پایگاه اطلاع رسانی صبح رابر

5:04:05 - شنبه 20 اردیبهشت 1393
داغ کن - کلوب دات کام Balatarin اشتراک گذاری در فیس بوک تویت کردن این مطلب
چرا الف جیم دال پاسخ تحدی قرآن نیست
قرآن کافران را دعوت به تحدی نموده و می‌فرماید اگر می‌توانید یک آیه مثل قران بیاورید. آیا نمی‌توانند یک آیه مثل (الم) بیاورند مثل الف جیم دال (اجد)؟ اگر چه نفرموده است که یک آیه بیاورید، بلکه فرموده است ده سوره و اگر نمی‌توانید یک سوره بیاورید؛ اما تردیدی نیست که بشر حتی نمی‌تواند یک […]

قرآن کافران را دعوت به تحدی نموده و می‌فرماید اگر می‌توانید یک آیه مثل قران بیاورید. آیا نمی‌توانند یک آیه مثل (الم) بیاورند مثل الف جیم دال (اجد)؟

اگر چه نفرموده است که یک آیه بیاورید، بلکه فرموده است ده سوره و اگر نمی‌توانید یک سوره بیاورید؛ اما تردیدی نیست که بشر حتی نمی‌تواند یک آیه بیاورد، چرا که اگر بتواند یک آیه بیاورد، آیات دیگر را نیز می‌تواند بیاورد تا یک سوره یا سور تشکیل شود.

دقت شود که خداوند متعال نه تنها به بشر نفرمود که شما کَر، کور و لال هستید، بلکه فرمود به شما چشم و گوش برای دریافت و قلب برای فهم داده‌ام و افزود به شما علم بیان داده‌ام تا بتوانید علوم را تبیین کنید (عَلَّمَهُ الْبَیَانَ) و آن چه نمی‌دانستید را به شما تعلیم دادم (عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ) و فرمود عقل دادم و بسیار نکوهش نمود از آنان که تعقل و تفکر نمی‌کنند و بسیار تأکید بر تعلیم و تعلّم نمود و خلاصه فرمود اصلاً پیامبران را فرستادم تا ضمن تزکیه‌‌ی شما، نشانه‌های الهی را برای شما بخوانند و کتاب و حکمت را به شما تعلیم دهند.

پس، بی‌تردید معنای تحدی این نیست که دیگران کَر و کور و لال و بی‌سواد هستند، که اگر چنین بود، لابد هیچ یک از پیام‌های الهی را نیز دریافت و درک نمی‌نمودند و این همه سفارش به «قول احسن» و تعلیم و موعظه و پند دیگران نمی‌نمود.

الف – وقتی می‌فرماید ده یا یک سوره مثل قرآن بیاورید؛ اولین شاخصه‌ی مثل قرآن این است که «از جانب خدایتعالی = وحی» باشد و اگر خدای دیگری مفروض داشته‌اند، از جانب او باشد. یا اگر به ظاهر خدایی قائل نیستند و مثلاً می‌گویند: «همه چیز مادی است»، ماده خود گویای حقایق عالم هستی باشد و کتابی جهت علم و سعادت بشر تبیین و تدوین و نازل کند.

«وَإِن کُنتُمْ فِی رَیْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَهٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءکُم مِّن دُونِ اللّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ» (البقره، ۲۳)

ترجمه: و اگر در آنچه بر بنده‏ى خویش نازل کرده‏ایم شک دارید، سوره‏اى مانند آن بیاورید و شاهدان (از دانشمندان تا دلایل عقلی و علمی و مستندات) خود را غیر از خدا فراخوانید اگر راست مى‏گویید.

ب – وقتی کریم کتابی است حاوی تعریف و بیان حقایق عالم هستی «از خدا تا خدا» – از «اول تا آخر» – از آغاز حیات بشر تا مقصد نهایی و عاقبت او در حالات مختلف و… که در یک جمله به آن جهان‌بینی گفته می‌شود. از سوی دیگر حاوی «قوانین = احکام» الهی است، یعنی چه باید کردها و چه نباید کردهای منطبق با آن جهان‌بینی. پس سخن از غیب و شهود دارد و نقشه راهی ارائه می‌دهد که منطبق با آن حقایق غیب و شهود در عالم هستی است؛ حال کسی می‌تواند مثل آن را بیاورد. در حالی که بشر هنوز ظاهر خود و سایر مخلوقات را نشناخته است، چه رسد به حقیقت همه اجزای عالم هستی.

مِثل آن، یعنی همین حقیقت و شاکله را داشته باشد، اما خلاف آن باشد، چیز دیگری باشد، از حقیقت دیگری که مغایر و متضاد است پرده بردارد. چرا که سخن دیگران به ادبیات‌ها یا زبان‌های متفاوت، اگر منطبق با قرآن باشد، که همان کلام وحی است. حال چه آن را پیامبر اکرم یا امیرالمؤمنین یا فاطمه زهرا و معصومین علیهم السلام به کلام‌های دیگر فرموده باشند و چه دانشمندان یا مفسرین یا شعرا و هنرمندان بگویند.

به عنوان مثال: اگر قرآن کریم امر به اخلاص نمود «مخلصین له الدین»، حضرت علی علیه السلام نیز نه تنها اخلاص را تبیین و تشریح کرد، بلکه خود اسوه عملی آن شد و شاعر نیز گفت: «از علی آموز اخلاص عمل»، اینها همه یک حرف است که به همان کلام وحی بر می‌گردد. پس اگر می‌توانند چیز دیگری بیاورند که تا کنون نتوانستند و تا آخر نیز نمی‌توانند، چون حقایق عالم هستی همین است و به میل کسی تغییر نمی‌کند. (مثلاً بگویند که خیر ارزش حقیقی با اخلاص نیست، بلکه با شرک است و فایده هم در همان است – یا بگویند کثرت‌گرایی بهتر از وحدت‌گرایی است و …)

حروف مقطعه:

البته بشر نمی‌تواند حروف مقطعه‌ای نیز مثل قرآن بیاورد. نه این که بلد نیست مانند «الم» یا «حم»، او هم بگوید: «الف جیم»، حروف زبان چینی نزدیک به سه هزار حرف است، پس ترکیبات بیشتری از حروف عربی می‌توان داد.

پس، بر این که بشر نه تنها می‌تواند «الف جیم» یا «الف ی» بگوید، بلکه اساساً در بیان و تکرار حرف مفت استاد است، تا آنجا که خدایش در مورد او می‌فرماید:

«وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَن سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَیَتَّخِذَهَا هُزُوًا أُولَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِینٌ» (لقمان، ۶)

ترجمه: و برخى از مردم کسانى‏اند که سخن بیهوده را مى‏خرند (داد و ستد می‌کنند) تا [مردم را] بى‏هیچ دانشى از راه خدا گمراه کنند و آیات الهى را به ریشخند گیرند براى آنان عذابى خوار کننده خواهد بود.

اما اگر قرار باشد که حرف و سخن علمی و حکیمانه باشد، می‌بینیم که به ویژه بشر امروز به نقش حروف مقطعه، بیش از پیش پی برده است و چه در علم پزشکی، چه در علم ارتباطات، چه در علوم کامپیوتری و … از آن استفاده می‌کند. مثل: DNA – PC – E-mail – SMS – CNN – BBC  یا ده‌ها هزار واژه‌ی دیگر که قالب حروف مقطعه بیان می‌شود.

حروف مقطع قرآن کریم نیز سراسر علم است و اگر گفتند که رمز و راز است، یعنی علوم پیچیده شده‌ای که هر کسی به آن دسترسی نمی‌یابد، اما علم بیان و جاری می‌شود. لذا امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود که من نقطه زیر باء بسم الله الرحمن الرحیم هستم – منم حوامیم (حم‌های قرآن) – منم طه و منم یس (یاسین).

حال بشر کجا می‌تواند که امیرالمؤمنینی خلق کند و یا اصلاً کجا می‌تواند او را بشناسد که بخواهد چنین علومی را در قالب حروف مقطعه بیان نماید و یا مثل آن را بیاورد و در قالب حروف مقطعه بیان تعلیمش نماید.

ج – باید دقت شود که فرموده‌اند تحدی با قرآن، نفرموده‌اند تحدی حروف یا جملات یا ادبیات‌ها با یک دیگر. یعنی بحث یک جنگ ادبی یا بازی با حروف و الفاظ و واژگان نیست، بلکه به کارگیری حروف، کلمات، واژگان، معانی و مفاهیم و ترکیب آنها برای پدید آمدن یک جمله و ترتیب جملات برای بیان حقایق و قوانین منطبق با آن است.

قرآن کریم، تجلی علم و حکمت الهی است، پس کسی می‌تواند مثل آن را بیاورد که چنان علم، حکمت و قدرتی داشته باشد. لذا فرمود اگر همه اندیشمندان و توان‌های علمی خود را نیز جمع کنید، نمی‌شود و ممکن نیست، چرا که همگان خود تجلی علم او هستند.

منبع : بوتیا

بر چسب ها:
تابناك وب سجام تابناك وب تابناك وب تابناك وب تابناك وب