به گزارش صبح رابر؛ به بهانه کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ شومترین اتفاق تاریخ ایرانزمین این کودتایی انگلیسی در ایران به رهبری نظامی رضاخان که از جانب انگلیسیها سرهنگ رضا نامیده میشد و رهبری سیاسی سیدضیاالدین طباطبایی رقم خورد که تا سالها اثراتش بر زندگی مردم ایران پابرجا بود.
رضاخان پس از کودتا توانست سردار سپه و پس از مدتی نخستوزیر ایران باشد اما شهوت قدرت او سیری نداشت و هرچه در چنته داشت رو کرد تا بالاخره در آذر ۱۳۰۴ به سلطنت رسید. سلطنتی که برای انگلیسیها پر از منفعت و برای مردم ایران پر از بدبختی و فلاکت بود.
دیکتاتورهای تاریخ هرکدام دارای صفاتی ویژه بودهاند که آنها را از دیگر دیکتاتورها متمایز میکرد و وجه تمایز دیکتاتور اعظم ایران، شهوت غصب املاک بود و این صفت آنقدر در او بارز است که حتی تطهیرکنندگان پهلوی نیز نتوانستهاند آن را کتمان کنند.
این وجه شخصیتی رضا پالانی آنقدر غیرقابل کتمان بود که حتی صادق زیباکلام، که از علاقهمندان به رضاشاه است، در کتاب جنجالی «رضاشاه» عنوان کرده: «… یک ویژگی منفی رضاشاه را کمتر میتوان در سایر دیکتاتورها سراغ گرفت. این ویژگی عبارت بود از حرص و ولع سیریناپذیر رضاشاه در تصاحب املاک؛ علاقهای که به تدریج شکل یک بیماری به خود گرفت.»
پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی نوشت؛ محمد جعفربگلو؛ تاریخچه حضور انگلیسیها در ایران، سرشار از خباثت و جنایت است. در تاریخ معاصر ایران، هرجا اقدامی علیه منافع ملی ایرانیان صورت گرفته، رد پای انگلیس در آن ماجرا دیده میشود.
دو عهدنامه ننگین تاریخ معاصر ایران یعنی قراردادهای گلستان و ترکمانچای که بخشهای زرخیزی را از ایران جدا نمود، به واسطه تحرکات انگلیسیها منعقد شد. ماموران انگلیس علاوه بر این که در آتش جنگ ایران و روس دمیدند، در پایان هر دو دوره از جنگهای ایران و روس، نقش خویش را در ضربه زدن به منافع ملی ایرانیان به خوبی ایفا کردند. قرارداد گلستان، در حضور نمایندگان روس و ایران و نیز «سر گور اوزلی» سفیر وقت بریتانیا در ایران به امضاء رسید.
به روایت رابرت گرنت واتسن، ایرانیان در دوره اول جنگهای ایران و روس غالباً تا سالهای آخر که انگلیسیها به ایران خیانت کردند پیروز میدان بودند و یا حداقل نبردی برابر داشتند. در این سالها، هدف اصلی انگلیس، حفاظت از مستعمره مهمش در هند بود و از این رو ایران را قربانی منافع خویش در هندوستان میکرد.
در شروع دومین دوره جنگهای ایران و روس نیز بریتانیا نقش مهمی داشت. جان ویلیام کی مینویسد: «ایران را دولت انگلیس دست و پا بسته تسلیم روس نمود.» در هنگام انعقاد قرارداد ترکمانچای نیز، باز ماموران عالیرتبه بریتانیا ایفای نقش کردند.
مدتی بعد، انگلیس با تحمیل قرارداد پاریس به ناصرالدین شاه، منجر به جدایی هرات از ایران شد. خباثت انگلیس علیه ایران در قرارداد ۱۹۱۹ به اوج خود رسید. پیش از این قرارداد نیز انگلیس و روسیه طی توافقنامههایی در ۱۹۰۷ و ۱۹۱۵ ایران را بین خود تقسیم کرده بودند.
با بروز جنگ جهانی اول، هنگامی که ایران نیز ناخواسته وارد جریان جنگ شد، حضور قوای بیگانه و ازجمله انگلیسیها، خسارتهای بسیاری بر مردم وارد کرد. بروز قحطی بزرگ و مرگ هزاران ایرانی، ارمغان آن روزهاست که در صفحات تاریخ به ثبت رسیده است.
از سال ۱۲۹۹، بریتانیا با حمایت از رضاخان، یک کودتای سیاسی را در ایران هدایت نمود که منجر به تغییر نظام سیاسی کشور و روی کار آمدن سلسله پهلوی شد. این رویداد به مدت ۵۷ سال در همه شئون حیات ایرانیان اثر گذاشت.
پیش از این، انگلیس شروع به غارت نفت ایران کرده بود و با روی کار آمدن رضاخان، تسلط خود بر نفت جنوب را تثبیت بخشید.
در دوران حاکمیت رضاشاه بر ایران، سیاستهای انگلیس در ابعاد مختلف در ایران پیادهسازی شد. با سقوط رضاشاه در شهریور ۱۳۲۰، پسرش محمدرضا پهلوی با موافقت انگلیسها بر روی کار آمد.
در سال ۱۳۳۲، انگلستان بار دیگر نقش ضدملی خود را ایفا کرد و به همراهی آمریکا، با راهاندازی کودتای ۲۸ مرداد، دولت دکتر محمد مصدق را به فروپاشی کشاند و نهضت ملی نفت را ناکام گذاشت.
خباثتهای انگلیس علیه مردم ایران، طی سالهای بعد نیز در ابعاد گوناگون بروز و ظهور یافت. در دوران مبارزات مردم ایران علیه سلطنت پهلوی، عمال ملکه، با استفاده از ابزارهای متعدد خویش میکوشیدند بار دیگر نقش ضد مردمیشان را ایفا کنند. رادیو BBC یکی از این ابزارها بود.
با پیروزی انقلاب اسلامی، انگلستان همچنان در قامت دشمن مردم ایران ایفای نقش کرد. ردپای این کشور در وقایعی چون جنگ تحمیلی رژیم بعث علیه ایران، وقایع دهه ۶۰، جاسوسی علیه جمهوری اسلامی، فتنه ۸۸ و … به روشنی قابل مشاهده است.
حمایت از فتنه ۸۸ از طریق سفارتخانهاش در تهران، شبکههای رسانهای همچون بی بی سی و راه اندازی شبکههای مختلف رسانهای فارسی زبان در جهت براندازی نظام جمهوری اسلامی جمهوری اسلامی سیاسی مشارکت فعال و اثر گذار در تحریمهای ایران طی ۳۳ سال گذشته جمهوری اسلامی زمینه چینی برای ترور دانشندان هستهای ایران (سخنان جان ساورز و اقدامات کوپر معاون اشتون) ، حمایت از براندازان نظام جمهوری اسلامی ایران از طریق دادن پناهندگی و مجوز اقامت دائم به آنها، تجاوز ناوگان دریایی انگلیس به حریم دریایی ایران که به دستگیری تفنگداران دریایی آنها از سوی مرزبانان ایرانی منجر شد. اشغال غیر قانونی باغ قلهک در تهران قاجار تا جمهوری اسلامی، دخالت های انگلیس در بمب گذاری های سال ۸۳ و ۸۴ در اهواز.
لیست ۳۴ مورد از خسارت های وارد شده از سوی انگلیس به ملت ایران:
برخی از مهمترین خسارات غیر قابل محاسبه وارده بر ملت ایران توسط رژیم سلطنتی انگلستان بدین شرح میباشد:
۱٫ جدا کردن افغانستان از ایران در سال ۱۸۵۷ براساس پیمان پاریس؛
۲٫ تحمیل قرارداد رویتر (۱۸۷۲) که بر اساس آن، ایران به مدت ۷۰ سال کاملا به انگلستان فروخته شد؛
۳٫ ایجاد فرقههای ضاله بابیت و بهائیت به قصد انحطاط مذهبی در ایران و در نتیجه به انحراف کشیده شدن هزاران ایرانی؛
۴٫ تجزیه و تقسیم بلوچستان ایران در سال ۱۸۸۷ به منظور امنیت بخشیدن به سرحدات هند و به عنوان کمربند دفاعی جنوب غربی هند که مستعمره انگلیس به شمار میرفت؛
۵٫ نقش تاریخی انگلیس در ترویج مواد مخدر در ایران که از سوی «برادران شرلی» در دوره صفویه دنبال گرفته شد و دیری نپائید که تریاک به عنوان یک داروی خانگی جای خود را در میان ایرانیان باز کرد و پس از مدتی دولت انگلیس اعلام کرد که سوخته تریاک را با قیمت مناسب از افرادی که از این ماده استفاده میکنند میخرد و در نهایت نیز قرارداد تالبوت (انحصار توتون و تنباکو) به ایران تحمیل گردید؛
۶٫ تحمیل قرارداد لاتاری (تاسیس قمارخانه) به ایران از سوی میرزا ملکم خان؛
۷٫ تحمیل قرار داددارسی به ایران برای اکتشافات، استخراج و غارت منابع نفتی در سال ۱۹۰۱؛
۸٫ به انحراف کشاندن انقلاب مشروطیت و زمینه چینی برای اعدام آیت الله شیخ فضل الله نوری؛
۹٫ تحمیل قرار داد ۱۹۰۷ که بر اساس آن ایران بین انگلستان و روسیه تقسیم شد؛
۱۰٫ قحطی بزرگ سال های ۱۹۱۹-۱۹۱۷ که بی تردید بزرگ ترین فاجعه در تاریخ ایران است و ناشی از سیاستهای بازرگانی و مالی بریتانیا بود.
طی این قحطی نزدیک به ۴۰ درصد از جمعیت ایران (یعنی حدود ۸ تا ۱۰ میلیون نفر) به کام مرگ رفتند و در این قحطی تلف شدند و انگلیسیها که در آن زمان ایران را اشغال کرده بودند نه تنها برای کاستن از شدت قحطی کاری انجام ندادند، بلکه با خرید گسترده غله و مواد غذایی در ایران، وارد نکردن غذا از هند و بین النهرین، ممانعت از ورود غذا از ایالات متحده و اتخاذ سیاستهای مالی (از جمله نپرداختن درآمدهای نفتی به ایران)، قحطی را شدت بخشیدند و عامل اصلی تشدید و طولانی شدن قحطی ای شدند که منجر به مرگ میلیونها ایرانی شد؛
۱۱٫ تحمیل قرار داد ۱۹۱۹ که بر اساس آن شمال ایران نیز زیر سلطه انگلستان قرار گرفت؛
۱۲٫ زمینیه چینی، حمایت و پشتیبانی از کودتای رضاخان از طریقسید ضیاء الدین طباطبایی، روزنامه نگاری که عامل سفارت بریتانیا در تهران بود؛
۱۳٫ کمک به فراررضاخان از ایران و رویکار آوردن فرزندش؛
۱۴٫ نقش مستقیم درکودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ (۱۹۵۳) برای همراهی با آمریکا؛
۱۵٫ نقش مستقیم درجدایی کل سرزمینهای جنوبی خلیج فارس که در ۱۹۷۱ به جدایی کامل بحرین انجامید؛
۱۶٫ مانع تراشی در راه تشکیل حکومت جمهوری در ایران طی سالهای حکومت محمدرضا شاه؛
۱۷٫ همراهی با آمریکا در سرکوب انقلاب اسلامی ملت ایران؛
۱۸٫ ارتباط، آموزش و پشتیبانی ساواک توسط اینتلیجنت سرویس انگلیس که منجر به سرکوب، شهادت و مجروحیت تعداد زیادی از فعالان مبارزه علیه رژیم ستم شاهی شد.
۱۹٫ اشغال و ویران شدن سفارت ایران در لندن و کشته شدن ۲ دیپلمات ایران؛ در ۶ روز پر تب و تاب در اردیبهشت سال ۱۳۵۹ یعنی از روز دهم تاپانزدهم آن ماه سفارت جمهوری اسلامی ایران در لندن به اشغال گروهی متشکل از شش مرد مسلح درآمد و ۲۶ نفر از جمله ۱۷ کارمند سفارتخانه، ۸ نفر مراجعهکننده و یک مأمور نگهبان انگلیسی به گروگان گرفته شدند؛ لازم به ذکر است در طول این حادثه، ۲ تن از اعضای فعال و انقلابی ایران جان باختند و بر اثر حمله یک گروه کماندوی انگلیسی به سفارتخانه، اشغالگران اصلی از بین رفتند و ساختمان سفارتخانه به صورت نیمه ویرانبر جای ماند؛ با افشای یکی از مأموران سابق سازمان پلیس مخفی انگلیس (MI6) اشغال سفارت و مرگ دیپلماتهای ایرانی رارئیس MI6 طرحریزی کرده و اجرای آن را به چند تروریست عراقی که دستپرورده سازمان اطلاعاتی انگلیس بودند واگذار کرده بود.
انتهای خبر/