به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «صبح رابر»؛ «حاجیهخانم نازی شمس الدینی» مادر شهید والامقام «یحیی شمس الدینی» به علت کهولت سن دار فانی را وداع گفت و به فرزند شهیدش پیوست.
مراسم تشییع فردا عصر به سمت گلزار شهدای دهستان سیهبنوئیه این شهرستان برگزار میشود.
شهید یحیی شمسالدینی یکم دی ۱۳۴۸ در روستای سیهبنوئیه از توابع شهرستان رابر به دنیا آمد.
وی تا اول راهنمایی درس خواند، از طریق جهاد سازندگی در جبهه حضور یافت. سرانجام در هفدهم شهریور ۱۳۶۵ در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.
بخشهایی از وصیتنامه شهید یحیی شمسالدینی را در سالروز شهادتش مرور میکنیم:
آری قلم از نوشتن یادنامه گناهان باکی دارد، ولی عجبا انسان، نمیدانم چگونه به چه قدرتی در برابر حق و ذات مقدس مرتکب گناه میشود و هیچ فکری نمیکند که چه میشود و چه میکند، افسوس بر حال ما انسانها که گوهر خود را به قیمت ناچیزی میفروشیم، خدایا از من آگاهی و میدانی که من با آگاهی و با اختیار کامل مینویسم.
خدایا میدانی که چه هستیم و میدانی که چگونه چون شمع ذوب میشدیم، ولی از مردن در راه تو هرگز نمیهراسیم، اما میترسم که ایمان را سر ببرند و اگر همچون شمع بسوزم روشنایی میرود و دوباره جای او را دوباره ظلمت تاریکی فرامیگیرد و ای خدا پس چه باید کرد؟ از یک سو باید بمانیم تا شهید آینده باشیم از سوی دیگر بایست شهید شد تا اینکه آینده بماند.
خدایا بدون ریا میگویم و ابراز میدارم، خیلی دلم میخواهد که هم امروز شهید شوم تا فردا، بماند و هم بمانم تا فرداها و آیندهها شهید نشود، عجب دردی است آخر چه میشود که امروز شهید بشویم و فردا زنده شویم دوباره شهید شویم.
آری راه سعادتبخش سالار شهیدان حسین ابن علی (ع) را ادامه دهید و زینبوار زندگی کنید و راه انبیا و اختران تابناک آسمان ولایت را ادامه دهید؛ زیرا آنها الگو و نمونه و سرمشق زندگی شما مسلمانان است، رمز اصلی پیروزی یعنی وحدت و ایمان و رهبری است آن را حفظ کنید.
تمام واجبات دینی و شرعی خدا را عمل کنید خصوصاً نماز و روزه که مظهر پاکی و تقوی است از یاد نبرید و باتقوی بهپیش بروید که پیروزید، مصیبتها صبر و استقامت که توشه پیروزی است و رمز موفقیت شماست آن را پیشه و برنامه قرار دهید.
هوشیار و بیدار در صحنه حاضر شوید. نماز جماعت و دعاها از یادتان نرود.
خدایا معبودا معشوقا خودت میدانی و آگاهی از ضمیر من با خبری که من با آگاهی کامل با عزمی راسخ و با قاطعیت و ارادهای قوی پا به عرصه میدان نبرد حق علیه باطل نهادم و تنها به امید یاری تو در نبرد و در کارها وارد عمل شدم.
من آمدم با بار گناهان در عدالت و کرمت را بزنم و دری از دریای بخشش بیکرانت را به روی بنده روسیاهت بگشایی هیچوقت ناامید از امید تو نمیشوم.
من هم مغروق دریای گناهان مگر چون نوحم از دریا رهانی.
حسین جان و سرور سالار ما آن بانک خونی که تو خون خود و یارانت را به آن واریز نمودید، بدانید که اکنون جوانان ما آن بانک خون را یاری میکنند و آن بانکی که سرمایهاش نسل و بقای اسلام عزیز است و آزادکننده مظلوم از زیر یوغ ظالم است.
پیونددهنده انسان میان خدای خودش است ای بنازم آن رشادت و دلاوری تو و یارانت حسین جان. ما راه تو را ادامه میدهیم و زیر بار ذلت و خواری نمیرویم و شهادت را که سعادت نتیجه آن است سرلوحه خود قرار دادهایم ای حسین جان اشفع لنا عندالله.
انتهای خبر/