پایگاه اطلاع رسانی صبح رابر

5:28:58 - پنجشنبه 2 آبان 1392
داغ کن - کلوب دات کام Balatarin اشتراک گذاری در فیس بوک تویت کردن این مطلب
تعریف شهید و شهادت از زبان شهید احمد علی افضلی
به گزارش ” صبح رابر “شهید احمد علی افضلی ساکن روستای ننیز از توابع شهرستان رابربود که  ۱۸ سال داشت و سال سوم دبیرستان بود که  درس را رها کرد و به عنوان بسیجی داوطلب به جبهه اعزام شد مادر شهید سکینه می گفت : ۷فرزند دارم که سه فرزند پسرم به جبهه اعزام شدند […]

به گزارش ” صبح رابر “شهید احمد علی افضلی ساکن روستای ننیز از توابع شهرستان رابربود که  ۱۸ سال داشت و سال سوم دبیرستان بود که  درس را رها کرد و به عنوان بسیجی داوطلب به جبهه اعزام شد مادر شهید سکینه می گفت : ۷فرزند دارم که سه فرزند پسرم به جبهه اعزام شدند احمد علی ، تاجعلی ۲ سال در جبهه در لشکر ۷۷ خراسان  بود و شیمیایی شده   ، یوسف  به عنوان جهادگر  اعزام شد.که احمد علی جز شهدای عدوات  می باشد  ۴۰ روز از رفتن او به جبهه نگذشته بود که در عملیات فاوبه شهادت رسید مادر شهید بیان کرد خدا خصوصیات خوبی به آنها  داده بود که لایق شهادت  بودند ، احمد علی به دردمندان و محرومان رسیدگی می کرد  اخلاق نیکویی داشت در مراسمات شهدا در صف اول بود دوست  شهید علی ژاله بود و علاقه زیادی به حُربن ریاحی داشت .

مادر شهید از لحظه شهادت پسرش گفت  ۱۸ سال شاهد بزرگ شدنش بودم بر قد و بالایش ذوق می زدم. ناراحتی دارد  ولی از طرفی اسلام در خطر بود و از طرفی هم خودشان می خواستند بروند و احمد علی در زمان رفتنش بهم گفت فرمایش امام خمینی (ره) در گوشم است . مگر صدای امام را نشنیدید باید همه ما برویم . الان در خط رهبری هستیم و هر چه ایشان بگویند قبول داریم .

شهید احمد علی افضلی  از زمان شهادتش هر سال به خواب یکی از اقوام، دوستان و آشنایان می آید و سفارش روضه ابوالفضل (ع) را به برادرش یوسف می کند.و برادرش هم هر سال روضه ا بوالفضل را می خواند و هر بار هم که یادش برود ، شهید به خواب یکی از آشنایان می آید و یادآوری می کند .

شهدا شمع تاریخ اند ( استاد مطهری )

 جاویدند آنانکه جاودانگی یک ملت را تضمین کردند .

خاطرهای از شهید احمد علی افضلی به نقل از دوست شهید

همه چیز از بین می رود و نابود می شود ولی خاطرات شیرین زندگی هیچگاه از بین نمی رود .بخصوص  اگر این تاریخ از دوستی باشد که در میدان نبرد شهادت رسیده باشد .

چه زیباست خاطره شهید ، خاطره بهترین دوستی که شهید شده باشد خاطره من نیز از آن خاطره زیباست .  شهید احمد علی افضلی بسیجی شهیدی که با عشق و ایمان و از خود گذشتگی جان خود را طبق اخلاص گذاشت و جاودانه جان خود را فدا ی این انقلاب کرد  تا سرمشقی برای آیندگان باشد .او کسی بود که صفت جوانمردی را به حد کمال کمال رسانده بود و از همان طفولیّت مرد بود و مردانه زندگی کرد و در جبهه مثل شیر جنگید و او که همیشه عاشق حُربن ریاحی بود و مثل حُر هم آزاد به شهادت یار شتافت  و از این دنیای پر پیچ و خم پرواز کرد و به اعلی علیّین پیوست   و همین روح جوانمردی بود که بعد از شهادت سردار حاج علی ژاله فرمانده گردان ضد  ..با دوستان خود عهد بست که اسلحه خونین علی را بردارد و علی وار به سوی جبهه شتافت آری می گفم از خاطرات او روزی از روزها ی زمان تحصیل که من با احمد علی کلاس سوم دبیرستان بودیم ظهر بود که داشتیم با جمعی از دوستان به مدرسه می رفتیم چون می بایست مسافت سه کیلومتر را پیاده راه برویم در بین راه احمد علی گفت ک من با دو نفر از شما کشتی می گیرم و برای کشتی شرط گذاشتند که درست یادم است که ۲۰ تومان بین گذاشتند و من قرار شد داور مسابقه باشم بالاخره کشتی شروع شد و احمد علی دو نفر را به زمین  زد و همه بچه ها  او را سر دست بلند کردند و بعد از مسافتی  که او را بردند او گفت بیائید دوستان پول خود را پس بگیرید چون شرط در اسلام حرام است آری روحیه جوانمردی داشت و جوانمرد بود و جوانمرد نیز از دنیا رفت .

وصیت نامه شهید احمد علی افضلی

 بنام خدای متعال و بنام خدایی که جهان را با نظم  خاصی  به هم مربوط داد اگر چه قلم من در نوشتن و وصف برای دو کلمه شهید و شهادت ناتوان است ولی ناچارم .

کلمه شهید و شهادت در اسلام به معنی ناظر و شاهد و گواه بر اعمال ما انسانها که در روی زمین قرار داریم . شهید به معنی  ناظر و گواه و شهیدنی که با خون خود درخت خشکیدهو بی آب  ایران  که همان انقلاب اسلام است آبیاری می کند و به مرحله تکامل و کمال انسانی و معرفت می رسانند و ما فرزندان این انقلاب باید مانند علی اکبر حسین و مانند طفل امام حسین  که خون خود نثار انقلاب ۱۴۰۰ سال قبل از این کرد ما باید آنچنان باشیم و هر کسی را خداوند از دار دنیا نمی برد کسانی را می برد که مثل طالقانی  باشند ، مثل بهشتی ، مدنی ، صدوقی ، و دستغیب  که بدن آن بزرگوار صد تکّه شد شهید و شهادت دو کلمه هم معنی و قافیه یکدیگرند و لازم و ملزوم هم و از هم جدا نشدنی هستند و تفکیک ناپذیرند همانا ما عزیزانی که جان خود را فدای اسلام می کنند و خون خود را فدای دین و مکتب می کند و کلمه ای که از زبان ابوالفضل برادر دلیر و شجاع امام حسین و فرزند نیکویی آ ن مولا ی متقیان است که می گوید من زنده باشم و خواهرم اسیر شود و من زنده باشم و علی اصغر تشنه باشد ما هم باید پیرو آن بزرگوارباشیم نباید بگذاریم ابر قدرت جهان آن امریکای خون خوار و شوروی جنایتکار برکشور ما و مرز ما حمله کند و ما زنده باشیم .

آنها چنین کاری کنند تا خون در رگهایمان بجوشد از کشور اسلامیمان دفاع می کنیم و نمی گذاریم کسی به آنجا پا بگذارد و خواهران ما را به اسیری می برند  همین است  که هر کشوری حق و عدالت و حقیقت را بشناسد شهید می دهد  و مردان دلیر آن کشور را به شهادت نائل می گرداند و آن کشور عظیم  اسلامی ایران فرزندان وطن خود را به جبهه های حق علیه باطل می فرستند و از مرز کشورمان دفاع می کنند و شربت شهادت می نوشند و اسلحه بر کف می گیرند و از مرز خودشان دفاع می کنند و آن  کسانی که از اسلام دفاع می کنند   و شهید می شوند بر کارهای ما آگاهند . ناظرند . آشکار بر زندگی و اعمال و رفتار ما آگاهند و اگر شخصی که به جبهه می رود و به هر گونه  که خون خود را در راه خدا می ریزد اگر چه دگناهی داشته باشد با ریختن خون خود گناهان او پاک می شود اوبه بهشت راه می یابد و از بهشتیان روز قیامت می شوند و به بهترین جا و بهترین مکان راه می یابند. والسلام

تابناك وب سجام تابناك وب تابناك وب تابناك وب تابناك وب