است و بعضی از ما در درستی درک خود در این موضوع دچار تردید شده‌ایم و به عبارت دیگر درباره اینکه آنچه در مصر می‌گذرد، واقعا «تحول» است به تردید افتاده‌ایم و بعضا حکم کرده‌ایم که نظام مبارک بازسازی می‌شود و همان کارگردانان دوره مبارک یعنی جبهه مشترک غربی صهیونیستی عربی به صحنه باز‌می‌گردند و گاهی از این هم پا را فراتر می‌گذاریم و می‌گوئیم از اول هم آنچه روی داده، برنامه‌ریزی همان جبهه حامی مبارک بوده است. اما واقعیت این نیست. واقعیت این است که ما در مصر بدون شک با یک روند واقعی بنام «تحولات» مواجه هستیم ولی این تحولات چند لایه دارد که ما به دلیل آنکه بعضی از لایه‌های آن را ندیده‌ایم، موضوع را در لایه یا لایه‌های خاص بررسی کرده و بطور طبیعی به نتیجه واقعی نرسیده و به عبارت دقیق‌تر دچار بن‌بست شده‌ایم. بن‌بست تحلیلی ما، خطای ما را به ما نشان می‌دهد نه خطا بودن آنچه در صحنه عینی در مصر روی داده است.
ما در تحولات مصر روی بیانیه‌ها و اقدامات ارتش، بیانیه‌ها و اقدامات احزاب و دسته‌های سیاسی از جمله اخوان‌المسلمین، بیانیه‌ها و اقدامات شخصیت‌های ذی‌نفوذ مصر و بیانات و اقدامات جبهه غربی- عربی تمرکز کرده و آن‌ها را عین «واقعیت» تلقی کرده‌ایم و با بالا و پایین شدن صاحبان بیانیه‌ها و اقدامات، بالا و پایین شده‌ایم و حال آنکه صاحبان و عاملان اصلی تحولات یعنی «مردم» و «هنجارها» را به حساب نیاورده‌ایم. این در حالی است که پدیده تحولات در مصر توسط این توده‌ها ایجاد شده و توسط صاحبان بیانیه‌ها و اقدامات تفسیر شده است. در چنین شرایطی بروز خطا در ارزیابی ما کاملاً طبیعی و بدیهی است. برای درک دقیق‌تر این تفاوت می‌توانیم چند مثال بزنیم.
مردم در مصر در میان همه مکاتب و در میان همه آنچه «راه‌حل» معرفی می‌شوند به «اسلام» اعتماد دارند و اساساً نسبت آنان با اسلام را نمی‌توان با تعلق خاطر گروهی از آنان به تجربه‌ها و اندیشه‌های دیگر نظیر ناصریسم، پان عربیسم، سوسیالیسم و لیبرالیسم مقایسه کرد و از این رو می‌بینیم وقتی مصریان در یک میدان یا خیابان جمع می‌شوند،‌ اسلام برجسته‌ترین و عام‌ترین وجه مشترک آنان است و از این رو بود که در انتخابات آذر و دی ۱۳۹۰، ۸۵ درصد مسلمانان مصری به اسلام‌گراها رأی دادند. پس نباید در این موضوع که حاکمیت اسلام برجسته‌ترین خواسته‌های مصریان است تردید کرد. درباره مدل اسلامی مورد نظر آنان هم باید گفت مصریان دنبال «اسلام مصری» هستند کما اینکه هر ملتی نوعی از اسلام را به تناسب تجربه، تاریخ و ویژگی‌های فرهنگی خود می‌پذیرد که با انواع دیگر تفاوت‌هایی دارد. همه می‌دانیم که اسلام مصریان بیش از هر چیز به «عرفان» و اندیشه‌های عرفانی تمایل دارد و از این رو تشیع و تصوف در میان مصریان دارای جایگاه برجسته بوده و در دوره‌هایی از زمان به آنان در رسیدن به حکومت اسلامی کمک کرده است. پس می‌توانیم با قاطعیت بگوئیم این نوع از اسلام، میانه‌ای با دو نوع از اسلام ندارد، اسلامی که بر افراط‌گرایی وهابی تکیه دارد و اسلامی که بر انزوای سکولاریستی بنا شده است.
مثال دیگر، مردم مصر بر حسب تجربه ۲۰۰ سال اخیر خود یعنی از سال حمله ناپلئون بناپارت به مصر تا زمانی که حسنی مبارک از اریکه قدرت به زیر کشیده شد، غرب و جبهه آن را در مقابل خود دیده‌اند. مصر در اوایل قرن نوزدهم به اشغال ارتش متجاوز فرانسه به فرماندهی ناپلئون درآمد و از دو دهه پایانی قرن ۱۹ تا اواسط دهه سوم قرن بیستم در اشغال کامل انگلیس بوده و از اواسط دهه سوم تا اوایل دهه ششم قرن بیستم حکومت یک خانواده تحت حمایت انگلیس را تجربه کرده است و از اواخر دهه پنجم قرن بیستم تا اواسط دهه هشتم این قرن دست کم چهار بار با جنگی که غرب، دشمن مصریان را حمایت می‌کرده، مواجه بوده‌اند و از اواسط دهه ۱۹۷۰ تا اوایل دهه ۲۰۱۰ هم شاهد یک رژیم دیکتاتور وابسته به غرب بوده و حاصل همه این سالها یعنی از حمله ناپلئون تا سقوط مبارک، فقر و عقب‌ماندگی و بیچارگی بوده است. کاملاً واضح است که این مردم تحت هیچ شرایطی پای ورقه‌ای که این وضع را تداوم ببخشد امضا نمی‌کنند و در عین حال هر صدایی را که در صدد نفی سیطره غرب باشد مورد حمایت قرار می‌دهند. براین اساس همین روزها یک شبکه تلویزیونی غرب با تعجب گفت مردم در هر دو اجتماع میلیونی هواداران و مخالفان محمد المرسی رئیس جمهور برکنار شده مصر با دخالت آمریکا مخالفند و معتقدند دخالت‌های آمریکا مانع وحدت مصریان شده است.
براساس مدلی که تالکوت پارسونز ارائه کرده است، «اسلام» و «غرب‌ستیزی» در مصر یک هنجار است و تاثیر و «نفوذ اجتماعی» این دو بر تحولات به مراتب و با فاصله بسیار زیاد از عوامل دیگر- نفوذ سیاسی، نفوذ اعتباری و نفوذ پیمانی- بیشتر است و دقیقا از این رو، خطاست اگر عمق، اندازه، نتایج، مانایی و… تحولات مصر را با عملکردها و سرانجام‌های صاحبان نفوذ سیاسی- ارتشیان- صاحبان نفوذ اعتباری- محمد مرسی، عبدالفتاح السیسی و…- و صاحبان نفوذ پیمانی- جبهه انقاذ و جنبش تمرد- بسنجیم و نتایج را با آنان ببینیم.
در مصر پدیده بیداری اسلامی که دو رکن اصلی آن دین‌گرایی در عرصه اجتماعی و غرب‌ستیزی در عرصه سیاسی است با جدیت در جریان است و دایما بر هواداران و حاملان آن افزوده می‌شود. مصر محصول بیداری یعنی انقلاب خود را با حدود ۵/۳ میلیون نفر آغاز کرد، یک سال بعد عدد کسانی که پای بیداری به میدان انتخابات آمدند به حدود ۱۵ میلیون نفر رسید، امروز به اعتبار ندای مشترک ضد غربی در میدان التحریر و میدان «الرابعه العدویه» از این عدد عبور کرده است. بیداری مصریان با ضرب و زور ارتش یا با وعده‌های دروغین و چرب دربارهای عرب یا با دیپلماسی اروپایی- آمریکایی قابل مهار نیست.
سقوط دولت اخوان در مصر عوامل مختلفی دارد اما در میان این عوامل سهم خود اخوان از بقیه بیشتر است. اخوانی‌ها در زمان انتخابات مجلس الشعب روی دو عنصر تاکید داشتند و حال آن که وقتی اکثریت پارلمانی را به دست آوردند بر این دو وفادار نماندند. «عصام العریان» سخنگو و رئیس بخش سیاسی اخوان در تاریخ ۱۲/۹/۹۰ در مصاحبه با شبکه بی‌بی‌سی گفته است: «اخوان و حزب آزادی و توسعه الان دنبال این نیستند که به تنهایی دولت تشکیل دهند. مصر اکنون نیازمند دولت وحدت و توافق ملی است. دولتی که توانمند باشد چون مشکلاتی که نظام پیشین بر جای گذاشت، کار را دشوار کرده و برای حل آنها به همراهی همه نیروهای سیاسی نیاز دارد و این لااقل ۵ سال طول می‌کشد» وی در این مصاحبه روش اردوغان در ایجاد همبستگی اجتماعی را ناکارآمد معرفی کرده و گفته است «ما به یک نظام اسلامی احتیاج داریم که مدل اسلامی زندگی را به اجرا بگذارد.» واقعیت این است که اخوان در این یک سال همراهان خود در انقلاب بهمن ۸۹ را به طور جدی در دولت مشارکت نداد و به جای پیگیری مدلی اسلامی مصری، درصدد برآمد تا دیوار بی‌اعتمادی غرب و جبهه عربی وابسته به آن را بردارد که موفق هم نشد.

منبع خبر: روزنامه کیهان

]]>
https://sobherabor.ir/4857/%d9%88%d8%a7%d9%82%d8%b9%e2%80%8c%d8%a8%db%8c%d9%86%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d8%aa%d8%ad%d9%88%d9%84%d8%a7%d8%aa-%d9%85%d8%b5%d8%b1/feed/ 0
شاخص‌های افراط https://sobherabor.ir/4843/%d8%b4%d8%a7%d8%ae%d8%b5%e2%80%8c%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d9%81%d8%b1%d8%a7%d8%b7/ https://sobherabor.ir/4843/%d8%b4%d8%a7%d8%ae%d8%b5%e2%80%8c%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d9%81%d8%b1%d8%a7%d8%b7/#respond Sat, 20 Jul 2013 09:10:12 +0000 http://sobherabor.ir/?p=4843

عبدالله گنجی

به گزارش”صبح رابر“فهم اعتدال که قرار است به گفتمان غالب تبدیل شود، توسط افراط معنابخشی می‌شود. به تعبیر دیگر تا فهم افراط یا تفریط روشن نشود، اعتدال نیز قابل فهم نیست. اصولاً در نظام خلقت این دوگانه‌ها هستند که همدیگر را معنی می‌نمایند، به طور مثال با وجود شب، روز معنی می‌یابد، با دیدن بلندی، گودی معنی می‌شود و وجود زن است که مرد را مفهوم می‌بخشد. در جامعه و دولت ما چه چیزی افراط محسوب می‌شود که نقطه مقابل آن اعتدال است؟ به طور مثال کسانی که براندازند افراطی هستند یا کسانی که برای حفظ نظام جمهوری اسلامی جان خویش را آماده نثار کرده‌اند؟ بنابر‌این همانطور که اعتدال باید تفسیر شود تا به سرنوشت اصلاحات دچار نشود، افراط نیز باید شاخص‌گذاری و شناسایی گردد. فهم افراط در جامعه ایران به دو طریق قابل درک است. اول تجربه گذشته کشور و انقلاب و دوم متون و مبانی دینی ما که مسیر اعتدال را تجویز می‌نماید که برجسته‌ترین آن «خیر الامور اوسط‌ها» می‌باشد. بنابر‌این در صحنه سیاسی- اجتماعی کشور و در روابط نیروهای اجتماعی و قدرت، می‌توان موارد ذیل را مصداق افراط نامید.

۱- خود را همتراز انقلاب دانستن: برخی افراد یا جریانات آنقدر دایره نیروهای انقلاب را تنگ می‌بینند که فقط خود را همتراز و هم وزن انقلاب می‌دانند. این نگرش در هر دو جناح وجود دارد. حتی براندازان نیز مدعی خط امام هستند و بسیاری از نیروهای انقلاب را مخالف امام و انقلاب معرفی می‌کنند.

منبع خبر: جوان آنلاین

۲- عصیان‌گری بر چارچوب‌های نظام: برخی از کسانی که خود را در خانواده انقلاب تعریف می‌کنند بارها عمل گریز از مرکز را داشته‌اند و حتی از اصول و آرمان‌ها و ارزش‌های انقلاب عدول کرده‌اند و بارها علیه نوع نظام مستقر، رهبری و قانون اساسی، سخن‌فرسایی و قلم‌فرسایی نموده‌اند، حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب مصداق قطعی و عینی این مهم می‌باشند.

۳- تأثیر رفتار توسط دشمنان: کسانی که موجب خوشحالی دشمنان می‌شوند دو دسته‌اند؛ عده‌ای که می‌فهمند با رفتار و منش خود، دشمن را خوشحال می‌کنند و تعمداً به این مهم می‌پردازند. این جماعت اصولاً به چیزی به نام دشمن اعتقاد ندارند و برای توصیف روابط خصمانه امریکا با نظام جمهوری اسلامی ایران از مفهوم «توهم توطئه» استفاده می‌کنند و غرب از روی کار‌آمدن آنها بسیار مسرور می‌شود. دسته دیگر کسانی هستند که هدف آنان خوشحال کردن دشمن نیست اما طوری عمل می‌کنند که به تعبیر مقام معظم رهبری پازل دشمن را تکمیل و بهانه‌ای به دست دشمن می‌دهند. این جماعت را می‌توان بین کسانی که معتقد به انقلاب نیز هستند، یافت.

۴- سیاه‌نمایی از وضعیت کشور: افراط گران کسانی هستند که برای رسیدن به قدرت، تفسیری از کشور و نظام ارائه می‌دهند که گویی همه چیز در نقطه صفر است و هیچ روز‌نه‌ای وجود ندارد، سیاه و سفید دیدن صحنه کشور مصداق افراط و تفریط و نسبی دیدن نقاط قوت و ضعف عین اعتدال است.

۵- غلتیدن در عرصه اسلامیت یا جمهوریت: اصولاً «جمهوری اسلامی» خود معادل اعتدال است و دو دسته در کشور ما هستند که مدل دیگری برای اداره کشور مد‌نظر دارند. برخی معتقد به «حکومت اسلامی» به جای «جمهوری اسلامی» هستند و برخی معتقد به «جمهوری» هستند و حاکمیت دوگانه را چند سال پیش طرح و اسلام و مردم سالاری را فاقد شاخص‌های همبستگی معرفی کردند. این دو نگرش به نظام مستقر، مصداق افراط یا تفریط است. بنابر‌این روحانی طرفدار جمهوری اسلامی است و به طرفداران حکومت اسلامی و جمهوری میدان نخواهد داد.

۷- جلو رفتن و عقب ماندن از رهبری: در صلوات شعبانیه آمده است که هر کس از اهل بیت جلو برود و عقب بماند بیچاره است و صراط مستقیم، همراه آنان بودن است. در نظام جمهوری اسلامی نیز اینگونه است. جلو‌تر از رهبری حرکت کردن یا از وی عقب ماندن مصداق افراط و تفریط است.

۷- اتهام و ترور شخصیت‌ها در درون خانواده انقلاب: بی‌حیثیت کردن افراد، ایراد اتهام قبل از اثبات جرم، آلوده نشان دادن شخصیت‌های همراه نظام، فاسد نشان دادن بخش‌هایی از نظام که همفکران ما آن را در اختیار دارند، اتهام به نهاد‌های انقلاب و … مصداق افراط و عملی غیر‌اخلاقی است.

۸- دگردیسی در رفتار و مواضع: مدیران و سیاسیون کشور دارای تصویری مشخص و قابل قضاوت در بین مردم هستند اما تغییر ۱۸۰ در‌جه مواضع، حرکت در بین «اضداد» (مثل مخملباف، اکبر گنجی، پورنجاتی و…) مصداق افراط و تفریط است. تحول معرفتی و خروج از معرفت دینی مصداقی از افراط مدرن است.

۹- پیمودن راه‌های غیر‌متعارف برای رسیدن به قدرت: اندیشیدن به راه‌های غیر‌دموکراتیک برای رسیدن به قدرت همانند حوادث سال ۱۳۸۸، تخریب رقیب، عوام‌فریبی، زد و بند، وارونه جلوه دادن حقایق، نفاق با نیرو‌های اصیل و اتهام به نظام نیز از مصادیق افراط است.

۱۰- بی‌اعتقادی به فصل‌الخطاب در اداره کشور: مشی روشنفکری، تأکید به خود‌فهمی و خود‌اشتهادی و عبور از خطوط قر‌مز نظام و همیشه بر ساز مخالف سوار شدن و منفی‌گرایی مطلق از مصادیق افراط است و ده‌ها مورد دیگر که می‌تواند روی دیگر سکه آن اعتدال باشد. امید است اعتدال، مصادره افراط نشود.

]]>
https://sobherabor.ir/4843/%d8%b4%d8%a7%d8%ae%d8%b5%e2%80%8c%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d9%81%d8%b1%d8%a7%d8%b7/feed/ 0
حکایتی تلخ و تکان دهنده از کم آبی در ایران /بحران را باور نداریم! https://sobherabor.ir/4830/%d8%ad%da%a9%d8%a7%db%8c%d8%aa%db%8c-%d8%aa%d9%84%d8%ae-%d9%88-%d8%aa%da%a9%d8%a7%d9%86-%d8%af%d9%87%d9%86%d8%af%d9%87-%d8%a7%d8%b2-%da%a9%d9%85-%d8%a2%d8%a8%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d8%a7%db%8c%d8%b1/ https://sobherabor.ir/4830/%d8%ad%da%a9%d8%a7%db%8c%d8%aa%db%8c-%d8%aa%d9%84%d8%ae-%d9%88-%d8%aa%da%a9%d8%a7%d9%86-%d8%af%d9%87%d9%86%d8%af%d9%87-%d8%a7%d8%b2-%da%a9%d9%85-%d8%a2%d8%a8%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d8%a7%db%8c%d8%b1/#respond Sat, 20 Jul 2013 04:31:38 +0000 http://sobherabor.ir/?p=4830

از مجموعه سرزمین پهناورمان ایران تنها ۱۵ درصد برخوردار از پوشش گیاهی است (که بنا بر برخی آمار این رقم تا ۱۰ درصد کاهش پیدا کرده است) و بیش از ۸۵ درصد کشور ما جزو مناطق خشک و نیمه خشک محسوب می شود آیا همین یک عدد و رقم کفایت نمی کند که ما چالش کمبود آب را در کشورمان جدی بگیریم؟

به گزارش  “صبح رابر “به نقل از شبکه اطلاع رسانی دانا در پی انتشار خبر هایی مبنی بر جیره بندی آب در برخی از استانهای کشور که امسال با مشکل کم آبی مواجه شدند، کورش شجاعی مطلبی با عنوان«باور کنید فردا دیر است»در ستون یادداشت روز روزنامه خراسان به چاپ رساند که از نظر می گذرانید :

حتی تصور تشنگی سخت و دلهره آور است، تصور روزی که آب جیره بندی شود و ساعت ها منتظر جاری شدن مقداری آب در شیرها شویم. این درست است که این روزها هنوز به شرایط آن چنان دشواری که آب جیره بندی شود نرسیده ایم اما با وجود واقعیت های غیرقابل کتمان آیا نباید بسیار بیشتر از این ها نگران کمبود آب در کشور، استان خراسان رضوی و مشهد عزیز باشیم؟ شاید بیان چند عدد و رقم اعلام شده توسط مسئولان رسمی کشور قدری زوایای پنهان چالش کمبود آب را برای مسئولان و مردم عزیزمان روشن کند.

از مجموعه سرزمین پهناورمان ایران تنها ۱۵ درصد برخوردار از پوشش گیاهی است (که بنا بر برخی آمار این رقم تا ۱۰ درصد کاهش پیدا کرده است) و بیش از ۸۵ درصد کشور ما جزو مناطق خشک و نیمه خشک محسوب می شود آیا همین یک عدد و رقم کفایت نمی کند که ما چالش کمبود آب را در کشورمان جدی بگیریم؟

اسف بارتر این که ۵۰ سال پیش پوشش جنگلی کشورمان ۲۰ میلیون هکتار بوده و حالا بر اساس آمار رسمی به ۱۴ میلیون هکتار کاهش پیدا کرده است و برخی آمار غیررسمی میزان از بین رفتن و تخریب جنگل ها را ۱۲ میلیون هکتار ذکر کرده اند. متأسفانه از همین میزان اندک پوشش جنگلی و سرانه یک چهارمی جنگل در کشور ما نسبت به سرانه جهانی که آن هم در نقاط شمالی کشور و منطقه زاگرس و اندک نقاط دیگر تجمیع شده است سالانه ۱۰۰ هزار هکتار تخریب یا بی کیفیت می شود.

مقایسه میانگین بارندگی سالانه در ایران با چند کشور دیگر

وقتی بر اساس آمار در سال زراعی جاری که سال نسبتاً خوبی به لحاظ بارش ها و نزولات جوی بوده است ۲۱۷ میلی متر میانگین بارش دوره داشته ایم آن هم باز به صورت این که بیشتر بارش ها در برخی مناطق کشور بوده و بسیاری از مناطق کشور دچار کم بارشی بوده اند و در حالی که میانگین بارش برخی کشورها تا چند برابر میانگین بارش کشور ماست، نباید به فکر چاره ای اساسی افتاد؟ بد نیست نگاهی به میزان بارش در برخی کشورها داشته باشیم.

میانگین بارندگی سالانه در افغانستان ۲۵۰ میلی متر، عراق ۳۰۰ میلی متر، ارمنستان ۳۰۰ تا ۸۰۰ میلی متر و در اوکراین ۴۰۰ تا هزار و ۲۰۰ میلی متر گزارش شده است همچنین متوسط بارش در آسیا ۶۰۰ میلی متر و متوسط بارش در جهان ۸۴۰ میلی متر است. همین ۲ روز پیش مدیر آبفای تهران با اشاره به این که مصرف میانگین آب در تهران حدود ۲.۶ میلیون مترمکعب در روز است و با توجه به این که به ازای هر نیم تا یک درجه افزایش دمای هوا مصرف آب ۱۰۰ هزار مترمکعب افزایش می یابد گفت: در روزهای اخیر شاهد افزایش ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار مترمکعبی روزانه مصرف آب بوده ایم که نسبت به مدت مشابه سال قبل ۱۱ درصد افزایش نشان می دهد.

حال ببینیم در شرایطی که تهران همیشه بیشتر از همه جای کشور و در همه موارد مورد توجه قانون گذاران و دولت مردان بوده است، وضعیت به این گونه است آن هم در شرایطی که هنوز دمای تهران در گرمترین روزها به ۴۱ درجه رسیده است. این دما را مقایسه کنید با دمای ۴۵ درجه ای قم و برازجان بوشهر، گرمای ۴۸ درجه ای کهنوج در جنوب کرمان، گرمای ۵۱ درجه ای آبادان و خرمشهر و گرمای ۵۲ درجه ای دهلران در همین سه روز گذشته یعنی ۲۶ تیرماه ۱۳۹۲ .

آیا با وجود این آمار نباید برای آینده خراسان نگران بود؟

سری هم به خراسان رضوی عزیز و مظلوم خودمان بزنیم، گر چه به خاطر ایجاد سدهای متعدد و تا حدودی مهار روان آب ها و انجام میزان نه چندان چشم گیر آبخیزداری و آبخوانداری و همچنین به یمن بارش های خوب سال جاری، امسال خوشبختانه خبری از جیره بندی آب نیست اما در حال حاضر ذخیره آب سدهای اصلی تأمین کننده آب مشهد چندان قابل توجه نیست به گونه ای که در حال حاضر در مخزن ۳۳ میلیون مترمکعبی سد طرق تنها ۱۴.۵ میلیون مترمکعب آب ذخیره شده است و در مخزن ۲۶ میلیون مترمکعبی سد کارده تنها ۱۱.۵ میلیون مترمکعب آب ذخیره شده است و متأسفانه پس از به صفر نزدیک شدن ورودی آب به سد دوستی در حال حاضر در مخزن یک میلیارد و ۲۵۰ میلیون مترمکعبی تنها ۶۰۰ میلیون لیتر آب ذخیره شده است .

که حقابه ما از این سهم با ترکمنستان نصف به نصف است و اگر چه به همت و پشتکار فرزندان این مردم در بخش تأمین، استحصال و انتقال آب، میزان هزار لیتر آب در ثانیه که تا سال ۸۷ به مشهد می رسید در حال حاضر به ۵ هزار و ۲۰۰ لیتر در ثانیه افزایش یافته و به قولی ۷۰ درصد نیاز آب شرب مشهد از سد دوستی تأمین می شود، اما در صورت ادامه به صفر ماندن ورودی آب به سد دوستی به خاطر ایجاد سد سلما در افغانستان آن وقت وضعیت آب مشهد چه خواهد شد؟

کم مانده است از سینه دشت مشهد خون بیرون بزند

 

آری گفته می شود که در صورت کمبود آب و بروز مشکل از ظرفیت سد تازه افتتاح شده ارداک برای تأمین آب شرب مشهد استفاده خواهد شد و در هر ثانیه حدود هزار و ۱۰۰ لیتر آب وارد شبکه توزیع می شود اما مگر می توان این واقعیت را کتمان کرد که به خاطر خشکسالی های اخیر و بر اساس آمار رسمی حدود ۸۰ درصد آب مصرفی استان خراسان رضوی از منابع زیرزمینی تأمین می شود.

منابع زیرزمینی که به خاطر برداشت بی حساب و کتاب و بی رویه و حفر بیش از ۶ هزار و ۷۰۰ حلقه چاه و چاهک دشت مشهد را به یکی از بحرانی ترین دشت های کشور تبدیل کرده است و آن قدر شیره جان سفره های زیرزمینی آب این دشت ها کشیده شده است که در فاصله ۲۰ سال سطح آب های زیرزمینی استان بیش از ۱۴ متر افت کرده است و به قول برخی از کارشناسان آب کم مانده است که از سینه دشت مشهد به جای آب، خون بیرون بزند و وا اسفا که بیش از ۸۵ درصد برداشت های غیرمجاز آب از دشت های رنجور و فرونشسته استان توسط چاه های مجاز برداشت می شود.

این برداشت های بی رویه و غیرمنصفانه کار را بر دشت های مشهد چنان سخت کرده که در برخی نقاط دشت ها دچار فرونشست شده اند و این یعنی هزار و یک مصیبت چرا که به قول زمین شناسان فرونشست یک دشت به منزله پایان مراحل بیابان زایی و به نوعی مرگ دشت و سفره های زیرزمینی محسوب می شود و کار بدان جا رسیده است که بر اساس پیش بینی کارشناسان مجموع ذخایر آبی مشهد که تا پیش از این می گفتند فقط تا ۱۵ سال آینده را جواب خواهد داد امروز این عدد به ۱۰ سال و ۸ سال کاهش پیدا کرده است.

اتلاف ۶۰ تا ۶۵ درصدی آب در بخش کشاورزی

پس ای همه مسئولان، همه قانون گذاران، همه دوست داران و همه مردم آیا برای «نجات آب» و نجات زندگی در خراسان رضوی و در دشت مشهد فردا دیر نیست؟ وقتی شرایط اقلیمی و میزان بارش کشور و استان خراسان رضوی چنین است پس چرا بسیاری دست بر روی دست گذاشته اند و انگار نه انگار که غول مهیب تشنگی در کمین استان و مشهد عزیز نشسته است.

آیا جای هزاران افسوس نیست که در همین شرایط بحرانی دشت مشهد، هنوز آن چنان که باید عزمی جزم نشده است تا از خروج برخی روان آب ها به خارج از کشور جلوگیری شود، هنوز عزمی جزم نشده است که فکری اساسی برای جلوگیری از هدر رفت آب در بخش کشاورزی بشود. آیا تأسف بار نیست که ۸۹ درصد همین آب کیمیا در بخش کشاورزی مصرف بلکه دقیق تر بگوییم بیشتر آن هدر می رود؟

چگونه باور کنیم که با وجود چالش اساسی آب در خراسان رضوی از مجموع ۸۵۰ هزار هکتار اراضی زراعی و باغی آبی استان تنها از سال ۶۹ تا ۸۹ یعنی در مدت ۲۰ سال فقط ۹۷ هزار هکتار از این اراضی به سیستم نوین آبیاری مجهز شده است و طی ۲ سال اخیر ۱۱ هزار هکتار دیگر نیز به آن اضافه شده است اما هنوز بر اساس آبیاری سنتی و غرقابی متأسفانه ۶۰ تا ۶۵ درصد آب در این بخش همچنان هدر می رود.

این در حالی است که به گفته کارشناسان اگر تنها جلوی ۱۰ درصد اتلاف آب در بخش کشاورزی گرفته شود، مشکل آب مشهد تا حد زیادی رفع خواهد شد. اما چه سود که این فریادها گویی نمی خواهد به جایی برسد و گاه این مسئله مهم در کمان نامیمون پاسکاری گرفتار می آید و گاه در هفت خان کمبود اعتبار و نبود برنامه ریزی موثر و کارآمد.

تازه اگر ما کشور پرآب و برخوردار از پوشش جنگلی و گیاهی مناسب بودیم نیز باید از منابع و ذخایر خدادادی مراقبت و محافظت می کردیم و به بهترین شکل هم از آن بهره می بردیم و هم از آن حفاظت می کردیم برای فردای وطن و فرزندان ایران زمین، چه رسد به شرایطی که وضعیت اقلیم و بارش کشورمان طی قرن های متمادی مشخص و آشکار است و باید همه ما برای نجات همین آب اندک و استفاده بهینه از آن، عزم خود را جزم کنیم. اما معلوم نیست تا کی و تا چند سال آب این مایه حیات و کمیاب در ایران و خراسان رضوی این چنین خصوصاً در بخش کشاورزی آشکارا به هدر رود.

و هنوز آن چنان که باید مسئولان به فکر آمایش سرزمین، ارائه الگوی کشت مناسب با اقلیم و میزان آب کشور و استفاده بهینه از آب های موجود نیفتاده اند. این در حالی است که امروزه با مکانیزه کردن و مدرن کردن شیوه کاشت، داشت، برداشت و آبیاری در بسیاری از نقاط جهان اقداماتی انجام شده که با وجود کاهش ۱۰ برابری مصرف آب میزان تولید را به طور متوسط ۱۷ برابر افزایش داده اند و در بسیاری موارد برداشت ۳۰ تنی از یک هکتار زمین به روش سنتی را با استفاده از شیوه مدرن به ۹۰۰ تن محصول افزایش داده اند و این یعنی افزایش ۳۰ برابری تولید محصول با استفاده از روش های مدرن.

حیف از این آب تصفیه شده که به فاضلاب ها ریخته می شود

ای همه مسئولان آیا برای نجات آب و استفاده بهینه از این مایه حیات و تحویل کشوری آباد به نسل های آینده فردا دیر نیست؟ آیا هنوز وقت آن نرسیده که جلوی ۳۰ درصد پرت و هدر رفت آب در شبکه های فرسوده انتقال آب شهری گرفته شود؟ آیا وقت آن نرسیده است که عزمی جزم شود که آب آشامیدنی که با این همه هزینه و مشقت استحصال، تصفیه و به لوله ها جاری می شود صرف پر کردن استخرهای خانگی، باغ های شخصی آن چنانی، استحمام و شست و شو و از همه بدتر از طریق کانال حمام و توالت به فاضلاب ها ریخته شود؟

آخر در کجای دنیا آب به هزار مشقت استحصال و تصفیه می شود و به جای صرف آشامیده شدن چنین غافلانه راهی لوله های فاضلاب ها می شود؟ حتی در کشورهای پرآب جهان مانند اوکراین که ۳ هزار رود پرآب در آن دائماً جاری است آب آشامیدنی مردم جدا از سیستم مرکزی و انتقال آب است.

همه مشکل این است که ما بحران را باور نداریم!

همه این ها به خاطر این است که ما خشک و نیمه خشک بودن ۸۵ درصد مساحت کشور پهناورمان را و کم بارش بودن منطقه خود را و مایه حیات بودن آب را باور نداریم و گر نه به آب این مایه حیات و مایه تمدن این گونه جفا نمی کردیم. هنوز برای نجات آب و دشت های بحرانی کشورمان از جمله دشت خراسان رضوی و مشهد و نجات دشت تشنه فرصت داریم، هنوز می توان برای جلوگیری از هدر رفت آب و بخش کشاورزی، صنعت و آب شرب کارهای بزرگ بسیاری انجام داد.

هنوز می توان به پدیده بارور کردن ابرها در زمان مناسب نگاهی جدی داشت، هنوز می توان برای مهار روان آب هایی که غلت زنان از مرزهای کشور خارج می شود کاری اساسی کرد، هنوز می توان به صورت جدی حقابه خود را از کشور همسایه افغانستان به صورتی قانونی پیگیری کرد. هنوز می توان با انجام کارهای بزرگ و بلند مدت حتی اقلیم برخی مناطق کشور را با استفاده از دستاوردهای جدید علمی تغییر داد. هنوز می توان با برنامه ریزی هامون، زاینده رود و دریاچه رضائیه را از مرگ نجات داد، حتی هنوز می توان بر روی طرح بزرگ اتصال دریای خزر به خلیج فارس جدی تر اندیشید.

هنوز می توان از نقطه نظرهای دقیق و علمی کارشناسان آب، زمین، محیط زیست، سدسازی، آبخیزداری و آبخوانداری برای نجات آب کشور و به خصوص خراسان رضوی و مشهد عزیز استفاده های فراوان کرد و حرف ها و هشدارهای آنان را جدی گرفت و اگر امروز به شکلی اساسی و مبنایی طرحی نو در نیندازیم و چاره ای اساسی نیندیشیم، باور کنید به آن چه باور دارید برای نجات آب فردا دیر است.

]]>
https://sobherabor.ir/4830/%d8%ad%da%a9%d8%a7%db%8c%d8%aa%db%8c-%d8%aa%d9%84%d8%ae-%d9%88-%d8%aa%da%a9%d8%a7%d9%86-%d8%af%d9%87%d9%86%d8%af%d9%87-%d8%a7%d8%b2-%da%a9%d9%85-%d8%a2%d8%a8%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d8%a7%db%8c%d8%b1/feed/ 0
آثار و برکات نماز جماعت از دیدگاه قرآن و احادیث https://sobherabor.ir/4727/%d8%a2%d8%ab%d8%a7%d8%b1-%d9%88-%d8%a8%d8%b1%da%a9%d8%a7%d8%aa-%d9%86%d9%85%d8%a7%d8%b2-%d8%ac%d9%85%d8%a7%d8%b9%d8%aa-%d8%a7%d8%b2-%d8%af%d9%8a%d8%af%da%af%d8%a7%d9%87-%d9%82%d8%b1%d8%a2%d9%86-%d9%88/ https://sobherabor.ir/4727/%d8%a2%d8%ab%d8%a7%d8%b1-%d9%88-%d8%a8%d8%b1%da%a9%d8%a7%d8%aa-%d9%86%d9%85%d8%a7%d8%b2-%d8%ac%d9%85%d8%a7%d8%b9%d8%aa-%d8%a7%d8%b2-%d8%af%d9%8a%d8%af%da%af%d8%a7%d9%87-%d9%82%d8%b1%d8%a2%d9%86-%d9%88/#respond Fri, 19 Jul 2013 00:52:46 +0000 http://sobherabor.ir/?p=4727 رسول معتمدی

به گزارش”صبح رابر آثار و برکات نماز جماعت از منظر قرآن و احادیث

چیکیده

« اقم الصلاه لذکری » (طه ۱۴)
در اسلام «قرآن» و «پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله » و «نماز» هر سه «ذکر» نامیده شده است و نماز رهنمودی بر وصول و حرکت به سوی کمال و رشد و عروج است .
نماز در راس عبادات و ستون دین و وسیله عروج و تقرب مومن و کلید بهشت و چراغ قبر و بازدارنده از فحشا و منکر است .
اگر چه نماز برای سهولت به صورت فرادا جایز شمرده شده است ولی اصل بر جماعت آن است و گر چه همه ی زمین سجده گاه و پاک قرار داده شده است اما فضیلت نماز جماعت و در مسجد آنچنان عظیم شمرده شده است که اعجاب برانگیز است و قطعاً خیر کثیر در آن نهفته است .
نکته تاریخی جالب توجه در این است که آن هنگام که پیامبر اکرم (ص) و امیرمومنان علی (ع) و حضرت خدیجه (س) تنها مسلمان روی زمین بودند نماز را به جماعت می خواندند عفیف کندی می گوید :
من تاجر بودم سالی به مکه آمدم امر بس شگفتی را مشاهده نمودم، دیدم همه ی مردم به بتهای چوبی وفلزی و سنگی در کعبه متوجه هستند در این میان فقط سه نفر به سوی شام (مسجد الاقصی) عبادت می کنند عباس بن عبدالمطلب نزد من بود از او پرسیدم اینها چه کسانی هستند و چه می کنند؟ گفت : آن مرد که جلو ایستاده برادر زاده ام «محمد» است و پسری که سمت راست او ایستاده برادر زاده دیگرم «علی» است و زنی که با آنها نماز می گذارد «خدیجه» همسر «محمد» است و زیر آسمان خدا جز این سه نفر کسی بر این آیین نیست (ابن اثیر اسد الغابه ج ۳ ص ۴۱۴ ، مصر ، بی تا)
نماز جماعت به عنوان مظهر تشکل و نظم در اسلام می باشد ، در مسجد یا هرکجا حتی در میدان کارزار و همه ، غنی و فقیر، توانگر و ناتوان ، پیر و برنا، مرد و زن ، همه در کنار هم به جماعت ایستاده اند و امام در جلو و در پایین ترین سطح قرار دارد. و حتی در جاهایی مانند دشت شیب دار اگر امام بیش از چهار انگشت بسته بالاتر از مامومین قرار گیرد نماز اشکال دارد (به نقش عملی آن در جامعه توجه شود) و همه هماهنگ و تا قبل از این که امام کاری را انجام دهد دیگران نباید پیشروی کنند و حتی اگر درجایی سهواً کاری را انجام داند باید برگردند و با امام هماهنگ شوند و اگر عقب افتادند خود را برسانند .
آیاتی از قرآن کریم و روایات فراوانی درباره آثار و برکات نماز جماعت وجود دارد که در این مقاله به آن پرداخته شده است .

مقدمه

« ان الله یدافع عن الذین آمنوا … الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلاه …» (حج ۳۸ و ۴۱)
همانا خداوند از مومنان دفاع می کند … کسانی که چون در زمین به آنها قدرت دادیم نماز را بر پا نمودند .
«نماز» کلمه ای پهلوی به معنی پرسش ، بندگی ، طاعت ، نیاز و سجود است .
در زبان عرب «صلاه» اسم در محل مصدر است که در دو باب (فعل یفعل) و (فعل یفعل) در ثلاثی مجرد به کار رفته است و در باب های افعال (اصلاء) تفعیل (تصلیه) افتعال (اصطلاء) و تفعل (تصلی) به کار رفته است و معانی آن عبارت است از :
۱. توجه و انعطاف ، علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ذیل آیه ۴۳ سوره احزاب این معنی را جامع ترین معنا می داند .
۲. دعا
۳. تعظیم و تبریک
۴. تقدس و تحمید و تسبیح
۵. صلاء و نار و آتش ، حرارت و گرما، برافروختن آتش ، بریان وبرشته نمودن ، گرم و سرخ و داغ کردن سوزاندان داخل آتش نمودن و چشیدن آتش .
۶. استغفار و طلب آمرزش
صلاه از جانب خدا رحمت و برکت از جانب ملائک استغفار و تسبیح و از سوی مردم، دعا و تضرع است .
وقتی در نماز تکبیره الاحرام گفته می شود انسان رابه این اندیشه وا می دارد که همه ی آفرینش با تمام شکوه و عظمتش در مقابل خالق هستی بخش کرنش می کند و خداوند بزرگتر از آن است که در وصف آید یعنی همان مبداء و بی نهایت عظمتی که انسان با بر پا داشتن نماز با او هماهنگ می شود و کلمه ای که می تواند بیانگر این شکوه باشد همان «الله اکبر» است لذا نماز گزار سیر تکاملی و ملکوتی خود را می یابد و با خود می گوید اگر همه ی مشکلات و یا شیاطین جن و انس بر من بشورند من با عصای اعجاز آمیز نماز خود را با عظمت و قدرت بی حد الهی پیوند می زنم و از او که مافوق قدرتهاست مدد می جویم و با ردائی پاک و قلبی مملو از عشق به خالق ، اهریمنان درونی وبیرونی را کنار می زنم و در دریای الوهیت ذات اقدس الهی پیوند می زنم .
راغب اصفهانی در مفردات طی روایتی می نویسد : « المصلین کثیر و المقیمین لها قلیل » نماز خوان ها بسیارند ولی برپا دارندگان آن اندکند . در قرآن کریم واژه صلاه و مشتقات آن ۱۲۹ بار به کار رفته است و مومنان را اقامه کنندگان نماز می شمارند و درباره افراد سست ایمان می فرماید : « فویل للمصلین الذین هم عن صلاتهم ساهون » (ماعون ۵) بدون شک یکی از راه های اقامه و برپا داشتن نماز ، جماعت برگزار نمودن این فریضه الهی است .
اساساً در بسیاری از ادیان عبادت به صورت دسته جمعی برگزار می شود و در اسلام نیز باید تا حد امکان ، نماز به جماعت برگزار گردد. در این نوشتار به بررسی آثار و برکات نماز جماعت در پرتو قرآن و احادیث پرداخته می شود و به امید آن که با عمل به این سنت الهی ، از نمازگزاران حقیقی محسوب گردیم .
ان شاء الله .

الف) قرآن

نماز به جماعت ودر مسجد

«و اقیموا الصلاه و آتوالزکاه و ارکعوا الراکعین » (بقره : ۴۳)
نماز را بر پا دارید و زکات را بپردازید و همراه رکوع کنندگان رکوع کنید .
«واقیموا وجوهکم عند کل مسجد» (اعراف ۲۹)
درهر مسجدی روی خود را به سوی خدا کنید .
در دو آیه فوق لزوم پای بندی به حضور در مسجد و برگزاری نماز جماعت تصریح شده است و در احادیث متعدد که متذکر آن خواهیم شد تقید به نماز جماعت مورد سفارش موکد است .

دستور به نماز جماعت حتی برای زنان

« یامریم اقنتی و اسجدی و ارکعی مع الراکعین » (آل عمران ۴۳)
ای مریم برای پروردگار اطاعت کن و سجده به جای آور و با رکوع کنندگان رکوع کن!
طبق آنچه در روایات صحیح ذیل این آیه آمده است نور مقدس پنج تن آل عبا یعنی پیامبر عظیم الشأن(ص) و امیرمؤمنان(ع) و فاطمه زهرا(س) و امام حسن و امام حسین(ع) را به مریم(ع) نشان دادند و از وی خواسته شد که به داخل قدس برود و با آنان نماز بگذارد و از و چنین کرد . بسیاری از علما و فقهای شیعه با توجه به این آیه فتوا بر استجاب جماعت حتی برای زنان داده اند زیرا بسیاری از کارهای دشوار را اسلام از دوش زنان برداشته است مانند جهاد، ولی در خصوص نماز جماعت با رعایت شرایط ، حضور استحباب دارد .

ب) احادیث

ثواب حضور در مسجد وجماعت

رسول خدا که درود خدا بر او و آلش باد فرمود :
هر کس به سوی مسجدی از مساجد خداوند گام بردارد به هر قدمی که بر می دارد تا به مسجد برود و به منزل باز گردد ده حسنه دارد و ده گناه از او محو می گردد و به هرقدم درجه مقام او بالا می رود و هر کس که بر جماعت مداومت نماید از پل صراط مانند برق می گذرد و در گروه سابقون (اولین کسانی که به پیامبر (ص) گرویدند) خواهد بود و وصورتش نورانی تر از ماه شب چهارده شود و هر شب و روزی که بر نماز جماعت مداومت کند اجر شهید دارد و کسی که پیوسته در صف اول بنشیند ( وزودتر به جماعت حاضر شود) به اندازه موذن ثواب می برد و خداوند عزیز و بلند مرتبه، در بهشت مانند موذن به وی اجر می دهد (۱)

اولین نماز جماعت

امام جعفر صادق علیه السلام فرمود :
اولین نماز جماعتی که برگزار شد این بود که رسول خدا (ص) نماز می خواند و امیرمومنان علی بن ابی طالب علیه السلام در کنار او اقتدا نموده بود ، ابوطالب در حالی که جعفر همراه او بود از آنجا می گذشت سپس به جعفر گفت : ای پسرم در سمت دیگر پسر عمویت رسول خدا نماز بگذار و اقتدا کن چون رسول خدا احساس کرد مامومین دو نفر شدند کمی جلو رفت (این خبر دلالت بر این دارد که اگر ماموم بیش از یک نفر شد مستحب است امام جلوتر بایستد – مجلسی ره) ابوطالب با شادمانی از آنها جدا شد و این اولین نماز جماعتی بود که در آن روز برگزار شد .(۲)

نماز جماعت برآورنده حاجت

رسول خدا(ص) فرمود : چون بنده ای نماز را به جماعت به جای آورد و از خدا حاجتی بطلبد خداوند شرم مینماید که برآورده ننماید .(۳)

فضیلت نماز جماعت

امام رضا علیه السلام فرمود : فضیلت نماز جماعت نسبت به نماز فرادی در هر رکعت دو هزار برابر است.
پشت سر گناهکار نماز مگذار و فقط به اهل ولایت اقتدا کن (۴)

رهایی از آتش نفاق

پیامبر اکرم (ص) فرمود : نماز جماعت بر نماز فرادا ۲۷ درجه برتری دارد .
و هرکس ۴۰ روز در نماز جماعت شرکت نمود و از ابتدای تکبیره الاحرام آن را درک کرد از دو چیز نجات می یابد : نجات از آتش جهنم و نجات از نفاق و دورویی .(۵)

نماز کامل

پیامبر اکرم (ص) فرمود : کسی که بی دلیل در مسجد با مسلمانان نماز به جا نمی آورد او را نماز (کامل) نباشد.
و فرمود نماز به جماعت سنت است اگر چه بر نوک نیزه باشد (کنایه از این که هر چند در سخت ترین شرایط باشد)
و فرمود: اگر درباره کسی که در نماز جماعت شرکت نمی کند پرسش شد بگو : او را نمی شناسم (علامه مجلسی ذیل این روایت به نقل از امام صادق (ع) می نویسد : چنین کسی به عدالت شناخته نمی شود و غیبتش جایز می گردد و از وی باید کناره گرفت) (۶)

نمازجماعت با امام دانشمند

امام صادق (ع) فرمود : نماز جماعت پشت سر دانشمند به اندازه هزار رکعت ثواب دارد و پشت سر قریشی صد رکعت (قریش جد دوازدهم پیامبر یعنی نضر بن کنانه بود و هاشم جد دوم پیامبر که سید الفریش لقب گرفت و سادات از نسل او هستند) و پشت سر عرب پنجاه رکعت و پشت سر غیر عرب ۲۵ رکعت ثواب دارد .( احتمالاً علت فضل عرب بر غیرعرب در این روایت و روایات مشابه ، آشنایی بیشترآنان با اسلام در آن زمان و تلفظ صحیح تر کلمات نماز بوده است ولی در آغاز روایت فضل عالم و دانشمند که هزار رکعت است از همه بیشتر است .(۷)

ثواب جماعت هر یک از نمازهای یومیه

از پیامبر اکرم (ص) نقل است که فرمود : هر کس نماز صبح را به جماعت به جا آورد سپس تا طلوع خورشید به ذکر خداوند بی نیاز و بلند مرتبه پردازد در بهشت هفتاد درجه خواهد داشت و ما بین هر درجه ای به اندازه ای است که اسب دونده عالی و خوش تربیت هفتاد سال بتازد و کسی که نماز ظهر را به جماعت بخواند در بهشت جاوید ، پنجاه درجه خواهد داشت و فاصله بین درجات او به اندازه تاختن پنجاه ساله اسب عالی خواهد بود و هرکس نماز عصر را به جماعت بخواند ثواب آزاد کردن هشت نفر از فرزندان اسماعیل را خواهد داشت که هریک از آنها صاحب خانه ای باشند . و کسی که نماز مغرب را به جماعت بخواند گویا یک حج و یک عمره مقبول به جا آورده است و هرکس نماز عشا را به جماعت بخواهد مانند این است که شب قدر را شب زنده داری نموده است .(۸)

پی نوشت :

۱. ثواب الاعمال ، ص ۲۵۹ ، بحار ، ج ۸۵، ص ۴۳۴
۲. امالی شیخ صدوق ، ص ۳۰۴، بحار، همان
۳. تنبیه الخواطر ص ۴، بحار ، ج ۸۵، ص ۴۳۵
۴. تخف العقول ، ص ۴۴۰، بحار، همان
۵. الذکری ، ص ۲۶۷، بحار ، همان
۶. بحار، همان به نقل از النغلیه
۷- بحار ، همان
۸. امالی شیخ صدوق ، ص ۴۱- بحار ، ج ۸۵، ص ۴۳۶

]]>
https://sobherabor.ir/4727/%d8%a2%d8%ab%d8%a7%d8%b1-%d9%88-%d8%a8%d8%b1%da%a9%d8%a7%d8%aa-%d9%86%d9%85%d8%a7%d8%b2-%d8%ac%d9%85%d8%a7%d8%b9%d8%aa-%d8%a7%d8%b2-%d8%af%d9%8a%d8%af%da%af%d8%a7%d9%87-%d9%82%d8%b1%d8%a2%d9%86-%d9%88/feed/ 0
دخالت تلویزیون دولتی ترکیه در میراث فرهنگی ایران https://sobherabor.ir/4671/%d8%af%d8%ae%d8%a7%d9%84%d8%aa-%d8%aa%d9%84%d9%88%db%8c%d8%b2%db%8c%d9%88%d9%86-%d8%af%d9%88%d9%84%d8%aa%db%8c-%d8%aa%d8%b1%da%a9%db%8c%d9%87-%d8%af%d8%b1-%d9%85%db%8c%d8%b1%d8%a7%d8%ab-%d9%81%d8%b1/ https://sobherabor.ir/4671/%d8%af%d8%ae%d8%a7%d9%84%d8%aa-%d8%aa%d9%84%d9%88%db%8c%d8%b2%db%8c%d9%88%d9%86-%d8%af%d9%88%d9%84%d8%aa%db%8c-%d8%aa%d8%b1%da%a9%db%8c%d9%87-%d8%af%d8%b1-%d9%85%db%8c%d8%b1%d8%a7%d8%ab-%d9%81%d8%b1/#respond Thu, 18 Jul 2013 06:24:04 +0000 http://sobherabor.ir/?p=4671 به گزارش“صبح رابر”چند روزی است بحث جلوگیری میراث فرهنگی از ساخت حرم شهدای گمنام و قانونی یا غیرقانونی بودن آن در محافل رسانه ای داغ است. اما این موضوع بازهم بازتاب های گسترده ای در رسانه های خارجی داشت.پس از آنکه بی بی سی فارسی در گزارشی مغرضانه سعی کرد از این رویداد برای تخریب وجه ایران بهره برداری کند این بار وب سایت رسمی سازمان رادیو و تلویزیون دولتی ترکیه با پرداختن مغرضانه به اعتراض مردم کرمان به اقدامات میراث فرهنگی آن را هجوم لباس شخصی ها به میراث خواند.

دولت ترکیه که در روزهای اخیر درگیر اعتراضات مردمی به اقدام شهردار استانبول در تخریب میدان تاریخی تقسیم سعی کرد خود را دایه مهربانتر از مادر برای میراث فرهنگی ایران بداند.

anar

حال به همه رسانه های ضدا انقلاب و ضد ایرانی چند نکته را یادآور می شوم:

۱- در تمامی دنیا حتی ترکیه کشته شدگان در راه آزادی و حفظ مردم آن کشور از دشمن بسیار با ارزش هستند و آن را جزو میراث معنوی کشور خود می دانند. در ایران اسلامی نیز با وجود تاکید بر حفظ میراث باقی مانده از گذشتگان برای یادبود شهدا و جانبازان نیز تلاش دارند و این دو مغایر با یکدیگر نیستند.

۲- اعتراض مردم کرمان به صورت کاملا مسالمت آمیز و بدون هیچ گونه درگیری با پلیس بود. و اعتراض رسانه ها و مردم در چند روز براساس اصل هشتم قانون اساسی بوده است. حال آنکه اعتراض مردم ترکیه با برخورد تند پلیس ترکیه مواجه شد به طوری که  به گفته رسانه های ترکیه تمامی انبارهای گازاشک آور پلیس خالی شده بود.

۳- اعتراض مردم به عملکرد میراث فرهنگی به معنی بی اعتبار دانستن حق این سازمان در حفاظت از میراث فرهنگی نیست بلکه اعتراض اصلی آنها به این است که میراث فرهنگی که سالها ارگ انار را همچون بسیاری دیگر از اثار تاریخی استان کرمان به حال خود رها کرده است اینک چگونه تحت جوسازی چند سایت معلوم الحال در اقدامی که به زعم کارشناسان غیرقانونی بود اقدام به صدور بخشنامه ای شدید علیه ساخت حرم شهدای گمنام کرده است.

۴- دولت ترکیه و بسیاری از دولت های ضدایرانی سال ها از کلمه لباس شخصی برای اعتراضات مردمی استفاده می کنند که مخالف منافع و ایدئولوژی انها باشد. جالب آنکه آنها در اقدامی متناقض هر اقدامی هر چند توسط گروهک های تروریستی باشد را اعتراضات مردمی می خوانند.

منبع :سایت الهی

۵- مقام معظم رهبری: ”   از یک منظر این آثار متعلق به جباران تاریخ ایران است و نفرت از استبداد و جباریت اینگونه آثار را در چشم و دل انسانها از جمله متدینین بی جاذبه می کند اما از جنبه مثبت نباید فراموش کرد که این آثار به هرحال محصول سرپنجه هنرمند ذهن خلاق روحیه بلند نظر و «ذوق و ابتکار ایرانی» است و این واقعیات تخت جمشید و دیگر آثار تاریخی را در سراسر کشور مایه افتخار ملت ایران و جزو مفاخر تاریخی این کشور قرار می دهد ایشان با اشاره به تلاش برخی کشورها برای ایجاد مفاخر مصنوعیِ تاریخی تأکید کردند مفاخر حقیقی تاریخ ملت ایران موجب تقویت اعتماد به نفس ملی است و لازم است مورد توجه بیشتر قرار گیرد

]]>
https://sobherabor.ir/4671/%d8%af%d8%ae%d8%a7%d9%84%d8%aa-%d8%aa%d9%84%d9%88%db%8c%d8%b2%db%8c%d9%88%d9%86-%d8%af%d9%88%d9%84%d8%aa%db%8c-%d8%aa%d8%b1%da%a9%db%8c%d9%87-%d8%af%d8%b1-%d9%85%db%8c%d8%b1%d8%a7%d8%ab-%d9%81%d8%b1/feed/ 0
مخملباف در ایستگاه آخر https://sobherabor.ir/4534/%d9%85%d8%ae%d9%85%d9%84%d8%a8%d8%a7%d9%81-%d8%af%d8%b1-%d8%a7%db%8c%d8%b3%d8%aa%da%af%d8%a7%d9%87-%d8%a2%d8%ae%d8%b1/ https://sobherabor.ir/4534/%d9%85%d8%ae%d9%85%d9%84%d8%a8%d8%a7%d9%81-%d8%af%d8%b1-%d8%a7%db%8c%d8%b3%d8%aa%da%af%d8%a7%d9%87-%d8%a2%d8%ae%d8%b1/#respond Tue, 16 Jul 2013 10:02:57 +0000 http://sobherabor.ir/?p=4534

مخملباف در دهه شصت یکی از پرکارترین سینماگران بعد از انقلاب بود. آنان که دستی در سینما دارند معتقدند در بین آثار او کمتر می‌توان شباهتی پیدا کرد. تنوع سلیقه و دیدگاه در تک تک فیلمهای او دیده می‌شود و منتقدان هیچگاه نتوانستند شخصیت سینمایی مخملباف را بشناسند.

 

به گزارش “صبح رابر” اولین بار در دوران نوجوانی با فیلم توبه‌ی نصوح نام محسن مخملباف را شنیدم. موضوع این فیلم که در مورد حیات پس از مرگ و تلاش نقش اول فیلم بعد از زنده شدن دوباره، برای جبران گناهانش بود نشان از یک فیلم صد در صد مذهبی و دینی داشت. لذا تصویری که از کارگردان در ذهن ما بوجود آمد تصویر یک انسان متدین و معتقد به آموزه‌های دینی بود.

مخملباف در دهه شصت یکی از پرکارترین سینماگران بعد از انقلاب بود. آنان که دستی در سینما دارند معتقدند در بین آثار او کمتر می‌توان شباهتی پیدا کرد. تنوع سلیقه و دیدگاه در تک تک فیلمهای او دیده می‌شود و منتقدان هیچگاه نتوانستند شخصیت سینمایی مخملباف را بشناسند. چون او در هر فیلم دیدگاهش ۱۸۰ درجه تغییر کرده است. رفتارهای ضد ایرانی آقای مخملباف  در فتنه‌ی سال ۸۸ و حمایتش از کودتای مخملی نشان از عدم تعادل فکری او و جدا شدن از انقلاب داشت. او با فرارش از کشور و پناه بردن به شبکه‌های ضد انقلاب و حمایت از دشمنان قسم خورده‌ی ایران خود را به طور کامل از دامان ملت ایران جدا کرد.

 وی که ریاست ستاد میر حسین موسوی را در خارج به عهده داشت بعد از انتخابات ریاست جمهوری و اقدامات براندازانه علیه نظام اسلامی از جمله افراد فعال علیه نظام بوده و با اطلاعیه‌ها و سخنرانی‌ها و دیدارهای متعدد تلاش نموده در خدمت نظام سلطه‌ی جهانی و علیه انقلاب و اسلام اقدام کند و این یعنی نهایت سرسپردگی او به لیبرالیسم و جداشدن کامل از انقلاب. او با ساختن فیلمی به نام “باغبان” به افراد ساده‌لوحی که مخملباف و امثال او را وفادار به اصل نظام می‌دانستند و تفکرات آنان را اصلاح طلبی می‌نامیدند ثابت کرد که او از وادادگانی است که این روزها ، رسما و علنا در خدمت بهائیت و صهیونیزم قرار گرفته است.

در همان سال‌هایی که مخملباف سنگ انقلاب را به سینه می‌زد و در حوزه‌ی هنری به سر می‌برد، بودند افرادی که افکار او را می‌شناختند و از نیات پلید و تفکر التقاطی او آگاه بودند. شهید آوینی از کسانی بود که به خوبی او را شناخته بود و آینده‌ی او را پیش‌بینی کرده بود.

شهید آوینی  سقوط مخملباف به دامن شیطان را پیش‌بینی نموده و در نقد فیلم دستفروش وی می‌نویسد:

« فیلم “دستفروش ” (آینه‌ی‌ نابه‌خود مخملباف) نشان می‌داد که دیگر میان او و تفکر دینی هیچ پیوندی نمانده است و هرچه هست به تلنگری فرو خواهد ریخت و مخملباف نیز در پرتگاهی خواهد افتاد که بسیاری دیگر فرو غلطیده بودند و البته در عمق این پرتگاه، آغوشی شیطانی هم باز است که بازماندگان از قافله‌ی‌ حق را می‌بلعد.»

سید آوینی محتوای فیلم‌های مخملباف را نهیلیسم و سیاه‌اندیشی معرفی کرده و از این‌که امکانات در اختیار چنین فلیم سازانی قرار می‌گیرد انتقاد می‌کند.

محسن مخملباف همانطور که شهید آوینی پیش‌بینی کرده بود به واسطه‌ی افتادن در دامن مکتب لیبرالیسم ، زندگی در غرب را بر زندگی در وطن ترجیح داد چرا که روح او دیگر با دین و دینداری سازگاری نداشت و نمی‌توانست در جامعه‌ای با حاکمیت دینی کنار بیاید. مخملباف در طول اقامت در اروپا اقدام به ساخت فیلم‌هایی کرد که جز سیاه‌نمایی از جامعه‌ی ایرانی و اسلامی چیزی نداشت و این عملکرد چون به اهداف سلطه‌ی جهانی غرب کمک می‌کرد موجب شد که وی بارها مورد تقدیر غربی‌ها قرار گیرد. ۳۳ جایزه به فیلم‌های محسن مخملباف در جشنواره‌های مختلف جهانی، حاصل خدمت به فرهنگ لیبرالیسم و همسویی با ضد انقلاب توسط وی بود.

سخنان محسن مخملباف بعد از ساختن فیلم «سکس و فلسفه » نشان از اوج انحراف اخلاقی و عمق سقوط او به ورطه‌ی فرهنگ منحط غرب  دارد آنجا که او در اظهار نظری عجیب، ضعف سینمای ایران را عدم وجود سکس و خشونت دانسته و در مورد سانسور در سینمای ایران چنین می‌گوید:

« سکس،خشونت و سیاست در سینمای ایران سانسور شده است، به همین دلیل فیلمسازان ایرانی سبک شاعرانه‌ای را توسعه بخشیده‌اند که باعث ضربه به سینما شده است»

 افکار التقاطی او و هم پیاله شدن  این فیلم‌ساز لندن نشین با افرادی هم‌چون عطا‌‌ءالله مهاجرانی( وزیر ارشاد دولت اصلاحات و از حامیان فرقه ضاله‌ی بهائیت و ارتباط با اسرائیل) او را به جایی رساند که اکنون با افتخار از غیر متدین بودنش و مدح فرقه‌ی ساختگی بهائیت سخن می‌گوید او با سفر به اسرائیل و ساخت فیلم سفارشی باغبان به بهانه‌ی حمایت از صلح و دوستی در جهان به آخر خط رسیده و دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد. این کار او یعنی دفاع از وطن فروشی و خیانت به ارزشهای اسلامی ایرانی. او کمر همت بسته است تا در خدمت بهائیت و صهیونیزم باشد و این همان آینده‌ی‌ شومی است که در انتظار او و دیگر وطن فروشان وجود دارد. یعنی آخر خط.

خیانتهای این فرقه- بهتراست بگوییم شبکه‌ی جاسوسی- به ایران و اسلام از ابتدا تا حال، آن قدر واضح و روشن است که نیاز به گفتن ندارد. تاریخ خود گواه بسیاری از این خیانتهاست. وجود بیت‌العدل در اسرائیل ( ایستگاه آخر وطن‌فروشان ) تحت حمایت جنایتکاران غربی دلیل غیر قابل انکاری است بر خائن بودن سران این فرقه و دشمنی آشکارشان با اسلام و ایران.

آقای مخملباف! دفاع از صهیونیزم و حمایت از بهائیت یعنی پشت کردن و خیانت به ملتی که ۳۰ سال است در آتش کینه‌توزی دشمنان اسلام و ایران بالاخص اسرائیل جنایتکار می‌سوزد و جوانان بسیاری را در این راه فدا کرده‌است.

 یادداشت/ طاهره همتی سراپرده

 

منبع خبر: بوتیا نیوز
]]>
https://sobherabor.ir/4534/%d9%85%d8%ae%d9%85%d9%84%d8%a8%d8%a7%d9%81-%d8%af%d8%b1-%d8%a7%db%8c%d8%b3%d8%aa%da%af%d8%a7%d9%87-%d8%a2%d8%ae%d8%b1/feed/ 0
آقای هاشمی! کمی آهسته‌تر https://sobherabor.ir/4511/%d8%a2%d9%82%d8%a7%db%8c-%d9%87%d8%a7%d8%b4%d9%85%db%8c-%da%a9%d9%85%db%8c-%d8%a2%d9%87%d8%b3%d8%aa%d9%87%e2%80%8c%d8%aa%d8%b1/ https://sobherabor.ir/4511/%d8%a2%d9%82%d8%a7%db%8c-%d9%87%d8%a7%d8%b4%d9%85%db%8c-%da%a9%d9%85%db%8c-%d8%a2%d9%87%d8%b3%d8%aa%d9%87%e2%80%8c%d8%aa%d8%b1/#respond Tue, 16 Jul 2013 09:32:13 +0000 http://sobherabor.ir/?p=4511

با اعلام نتیجه انتخابات، گویی به روزگار پیشین خود بازگشته‌اند و تقریبا در اکثر روزهای هفته طی دیدارهای مختلف (که تعدادشان به دیدارهای رئیس جمهور منتخب شانه می‌زند) به تبیین نظرات و دیدگاه‌های خود می‌پردازند.آقای هاشمی! کمی آهسته‌تر

به گزارش “صبح رابر”دقیقا یک ماه پیش در چنین روزی بود که نتیجه نهایی انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری اعلام شدو جناب آقای حسن روحانی توانست اعتماد مردم را جلب کند.

از آن روز تاکنون، رئیس محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام، که پیش از انتخابات صراحتا، حمایت خود را از کاندیداتوری جناب روحانی اعلام کرده بود، پس از سکوتی چندساله، مجددا سعی در حضور پررنگ‌تر در عرصه سیاسی کشور دارد.

جناب آقای هاشمی که خودشان پیش از اعلام صلاحیت نامزدها در دیدار با آقای رفیق‌دوست، احتمال عدم احراز صلاحیتش به دلیل سن بالا را مطرح کرده بود، با اعلام نتیجه انتخابات، گویی به روزگار پیشین خود بازگشته‌اند و تقریبا در اکثر روزهای هفته طی دیدارهای مختلف (که تعدادشان به دیدارهای رئیس جمهور منتخب شانه می‌زند) به تبیین نظرات و دیدگاه‌های خود می‌پردازند.

جناب آقای هاشمی که پیش از این و در روز اعلام نام کاندیدای پیروز، انتخابات یازدهم را دموکرات‌ترین انتخابات دنیا نامیده بود ( و البته چنین نظری را در سال ۸۸ بیان نکرده بود) و حتی در مقام یک حسابرس، خواهان بررسی درآمدهای ۸‌ساله اخیر شده است، حالا در اظهار نظری جدید گفته است که: «انتخابات ۲۴ خرداد رونمایی از اندیشه اعتدالی مردم ایران بود که سالها در زیر آوار افراط و تفریط مکتوم شده بود.»

البته ایشان اشاره نکرده‌اند که منظورشان از سال‌های آوار افراط و تفریط به دوره‌های قبلی نیز برمی‌گردد یا منظورشان تنها به همین ۸ سال پیش و دولت منتقد ایشان برمی‌گردد.

آقای هاشمی در بخش دیگری از سخنانشان گفته اند که: « کنترل تیتر و مطالب روزنامه‌ها حاصل عدم تحمل و خفقان رسانه‌ای است. رسانه‌ها آیینه انعکاس اوضاع جامعه هستند و هیچ‌کس نمی‌تواند روزنامه‌های ناقد و دلسوز منافع و مصالح ملی را خصوصاً در عصر ارتباطات، محدود کند.»

و باز هم این سوال پیش می‌آید که کنترل تیتر و روزنامه‌ها فقط در دولت‌های نهم و دهم شکل گرفت یا باید سابقه آنرا در دولت‌های قبلی جست؟ ایشان احتمالا فراموش کرده‌اند که ولنگاری بیش از حد دوران اصلاحات در عرصه رسانه، معلول، علت هایی در دولت سازندگی بوده است.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در تشریح اوضاع پس از انتخابات نیز گفته است: « نظر دنیا نسبت به ایران عوض شده و دیگر از مطالب توهین‌آمیز در رسانه‌‌های دنیا کمتر خبر منتشر می‌شود.»

و در خصوص این سخنان آیت ا… باید گفت که نظر دنیا از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ عوض شده است. اتفاقا مطالب توهین‌آمیز آنها نشانه راه درستی بود که حضرت امام گام‌های نخستش را برداشته بود و شما هم افتخار همراهی با ایشان و جانشین‌شان را داشته‌اید. شما که محضر امام(ره) را درک کرده اید یقینا می‌دانید که ملاک صحت و درستی رفتار ما تعریف و تمجید دشمنانمان نیست و البته توهین‌های آنان نیز نباید حمل بر اشتباه ما باشد.

اگر قرار بر این بود که انتخابات ایران سبب تغییر ادبیات غرب شود، قطعا باید در انتخابات سال ۸۸ چنین رخ می‌داد. جایی که به مراتب حضور مردم پرشورتر بود و رئیس‌جمهور دهم هم با آرای بیشتری توانست بر جایگاه ریاست جمهوری تکیه بزند.

به راستی چرا چنین نشد و بعضی‌ها طعم خوب آن پیروزی را به کام ملت تلخ کردند و برخی هم نه تنها در مقابل قانون‌شکنان نایستادند، بلکه به عنوان وکیل مدافع متهمان ظاهر شدند و برای ضربه زدن به دولت دهم از هیچ کوششی فروگذار نکردند.

الحمدا… که دولت یازدهم، دولت مطلوب است و مصداق تصورات و آرزوهای ایشان است و طبیعتا باید همه مشکلات مردم با تدبیر رئیس‌جمهور منتخب و مشاوره‌های جناب هاشمی برطرف شود. پس دیگر نباید بهانه‌ای باشد.
اما ای کاش شما که این روزها خود را در لباس یک فاتح می‌بینید که توانسته دولت احمدی‌نژاد را کنار بزند، قدری آهسته تر سخن برانید.

منبع: سیاست روز

]]>
https://sobherabor.ir/4511/%d8%a2%d9%82%d8%a7%db%8c-%d9%87%d8%a7%d8%b4%d9%85%db%8c-%da%a9%d9%85%db%8c-%d8%a2%d9%87%d8%b3%d8%aa%d9%87%e2%80%8c%d8%aa%d8%b1/feed/ 0
ارتش مصر برنده یا بازنده بحران https://sobherabor.ir/4507/%d8%a7%d8%b1%d8%aa%d8%b4-%d9%85%d8%b5%d8%b1-%d8%a8%d8%b1%d9%86%d8%af%d9%87-%db%8c%d8%a7-%d8%a8%d8%a7%d8%b2%d9%86%d8%af%d9%87-%d8%a8%d8%ad%d8%b1%d8%a7%d9%86/ https://sobherabor.ir/4507/%d8%a7%d8%b1%d8%aa%d8%b4-%d9%85%d8%b5%d8%b1-%d8%a8%d8%b1%d9%86%d8%af%d9%87-%db%8c%d8%a7-%d8%a8%d8%a7%d8%b2%d9%86%d8%af%d9%87-%d8%a8%d8%ad%d8%b1%d8%a7%d9%86/#respond Tue, 16 Jul 2013 09:22:55 +0000 http://sobherabor.ir/?p=4507

سعدالله زارعیارتش مصر برنده یا بازنده بحران

در تحولات پس از برکناری محمد مرسی از ریاست‌جمهوری، ارتش مصر نقش فعالی پیدا کرده است. در این دو هفته دست کم ۱۵۰ نفر از مردم مصر- عمدتا- به‌وسیله گلوله‌های ارتش کشته شده و نزدیک به ۵۰۰ نفر نیز زخمی شده‌اند. در یک مورد ارتش با هجوم به یک مسجد نمازگزاران را در حین رکوع و سجود هدف تیراندازی قرار داد که بر اثر آن ۴۳ نفر کشته و ۱۰۷ نفر زخمی شده‌اند. این در حالی است که ارتش مصر در سه مقطع پیش از این- از انقلاب ۲۰۱۱ ژوئیه تا سقوط ۲ جولای ۲۰۱۳ مرسی- عملا با مردم درگیر نشد. ارتش ۵ تا ۲۲ بهمن ۸۹ در قبال جنبش اعتراضی علیه حسنی‌‌ ‌مبارک سکوت کرد و در مقطع پس از انقلاب نیز در مواجهه با موج اعتراضی علیه کمال جنزوری و عصام شرف- نخست‌وزیران دوره حاکمیت شورای نظامی- نیز سکوت کرد و در جریان بالا گرفتن اعتراضات شدید و خشن خیابانی- پنجم بهمن ۹۱ تا ۲۵ اردیبهشت ۹۲- که به کشته شدن دهها نفر در شورش‌ها و به آتش کشیده شدن دفاتر اخوان‌المسلمین در شهرهای مختلف منجر شد، ارتش نظاره‌گر باقی ماند. در مقطع اعتراضات مدنی – ۹ اردیبهشت ۹۲ تا ۱۱ تیر ۹۲- نیز ارتش در مقابل مخالفان دولت صف‌آرایی نکرد و خود را بی‌طرف معرفی کرد.
ارتش در این مقطع آنچنان از ریاست‌جمهوری موقت عدلی منصور و از دولت موقت حازم‌الببلاوی دفاع می‌کند که گویا از کیان خود دفاع می‌نماید و حال آنکه محمد مرسی به غیر از آنکه در دادگاه قانون ‌اساسی سوگند خورده و صاحب بزرگترین فراکسیون پارلمانی هم بود، از سوی مردم نیز برگزیده شده بود و صلاحیت او به هیچ‌وجه با صلاحیت رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر موقت فعلی که تنها به حکم وزیر دفاع تکیه دارند، نبود. ورود سرسختانه‌ ارتش و توسل به قوه قهریه به تنهایی بیانگر آن است که ارتش تا بن دندان خود را به حفظ این دولت متعهد می‌داند. با این وصف باید گفت ارتش بعد از ۳۰ ماه که عرصه امنیتی را رها کرده بود اینک با قاطعیت تمام وارد صحنه امنیتی سیاسی شده است.
ارتش مدعی بود که برای نجات کشور وارد صحنه شده ولی بعضی از خبرهای موثق حکایت از آن داشت که برخلاف آنچه گفته شده، رابطه معناداری میان گسترش حضور مردم در میدان التحریر و ورود گام به گام ارتش به ماجرا وجود داشته است. ارتش در نصب و انتصابات پس از برکناری محمد مرسی نه تنها فردی را از میان اخوانی‌ها انتخاب نکرد بلکه حتی توجهی به دو جبهه اصلی معارضه یعنی «جبهه انقاذ» و «جنبش تمرد» نیز نکرد. انتخاب عدلی منصور به‌عنوان رئیس‌جمهور موقت و حازم الببلاوی به‌عنوان نخست‌وزیر موقت اصولا خارج از جبهه انقلاب ژانویه ۲۰۱۱ انجام شده و از این رو بسیاری از ناظران سیاسی معتقدند این دو انتخاب نه تنها مهر پایان گذاشتن بر نقش‌آفرینی فعال اخوان در صحنه سیاسی مصر بود بلکه این مهر پایانی بر نقش‌آفرینی موثر جنبش تمرد و جبهه انقاذ نیز بود و این به معنای کنار گذاشتن انقلاب است و البته این به ملاحظه‌ای هم وابسته است. ارتش حداکثر کاری که کرد این بود که محمد البرادعی عضو لیبرال جبهه انقاذ را به سمت معاون بین‌الملل رئیس‌جمهور منصوب نمود که یک پست تشریفاتی است.
ارتش در صحنه سیاسی مصر گام به گام جلو آمده است. السیسی فرمانده ارتش حدود دو هفته پیش از برکناری مرسی درباره گسترش هرج و مرج به گروه‌های سیاسی هشدار داده و گفته بود که نمی‌تواند در برابر آن سکوت نماید. یک هفته بعد در جلسه کابینه گفته بود که رئیس‌جمهور باید استعفا بدهد و این در حالی بود که هنوز تظاهرات روز ۹ تیر- ۳۰ ژوئن- اتفاق نیفتاده بود. ارتش بلافاصله پس از تجمع ۹ تیر التحریر طی اعلامیه‌ای رسمی در حالی که با فرمانده کل قوای مصر یعنی محمد مرسی هماهنگ نکرده بود، همه گروه‌های سیاسی از جمله حزب حاکم را مورد خطاب قرار داد و به آنان ۴۸ ساعت وقت داد تا به توافق برسند و حال آنکه همه می‌دانستند که امکان توافق دو طرف وجود ندارد. ارتش ۴۸ ساعت پس از آن بدون آنکه توضیح قانع‌کننده‌ای بدهد اعلام کرد که قدرت را از مرسی به رئیس دادگاه قانون اساسی مصر منتقل کرده است! این در حالی بود که همه انتظار داشتند در صورت سقوط محمد مرسی یکی از اصلی‌ترین رهبران جنبش تمرد یا اصلی‌ترین رهبر جبهه «انقاذ» به عنوان نخست‌وزیر موقت معرفی شده و محمد مرسی تا زمان برگزاری انتخابات با اختیارات محدود بر سر پست خود حضور داشته باشد.
ارتش در مصر به هر حال اینک از «سایه» خارج شده و به میدان آمده است. این موضوع می‌تواند یک دستاورد برای ارتش قدرتمند مصر به حساب آید که البته تکرار تجربه- ۱۳۳۱ تا ۱۳۹۱- خواهد بود در عین حال این ورود برای ارتش مخاطرات جدی هم به همراه دارد. ارتش اگر نتواند طی روزهای آینده آرامش و پذیرش را در مصر پدید آورد به یک بازنده بزرگ تبدیل می‌شود. ادامه بحران فعلی ابزارهای ارتش برای کنترل صحنه را کند و ناکارآمد می‌کند. ارتش برای آنکه به هدف برسد هواپیماهای جنگی خود را به سمت میدان «رابعه العدویه» فرستاد و برای آنکه قاطعیت خود را به اثبات برساند در روزهای اول ده‌ها نفر از مردم را قتل عام کرد و نزدیک شدن به کاخ ریاست جمهوری و مقرهای نظامی را خط قرمز اعلام کرد این در حالی است که روزهای متمادی رئیس‌جمهور برکنار شده در محاصره معترضان قرار داشت.
ارتش اگر طی روزهای آینده نتواند مصر را آرام کند در هفته‌ها و ماه‌های آینده هرگز قادر به مهار اعتراضات نخواهد بود چرا که از یک سو زمان تاثیرگذاری ژست اقتدار ارتش روی مخالفان به پایان می‌رسد و از سوی دیگر امید نیروهای داخلی و خارجی به اینکه مسایل با قدرت ارتش مهار می‌شود به پایان می‌رسد و زمان بحث کردن از سودمندی اعمال اقتدار ارتش فرا می‌رسد.
جبهه غربی عربی بیش از همه نگران شکست ارتش در این «ماموریت‌» است. آنان برای آنکه طرح ارتش پیروز شود همه امکانات خود را گسیل کرده‌اند، اعطا و یا قرض ۱۳ میلیارد دلاری کشورهای عربستان، قطر، کویت و امارات به دولت جدید و نیز تصویب واگذاری ۲ میلیارد دلار به ارتش مصر در کنگره آمریکا به خوبی از نگرانی شدید آنان از تحولات خبر می‌دهد. آنان می‌دانند که اگر یک بار دیگر مخالفان غرب در مصر به تفاهم برسند و یا توده‌های محروم جامعه پا به میدان گذارند، هیچ دولت عربی قادر نیست پیامدهای این رخداد را تحمل نماید از این روست که دربار سعودی سراسیمه به قاهره رفته و سخاوتمندانه وعده ۸ میلیارد دلار کمک را به مردم مصر داده است. این کشورها بخوبی می‌دانند که آنچه در روز دوم جولای – ۱۱ تیر – توسط ارتش روی داده یک انقلاب نیست و چندان ربطی به جمعیت معترضی که بعضی از محافل رسانه‌ای غرب عدد آنان را تا ۲۸ میلیون نفر اعلام کرده‌اند، ندارد. این جمعیت چند بار از جمعیت مصری شرکت‌کننده در انقلاب بهمن ۸۹ بیشتر است. برخی تخمین‌ها بیانگر آن است که حداکثر ۵/۳ میلیون نفر در تظاهرات بهمن ۸۹ – ژوئن و فوریه ۲۰۱۱ – در سراسر مصر شرکت کرده‌اند و حال آنکه عدد شرکت‌کنندگان در تظاهرات تیر ۹۲ – جولای ۲۰۱۳ – دست‌کم ۷ میلیون نفر بوده و البته بعضی از رسانه‌های غربی عدد آن را دست‌کم ۴ برابر این اعلام کرده‌اند. این به آن معناست که انقلاب مصر به دلیل مشکلات کنونی و ضعف‌های دولت رو به خاموشی نگذاشته و به شدت فعال‌تر شده است و این به آن معناست که شکست برنامه نظامی می‌تواند عدد فعالان و مبارزان را که خواستار تغییر اساسی شرایط مصر هستند به دست‌کم ۳۵ میلیون نفر برساند وقوع چنین پدیده‌ای یعنی یک انفجار بی‌مهار در حساس‌ترین نقطه آفریقا. 
غرب و رژیم های عرب وابسته به آن تلاش می‌کنند تا پیش از پیشرفت این پدیده، آن را متوقف گردانند. بر این اساس از یک سو شنیده می‌شود که دادستان مصر برای رهبران اخوان تدارک اعدام و اعلام غیرقانونی بودن فعالیت حزبی آنان را کرده و حال آنکه همین سیستم قضایی حسنی مبارک و فرزندان او را تبرئه کرده است. از سوی دیگر آمریکایی‌ها از اعزام دو ناو جنگی به سمت سواحل مصر در مدیترانه خبر می‌دهند و رئیس‌جمهور ایالات متحده از دست پخت سیاسی نظامیان حمایت جدی کرده و همزمان با آن سران عربی به یاد فقرای مصر افتاده و اعلام کردند که در گام اول ۱۳ میلیارد دلار را در اختیار دولت مصر قرار می‌دهند و حال آنکه اعطای ۴ میلیارد دلار از این مبلغ می‌توانست مانع غرق شدن دولت مرسی در گرداب اقتصادی شود.
البته مصر مشکل جدی اقتصادی دارد اما اگر به شعارها و انتخاب‌های آنان نگاه بیندازیم در می‌یابیم که مردم راه حل مشکلات خود را در اسلام و نه در توسل به دربارهای آمریکا و عربستان جستجو می‌نمایند. از منظر مردم دوستی دولت جدید با عربستان و آمریکا هرچه باشد به پای دولت به شدت منفعل مبارک نخواهد رسید و این در حالی است که در این دوره هم غرب و رژیم‌های عرب وابسته به آن، مردم مصر را در مشکلات خود رها کرده بودند. 

کلید واژه
]]>
https://sobherabor.ir/4507/%d8%a7%d8%b1%d8%aa%d8%b4-%d9%85%d8%b5%d8%b1-%d8%a8%d8%b1%d9%86%d8%af%d9%87-%db%8c%d8%a7-%d8%a8%d8%a7%d8%b2%d9%86%d8%af%d9%87-%d8%a8%d8%ad%d8%b1%d8%a7%d9%86/feed/ 0