پایگاه اطلاع رسانی صبح رابر

18:18:59 - شنبه 13 تیر 1394
داغ کن - کلوب دات کام Balatarin اشتراک گذاری در فیس بوک تویت کردن این مطلب
صلح امام حسن به ما آموخت دیگر صلح تحمیلی را نپذیریم
معاویه یک سلطان بود در آن وقت؛ حضرت امام‏ حسن‏ بر خلافش قیام کرد در صورتى که آن وقت همه هم با آن مردک بیعت کرده بودند و سلطانش حساب می کردند. حضرت امام‏ حسن‏ قیام کرد تا آن وقتى که مى‏توانست. وقتى که یک دسته علاف نگذاشتند که کار را انجام بدهد، با آن شرایط صلح کرد که مفتضح کرد معاویه را

به  گزارش ” صبح رابر” به نقل از بسیج دانشجویی،  رسول هادی پور، طی یاداشتی به بررسی موضوع صلح امام حسن(ع) با معاویه از نگاه امام خمینی (ره)،رهبری و آیت الله جوادی آملی پرداخت.

وی نوشت: موضوع صلح امام حسن (ع) با معاویه ابن ابوسفیان یکی از بحث‌برانگیزترین و شاید آموزنده‌ترین اتفاقات تاریخ اسلام است.

اما این صلح توسط صاحب‌نظران از جوانب مختلفی بررسی شده است برخی از صاحب‌نظران در دلیل قبول صلح توسط امام حسن (ع) و عوامل آن تحقیق کرده اند و عده‌ای درپاسخ به این سوال که چرا این امام رفتاری شبیه به اباعبدالله الحسین انجام ندادند و تا سرحد شهادت با معاویه به جنگ برنخاستند.

در این مطلب به بررسی علل پذیرش صلح و عواقب و عبرت‌های آن از زبان امام خمینی(ره) ، مقام معظم رهبری و آیت‌الله جوادی آملی خواهیم پرداخت.

امام حسن قیام کرد اما علاف‌ها نگذاشتند

امام خمینی(ره) دریکی از بیانات خود به یکی از دلایل اصلی پذیرش صلح یعنی وجود افراد ناصالح در کنار امام مجتبی(ع) اشاره می‌کنند:

«معاویه یک سلطان بود در آن وقت؛ حضرت امام‏ حسن‏ بر خلافش قیام کرد در صورتى که آن وقت همه هم با آن مردک بیعت کرده بودند و سلطانش حساب می کردند. حضرت امام‏ حسن‏ قیام کرد تا آن وقتى که مى‏توانست. وقتى که یک دسته علاف نگذاشتند که کار را انجام بدهد، با آن شرایط صلح کرد که مفتضح کرد معاویه را. آن قدرى که حضرت امام‏ حسن‏ معاویه را مفتضح کرد به همان قدر بود که سید الشهداء یزید را مفتضح کرد. مقابله همیشه بوده است. بعدها هم علماى بزرگ همیشه، همیشه علماى بزرگ مخالفت مى‏کردند؛ با قدرتها همیشه علماى بزرگ مخالفت مى‏کردند»
صحیفه امام جلد۲ صفحه ۳۷۱

گرفتاری که امام حسن از دوستان و اصحابش داشت از دشمنانش نداشت

ایشان درجایی دیگر با اشاره به طبیعی بودن وجود مشکلات و موانع در مسیر پیشرفت و عبور از سد ظالمان اشاره می‌کنند و بار دیگر یکی از اصلی‌ترین دلایل شکست سپاه اسلام در برابر معاویه را وجود افرادی در کنار امام (ع) عنوان می‌کنند که قدرت درک شرایط را نداشته و با معاویه سرسازش داشتند.

«جوانها و متوجه‏هاى به خدا این مشکل بزرگى که عبارت از این رژیم فاسد بود آن را پس زدید و از بین بردید، این روحیه را حفظ کنید، این روحیه قوى را حفظ کنید؛ خدا با شماست. وقتى خدا با کسى باشد کارها درست مى‏شود. البته پشت سر هر انقلاب مشکلات زیاد هست. لکن آنهایى که اعتقاد به این انقلاب دارند، ایمان به این نهضت دارند، این روحیه قویى‏اى که با آن روحیه قوى و آن ایمان راسخ و آن توجه به خداى تبارک و تعالى شما را پیش برد، مادامى که این روحیه محفوظ باشد، شما پیش مى‏روید. حالا گاهى کندى دارد، گاهى تندى دارد، گرفتارى دارد، راه حق گرفتارى دارد؛ هر راه حقى مشکلات دارد. شیاطین نشسته‏اند سر راه حق که مردم را منحرف کنند، مال حالا نیست، زمان پیغمبر هم همین طور بوده، مشکلات پیغمبر از مشکلات ماها زیادتر بوده است. مشکلات امیر المؤمنین- سلام اللَّه علیه- از مشکلات ما بیشتر بوده، گرفتارى آنها از گرفتارى ما بیشتر بوده، آنها هم از دوستانشان مخالفت مى‏دیدند، این دسته‏اى که قیام کردند در صفین‏،در مقابل حضرت امیر ایستادند و شمشیر کشیدند به روى حضرت، اینها از دوستان حضرت بودند؛ مخلصین حضرت بودند، گرفتارى حضرت از مخلصینش شاید بیشتر بود تا از سایرین. امام‏ حسن‏- سلام اللَّه علیه- آن قدر گرفتارى که از این دوستان و اصحابش داشت از دیگران نداشت. اصحابى که توجه نداشتند که امام زمانشان روى چه نقشه دارد عمل مى‏کند، با خیالهاى کوچکشان، با افکار ناقصشان در مقابلش مى‏ایستادند و غارتش کردند و اذیتش کردند، و- عرض مى‏کنم که- شکستش دادند، معاهده با دشمنش کردند و هزار جور بساط درست کردند. شما گمان نکنید که این مشکلات براى من و شماست. هر چه مشکلات زیادتر باشد، اجرش زیادتر است؛ الهیتش زیادتر است. اگر آدم در حال خیلى وسعت، و در حال خیلى تفریح و تفرح، گرایش به اسلام بکند اینکه چیزى نیست. خوب، همه وقتى که وقت نتیجه بردن [است‏] حاضرند. آن روزى که براى اسلام زحمت پیش مى‏آید، آن روزى که زحمت و مرارت‏ دارد، آن روزى که خون دارد، آن روزى که رنج دارد، آن روزى که با سرنیزه آدم مقابل است، آن روزى که با توپ و تانک مقابله مى‏کند، آن روز، روزى است که مرد از غیر مرد تمیز داده مى‏شود، مسلمان از غیر مسلمان. آن روز، روزى است که روز اجر است؛ روزى است که خداوند توجهش را به این ملت کرد.»
صحیفه امام، ج‏۹، ص: ۳۰

لعنت خدا بر مقدسینی که حکمیت را تحمیل کردند

گله‌های امام خمینی (ره) از دوست‌نمایانی که با هر حیله‌ای سعی می‌کنند مسیر اسلام را منحرف کنند پایانی ندارد ایشان درجایی دیگر از یکی از مکرهای این گروه پرده برمی‌دارند.افرادی که بالباس دیانت ظاهرشده و سعی می‌کنند بانام اسلام و درحالی‌که پشت اسلام مخفی‌شده‌اند و در فکر حکمیت و سازش با دشمن هستند.
امام این افراد را در گناه شهادت امام حسین (ع) نیز شریک دانسته و فاجعه سوزناک عاشورا را همین افراد مدعی حکمیت که خود را اسلام‌شناس معرفی می‌کردند می‌دانند.

«جنگهایى که در داخل پیش آوردند آنهایى که مدعى اسلام بودند و با اسم اسلام با ایشان معارضه کردند، و با اسم اسلام، اسلام را کوبیدند و با اسم قرآن کریم ایشان را از مقصد بازداشتند. اگر آن حیله‏اى که معاویه و عمرو عاص به کار برده بودند، آنهایى که از طبقه مقدسین باصطلاح بودند مانع نشده بودند از این که حضرت امیر بشکند آن حیله را و آن حیله شکسته مى‏شد، سرنوشت اسلام غیر از این بود که حالا هست، نه غیر از آن بود که بعدها بود. شاید قضایاى امام‏ حسن‏- سلام اللَّه علیه- و آن ابتلائاتى که او پیدا کرد و قضیه کربلا پیش نمى‏آمد. و جرم گناه همه این امور به گردن آن مقدسین نهروان بود که لعنت خدا از ابد تا آخر با آنها باشد. اگر آن روز در خود زمان پیغمبر ابتلائات- گذاشته شده بود- مى‏گذاشت، ایشان آن حکومتى که مى‏خواهد، و آن وضعى که مى‏خواست پیش بیاورد، پیش مى‏آمد، باز هم این مسائل پیش نمى‏آمد، لکن نگذاشتند. یک دسته به اسم اسلام به دشمنى برخاستند، و یک دسته احمق هم که در اطراف ایشان بودند باز به اسم قرآن دست ایشان را بستند، دست امیر المؤمنین را. و این یک تأسفى است که براى مسلمین تا ابد باید باشد.»
صحیفه امام، ج‏۱۸، ص: ۴۰۹

صلح امام حسن به ما آموخت دیگر صلح تحمیلی را نپذیریم

امام (ره) بارها مردم را به عبرت گرفتن از تاریخ تشویق کرده و به مردم آموزش می‌دهند و شعار اصلاح‌طلبی را یکی از همیشگی‌ترین حربه‌های حیله گران جمع شده در اطراف مؤمنین عنوان کرده و اخطار می‌دهند مردم از تاریخ عبرت گرفته و فریب این فریادهای اغواکننده را حتی اگر از چهره‌های ظاهرالصلاح مخفی‌شده در پشت نقاب اسلامی نباید خورد.

«ما الآن مبتلاى به جنگیم. یک دسته‏اى در همین قضیه هم دارند اشکال‌تراشی مى‏کنند، نه یک اشخاصى باشند که حالا تأثیرى داشته باشند، اما هستند. هستند اشخاصى که مى‏گویند که بیایید صلح بکنیم، بیایید یک سازشى بکنیم. ما از تاریخ باید این امور را یاد بگیریم؛ به حضرت امیر تحمیل کردند، مقدسین تحمیل کردند، آنهایى که جبهه‏شان داغ داشت و اضر  مردم‏اند بر مسلمین، آنها تحمیل کردند به حضرت امیر حکمیت را و تحمیل کردند آنکه حَکَم باید بشود، بعد که حضرت امیر با فشار اینها نتوانست، مى‏خواستند بکشندش اگر نکند؛ براى اینکه آنها [پیشنهاد] کرده بودند که چه باید چه بشود؛ «حَکَم قرار بدهید، قرآن است، قرآن است این». این ابتلا را حضرت امیر داشت، الآن نظیر او را ما داریم. اینکه مى‏گویند، این ور و آن ور مى‏افتند که بگذارید یک حکمیتى پیدا بشود، بیایند حکم، حکم پیدا بشود که کارها را انجام بدهد، تشخیص بدهد که کى چى است، دنیا نمى‏داند که کى متجاوز است؟! ما از آن قضیه باید عبرت بگیریم و زیر بار حکمیت [نرویم‏]. ما در این هفت سالى که بوده است فهمیدیم که این حکمها کى‏ها هستند و اینهایى که مى‏خواهند صلح ایجاد کنند کیا هستند. قصه امام‏ حسن‏ و قضیه صلح، این هم صلح تحمیلى بود؛ براى اینکه امام‏ حسن‏، دوستان خودش، یعنى آن اشخاص خائنى که دور او جمع شده بودند، او را جورى کردند که نتوانست خلافش بکند، صلح کرد؛ صلح تحمیلى بود. این صلحى هم که حالا به ما مى‏خواهند بگویند، این‏ است. بعد از اینکه صلح کردند، به حسب روایت، به حسب نقل، معاویه به منبر رفت و گفت که تمام حرفهایى که گفتم، من قرار دادم، زیر پایم؛ مثل پاره کردن این مردیکه آن قراردادها را. آن صلح تحمیلى که در عصر امام حسن واقع شد، آن حکمیت تحمیلى که در زمان امیر المؤمنین واقع شد و هر دویش به دست اشخاص حیله‏گر درست شد، این ما را هدایت مى‏کند به اینکه نه زیر بار صلح تحمیلى برویم و نه زیر بار حکمیت تحمیلى. ما باید خودمان به حسب رأى خودمان، به حسب رأى ملتمان، آن طورى که الآن همه ملت دارند مى‏گویند، ما باید این جنگ را ادامه بدهیم تا وقتى که ان شاء اللَّه پیروزى حاصل بشود و نزدیک است ان شاء اللَّه»
. صحیفه امام، ج‏۲۰، ص: ۱۱۸

امام خامنه ای:
مکرراً گفته‌ام چیزى که امام حسن را شکست داد، نبودن تحلیل سیاسى در مردم بود

حضرت امام خامنه‌ای (مدظله) بیانات گهرباری و همچنین ترجمه‌های در مورد علل و شرایط پذیرش این صلح‌نامه توسط امام حسن(ع) دارند اما آن‌چنان‌که ذکر شد محور این سخنان بیشتر در اطراف دلیل تفاوت میان پذیرش صلح از جناب امام حسن و قیام تا شهادت امام حسین (علیهم‌السلام)است.
معظم له عامل شکست امام حسن(ع)را نبودن تحلیل سیاسی در مردم می‌خوانند و از جوانان و دانشجویان می‌خواهند هرگز به خواب فرونرفته از مکر دشمن غافل نشوند.

« خدا را شکر مى‌کنیم که ملت ما بیدار است. خدا را شکر مى‌کنیم که جوانان ما بیدارند. خدا را شکر مى‌کنیم که شما دانشجویان بیدارید.
اما دانشجویان! بیدار بمانید. دانشجو باید احساس سیاسى داشته باشد، درک سیاسى داشته باشد، تحلیل سیاسى داشته باشد.
بنده در قضایاى تاریخ اسلام این مطلب را مکرراً گفته‌ام که، چیزى که امام حسن مجتبى علیه‌السلام را شکست داد، نبودن تحلیل سیاسى در مردم بود. مردم، تحلیل سیاسى نداشتند.
چیزى که فتنه‌ خوارج را به وجود آورد و امیرالمؤمنین علیه‌السلام را آن‌طور زیر فشار قرارداد و قدرتمندترین آدم تاریخ را آن‌گونه مظلوم کرد، نبودن تحلیل سیاسى در مردم بود والا همه‌ى مردم که بى‌دین نبودند. تحلیل سیاسى نداشتند. یک شایعه دشمن مى‌انداخت؛ فوراً این شایعه همه‌جا پخش مى‌شد و همه آن را قبول مى‌کردند!»
دیدار با دانش‌آموزان و دانشجویان ۱۲/۰۸/۱۳۷۲

خیال می کنید شوخی است و آسان بود عبداللَّه‌بن‌مسعود “، صحابى به این بزرگى جزو منحرفین به حساب بیاید؟!

ایشان فتنه را درزمان امام حسن (ع) و مطرح‌شدن موضوع مصالحه با دشمن را خطرناک‌ترین و شدیدترین فتنه‌های می‌خوانند. و دلایل این سختی را نبود یارانی چون عمار و ابوذر و مقداد و…در کنار امام حسن(ع) و قدرت دشمن در منطبق کردن شعارها بر هدف‌های شوم خودشان می‌دانند که برای مقابله با آن به هوشیاری نیاز است.

«دوران دشوار هر انقلابى، آن دورانى است که حق و باطل در آن ممزوج بشود. ببینید امیرالمؤمنین از این مى‌نالد: “ولکن یوخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فیمزجان فهنا لک یستولى الشّیطان على اولیائه “.
در دوران پیامبر، این‌طورى نبود. در دوران پیامبر، صفوف، صفوف صریح و روشنى بود. آن طرف، کفار و مشرکان و اهل مکه بودند؛ کسانى بودند که یکى‌یکى مهاجرین از اینها خاطره داشتند: او من را در فلان تاریخ زد، او من را زندانى کرد، او اموال من را غارت کرد؛ بنابراین شبهه‌ای نبود.
یهود بودند؛ توطئه‌گرانى که همه‌ى اهل مدینه – از مهاجر و انصار – با توطئه‌هاى آنها آشنا بودند. جنگ بنى‌قریظه اتفاق افتاد، پیامبر دستور داد عده‌ کثیرى آدم را سر بریدند؛ خم به ابروى کسى نیامد و هیچ‌کس نگفت چرا؛ چون صحنه، صحنه‌ روشنى بود؛ غبارى در صحنه نبود. این‌طور جایى، جنگ آسان است؛ حفظ ایمان هم آسان است.
اما در دوران امیرالمؤمنین، چه کسانى در مقابل على(ع) قرار گرفتند؟ خیال مى‌کنید شوخى است؟ خیال مى‌کنید آسان بود که “عبداللَّه‌بن‌مسعود “، صحابى به این بزرگى – بنا به نقل عده‌ای – جزو پابندهاى به ولایت امیرالمؤمنین نماند و جزو منحرفان به‌حساب آمد؟ همین “ربیع‌بن‌خثیم ” و آن‌هایی که در جنگ صفین آمدند گفتند ما از این قتال ناراحتیم، اجازه بده به مرزها برویم و در جنگ وارد نشویم، در روایت دارد که “من اصحاب عبداللَّه‌بن‌مسعود “! اینجاست که قضیه سخت است.
وقتى غبار غلیظ‌تر مى‌گردد، مى‌شود دوران امام حسن؛ و شما مى‌بینید که چه اتفاقى افتاد. باز در دوران امیرالمؤمنین، قدرى غبار رقیق‌تر بود؛ کسانى مثل عمار یاسر – آن افشاگر بزرگ دستگاه امیرالمؤمنین – بودند. هر جا حادثه‌‌اى اتفاق مى‌افتاد، عمار یاسر و بزرگانى از صحابه‌ پیامبر بودند که مى‌رفتند حرف مى‌زدند، توجیه مى‌کردند و لااقل براى عده‌اى غبارها زدوده مى‌شد؛ اما در دوران امام حسن، همان هم نبود.
در دوران شبهه و در دوران جنگ با کافر غیرصریح، جنگ باکسانی که مى‌توانند شعارها را بر هدف‌های خودشان منطبق کنند، بسیار بسیار دشوار است؛ باید هوشیار بود.»
چهارمین مجمع بزرگ فرماندهان و مسئولان دفاتر نمایندگى ولى‌فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامى ۲۷/۰۶/۱۳۷۰

نرمش قهرمانانه استفاده به‌موقع و به‌جا از انعطاف و اقتدار است

ایشان در جمع مسئولان وزارت خارجه و سفرا در مردادماه سال گذشته(۹۳) به موضوع نرمش قهرمانانه اشاره می‌کنند و بارد برخی برداشت‌های ناصواب از این موضوع نرمش قهرمانانه را این‌گونه مطرح می‌کنند: «معنای «مهارت دیپلماتیک» استفاده به‌موقع و به‌جا از انعطاف و اقتدار است. معنای دیگر این ویژگی نرمش قهرمانانه است که صلح امام حسن مجتبی علیه‌السلام پرشکوه‌ترین نمونه‌ی تاریخی آن به شمار می‌رود. نرمش قهرمانانه برخلاف برخی تفاسیر، معنای واضحی دارد که نمونه‌ی آن در مسابقه‌ی کشتی نمایان است در این مسابقه که هدف آن شکست دادن حریف است اگر کسی قدرت داشته باشد اما انعطاف لازم را در جای خود به کار نگیرد قطعاً شکست می‌خورد اما اگر انعطاف و قدرت را به‌موقع مورداستفاده قرار دهد پشت حریف را به خاک می‌نشاند.»

آیت‌الله جوادی آملی:امام حسن مجبور شد صلح کند این سوزش بود نه سازش

صاحب‌نظران علمایی بسیاری در محور صلح امام حسن(ع) سخن گفته‌اند اما در این میان بهتر دیدیم از بیانات حضرت آیت‌الله جوادی آملی که شاید بیشتر از دیگر علما توسط تمامی جریانات کشور موردقبول و احترام است بهره ببریم.
آیت جوادی در بیانات روز تاسوعا به موضوع امان‌نامه‌ای که برای حضرت ابوالفضل العباس(ع) توسط دشمن آورده شد اشاره می‌کنند و امضایی صلح توسط امام حسن (ع) را تحمیلی می‌دانند که به دلیل خیانت افسران و بزرگان نزدیک به ایشان، امام مجبور به پذیرش آن شدند.

«عصر تاسوعا که شد همان نیرنگی که در صلح تحمیلی برای حسن بن علی(سلام‌الله علیهما) انجام دادند همان نیرنگ را خواستند برای حسین‌ابن‌علی(سلام‌الله علیهما) انجام بدهند با نیرنگ‌های معاویه, افسران امام حسن را از اطراف حضرت جدا کردند حضرت را تنها کردند مجبور به سوزش کردند نه سازش این‌یک صلح تحمیلی بود که جنگی نشد خونی ریخته نشد و وجود مبارک امام حسن مجبور شد صلح کند همان نقشه را درباره حسین‌ابن‌علی(سلام‌الله علیهما) پیاده کردند که خواستند پرچم‌دار رسمی ابی‌عبدالله را از آن حضرت جدا کنند قهراً برادران قمر بنی‌هاشم از او جدا می‌شدند عده‌ای هم فاصله می‌گرفتند و فکر می‌کردند وجود مبارک حسین‌ابن‌علی را به صلح تحمیلی وادار می‌کنند همین نیرنگ از اتاق جنگ کوفه تثبیت‌شده به کربلا آمد.»
بنیاد اسراء روز تاسوعا ۱۴۳۵ هـ . ق

شما مرا به سوختن وادار کردید نه ساختن، این شما بودید که صلح کردید و نه من

این شاگرد برجسته امام خمینی (ره) درجایی دیگر به مناسبت ۲۸ صفر به بررسی علل پذیرش این صلح‌نامه از زبان شخص امام مجتبی(ع) می‌پردازند و امضایی این صلح‌نامه را نه‌تنها امری پسندیده نمی‌دانند بلکه آن را تحمیلی نه از جناب دشمن بلکه از جناب دوستان عنوان می‌کنند.
«وقتی به امام مجتبی(ع) گفتند چرا با معاویه صلح کردی و ساختی؟ فرمودند این سوزش بود که شما تحمیل کردید و نه سازش؛ فرمود: «کنتم فی مسیر کم ایام صفین اصبحتم و دینکم تمام دنیاکم والیوم اصبحتم و دنیاکم امام دینکم»؛ در جنگ صفین پرچم به دست من بود، درصحنه جمل جبهه را حسن اداره می‌کرد، درصحنه نبرد با خوارج حسنین پرچمدار بودند. من در جنگ جمل آن‌چنان به دل ستمکاران چنگ زدم که پدرم گفت نگذارید حسن به قلب سپاه برود.

این سخن را در نهج‌‌البلاغه قرائت می‌کنیم که «أَمْلِکُوا عَنّی هذَا الْغُلاَمَ، فَإِنِی أَنْفَسُ بِهما ـ یَعْنی الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ ـ لِئَلاَّ یَنْقَطِعَ بِهِمَا نَسْلُ رَسُولِ اللَّهِ» فرمود شما شجاعتم را در جمل دیده‌اید، سخن پدرم را شنیده‌اید که علی(ع) فرمان داد فرمود جلوی حسنم را بگیرید و نگذارید او متهورانه به قلب دشمن بزند؛ زیرا حسن یک جنگنده عادی نیست، حسین یک رزمنده عادی نیست، در همه روی زمین به عظمت حسنین پیدا نمی‌شود. اینها اگر شربت شهادت بنوشند نسل رسول اکرم(ص) قطع می‌شود.

پسرم ابن‌حنفیه اگر کشته شد، خلأش را دیگری پر می‌کند، اما حسن اگر رحلت کرد، خلأش پر شدنی نیست، حسین اگر شهید بشود آن خلاء پر نخواهد شد: ‏«أَمْلِکُوا عَنّی هذَیْنِ ـ یَعْنی الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ ـ لِئَلاَّ یَنْقَطِعَ بِهِمَا نَسْلُ رَسُولِ اللَّهِ». فرمود آثار جنگ را در صفین دیده‌اید، در جمل دیده‌اید، در نهروان دیده‌اید، آنکه نمی‌ترسد منم، آنکه از جنگ هراسی ندارد منم، آنکه به قلب سپاه حمله می‌برد منم، شما مرا به سوختن وادار کردید نه ساختن، این شما بودید که صلح کردید و نه من»
دی ماه ۹۱ خبرگزاری تسنیم

انتهای پیام/

تابناك وب سجام تابناك وب تابناك وب تابناك وب تابناك وب