پایگاه اطلاع رسانی صبح رابر

0:43:45 - پنجشنبه 29 آذر 1403
داغ کن - کلوب دات کام Balatarin اشتراک گذاری در فیس بوک تویت کردن این مطلب
یادداشت؛
دستانِ معجزه /قصه معلم فداکار
کسی فداکارتر از دهقانِ فداکار بوده که برای نجات جان یک کودک، خودش را در دریای خروشان و ممنوع جنوب انداخت.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «صبح رابر»؛ مصطفی جلالی فخر در اینستاگرامش نوشت: آن چه دیروز رخ داد، از تصادف‌های فیلم‌های هندی هم شگفت‌انگیزتر بود. جمعه ظهر در مهمانی کوچک فامیلی، کسی که تازه از سفر کیش بازگشته بود، از جوان مجروحی گفت که هم‌سفرشان بود. مهمانداران هواپیما قصد پیاده‌کردن او را داشتند، اما پس از ارائه نامه و این که امدادگر هلال‌احمر بوده، اجازه حضور دادند.
چرا مجروح؟ چون کسی فداکارتر از دهقانِ فداکار بوده که سال‌ها برای ما نماد کمک‌رسانی باوجود خطرِ جانی بود. فامیلمان تعریف کرد برای نجات جان یک کودک، خودش را در دریای خروشان و ممنوع جنوب انداخته و درحالی‌که بچه را بالا نگه داشته تا نیروهای کمکی سر برسند، دستانش در معرض خشم موج‌ها و کوبیده‌شان به مرجان‌ها و پایه‌های اسکله بود.
بچه را نجات داده؛ اما به دلیل ضربات ناشی از همان چند ثانیه اول، کودک به کما رفته است.
بهت‌آور این که فردا عصر، در کلینیک، جوانی مجروح روبرویم نشست با دستانی زخمی. گفت رفته بودم کیش و کنار اسکله، بچه‌ای ۹ساله در آب افتاد و بقیه‌اش را من برایش تعریف کردم تا چشمان او هم مثل من از تعجب باز شود.
معلمی ۳۰ساله که دوره‌های امداد را گذرانده است. نامش پیمان است و حالا پس از کار بزرگی که کرده، مفهومی نمادین هم دارد.
کاملاً تصادفی حوالی ظهر به لب اسکله می‌رود تا از تماشای خلیج‌فارس لذت ببرد؛ اما چند دقیقه بعد، با صدای جیغ و فریاد مادری می‌فهمد کودکی در حال غرق‌شدن است. بی‌معطلی لباس از تن در می‌آورد و از ارتفاعی بلند در میان امواجی می‌پرد که در حال بلعیدن امیرمهدی بودند و چه‌بسا خودش را هم به درون می‌کشیدند.
گفت برایش مهم نبود که ممکن بود جان خودش هم در دهان هیولا تسلیم شود و اصلاً اجازه ورود چنین محاسباتی را به ذهنش نداد. ۱۵ – ۱۰ دقیقه طول کشید تا نیروهای امداد سر برسند و تیوب‌ها و طناب‌های نجات را در آب بیندازند و او در تمام این مدت، کودک گرفتار را با دو دستش بالا گرفته بود و به اطراف و پایه‌های اسکله کوبیده می‌شد.
هر دو بازو و تمام سرانگشتانش زخمی بودند و پرسید اثر انگشتم برمی‌گردد؟ گفتم اثر وجود شما تا بی‌نهایت در عالم پایدار است. ذوق و خوشحالی‌ام وقتی کامل شد که گفت کودک از کما درآمده و سالم از بیمارستان مرخص شده است.
کاش این متن به دست وزیر آموزش‌وپرورش برسد و به نحوی سزاوار، از او قدردانی کنند که دستانش اعجاز الهیِ نجات شدند.

انتهای خبر/

تابناك وب سجام تابناك وب تابناك وب تابناك وب تابناك وب