به گزارش ” صبح رابر”؛ روزنامه جوان نوشت: اگر اهل سیاست و قدرت هم این وجیزه را بنویسند هیچ تأثیری در آیتالله جنتی ندارد، اما نگارنده به جهت دوری از قدرت و بیعلاقگی به مسیرهایی که به شورای نگهبان ختم میشود، بر این باور است که دفاع از مظلومیت آیتالله جنتی، دفاع از یک شخص نیست که دفاع از فقهای تراز اول انقلاب اسلامی و اسلام سیاسی است، دفاع از عالم بزرگی که توسط بیریشهها در سایه آزادی مورد ستم قرار میگیرد و اما بعد…
بدون تردید در فاصله ۳۴ سال بعد از شهادت شهید مظلوم دکتر بهشتی، هیچ یک از شخصیتهای منصوب امام به اندازه آیتالله جنتی مظلوم نبوده است. فقط تفاوت ماجرا در این است که شهید بهشتی آماج «تهمتها» و «شایعات» بود، اما آیتالله جنتی آماج «تمسخرها و کنایهها» است. علت اینکه نمیتوانند مانند شهید بهشتی هزاران تهمت را نثار وی کنند، این است که آیندهای برای اندوختگی دنیوی او قابل تصور نیست.
بنابراین با هزاران ذرهبین نتوانستند ردپایی از دنیاطلبی و دنیاگرایی را در این مرد بزرگ ببینند. یقیناً اگر او اهل دنیای ما بود با اندک هجمه و فشار عرصه را رها میکرد و آرامش خود در این سنین را بر هر چیز دیگری ترجیح میداد اما او در پیمانی که با امام بست و اعتمادی که امام به ایشان نمود مأمور است تا از پلشتیها در حکومت صالحان پیشگیری نماید. او دغدغه دارد تا امام را از خوفی که داشت دور سازد: «من خوف از آن دارم که ما یک جمهوری اسلامی درست کردیم اما هر کجایش برویم همان حکومت طاغوت باشد».
واقعاً این همه هجمه و تمسخر یک مرد پارسا برای چیست؟ او منفعت خاصی را دنبال میکند؟ از مسئولان با سابقه نظام کسی را میتوان یافت که فرزندش کار یدی (نجاری) کند؟ ممکن است آیتالله جنتی مانند همه ما دچار اشتباه شود اما خروجیهایی همچون خاتمی، روحانی، اصلاحطلبان مجلس ششم و اخیراً هاشمی نشان میدهد که آیتالله جنتی برای حساسترین مناصب کشور نیز به سلیقه خود عمل نمیکند. او در قالب سازوکار شورایی ظاهر میشود و براساس تقوی رأی میدهد. اما علت هجمهها به وی این است که او اهل زد و بند نیست. او «اصحاب معامله» را پشت در نگه میدارد.
تاریخ اسلام مملو از ظلم به چنین اشخاصی است که غربت امیرالمؤمنین در کوفه بارزترین مصداق این سلامت و مظلومیت است. مثل آیتالله جنتی مَثل شیخ فضلالله نوری است. دیروز (۱۲۸۵ش) مشروطهخواهان، مشروطه انگلیسی را عامل توسعه و شکوفایی ایران میدانستند و به همین دلیل هر نفسی که بر خلاف این مسیر استنشاق میشد به مسلخ میبردند. هنوز ایرانیان در بهت و حیرتند که چگونه عالم تراز اول آنان در تهران به چوبهدار سپرده شد و مردمی که باور کرده بودند مشروطه انگلیسی راه حل مشکلات کشور است برای کشته شدن او کف میزدند. او روی قرآن کوچک خود دست میگذاشت و قسم میخورد اما مشروطهخواهان قرآن را پاکت سیگار معرفی کردند تا هلهله غربگرایان صدای وی را خاموش کند.
شیخفضلالله را مقابل خواستههای مردم معرفی کردند تا بتوانند خون او را توجیه کنند و پسرش کف میزد تا حقانیت اعدام باورپذیرتر گردد. اگر اهل دنیا همه تلاششان برای بهبود رفاه زن و فرزند باشد آیتالله جنتی قبلاً بین فرزند و انقلاب یکی را انتخاب کرده است.
کسی که از فرزند برای انقلاب گذشته باشد هیچ شاخص دنیایی او را اسیر نمینماید. جرم جنتی ایستادن در مقابل سکولاریسم است. جرم آیتالله جنتی ایستادگی بر اصول امام در همه ادوار انقلاب اسلامی است.
او در واپسین سالهای حیات، حفظ سلامت انقلاب و صلابت راه امام را ذخیره و توشه خود کرده است و این چیزی است که اهل دنیا از فهم آن عاجزند، همانگونه که در تاریخ معاصر میرزای شیرازی ماند و ناصرالدین شاه نماند، همانگونه که شیخفضلالله ماند و شیخ ابراهیم زنجانی نماند، همانگونه که قبر مدرس زیارتگاه شد و رضاخان به زبالهدان تاریخ پیوست و همانگونه که امام جاودانه تاریخ و پهلوی دوم مدفون شهوات قدرت شد، جنتی نیز در تاریخ آیندگان چون کوه خواهد ماند و هلهله اهل قدرت همچون کف و باد گذر خواهد نمود. امام قاعده و فرمولی را برای بعد از خود به جای گذاشت که هر گاه دشمن از شما تمجید کرد در خود شک کنید و هرگاه دشمن بر شما شورید بدانید مسیر درستی را طی مینمایید.
امروز آیتالله جنتی مغضوب دشمنان است چرا که راه نفوذ را سد نموده است. از لسآنجلس تا تهران برای او جوک میسازند، از «من و تو» تا تجدیدنظر طلبان به سخرهاش میگیرند. اما او همچون عمار تا لحظه آخر دچار تردید نشده است و از هیچ کس شکایتی نمیکند. او به دنبال عقبه اجتماعی و سیاسی برای دفاع از خود و جریانسازی علیه دیگران نمیگردد.
او زخمزبانها و تمسخرها را «تأدیب نفس» میداند و هر روز استوارتر میشود. دشمن تلاش کرده است تا شورای نگهبان را معادل جنتی معرفی کند حال آنکه از درون شورا چنین نگاهی اعلام نمیشود. آنچه راز هجمه به جنتی است پایبندی واقعی او به انقلاب اسلامی است چرا که او به یک جمهوری اسلامی بزک شده با اسلام نمیاندیشد.
بدون تردید اگر تصمیم با آیتالله جنتی بود هرگز فرزند خود را وزیر ارشاد نظام جمهوری اسلامی نمیکرد. چنین مردی اگر مورد هجمه مدعیان اسلام رحمانی، سکولارهای وطنی و دمکراسیخواهان غربی و CIA نباشد به درد این مسئولیت خطیر نخواهد خورد. مظلومیت او جوهره درخشانی وی در تاریخ آینده اسلام سیاسی و تشیع است و هجمهکنندگان به او مفقودان آینده تاریخ اسلام و تشیعاند. روزی آیندگان حسرت وجود او را خواهند خورد، همانگونه که ما امروز حسرت بهشتی را میخوریم.
انتهای پیام/