به گزارش ” صبح رابر” حضرت عباس(ع) آمد تا برادری را معنا کند ، وفا را شرح دهد و ایثار را الگوباشد و شجاعت را تفسیر کند. عباس علیه السلام بزرگ جانباز تاریخ انسانیت که صحنه کربلا را تجلیگاه ایثار و جانبازی نمود
روز جانباز روز کسانی است که بخشی از وجودشان در بهشت است ولادت حضرت عباس (ع) با تأسی از رشادت های این بزرگان روز جانباز نامگذاری شده به راستی جانبازی چیست ؟
در میان جانبازان که قرار می گیرید هر یک عضوی و یااعضایی از بدنشان را تقدیم اسلام کرده اند . پای صحبت های یکی از جانبازان هشت سال دفاع مقدس که جراحت روزهای پایمردی برای حفظ عزت و استقلال هنوز بر جسم وی به یادگار مانده است، نشستیم.
جانباز ابراهیم سعادت فر از خاطرات دوران دفاع مقدس می گوید: سال ۶۷ بود جنگ روزهای پایانی خود را سپری می نمود کمک به عراق توسط کشورهای منطقه که از پیروزی جنگ توسط کشور عزیزمان ایران واهمه داشتند فزونی داشت .
شدت جنگ به جایی رسیده بود که گاهی تن به تن کشیده شده بود عراق برای گرفتن اسیر به هر تاکتیکی دست می زد و حاجی هم از خستگی جنگ و نخوردن غذا سرم غذایی را به دست وصل نمود ه بود و فرماندهی می کرد .
اواخر خرداد ماه سال ۶۷ بود که مسئول نیروهای اطلاعات در قرارگاه تاکتیکی ثارالله در شلمچه بودم و حمله عراق به نیروهای خودی خبردار بودم حاج قاسم هم متوجه گزارش بچه ها اطلاعات شده بود و اطلاع از وضعیت منطقه شلمچه داشت فرماندهی قرارگاه تاکتیکی را خود به عهد داشت سنگر ما و حاج قاسم پهلوی همدیگر بود حاج قاسم نیرویی را جهت آوردن اطلاعات از خط مقدم درخواست نمود بنده جوانی را احتمالا از اهالی شمال کشور بود با یک موتور پرش آماده نمودم و حاجی دستورات خاصی را به او سفارش نمودند دو ساعت بعد که از اعزام پیک گذشته بود با حاجی منتظر خبر دادن او بودیم ناگاه خود وحاجی و اطرافیان را که چند نفر بودند در محاصره تانکهای عراق دیدم که راه گریز هم بر ما بسته شده بود.
روز روشن آنها ما را محاصره کرده بودند کالیبر چند تا از تانکهای به طرف ما گفتم حاجی محاصره ایم حاجی متوجه حرف من شد و نگاهی کرد به تانکهای عراقی ، پرید روی همان موتور اطلاعات منهم که راهی جز فرار از محاصره نداشتم سوار ماشین حاج قاسم شدم و به راننده گفتم روشن کن عراقیها به طرف ما آتش گشودند و ما رو در روی آنها زیر آتش ادامه دادیم ، خلاصه با حاج قاسم خود را روی جاده اهواز خرمشهر رساندیم و اگر آن روز حاجی نبود شاید خرمشهر برای بار دوم از دست می رفت که روی جاده آسفالت خرمشهر بود که نیروها را از لشکر های مختلف با کمک حاجی سازماندهی نمودیم و آتش را روی عراقی ها اجرا نمودیم و آنها را به عقب نشینی وادار کردیم .
نیروهای خودی که حاجی را نمی شناختند از دستورات حاجی امتناع می ورزیدند و من با صدای بلند گفتم برادران عزیز این شخص خود فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله است بجنگید. خلاصه آنروز به اسارت دشمن تن ندادیم .
شب برگشتیم به همان قرارگاهی که روز بعلت محاصره از دست داده بودیم و نیروها را شبانه سازماندهی نمودیم و چندین کیلومتر تا خط مقدم به عراق حمله ور شدیم اما دشت های اطراف پاک سازی نشده بود که یک گروهی تانک عراق در اطراف ما شبانه در سکوت مانده اندکه تیر بارها آنها اطراف ما را به رگبار بستند باز هم صدا زدم حاجی عراقیها .
عراقیها که نزدیک بودند روبروی سنگر ما که گلوله های آنها تا ته سنگر ما پیش می رفت حاجی که تنها به یک طرف می توانست برود که شاید جانش را نجات بدهد او رو در روی عراقیها از خاکریز رفت بالا که آن طرف خاکریز پناه بگیرد تانکها او را به رگبار بستند که مشاهده نمودم کالیبرهای آتش رسام از پشت سر حاجی بصورت رگباری عبور می کردند و آنقدر نزدیک بدن او بودند شاید به چند سانتیمتر نمی رسید بنده نارنجکی در دست داشتم و در سنگر مان مدارک اسناد جنگ را. ضامن نارنجک را کشیدم در سنگر اطلاعات رها نمودم که اسناد و مدارک بسوزند و در دست دشمن نیفتند و در زیر آتش کالیبرها به سختی پشت سر حاجی از خاک ریز به آن طرف رفتم .
هنوز هم در دفاع ازنظام و انقلاب استوار باقی مانده اند بدون اینکه خسته و یا پشیمان شوند .
شکی نیست امنیت کنونی کشور مرهون از خودگذشتگی های این عزیزان است که بی دریغ در دفاع از کشور تلاش کردند .
شهرستان رابر در دفاع از کشورمان خدمات ارزنده ای داشته و در این راه ۷۴۵نفر به درجه جانبازی نائل شدندو روز جانباز به همه این عزیزان مبارک باد .
انتهای پیام /