به گزارش” صبح رابر” ؛ به نقل از آرمان کرمان ؛ این روزها به مناسبت ولادت با سعادت دخت گرامی نبی مکرم اسلام، دردانه خلقت و بهانه آفرینش، حضرت زهرا (س)، در توصیف مکارم، مناقب و فضائل آن بانوی برتر دو عالم سخنان و آثار متعدد و متنوعی مشاهده میشود. ارداتمندان خاندان عصمت و طهارت هرکدام به سهم خود، با صفا و نورانیتِ این فضای عاطفی همراهی میکنند بهویژه در فضای مجازی که فرصت ابراز نظر، تأیید و بازنشر نظرات دیگران برای همگان وجود دارد.
بدون تردید این اظهار محبت و ذکر کمالاتِ حضرت مصداق لبیک به ندای «قل لا اسألکم علیه أجرا الا الموده فی القربی» و درخور تقدیر و ستایش است، اما سوال اساسی این است که اکتفا کردن به این امور متعارف آیا وافی به مقصود است و توقعی فراتر از این بهخصوص از صاحبنظران و دردآشنایان جامعه وجود ندارد؟ آیا از خود میپرسیم که نوع نگاه افراد به حیات فردی و اجتماعی و نیز شیوه و سبکزندگی به چه میزان با گفتار و رفتار آن حجت خدا و اسوه ائمه و اولیاء تطابق و یا نزدیکی و سنخیت دارد؟!
اگر روز میلاد کوثر آسمانی پیامبر (ص) روز زن و مادر نامیده شده آیا صرف نامگذاری، تکریم، تبادل تبریک و تقدیم هدایا مطلوب است؟ آیا بررسی وضعیت زنان در جامعه اسلامی و سنجش آن با معیارها و ملاکهای فاطمی رسالت خطیر مجموعهها و دستگاههای ذیربط مانند معاونت امور زنان ریاستجمهوری نیست که مغفول مانده است؟! آیا تفکر غالب در این نهادها، نگاه فمینیستی متأثر از فرهنگ غرب است یا منظر مترقی اسلام ناب به موضوع زنان و گفتمان انقلاب اسلامی، امام و رهبری مدنظر دستاندرکاران است؟
آیا ارباب فکر و اندیشه و صحنهگردانان حوزه آموزش، فرهنگ و هنر که در جهتدهی جامعه و شکلگیری افکارعمومی نقش غیرقابل انکاری ایفا میکنند در تولید و ارائه کالاهای فکری، فرهنگی و هنری بر این باورند که به داشتهها و میراث گرانبهای خود میتوان تکیه کرد و فقط رهرو، مقلد و مصرفکننده ایدهها و الگوهای دیگران نبود؟ و اگر به این اعتقاد اصیل نائل آمدهاند آیا جرأت ابراز و تبیین و ترویج آن را دارند؟ و از آن مهمتر در آثار خود آیا جایگاهی مناسب برای این مبانی، اصول و ارزشها قائل هستند؟ یا سایه سنگین نگاه رایج جهانی و سیطره مکتب اومانیسم و سلطه سرمایهداری غرب، جسارت اقدام را حتی از نیروهای دلسوز و متدین هم گرفته است؟
آیا بسنده کردن نیروهای متعهد به روشنگری و بیان اینکه برخی مسئولان آغوش بهسمت عناصری گشودهاند که با اسلام، انقلاب و نظام مردمسالاری دینی همنوایی ندارند، مسئولیت سنگین آنان را کاهش میدهد؟ البته باید نهیب زد و فریاد برآورد تا جامعه پژواک صدای رسا و انقلابی رهبر حکیم و فرزانه انقلاب را بشنود و اهمیت آن را با تمام وجود درک کند و علامت سوال بزرگی درباره رویکرد و عملکرد پارهای مجریان ایجاد شود، اما بدون شک این مقدار کافی نیست بلکه برای صیانت از مرزهای فکری و فرهنگی ایران اسلامی همان سبک و سیاق دفاع از مرزهای جغرافیایی ایران عزیز در نبرد نابرابر نظامی جوابگو و الگوی فراروی ماست. آری رزمندگان غیرتمند با امکانات حداقلی و در مقاطعی حتی با وجود کارشکنی مجریان پشتیبانی، توانستند حماسههایی را رقم زنند که تاریخ این مرز و بوم برای همیشه بدان مباهات میکند.
امروز هم این انتظار امری معقول و عملیاتی ساختن آن میسور است که در هنگامه نبرد تمامعیار و بیامان حق و باطل و در جنگ نرم کنونی که همّ و غم غرب و شیفتگان داخلیش، استحاله نظام و تغییر نگرش و محاسبات مسئولان و بینش و منش مردم است، شاهد جهاد مقدس فکری و فرهنگی طلایهداران و وفاداران به آرمانهای امام و شهدا و نیز حضور همهجانبه رویشهای مبارک انقلاب باشیم. مسلما در کنار هم قرار گرفتن دانش و تجربه ذیقیمت پیشکسوتان و شور و نشاط و ابتکار و خلاقیت جوانان، فضای جامعه را با رایحه مکتب فاطمی و علوی عطرآگین میسازد و نهتنها مردم و بهویژه نسل جوان را در برابر انبوه ابهامات و القائات بیمه میکند، بلکه گستره نفوذ این تعالیم و آموزههای متعالی روزبهروز مرزهای جغرافیایی و اعتباری را یکی بعد از دیگری درنوردیده و بشر تشنه حقیقت را با گمشده خویش آشنا و زمینه را برای ظهور موعود نور فراهم میسازد.
انتهای پیام/