به گزارش “صبح رابر”؛ به سومین یادواره شهدای شهید آباد در گلزار شهدا این روستا رفته بودیم، جایی که خانه امید مادران شهدای این محله است سر در این خانه مجنون نشانی از داغ مادرانی دارد روی بالاترین بیرق، به خط نور اسم علمدارحسین نمایان بود.
مادران و خانواده شهدا یکبهیک از راه رسیدند، توجه ام به مادرشهیدی جلب شد که کنار عکس شهیدش نشسته بود و دست روی چهره فرزندش می کشید دلمان از اینهمه مهربانی بی بهانه غنج میزد در چهرهاش حکایت دلتنگی غریبی داشت غمی دل و جان ما را هم فرا گرفت.
در گلزار شهدای هم همان مادر را کنار مزار فرزندش همراه با چند نفر دیگر دیدم به کنارش رفتم و از شهیدش پرسیدم:
مادر شهید غلام عباس مهنی پور از فرزندش که روزگاری تنها دارایی اش بود، گفت: غلام عباس تک پسر خانواده و فرزند ارشد بود کلاس نهم در رابر می رفت بیآنکه به من بگوید راهی جبهه شده بود.
گل عنبرعسکر پور گفت: بعد از سه ماه در جبهه به خانه آمد، مخالفت کردم و دیگر نگذاشتم برود اما زمانی که خبر شهادت شهید عیسی و موسی حیدری را شنید دیگر تاب نیاورد به تشییع جنازه هم نماند و بدون خداحافظی رفت و یک ماه بعدهم شهید شد.
این مادر شهید والامقام از چشم انتظاری هایش هم گفت: سال ۶۵ بود که غلام عباس در عملیات کربلای ۵ به شهادت رسیدو بعد از یک ماه جسدش را در شلمچه پیدا کردندآن لحظه اشک در چشمان مادر شهید موج می زد اما گریه نکرد.
لحظه ای گریه مادر شهید را دیدم که خبر پیدا شدن کیف پسر شهیدش بعد از چهل سال را شنید آن لحظه کیف شهیدش را به آغوش کشید و از هوش رفت انگار مادر شهید غلام عباس مهنی پور پس از سالهای طولانی به آرزویش رسید.
وفتی کیف شهید را دیدم یاد مصیبت حضرت زینب کبری (سلام الله علیها)آنموقعی که پیراهن امام حسین (ع)را برایش آوردند افتادم چه مصیبتی عظیمی … امام رضا (علیه السلام ) می فرماید: مصیبتی بر شما وارد شد برای غربت جد ما گریه کنید.
بوی پیراهن یوسف ادای دین امانت شهید بعد از چهل سال به مادر شهید غلام عباس مهنی پوربود این شهید حتی پس از شهادت نیز مادرش را رها نکرد.
کیف شهیدغلام عباس مهنی پور چهل سال دردست خواهر بزرگ شهید امانت بود که پس از فوت او پیدا و در سومین یادواره شهدای روستای شهید آباد رابربه مادر شهید تقدیم شد.
انتهای پیام /