به گزارش”صبح رابر“؛ به بهانه روز پاسدارمی خواهم از پاسداری غیور مرد جهان سردار حاج قاسم سلیمانی بنویسم، خیلی از خبرنگاران و روزنامه نگاران بین المللی دلشان می خواهد از زبان این سردار بزرگوارزندگی نامه وی را به تصویر بکشند اما حاج قاسم سلیمانی به ما فهماند که پاسداری از اسلام در عمل است نه در حرف .
او نهتنها نیاز به توصیف قلمی چون من ندارد، بلکه شاید این نوشتار خاطرش را نیز بیازارد که از پیش عذر تقصیر طلب میکنم.
دلاورمردی های مردم این مرز و بوم که همواره در هر صحنهای عشق و ارادت خود را به امام و انقلاب و ارزشها نشان دادهاند، عزت، عظمت، اقتدار، سربلندی و پیشرفت کنونی ایران اسلامی مرهون فداکاری و جانفشانی شهیدانی همچون او که باید میراثداران خوبی برای این خونهای باارزش باشیم.
حاج قاسم سلیمانی در رکاب حسین (ع) ، مسوولیت پاسداری از خون شهدا را بر دوش خود حس می کنند و با از جان گذشتگی خود به دشمنان اسلام فهماندند که تعرض به خاک و ناموس این سرزمین را بی جواب نخواهند گذاشت.
افتخاری والاتر از این که در نظام مقدس جمهوری اسلامی، پاسداران غیور انقلاب اسلامی با اقتدا به بزرگ پاسدار دین و آزادگی، حضرت سید الشهداء(ع)، در پرچمداری و صیانت از آرمان های اباعبدالله (ع) قامت برافراشته اند و حاج قاسم سلیمانی ها سندی زنده از ترجمان ایثارگری و جانفشانی در راه حفظ ارزشهای انقلاب اسلامی و به تعبیر مقام معظم رهبری شهیدان زنده ای هستند که از تمام وابستگی های دنیوی جدا شده و به دفاع از اهداف نظام مقدس جمهوری اسلامی برآمدند.
مقتدر مردی که با پیروی از اسوه وفاداری و ایثار، ابوالفضل العباس(ع)، و با تاسی از امام سجاد(ع)، سالها مقاومت وپایداری در راه هدف را به نمایش گذاشته و پیام آوران ایستادگی با سلاح معنویت در برابر دشمنان اسلام و انقلاب شد. و در مکتب بزرگ جانباز دشت کربلا وسید و مولای خود درس ایثار و وفاداری خوانده و در لبیک به دعوت پیرومرادش جان خویش را سپر تیر دشمنان اسلام کرد و از آب و خاک میهن اسلامی حراست نماید.
سردار سلیمانی نقش مهمی در جنگ های عراق، افغانستان، لبنان، سوریه و … داشته اما امسال بیش از هر وقت دیگری اسمش سر زبان ها افتاد و از تلاش هایشان در مبارزه با داعشی ها می شنوید. حالا چشم تمام دنیا به او و شجاعت هایش است.
وقتی که حضرت امام خامنه ای چهار مرتبه سردار سلیمانی را شهید و شهید زنده خطاب کرده و در دیدار سال ۷۶ مسئولان کنگره ی بزرگداشت ۸ هزار شهید کرمان، سیستان و بلوچستان و هرمزگان خطاب به سردار سلیمانی فرمودند: «خود شما هم که آقای سلیمانی باشید در نظر ما شهیدید. شما شهید زنده هستید. بله، شما هم شهیدید. شما بارها در میدان جنگ به شهادت رسیدید.»
خیلی ها دوست دارند حاجقاسم را بیشتر بشناسد و وقتی رسانهها و شبکههای مختلف بهویژه در فضای سایبر، به انتشار مطالبی در وصف حاجقاسم از زبان دوستان و بهویژه دشمنان میپردازند، طبیعی است که افرادی زیادی ، علاقهمند گردند حاجقاسم را بهتر بشناسند.
وقتی در رسانهها مطلبی از قول «بیزنس اینسایدر» مأمور سابق سیا منتشر میشود که میگوید: «قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس ایران، قدرتمندترین فرد خاورمیانه است»، همه دوست دارند این مرد قدرتمند را بشناسند.
وقتی در پی انتشار نامه معروف و بهنگام سرلشکر سلیمانی به سران گروههای مقاومت در خلال جنگ اخیر غزه «عبدالباری عطوان» نویسنده عرب طی مقالهای در ارزیابی این نامه مینویسد: «این نامه باعث هراس اسرائیل و سردرگم شدن سران عرب شده است»، خیلیها دوست دارند با نویسنده این نامه بیشتر آشنا شوند.
وقتی یک فرمانده نظامی عراقی به آسوشیتدپرس میگوید: «اگر مشورتهای نظامی ایران و سرلشکر سلیمانی نبود ما سامرا را در مقابل تروریستها از دست میدادیم» و در بخش دیگری از این گفتوگو همین مقام عراقی میگوید: «سلیمانی میخواهد همانطور که دمشق را برای اسد نگه داشت، بغداد و سامرا را هم حفظ کند.» خیلی علاقهمند میشوند این پاسدار شجاع انقلاب اسلامی را که در این زمانه، نجاتبخش سوریه و عراق از شر گروههای تروریستی و حامیان منطقهای و بینالمللی آنها شده، بهتر و بیشتر بشناسند.
آری وقتی ارزیابی بسیاری از راهبردسازان و تحلیلگران بنام در جهان و منطقهای که سرلشکر سلیمانی در یک دهه اخیر، نقش مهمی را در به شکست رساندن تمام نقشههای غرب و بهویژه آمریکا در منطقه غرب آسیا و خصوصاً در دو کشور عراق و سوریه داشته و نقش مهم او در پیروزیهای حزبالله لبنان در جنگ ۳۳ روزه و گروههای مقاومت فلسطین در جنگهای ۲۲ روزه، هشتروزه و ۵۱ روزه اخیر غزه بیبدیل است.
همه میخواهند با چهره این استکبارستیز واقعی دوران که بیشتر آشنا شوند. آری وقتی همه میشنوند که یک سناتور آمریکایی در مجلس آمریکا از روی عصبانیت و از سر استیصال برخلاف عرف و سیاست فریاد میزند: «سرلشکر سلیمانی را باید ترور کرد»، همه میخواهند با این سرلشکر سپاه اسلام که اینگونه، آمریکاییهای مغرور، ظالم و آدمکش را به ستوه آورده، بیشتر آشنا شوند.
سردار سلیمانی، از یادگاران دوران دفاع مقدس و یادآور حماسهآفرینان همرزمش سرداران شهید خرازی، همت، باکری، زینالدین، کاظمی و… است. حاج قاسم کسی است که آنچه را از دوران دفاع مقدس در پرتو مجاهدت به دست آورد، حفظ کرد و ارتقا بخشید.
حاج قاسم یک پاسدار است که از پاسداری خود، براساس فرموده حضرت امام خمینی(ره) خوب پاسداری کرد و اکنون از تمام شاخصهای یک پاسدار مطلوب در تراز انقلاب اسلامی برخوردار است. او پاسدار است به همان معنایی که در اساسنامه سپاه آمده: «پاسدار فردی است که برای جهاد همهجانبه در راه خدا و نگهبانی از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن بهعنوان وظیفه شرعی به عضویت سپاه درآمده باشد.»
آری وقتی حاجقاسم پس از دفاع مقدس، بر حفظ روحیه جهادیاش پای فشرد و با تمام توان به جهاد با دشمنان اسلام و بشریت پرداخت و در این مسیر، صدق و صفای خود را برای جانبازی و شهادت تحت امر ولایت الهی ولیفقیه زمان، حضرت امام خامنهای (مدظلهالعالی) به اثبات رساند، مصداق بارز کسانی شد که حضرت علی(ع) در وصف آنها فرمود: «ان الجهاد باب من ابواب الجنه فتحهالله لخاصه اولیائه» حاج قاسم بهخوبی میداند که کار دین و دنیا جز با جهاد درست نمیشود؛ از این رو در نظرش جهاد بزرگ و ارزشمند است.
برادران پاسدار و عزیزان بسیجی و همه کسانی که دوست دارند حاجقاسم را بهتر و بیشتر بشناسند، باید بدانند که او پاسداری است که روح و حقیقت پاسداری را آنگونه که رهبر عزیزش خواسته، درک کرده و همواره مورد توجه قرار میدهد.
حاج قاسم سلیمانی کسی است که پاسداری در نظام مقدس جمهوری اسلامی را برای خود یک توفیق بزرگ میداند، همانطور که رهبر عزیزش، امام خامنهای خطاب به پاسداران فرمودند: «این توفیق و افتخار بزرگی برای شما برادران است… پاسدار عنوان بسیار والایی است؛ این عنوان را با خصوصیاتش، در وجود و در دل و روح و ذهنتان حفظ کنید. این برای انقلاب ضروری است.»
کسانی که با حاجقاسم سلیمانی کار کردهاند و از نزدیک او را میشناسند، شهادت میدهند که ایشان پاسداری است با تمام آن ویژگیهایی که برای یک پاسدار، موردنظر حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری است. باخدا بودن، تقوا پیشه کردن، اخلاص، خودسازی، راز و نیاز با خدا، معرفت دینی و بصیرت سیاسی، عقلانیت و تدبیر، استقامت در راه خدا، خستگیناپذیری، سختکوشی، پرهیز از دنیاطلبی، تلاش برای جلب رضایت الهی، انضباط انقلابی، رعایت حقوق مردم، توجه به خانواده، مجموعهای از ویژگیهای مورد نظر مقام معظم رهبری برای یک پاسدار است و این ویژگیها در این مرد خدا در حد اعلی دیده میشود.
حاج قاسم با این ویژگیها همان پاسداری است که حضرت امام(ره) در موردش فرمودند: «ای کاش من هم یک پاسدار بودم.» آری حاج قاسم با این ویژگیهایش، پشت دشمنان را به لرزه درآورده، آمریکاییها و صهیونیستها را در پیشبرد مقاصدشان در منطقه ناکام ساخته و تنها نامش روحیهبخش برای تکتک مجاهدان در محور مقاومت است.
اما همین حاجقاسم، خود را سرباز ولایت میداند و به رهبر عزیزش عشق میورزد. او برای شهادت لحظهشماری میکند و از دیگران خواسته تا برای شهید شدنش دعا کنند. آری این مرد خدایی، بهعنوان یک پاسدار تربیتشده در مکتب ولایت، الگوی شایستهای برای همه آزادیخواهان جهان و بهویژه برای پاسداران جهان است.
سردارسلیمانی او سال ها حضور در جبهه های هشت ساله رخت دفاع از حریم علوی و محافظت از اهل بیت را از تن جدا نکرد. وی پس از درک جسارت های گروهک تروریستی صهیونیستی داعش و با درخواست دولت های عراق و سوریه برای مشاوره و هدایت جنگ به کمک ارتش اسلام شتافت. فرماندهی قوی سردار سلیمانی در جنگ با داعش آنچنان فرزندان یزید را به خشم آورده است که رهبر شیطان صفتشان در تمامی سخنرانی هایش برای جان سردار اسلام نقشه های شومی می کشد.
دلاوری های این رهرو امام سر تعظیم رسانه های غربی را نیز فرو آورد .به گونه ای که نشریه آمریکایی تایم، سردار قاسم سلیمانی را در فهرست ۱۰۰ شخصیت تاثیرگذار جهان در سال ۲۰۱۷ جای داد.
این نشریه آمریکایی از سردار سلیمانی به عنوان شخصیتی نام برد که در زمان حمله تروریست های داعش به عراق، فرماندهی گروهی از مبارزان شیعه را برای دفاع از بغداد به عهده گرفت.
روزنامه انگلیسی گاردین در مورد حاج قاسم سلیمانی مینویسد: «حتی کسانی که سلیمانی را دوست ندارند، او را فردی با هوش میدانند. بسیاری از مقامات آمریکا که این چند ساله را صرف متوقف کردن سلیمانی کردهاند، میگویند مایل هستند او را ببینند و معتقدند که مبهوت کارهای او شدهاند». شاید همین سردرگمی در شناخت او باشد که یکی از مقامات بلندپایه ی ارتش آمریکا را وا می دارد تا عاجزانه چنین بگوید: «من اگر او را ببینم، خیلی ساده از او خواهم پرسید که از ما چه میخواهد؟»
شاید باورش کمی سخت باشد اما آمریکایی ها سردار را بزرگترین تهدید برای منافع خود می دانند. چندی پیش مجله ی آمریکایی «وایرد» در گزارشی نام ۱۳ فرد بسیار خطرناک از نگاه آمریکایی ها را منتشر کرد، لیستی که نام سردار قاسم سلیمانی در صدر آن قرار داشت. ژنرال در این گزارش «خطرناک ترین فرد در خطرناک ترین کشور دنیا» نام گرفته بود که می تواند تنها تهدید کننده ی نظامی آمریکا در غرب آسیا و سراسر جهان باشد. وایرد در گزارش خود چنین می نویسد: «اگر بخواهیم به دنبال خطرناکترین کشور سیاره زمین بگردیم، به نام ایران برخورد میکنیم که ممکن است جرقه جنگ جهانی را بزند و اگر بخواهیم در این کشور مرموزترین و خطرناک ترین فرد را نامگذاری کنیم، به نام ژنرال قاسم سلیمانی خواهیم رسید که چهرهای مرموز دارد.»
اگرچه مردم دنیا یکی دو سالی است که با نام سردار سلیمانی آشنا شده اند اما آمریکایی ها او را از زمان حضور اشغالگرانه ی خود در کشورهای اسلامی غرب آسیا می شناسند و بارها و به مناسبت های مختلف از او به عنوان یکی از عوامل شکست برنامه هایشان در این کشورها نام می برند. نشریه ی نیوزویک آمریکا چندی قبل با قراردادن عکس ژنرال بر روی جلد خود با تیتر بزرگ نوشت: «ابتدا با آمریکا جنگید، اکنون در حال له کردن داعش است.»(خبرگزاری مهر؛ ۷/۹/۹۳)
مردم عراق سلیمانی را ناجی خود از تهدید بسیار جدی داعش می دانند. این ادعا را حتما حاضران در پیاده روی اربعین سالهای اخیر تایید می کنند که علاوه بر نصب بنرهای بزرگ از حاج قاسم، مردم عراق در برخورد با ایرانیان نیز علاقه و محبت خود را به سردار ابراز می کردند. موفق الربیعی نماینده ی پارلمان عراق و مشاور سابق امنیت ملی این کشور در مصاحبه با نیوزویک در مورد نقش سردار سلیمانی چنین می گوید: «چه کسی تنها سه روز پس از سقوط موصل به عراقی ها کمک کرد؟»
آمرلی و جرف الصخر دو شهر دیگر عراق هستند که آزادی خود را مدیون سلیمانی اند. گفته می شود او شخصا فرماندهی شکست محاصره ی ۷۵ روزه ی شهر شیعه نشین آمرلی را بر عهده داشته است. خبرگزاری رویترز درخصوص نقش ایران و فرمانده ی سپاه قدسش در شکستن محاصره ی آمرلی چنین می نویسد: «ایرانی ها سلیمان بیک را آزاد کردند، بدون حمایت ایران آمرلی آزاد نمی شد … یکی از نیروهای پیشمرگه در سلیمان بیک که خواست نامش فاش نشود، گفت بخشی از این عملیات از سوی ایرانیان انجام شد، آنها تسلیحات ما را تامین کرده و برای انجام عملیات برنامه ریزی کرده و نیروهای امنیتی و ارتش عراق را تعلیم دادند.»(داعش؛ ۱۲/۶/۹۳)
روزنامه ی انگلیسی گاردین پا را از این هم فراتر گذاشته و در گزارشی ژنرال قاسم سلیمانی را تنها کسی معرفی که می تواند داعش را شکست دهد. این روزنامه می نویسد: «هنگامی که در ژوئیه گذشته ارتش عراق از مقابل داعش گریخت، این ژنرال ایرانی در صحنه حضور یافت و چند ساعت پس از سیطره داعش بر موصل، سلیمانی در بغداد بود و از آن زمان عملیات دفاع از بغداد را هماهنگی می کند و نیروها را بسیج می کند»(داعش؛ ۱۷/۹/۹۳)
در طول ماه های اخیر و در جریان مبارزه با داعش نام سردار سلیمانی در اخبار مربوط به خط مقدم جبهه بارها شنیده می شود. یک رزمنده عراقی درباره چگونگی فرماندهی جنگ برای آزادسازی راه سامرا به بغداد به شبکه ی تلویزیونی المنار لبنان می گوید: «فرماندهان گروه ها با سردار سلیمانی در تماس دائم بودند و او نیز از طریق بی سیم با آنها در تماس بود و در کنار رزمندگان در صحنه نبرد های بسیار سخت حضور می یافت و تحرکات آنها را بسوی خطوط دشمن اداره و فرماندهی می کرد، حضورش بسیار آرام و اطمینان بخش و دلگرم کننده بود و در بحبوحه نبرد سر وقت نمازش را اقامه می کرد.»(ایرنا؛ ۷/۹/۹۳)
یک رزمنده جوان دیگر نیز می گوید: «سردار سلیمانی هنگام حضورش در محل اقامت ما فقط ۳ ساعت استراحت کرد، نماز صبح را اقامه و نوار خبرهای شبکه های تلویزیونی بویژه المنار را در چند دقیقه مشاهده کرد و قبل از خروج با «خالد مشعل» رییس دفتر سیاسی جنبش حماس و «بارزانی» در کردستان عراق تلفنی صحبت کرد.»(پیشین)
اما نقش و تاثیرگذاری قاسم سلیمانی در منطقه ی غرب آسیا تنها محدود به فرماندهی عملیات های نظامی نیست. شاید بتوان ادعا کرد که شرایط ملتهب منطقه و لزوم مقابله ی نظامی با تروریست های تکفیری، سبب ناشناخته ماندن بسیاری از ابعاد شخصیتی او شده است. آگاهان معتقدند نقش و استراتژی های هوشمندانه ی سردار در تحولات سیاسی و دیپلماتیک منطقه بسیار مهم تر و قابل تامل تر از فرماندهی نظامی او بوده است. زلمای خلیلزاد، سفیر سابق آمریکا در افغانستان درباره سردار سلیمانی میگوید: «همانقدر که مقامات امریکایی سلیمانی را به جنگ افروزی متهم میکنند، او در ایجاد صلح نیز برای رسیدن به اهدافش فعال بوده است. او در پایان دادن به درگیریهای نیروهای مقتدی صدر و نیروهای عراقی در بصره، نقشی حیاتی داشت، تهدیدی که میرفت ناآرامیهای آن گسترش یافته و پیامدهای وخیمی به ویژه برای منابع نفتی عراق در پی داشته باشد.»
گاردین از قول صالح المطلک (از بعثی های همکار CIA و استخبارات عربستان) می نویسد: «سلیمانی قدرتش را مستقیماً از آیت الله سید علی خامنهای میگیرد. تمام مقامات مهم عراقی، سلیمانی را به شکل یک فرشته میبینند و با او رایزنی دارند.» یکی از مقامات بلندپایه ی رسمی آمریکا نیز میگوید: «او مانند قیصر سوزو هراس انگیز است، او همه جا هست و هیـچ جـا نیست.» همه ی این موارد کافی است تا شمیون پرز رییس جنایتکار سابق رژیم اشغالگر صهیونیستی را به این نتیجه برساند که: «خاور میانه روی انگشت ژنرال قاسم سلیمانی میچرخد»
شخصیت چند بعدی قاسم سلیمانی اما جنبه ی دیگری نیز دارد. ژنرال روستازاده ای از منطقه ای دور افتاده در دل کویر کرمان است. صفا، خلوص و فروتنی صفت جداناشدنی مردمان کویر است. صفا و فروتنی که حتی سرلشکر و فرمانده ی قدرتمندترین نیروی نظامی منطقه شدن نیز نتوانسته اندک خللی در آن ایجاد کند. آنهایی که سردار را از نزدیک ملاقات کرده مسلما با نگارنده هم نظرند که سردار حاج قاسم سلیمانی مصداق بارز آیه ی شریفه ی «مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاء بَیْنَهُمْ»(فتح/۲۹) است.
آمریکایی ها امروز به وضوح می بینند که قاسم سلیمانی و قاسم سلیمانی های فراوان تحت امر ولی امر مسلمین جهان امام خامنه ای، هر روز و هر لحظه به این هدف نهایی نزدیک تر می شوند. پس اگر با شنیدن نام او لرزه بر اندامشان بیفتد جای سرزنش ندارد.
پی نوشت :
دکتر یدالله جوانی
انتهای پیام /