به گزارش “صبح رابر”، به نقل از” اقطاع“مبارزات انقلابی مردم هر شهری به عنوان برگ زرینی بر پیشانی افتخارات آن شهر می درخشد و نسل به نسل جریان پیدا می کند.
مردم شهر بافت نیز که بعد از ۳۷ سال از پیروزی انقلاب اسلامی، ذره ای از ارادتشان به آرمانهای نظام و انقلاب کم نشده پیشینه ای انقلابی در مبارزه با طاغوتیان دارند، اما بخشی از این مبارزات با تبعید آیت الله طالقانی به این شهر همزمان می شود. در کتب مرکز اسناد انقلاب اسلامی آمده است :
… در بافت، خانه محقری که دارای حیاط نسبتاً وسیعی بود اجاره میکند تا با زن و فرزند کوچکش بتواند راحت زندگی کند. اما ساواک، که همیشه مانند سایه دنبالش بود، تنهایش نمیگذارد و یک اطاق آن خانه را به مأمورین مراقب او اختصاص میدهد تا در تمام اوقات شبانه روز رفت وآمدها و ارتباط مردمی را کنترل کنند. با آنکه این امر مورد اعتراضش بود چندان غیرمنتظره نبود؛ چرا که وی خیلی باهوشتر و آزمودهتر از این بود که آنها بتوانند از روند مبارزاتش سردر بیاورند. نه تنها ارتباطش با یاران و شاگردان فداکارش قطع نشد بلکه با آن جاذبه بیان و نفوذ کلام خدادادی و با آن اخلاق حسنه و برخورد متواضعانهاش کمتر مأموری بود که جذب گفتار و رفتار و صحبتهایش نمیشد و از وی اطاعت نمینمود و حتی به او اظهار ارادت نمیکرد. و برخی از آنها که میفهمید مأمور اطلاعات و خوش رقص دستگاه هستند با کمال بیاعتنایی و قهر با آنها رفتار مینمود.
آیتالله طالقانی در بافت، با آنکه در مراقبت شدید مأمورین نظامی و امنیتی قرار داشت، با اصرار و پافشاری سعی میکند حداقل نمازش را در مسجد اقامه نماید و به این سنگر همیشگی خود دست یابد. طولی نمیکشد که مردم مذهبی آنجا متوجه سید روحانی تازهواردی میشوند که تنها در مسجد نماز میخواند، کمکم نماز انفرادیش به نماز جماعت تبدیل میشود و گاهگاه به مسائل شرعی مردم و به ویژه سؤالات مذهبی جوانان پاسخ میگوید و آنها را جذب مسجد مینماید. بعد، با کمک مردم، اقدام به تعمیر مسجد کهنه و مخروبه آنجا مینماید و کتابخانه کوچکی هم تشکیل میدهد و به اشاره وی یاران و ناشران کتاب زیادی در حد نیاز فکری جوانان به آنجا ارسال میدارند؛ چون میداند که عموماً مردم آنجا بیسواد و فقیر و عامی هستند، ترتیبی میدهد این کتابها به توسط خود جوانها برای مطالعه در اختیار دانشآموزان و جوانان و علاقهمندان گذاشته شود. هرچند دیری نپایید که وی را از مسجد جدا کردند؛ اما او مانند همیشه و در همه جا همین مدت کوتاه رسالت و هدایت خود را انجام میدهد و با این حرکت آگاهانه و محبت پدرانه نسبت به نوباوگان و جوانان، این مونسان همیشگی و امید فرداهایش، بذرهای انقلاب آینده را در آن دهات دورافتاده و فراموش شده میافشاند. این بذرها رشد میکند و به بار مینشیند به طوری که بافت نه تنها کانون پرتحرک انقلاب میشود، بلکه هنوز که سالها از مرگ آیتالله طالقانی میگذرد حماسه مقاومت و خاطرات تلخ و شیرین آن سالهای آقا در بین مردم آنجا بر سر زبانهاست. یکی از فرزندانش تعریف میکرد: حادثه جالبی که در بافت پیش آمد باران غیرمنتظره مقارن با ورود آقا بود. مردم آنجا، که در منطقه خشکسالی و بیبارانی بودند، نزول این باران ناگهانی را از قدوم پاک (آقا) دانستند و ارادتی خاص به ایشان پیدا کردند.
پی نوشت:
مرکز اسناد انقلاب اسلامی