پایگاه اطلاع رسانی صبح رابر

11:55:31 - سه شنبه 28 آبان 1392
داغ کن - کلوب دات کام Balatarin اشتراک گذاری در فیس بوک تویت کردن این مطلب
بمب در یک وانت سرپوشیده جاسازی شده بود/ وانت نتوانست به سفارت نزدیک شود
یکی از دوستان که منزلش همان طرف ها است در چت به من گفت انفجار اول در محلی دورتر از سفارت بود تا به این بهانه نگهبانها را به طرف شمال بکشند و ماشین دوم با بمب بسیار قوی، سفارت را هدف بگیرد. به گزارش خبرنگار شبکه اطلاع رسانی دانا در بیروت ؛ بمب حمله تروریستی امروز […]

یکی از دوستان که منزلش همان طرف ها است در چت به من گفت انفجار اول در محلی دورتر از سفارت بود تا به این بهانه نگهبانها را به طرف شمال بکشند و ماشین دوم با بمب بسیار قوی، سفارت را هدف بگیرد.

به گزارش خبرنگار شبکه اطلاع رسانی دانا در بیروت ؛ بمب حمله تروریستی امروز در یک وانت سرپوشیده جاسازی شده بود اما قبل از آن و برای مشغول کردن نگهبانان یک بمب کوچکتر در قسمت شمالی سفارت منفجر شد.

خبرنگار دانا گزارش خود از عملیات تروریستی امروز را اینگونه نوشت:

راس ساعت ده صبح که برق آمد و دکمه آسانسور را زدم تا پایین بروم، ازخانه همسایه شنیدم که با صدای بلند برای پدر پیرشان می گفت در جناح انفجار رخ داده. سریع وایرلس گوشی را روشن کردم و رفتم سایت النشره و دیدم در جناح بمب منفجر شده. متوجه نشدم جناح کجاست. پایین که رسیدم دیدم همه در میوه فروشی روبروی خانه جمع شده اند و به تلوزیون خیره شده اند. شبکه المیادین که دفترش یک خیابان پایین تر از محل انفجار است اولین گزارشگر زنده از انفجار بود. تازه فهمیدم بغل سفارت خودمان انفجار رخ داده. اول مشخص نبود انتحاری است یا موشک. میوه فروش که داشت صحنه های انفجار را می دید گفت این حتما انتحاری بوده. موشک اینطوری نمیکنه.

پیاده به طرف محل کارم راه افتادم. چند نفر برای اطمینان از زنده بودنم به من زنگ زندن. در راه هم برخی مغازه دارهایی که می دانستند ایرانی هستم از سلامتی خودم و خانواده ام می پرسیدند و وضع سفیر و کارکنان ایرانی. رسیدم جلوی بیمارستان رسول اعظم. راه را برای ماشین ها بسته بودند و کلی حزب اللهی در منطقه پخش شده بودند.  ارتش هم به کمک حزب الله ماشینها را به سرعت از بلوار کنار بیمارستان دور می کردند و نمی گذاشتند کسی توقف کند (برای جلوگیری از انفجار انتحاری). سر کار که رسیدم راننده ی مرکز ناراحت نشسته بود و سیگار می کشید. گفت انفجار اول که رخ داد رفتیم بالای پشت بام ببینیم چه خبر است. تا در را باز کردیم انفجار عظیمی رخ داد که گفتم یا علی . خدا به داد سفارت ایران برسه. سریع رفتم طرف سفارت چون سه تا از دوستهایم آن طرف ها کار می کنند. جنازه های سوخته و زخمی روی زمین بود. درست در چند قدمی سفارت ترکیده بود.یکی از دوستانم که نگهبان سفارت بود هم کشته شده بود.

یکی از دوستان که منزلش همان طرف ها است در چت به من گفت انفجار اول در محلی دورتر از سفارت بود تا به این بهانه نگهبانها را به طرف شمال بکشند و ماشین دوم با بمب بسیار قوی، سفارت را هدف بگیرد. اما نگهبانها با هوشیاری سرجای خود ایستادند و وقتی ماشین راپید (وانت سقف دار) به سرعت به طرف سفارت آمد قبل از آنکه به موانع جلوی سفارت برسد او را هدف قرار دادند. برای همین خودش را همانجا درمیدان ، صد قدم مانده به سفارت منفجر کرد

تابناك وب سجام تابناك وب تابناك وب تابناك وب تابناك وب