فرمایشات مقام معظم رهبری پیش از آغاز سفر اخیر رئیس جمهور به نیویورک و استفاده از کلید واژه “نرمش قهرمانانه” به نوعی مورد استفاده سوء برخی فرصت طلبان جهت القای سازشکاری در دیپلماسی دولت شد.
به گزارش” صبح رابر “شبکه اطلاع رسانی دانا، فرهاد نظریان سامانی در یادداشتی نوشت: فرمایشات مقام معظم رهبری پیش از آغاز سفر اخیر رئیس جمهور به نیویورک و استفاده از کلید واژه “نرمش قهرمانانه” به نوعی مورد استفاده سوء برخی فرصت طلبان جهت القای سازشکاری در دیپلماسی دولت شد و بیان اینکه رهبری نیز خواستار سازش در برابر امریکاست و این قبیل مسایلی که بیشتر اذهان را به تشکیک وامی داشت. فرمایشات مقام معظم رهبری در دیدار با دانش آموزان به مناسبت روز جهانی استکبار، حجت را تمام کرد و آب پاکی را بر روی همهی فرصتطلبان و غرب زدگان ریخت و به نوعی منشور نرمش قهرمانانه را که تنها جهت مذاکرات هستهای عنوان شده بود نه مبحثی دیگر را با فرمایشات خود برای همگان به خصوص تیم مذاکره کننده دولت ترسیم کرد. لازم است ابعادی از این منشور که راهنمای عمل ملت و دولتمردان است را تشریح کنیم:
۱- عدم عقب نشینی از مواضع: تجربه سالهای مذاکرات جناب رئیس جمهور با ۵+۱ و پذیرش تعلیق غنی سازی به مدت ۲ سال، تجربه ای بود که به خوبی نشان داد که نباید از موضع اصولی و قانونی خود کوتاه آمد. امروز هم نشست مقتدرانه و عدم قصیرگشتن در مواضع نظام من جمله حق غنی سازی و استفاده از سوخت هسته ای همان نرمش قهرمانانه است. مقام معظم رهبری در این خصوص می فرمایند”تجربهاى که در سال ۸۲ و ۸۳ در زمینهى تعلیق غنىسازى انجام گرفت، که آنوقت تعلیق غنىسازى را در مذاکرات با همین اروپایىها، جمهورى اسلامى براى یک مدّتى پذیرفت. خب ما دو سال عقب افتادیم، لکن به نفع ما تمام شد. چرا؟ چون فهمیدیم که با تعلیق غنىسازى، امید همکارى از طرف شرکاى غربى مطلقاً وجود ندارد. اگر ما آن تعلیق اختیارى را – که البتّه بهنحوى تحمیل شده بود، لکن ما قبول کردیم، مسئولین ما قبول کردند – آن روز قبول نکرده بودیم، ممکن بود کسانى بگویند خب یک ذرّه شما عقبنشینى میکردید، همهى مشکلات حل میشد، پروندهى هستهاى ایران عادى میشد. آن تعلیق غنىسازى این فایده را براى ما داشت که معلوم شد با عقبنشینى، با تعلیق غنىسازى، با عقب افتادن کار، با تعطیل کردن بسیارى از کارها مشکل حل نمیشود؛ طرف مقابل دنبال مطلب دیگرى است؛ این را ما فهمیدیم، لذا بعد از آن شروع کردیم غنىسازى را آغاز کردن.”
۲-عدم اعتماد به آمریکا: رهبر معظم انقلاب با بی اعتماد خواندن آمریکا و بیان ضررهایی که به منافع تمام افراد و دولتهایی که با آن رابطه برقرار کرده اند، دولتمردان آمریکا وابسته به صهیونیستها خطاب و بی اعتمادی به آنها را به عنوان سرلوحه کار دیپلماسی کشور عنوان کرد. پس عدم اعتماد به آمریکا باید به عنوان خط قرمز تیم مذاکره کننده و دیپلماتیک دولت باشد. امروز اگر یک بررسی از اقدامات دولتمردان امریکایی در جهان و بر علیه بشریت داشته باشیم، دیگر نگاه به این مورد، بسیار قابل فهمتر میشود.دولتمردانی که حتی اجازه ارائه تحلیل شخصی از خود را نیز ندارند و مطیع لابیهای صهیونیستی و ساختارهای قدرت خود هستند، چطور می شود اعتماد را در چهره آنها دید.
۳- حرام زاده ونامشروع خواندن اسرائیل: یکی از ابعاد مهم منشور نرمش قهرمانانه، نامشروع تلقی کردن رژیم غاصب صهیونیستی است. رژیمی که حق حیات را از بشریت مسلمان گرفته و دائم به فکر نسل کشی از مسلمانانی است چرا که مطامع و منافع خود را بدست آنها در خطر می بیند. صهیونیستی که کودکان و نوجوانان را حتی در دایره ترحم انسانی خود جای نمیدهد و خونخواری و طمع ورزی را در نهایت دیدگان آنها خواهی دید. حتی امریکا که خود را روزگاری هژمون جهان می دانست امروز زانوی اطاعت در مقابل لابی های صهیونیستی بر زمین گذاشته و خود را در برابر آنها خار و ذلیل پنداشته است طوری که امروز این اسرائیل است که امریکا را به استثمار کشانده و راهبردهای خونخوارانه خود را بدست مقامات امریکایی اجرایی می کند. دولتمردان دیپلماسی ما باید این مساله را به نحو احسن در جهان تبیین کنند و آن را جزء خطوط قرمز خود قرار دهند.
۴-ساخت قدرت درونی نظام: مساله مهم در سخنان اخیر ایشان، ارائه راحلی بود که چندین بار تا به امروز بر آن تاکید شده است و آن چیزی نیست جزء ساخت قدرت درونی نظام و ملت که اشاره دارد بر بسترسازی و استفاده از فرصتها و ظرفیت های داخلی جهت حل مسایل و مشکلات اقتصادی داخل است. مطرح شدن این مساله به خاطر این است که دولت بداند که اول و آخر کار، راهحل مستحکم کردن داخل و استفاده از ظرفیت های داخلی است که این را حتی به موازات همین مذاکرات به پیش ببرد که اگر این مذاکرات به بن بستی دچار شد، تازه آغاز راه این نباشد که به سمت این راهحل برویم و بخواهیم آن را به عنوان گامی نو در راستای حل مشکلات داخلی اتخاذ کنیم. کلید واژهای ساخت درونی نظام و ساخت درونی قدرت همیشه در بیانات مقام معظم رهبری مورد استفاده قرار گرفته است و ایشان از سال ۶۸ تا سال ۹۲، مکرراً بر لزوم استحکام ساخت قدرت درونی تأکید کردهاند.ساخت درونی قدرت متشکل از اجزا و واحدهای به هم پیوسته ای است که برآیند افزایش توان هر یک از این واحدها می تواند منجر به تقویت مقوله “اقتدار ملی” در یک کشور گردد. اجزای ساخت درونی قدرت هم در حوزه های نرم افزاری و هم در حوزه های سخت افزاری با تکیه بر ظرفیت های بومی و توانمندی های داخلی قابل تعریف هستند.
۵- توکل بر خدا: رهبر معظم انقلاب با بیان اینکه امروز این روند دیپلماسی چه با موفقیت ختم شود و چه شکست بخورد در هردو صورت مفید است چرا که یک تجربه بزرگ برای کشور می باشد. ایشان با بیان اینکه به اذن الله هیچ آسیبی و مشکلی برای ما پدیدار نمی شود، از راه دیپلماسی دولت حمایت کردند. این نشانه این است که در درجه اول در تاکتیک نرمش قهرمانانه توکل به خدای متعال جزء لاینفک اقدامات دولت باشد و تنها رضایت اوست که می تواند شکست را هم در این راه شیرین و مفید جلوه دهد.
انتهای پیام