حسن رشوند
به گزارش”صبح رابر”به نقل از دانا ،چند سالی بود که روزنامههای زنجیرهای دوم خرداد در لاک انزوا فرورفته بودند و نیروهای انقلاب خوشبین از اینکه گذر زمان کُنه واقعیات را برای این جماعت رسانهای همسو با جریانهای فکری- سیاسی غرب، روشن کرده، بر این گمان بودند که این رسانهها یک دهه به اشتباهات تحلیلی خود پی برده و به دنبال جبران مافات هستند، این بود که فضای گفتمانی خود را با این جماعت واداده و بعضاً مغرض تغییر دادند تا اینکه روز پنجشنبه گذشته روزنامه شرق با انتشار سرمقالهای که به قلم رئیس انجمن کلیمیان ایران در خصوص هولوکاست به چاپ رسید، خط بطلانی بر همه اندیشههای خوشبینانه کشید. اینکه واقعیت هولوکاست چیست و آیا این قضیه از اساس دروغ بوده یا اینکه کشتاری همچون دیگر کشتارهایی بوده که سرنخ آن را باید در اندیشههای خشونتطلب غربی جستوجو کرد، شاید چندان مهم نباشد، ولی اینکه پرداختن به موضوع هولوکاست، دستاویزی میشود تا یک رسانه درون نظام همسو با غرب و صهیونیستها، هجمه به بالاترین مقام اجرایی کشور را در قالب یک یادداشت در دستور کار قرار دهد و رئیسجمهور را به جهت آنکه چند سال پیش موضوع هولوکاست، بزرگنمایی و دروغ بودن آن را مطرح کرده بود، به باد انتقاد بگیرد و بار دیگر در کنار صهیونیستها طرح هر نوع بحثی را در باب چگونگی این مثلاً واقعه تاریخی، برنتابند، از اهمیت بیشتری برخوردار است. اما در رابطه با هولوکاست چند مطلب گفتنی وجود دارد که قطعاً همین مطالب باعث شده تا برخی در صورت ورود به این حوزه با تکفیر و فشار صهیونیستها و نخبگان رسانهای داخلی و خارجی آن مواجه شوند:
-۱ بدون شک هیتلر در کشتار یهودیان اقداماتی انجام داده بود که نمیتوان به راحتی آن را انکار کرد. اما کشتار ۶میلیون یهودی یا سوزاندن آنها در کورههای آدمسوزی، قطعاً افسانهای بیش نیست. در این رابطه به نظر میرسد «هرزل» بانی صهیونیسم نمونه کامل و معروف تبدیل اسطوره به یک تاریخ غلط که در خدمت ناسیونالیسم قرار گرفت، بوده است. هرزل که یک صهیونیسم دیپلمات بود با طرح چنین مباحثی به دنبال افسانهای بود تا بتواند یهودیان را حول یک محور و در یک سرزمین جمع کند و برای او مسئله اساسی و عمده گردآوردن یهودیان به صورت یک ملت واحد و در یک منطقه جغرافیایی مشخص مهم بود. به همین دلیل از نظر هرزل، یهودستیزی با اهداف او همسو بود، چراکه باعث مهاجرت سادهتر هموطنان یهودیاش میشد. او کاملاً از این امر آگاه بود چراکه به صراحت گفته بود یهودستیزان به بهترین متحدان ما بدل خواهند شد. پس آنچه هیتلر انجام داد کاملاً امری هماهنگ شده برای پیادهسازی یک سناریوی بزرگ بود و این مختص رفتار هیتلر نبود، بلکه فردای روزی که «ون پلوف» یکی از وزرای روسیه تزاری در شهر «کیچینف» اقدام به دستگیری و کشتار یهودیان کرد، هرزل صهیونیسم، خطاب به این وزیر روسی میگوید: «من به شما کمک میکنم تا از شر یهودیان انقلابی خلاص شوید».
این عمق آن فاجعهای است که انجام گرفت آن هم توسط رهبران یهودی که در کسوت صهیونیست به دنبال تسویه حساب با یهودیان معتقد و انقلابی بودند تا با این اقدامات،هم از شر این جماعت انقلابی و وابسته به وطن خود در تک تک کشورهای اروپایی خلاصی پیدا کنند و هم با نعل وارونه به این کشتارهای سازماندهی شده، فضای رعب و وحشت را در اروپای شرقی و غربی ایجاد کرده و مقدمات سرازیر شدن آنها را به سرزمین مسلمانان فراهم نمایند. وگرنه مگر در همان دورانی که به اصطلاح یهودکشی در آلمان و روسیه صورت میگرفت در کشورهای دیگر کشتاری وجود نداشت؟ وقتی فلان کودک پنج ساله فلسطینی به جرم سنگ پرت کردن به یک سگ که به صورت اتفاقی به خودروی سرباز صهیونیستی اصابت میکند،دستگیر و به همراه پدر بازداشت میشود،به دلیل یهودیستیزی است یا احیاناً ملت مظلوم فلسطین کورههای آدمسوزی برای صهیونیستها تدارک دیدهاند و میخواهند با این سنگ میلیونها یهودی – بخوانید صهیونیسم – را در کورههای آدم سوزیشان بسوزانند. قطعاً این آقای نویسنده سرمقاله روزنامه شرق و همچنین دستاندرکاران این روزنامه به درستی میدانند آنچه در نحوه مواجهه با صهیونیستها وجود دارد به جهت آن است که این جماعت خودبین و ددمنش همچون آقای «اشتاینر» آلمانی معتقد هستند که یهودی بودن یعنی انسان برتر بودن و تا زمانی که این تفکر غلط در ذهن آنها ریشه دوانیده باشد، باید هرگونه نقد هولوکاست با واکنش جدی مواجه گردد. چه بسا در فردایی دیگر سنگپرانی کودکان فلسطینی نسخه جدیدی از هولوکاست تبلیغ شود و دراین رابطه صهیونیستها کتابها بنویسند که ملت فلسطین میلیونها یهودی را در سرزمین موعود در زیر خروارها سنگ، زنده زنده دفن کردند و دوستان رسانهای ما در این سوی میدان نیز در همراهی با صهیونیستها مقالهها نوشته و مرثیهها بسرایند.
۲ -کافی است عزیزان روزنامه شرق که اقدام به چاپ مقالات و یادداشت برای هولوکاست میکنند به منابعی که تاکنون در این زمینه منتشر شده است، نگاهی هرچند گذرا داشته باشند. یواخیم پرینز یکی از خاخامهای صهیونیست است که پس از مهاجرت به امریکا به مقام ریاست کنگره جهانی یهود رسید و یکی از رهبران سازمان صهیونیسم جهانی است، در کتابی با عنوان «ما یهودیان» نوشته است: «اسطوره نژاد آریا که توسط هیتلر دنبال میشد باعث شکوفایی اسطوره صهیونیسم گردید.» و در یادداشتی که از سوی رهبران صهیونیسم درتاریخ ۲۲ ژوئن ۱۹۳۳ برای هیتلر ارسال کردند، به صراحت نوشتند: «صهیونیسم معتقد است که باید احیای حیات ملی یک قوم که امروز شاهد نمونهای از آن در آلمان، با ارزشدهی به ابعاد مسیحی و ملی هستیم،در نزد ملت یهود نیز ایجاد شود. در صورتی که آلمانها این همکاری را بپذیرند، صهیونیستها تلاش خواهند کرد تا یهودیان را به خارج از آلمان هدایت کنند و ورود آنها به آلمان را تحریم خواهند کرد.» در پی همین رابطه و درخواست بود که آلمانها این همکاری را پذیرفتند و «آلفرد روزمبرگ» تئوریسین ناسیونال سوسیالیسم در سال ۱۹۳۷ یعنی چهار سال پس از درخواست رهبران صهیونیسم از هیتلر چنین میگوید: «صهیونیسم باید کاملاً تحت حمایت ما باشد تا هر ساله تعداد زیادی از یهودیان آلمان به فلسطین انتقال یابند.» بنابر این به خوبی روشن است که رهبران صهیونیسم از به قدرت رسیدن هیتلر استقبال کردند زیرا به برتری «نژادی» و دشمنی هیتلر با «همانند شدن» یهودیان با سایر ملتها موافق بودند. از این رو بود که در همان مقطع نتوانستند خوشحالی خودشان را پنهان کنند و از پیروزی هیتلر بر دشمن مشترکشان یعنی نیروهای لیبرالیسم بسیار خرسند بودند.
-۳ سؤال اینجاست اکنون که موضوع هولوکاست و افسانههای حول آن بر همگان روشن شده است، چرا باید یک بار دیگر توسط یک روزنامه داخلی این موضوع طرح و برجسته شود؟ اگر هدف تخریب احمدینژاد است که متأسفانه بعد از طرح موضوع هولوکاست توسط وی، ایشان به نوعی بحث ملت اسرائیل را مطرح کردند و از یک حکومت جعلی، ملتسازی کردند که خیلی مورد استقبال جماعت رسانهای معاند انقلاب و حتی صهیونیستها قرار گرفت و اگر هدف اعلام وفاداری و همدردی با صهیونیستهاست که بارها این اقدام در زمان حاکمیت اصلاحطلبان در نشریات و روزنامههای زنجیرهای آنها مطرح شده بود و بازگشت مجدد با همان ادبیات و وفاداری آنها به صهیونیستها، چندان نکته جدیدی نیست. اما اگر این رفتارها برای گرا دادن به دولت جدید آقای روحانی است که نشان دهند هنوز در بر همان پاشنه دوران اصلاحات میچرخد، لازم است رئیسجمهور محترم و منتخب مردم، از همین ابتدای امر تکلیف خود را با این جماعت ساختارشکن که قائل به هیچ خطوط قرمزی نیستند، روشن کند که در غیر این صورت باز شاهد همان چالشهای رسانهای دوران اصلاحات خواهیم بود.