به گزارش ” صبح رابر“؛ به نقل از “آرمان کرمان” ؛ به مناسبت نزدیک شدن به روز کارگر، بنا به فرمایش مقام معظم رهبری ، “کارگاه مهمترین سنگر مبارزۀ کارگران با دشمنان اسلام و انقلاب است. سلاح کارگران، کار آنان است که از این سلاح باید براى تداوم انقلاب، گسستن کاملِ زنجیرِ وابستگى و در نهایت کسب استقلال اقتصادى استفاده شود. کارگران باید با افزایش تولید و بهبود کیفیت آن و با تلاش مستمر در جهت خودبسندگى صنعتى، میهن اسلامى را از بیگانگان بىنیاز کنند و من اطمینان دارم که کارگران بر انجام این کار قادرند.
ساعات کار در کارگاهها و کارخانهها لحظات عبادت، ساعات اداى دین به شهیدان و محرومان و مستضعفان جامعه است و هدر دادن هر لحظه از ساعات کار تجاوز به حقوق محرومان و بىحرمتى به خون شهیدان است. کارگران متعهد و مؤمن باید با هوشیارى کامل از حقوق جامعه اسلامى در محل کار خویش پاسدارى کنند.
کارگران ایران نظر به اعتمادى که به مسئولان جمهورى اسلامى ایران دارند، مطمئن هستند مسائل رفاهى آنان از یاد نرفته است و حمایت مستمر کارگران و خانوادههاى آنان از مسئولان جمهورى اسلامى که خدمتگزاران این ملتند، این اعتماد و اطمینان را ثابت کرده است. اینجانب اعلام مىکنم که اعتماد و اطمینان آنان بهحق و بهجاست و دولت جمهورى اسلامى ایران موظف است متقابلاً به برادران و خواهران کارگر در بخشهاى گوناگون تولیدى اطمینان بورزد و به حمایت و فداکارى آنان اعتماد کند و برنامههاى سازندۀ کوتاهمدت و درازمدت را براساس این اطمینان دو جانبه طرح ریزى نماید.”
این همه درحالی است که متاسفانه در کشور ما به رغم آنکه جامعه کارگری درطول دوران پیروزی انقلاب و پس ازآن در زمان دفاع مقدس و دوران سازندگی همواره یار و یاور نظام جمهوری اسلامی ایران بودهاند و از آرمانها و برنامههای توسعهای حمایت کردهاند اما اکنون با توجه به اجرای برنامههای تعدیل اقتصادی در زمره آسیب پذیرترین طبقه اقتصادی و اجتماعی قرار دارند.
خوب به یاد داریم که جامعه کارگری و کارگران انقلابی ایران در ماههای پایانی رژیم پهلوی با اعتصابات بزرگ در صنعت نفت چه ضربه مهلکی به پیکره رژیم گذشته زدند و همان کارگران در دوران جنگ تحمیلی با حضور در میادین جنگی و سازندگی و اداره موسسات نفتی که تحت شدیدترین بمبارانهای رژیم بعثی بود سهم بسزایی در اداره کردن جامعه داشتند.
جامعه کارگری و کارگر در دوران سازندگی و پس از آن نیز با نهایت اقتدار و ازجان گذشتگی خود به آبادانی ایران همت گمارد، اما متاسفانه امروز اندک موقعیت ناچیز اقتصادی و اجتماعی خود را درسایه نابرابریهای اجتماعی از دست میدهد.
کسانی که باید جامعه انسانی را به زعم معمار کبیر انقلاب حضرت امام خمینی (ره) مدیریت کنند امروز نگران موقعیت خود هستندو حتی ازمدیریت و اداره خانواده خود هم عاجز وناتوان شدهاند. این در حالی است که هر روز و شاید هر لحظه بر تعداد خانوارهای کارگری ناتوان از جبران افزایش قیمتها و افزایش تورم افزوده میشود.
متاسفانه دولت یازدهم چنان جامعه کارگری را دچار تلاطمهای اقتصادی کرد که امروز و به رغم تلاشهای گسترده، کارگران هنوز نتوانستهاند از سایه سنگین و آوار نابسامان افزایش بهای کالاهای اساسی کمر راست کنند و به سازندگی مرزوبوم خود بنشینند.
افزایش تعداد بیکاران و تعطیلی انبوهی از کارخانهها و کارگاههای تولیدی و به تبع آن افزایش تعداد بیکاران موجب شده است همان اندک رمق خانوارهای کارگری نیز گرفته شود. نکته حائز اهمیت آن است که بخش اعظمی از بیکاران موجود در جامعه ایرانی تحت سرپرستی پدران و مادران کارگر قرار دارند.
این همه در حالی است که حکومت اسلامی بر اساس قوانین شرع مقدس و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران موظف به تامین شغل و معاش برای آنان است. از سوی دیگر عدم پرداخت مقرری بیکاری از یک سو و پرداخت میلیاردها تومان یارانه نقدی به خانوارهای غیرنیازمند ازسوی دیگر موجب رنجش افزونتر بیکاران و خانوادههای محروم و مستضعف جامعه شده است.
جامعه کارگری ایران در حالی از وجود مشاغل پایدار و دریافت حقوق مکفی محروم شده که مدعیان اداره و مدیریت جامعه در چند سال گذشته نتوانستند پاسخگوی مطالبات و حتی اجرای تعهدات خود باشند.
آنانی که آن روزها ادعای اداره جامعه را داشتند، امروز باید پاسخگوی این ناهنجاریها و نابسامانیهای جامعه کارگری باشند.
دراین سالهای اخیر بسیاری از فرزندان رشید این مرز و بوم و جامعه کارگری به دلیل فشارسنگین اقتصادی و تورم ناشی از عملکرد ضعیف متولیان امور از ادامه تحصیل باز ماندهاند. برخی از آنان درنیمه راه تحصیل به دلیل عدم توان سرپرست خانوار در تامین نیازهای تحصیلی و هزینههای مترتب بر آن، علم اندوزی را رها کردهاند و راه به سوی مشاغل کاذب و گوشه نشینی بردهاند.
از سوی دیگر افزایش هزینههای درمان و سیستم ناتوان درمانی کشور اندوه خانوادههای جامعه کارگری را دو چندان کرده است. پرداخت هزینههای بستری و جراحی از یک سو و از کار افتادگی و یا اخراج پس از عملهای سنگین جراحی و ناتوانی درتامین هزینههای دارویی و بهداشتی از سوی دیگر عرصه را برجامعه کارگری تنگ کرده است. اما این، همه آنچه برجامعه کارگری میرود نیست. عدم رعایت موازین بهداشت محیط کارو ایمنی درمشاغل، ناامیدی نسبت به تامین نیازهای بازنشستگان کارگری، دستمزدهای پایین و عدم تناسب آنها با میزان تورم درجامعه، قراردادهای سفید امضاء و کوتاه مدت، نداشتن آموزش حرفهای و حین کار و بسیاری دیگر از معضلات پیش رو، جامعه کارگری است.
کارگران ایران چشم انتظار تحول درنظامهای اقتصادی و اجتماعی هستند. آنها چشم امیدشان به دولت یازدهم است و تمام هم و غم خود را ابتدا معطوف به کنترل تورم و سپس جان بخشیدن دوباره به عرصه تولید دارند.
جامعه کارگری به خوبی میداند تا کارفرما و صاحبان صنایع انگیزه و امکان تحرک و رونق تولید را نداشته باشند منافع آنان نیز قابل تامین نخواهد بود.
ولی متاسفانه در سل جاری برخی از کارفرمایان و صاحبان صنایع به علت برخی از موارد همچون نبود امکانات اولیه ، تورم و رکود و بودجه لازم یا به تعدیل نیرو و یا اخراج تعداد زیادی از کارگران می پردارند، که همچنان بر تعداد کارگران بیکار افزوده می شود.
امیدواریم مسئولین کشوری بدانند که بیشتر چرخه اقتصاد کشور در دستان این قشر زحمت کش می چرخد.
انتهای پیام/