حکمتهای نهجالبلاغه خود الگوی عملی عدالت، زهد و شجاعت بوده است
نمایش جلوهای از وحدت و ایمان به خاندان نبوت در رابر
جشن شب ولادت امام رضا علیهالسلام در رابر
گلباران گلزار شهدای روستای قنات ملک زادگاه سردار دلها
دستبند پلیس رابر بر دستان خردهفروشان مواد مخدر
نوروز علوی با تمسک به روحیه اهلبیت و شخصیت امیرالمؤمنین(ع) محقق میشود
هشدار پلیس به رانندگان زیر سن قانونی
مدارس شهرستان رابر تا ۲۸ اسفندماه دایر است
رویداد فرهنگی ادبی رد پای عشق در شهرستان رابر برگزار شد
عشایر ایل بچاقچی و اهالی روستای قنات ملک برگزیدگان دوستدار کتاب کشور شدند
تمدید مهلت ارسال آثار به جشنواره شجره طوبی
اعلام جزئیات مراسم تحویل سال در حرم مطهر امام رضا(علیهالسلام)
پویش ملی «زندگی با آیهها»
برپایی ۱۵ بازارچه نوروزی صنایعدستی در استان کرمان
برگزاری محفل انس با قرآن کریم در محضر رهبر انقلاب
اعمال شب اول ماه مبارک رمضان
سعید خدیوی
به گزارش”صبح رابر”با پایان یافتن جنگ تحمیلی نخبگان و مسؤولان بر سر بازسازی ویرانی های جنگ و به تبع آن توسعه اقتصادی اجماع داشتند.تقریباً همگان می دانستند چه می خواهند اما پرسش اساسی این بود که «چگونه؟» پاسخ اما پرسشی مهمتر بود. اقتصاددانان و دولتمردان مجبور بودند در میان تئوری های موجود توسعه به دنبال گزینه ای متناسب برای رفع و دفع مشکلات کشور باشند. طبیعی بود آنها ترجیح می دادند به سمت سریعترین و سهل الوصول ترین راه پیش بروند .
در آن دوران مسؤولان وقت و برخی اقتصاددانان گمان داشتند؛ می شود و می توان با اجرای چند حرکت ساده؛ فقر، بیکاری، تورم، بی عدالتی و … را کیش و مات کرد. البته فشار نهادهای بین المللی در حوزه اقتصاد در آن ایام و نوعی توافق جهانی موسوم به اجماع واشنگتن مبنی بر کارآمد بودن سیاستهای اقتصادی خاص در انتخاب گزینه متناسب از سوی مسؤولان ایران در آن مقطع را نیز نباید از نظر دور داشت. رویکرد ساده انگارانه اقتصاددانان و دولتمردان به معضلات اقتصادی کشور در کنار تشویقها و فشارهای جهانی برای اجرای آن سیاستها که از آن به سیاستهای تعدیل ساختاری یاد می شد دست به دست هم داد تا مسؤولان با سرعت هرچه تمام تر این سیاستها را اجرایی کنند و ازآنجا که همواره دقت فدای سرعت می شود این بار نیز نتیجه همانی شد که نباید می شد. نیازی به گفتن نیست که سیاستهای تعدیل نه تنها نتوانست مشکلی از مشکلات اقتصادی را از شانه کشور بردارد، بلکه به بروز و ظهور معضلات و مشکلاتی تازه منجر شد به گونه ای که مسؤولان را به عقب نشینی از اجرای سیاستهای تعدیل واداشت و در نهایت کار در نیمه راه رها شد و تنها تجربه تلخ آن در کام ملت باقی ماند.
اینک اقتصاد ایران به تقاطع یازدهم رسیده است، این روزها و آن روزها یک وجه مشترک دارد و آن اجماع مسؤولان و نخبگان بر سر بهبود معیشت مردم است و پیشرفت اقتصادی هم همین را می خواهد، هیچ کس وجود ندارد که با این توافق مخالف باشد، اما این بار نیز پرسش بعدی رویاروی ماست. ما باید به درستی با این سوال مهم برای بهبود معیشت و پیشرفت اقتصادی پاسخ بدهیم: «چگونه؟»
امروز دیگر دولتمردان جوانان تازه کاری نیستند که سودای حل موانع تاریخی توسعه را در سر داشته باشند ایشان پیران پخته ای شده اند که بخوبی در یافته اند که هیچ راه یک شبه ای برای هر ره صد ساله ای در اقتصاد وجود ندارد.آنها دیگر امروز به مدلهای توسعه غربی به دیده تردید می نگرند و دنبال الگوهای پیشرفت بومی هستند. به تورم، نگاه ساختاری دارند و ساختارهای اجتماعی و فرهنگی را در سازوکارهای ایجاد بیکاری موثر می دانند. مسؤولان و نخبگان امروز وابستگی به مسیر طی شده را بخوبی درک کرده اند و می دانند که زندگی اقتصادی مردم در زمین نهادها حرکت می کند و نه در آسمان قیمتها .
شاید این برای نخستین بار در تاریخ ایران باشد که دولتمردانی با توشه تجربه ای تلخ، دوباره بر سرکار می آیند و البته این را باید به فال نیک گرفت، زیرا آنها می توانند با تدبیر و تجربه پس از دو دهه؛ امید به آینده ای شیرین را به ما نوید دهند.











