غلامرضا بلوچی در گفتگو با خبرنگار سرویس فرهنگی صبح رابر، گفت: خاطرات زیاده ولی یک خاطره از شهید سلیمانی دارم که هر روز برایم تکرار میشود.
راننده جنگ تحمیلی سردار دلها گفت: هر زمان سردار میخواستند سفری را آغاز کنند ابتدا حرکت میگفتند: سلامتی امام، رزمندگان، خودتان و خانوادهتان یک سوره «حمد» و هفت «قل هوالله»، بخوانید همیشه در هر موقعیتی چه سفر جنگی یا شهرستانی بود.
وی ادامه داد: در سفر عملیاتی والفجر ۴ که ارکان لشکر در ماشین بودن حاجقاسم عین روال قبل فرمود: سلامتی امام، رزمندگان، خودتان و خانوادهتان یک سوره «حمد» و یازده «قل هوالله»، بخوانید بعد که کمی جلوتر رفتیم و خواندند، یک نفر از دوستان به شوخی سؤال کرد این چهارتا اضافی از کجا آوردی؟ در مفاتیحالجنان که نیست، گفت بعدش متوجه میشوید.
بلوچی عنوان کرد: ساعت ۶-۷شب حرکت کردیم حدود ساعت ۱۱ شب من رانندگی میکردم خیلی هم سرحال بودم نه خسته بودم و نه کسل به من گفت کنار بزنید، اشاره کرد یکی از بچههای اطلاعات و عملیات بنشیند آن موقع کلمه سرداری در کار نبود من گفتم برادر سلیمانی من سر حالم خسته هم نیستم، گفت: نه بایستید، گفتم؛ چشم، سرعت بالای ۱۱۰ بود سرعت را کم کردیم به حدود ۴۰ سرعت رسید یکدفعه لاستیک نو جلو ماشین ترکید، وقتی ماشین ایستاد و لاستیک را عوض کردیم حاجقاسم گفت: این چهار «قل هوالله» اضافی مال این بود و هر چه داریم در جنگ از «حمد» و «قل هوالله» داریم.
وی افزود: من از آن زمان دیگر یادم نرفته هر سفری را به هر نقطهای و هر صبح که از خانه بیرون میآیم به یاد سردار «حمد» و هفت «قل هوالله» را قرائت میکنم.