به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «صبح رابر»؛ محمد حسینخانی نویسنده رابری نوشت: بهوقت دلتنگی: بهوقت عاشقی، بهوقت خون، بهوقت وصال، بهوقت عروج، بهوقت آزادی، بهوقت عزت، بهوقت عظمت، بهوقت ظهور، بهوقت شهادت، بهوقت قدس و بهوقت…
اگر بخواهم بنویسم، روزها باید فسفر سوزانده و همه فضائل را پشتسرهم ردیف کنم، اما مخلص کلام؛ در ۱:۲۰ چیزی جز ما «رایت الا جمیلا» مستور نیست.
مشیت الهی بر این قرار گرفت تا در ۱:۲۰ پس فطرتان عالم دچار اشتباهی از نوع مرگبار شده و مشق نابودی را به دستان نابکار خود بنویسند که «عدو شود سبب خیر، اگر خدا خواهد» این اقدام ترامپ قمارباز اشتباهی از آن دست اشتباهات بود.
تاریخ زرین اسلام را که ورق میزنی ناخودآگاه در ۶۱ هجری میمانی؛ زمانی که حق و باطل تمامقد در برابر یکدیگر قرار میگیرند؛ شاید امام شیعیان با حساب و کتابهای دنیوی، اگر راهسازش را در پیش میگرفت، رفاهیاتی تماموکمال برایش فراهم میشد؛ نهایت نتیجهاش این بود که چند صباحی را در ناز و نعمت زندگی و سر بر بالین تراب میگذاشت، بهمرور استخوانها میپوسید و به چند مثقال خاک مدفون در عمق زمین مبدل میگشت، اما با تمسک به اسلام ناب محمدی، ره عزت گزید و مشق شهادت نوشت، راهی که پس از ۱۴۰۰ سال هرچه پربارتر گردیده و مکتبی شده برای همه آزادیخواهان، خونی که همواره تاریخ بر محور آن نوشته خواهد شد.
گاهی در خلوت خودم مینشینم و سرگذشت آدمیان را در ترازوی ذهنم قرار میدهم؛ مثلاً فلانی از دوستان، آشنایان شهید شد؛ ایوای! چقدر حیف شد! ناکام بود؛ در ۲۰ سالگی رفت، بچه نداشت، همسر و بچهاش را تنها گذاشت، منزل و دارایی خود را برای که گذاشت و… اکنون که به سن پختگی رسیدم، گذر زمان به کمک عقل ناقصم میآید تا ناخودآگاه بگویم که «آنان فراسوی زمان را به نظاره نشسته و عکس رخ یار در آیینه جام دیدند.»
شهید سلیمانی مجاهدی از این جنس است، مجاهدی که چهل سال انتظار ۱:۲۰ را میکشید، بعضی آدمها را خداوند بیشتر دوست دارد، باید بمانند و ضمن خدمت صادقانه، عزتمند شوند تا با کارنامه مشحونتر بار سفر بندند و چراغ راهی شوند برای این مسیر پرافتخار، شاید اگر قاسم سلیمانی در همان عملیات طریقالقدس شهید میشد یا در این چهلساله که در خط مقدم بود آسمانی میگردید، باز هم همان شهید عزیز قاسم سلیمانی بود؛ ولی خداوند او را مثل شیشه در کنار سنگ نگهداشت تا لحظه موعود ۱:۲۰ فرارسد، نگهداشت تا دشتهای تفتیده سیستان و کوههای سر به فلک کشیده کرمان، هلاویه تا شلمچه، قنات ملک تا ناحیه، کرملین تا سامرا و… همگی شاهدی باشند بر شجاعت، معنویت، اخلاص، درایت، سیاست این آزادمرد؛ ۱:۲۰نهایت پختگی بود در غوغای رسانههای جورواجور مجازی، زمانی که همه مجاهدتهای این دلاور بهراحتی در قاب چشمان زمینیان قرار گیرد تا یکبار دیگر ثابت شود که اسلام ناب حقیقی فقط با خون زنده میماند الا غیر.
بهظاهر۱:۲۰دقیقهای از زمان است، ولی تاریخ ثابت خواهد کرد که این لحظه، لحظهای متفاوت و از جنس عاشورایی است.
ثانیهای که خون مجاهدان عراقی و ایرانی در هم آمیخت تا اتحاد این دو بلاد شیعی و اسلامی دودمان آمریکاییها را بر باد دهد.
تایمی که لحظه نابودی اسرائیل را سالها به جلو انداخت.
امروز همه ایرانیها و آزادیخواهان عالم با هر گرایش و مسلکی، یک حس مشترک دارند و آن ابراز علاقه به دلیرمرد رابری است به نام «قاسم سلیمانی»، اینجا باور اینکه «خون عزت میآفریند» سهلتر است. اینکه میگویند سایه شهید سلیمانی از خود سلیمانی برای استکبار سنگینتر است حرفی به گزافه نیست؛ کدامین حادثه مادی میتوانست چنین عزتی برای جهان اسلام و مردم ایران ایجاد کند الا خون مطهر سیدالشهدا مقاومت و همرزمانش پاکش.
بهعنوان یک مسلمان شیعی، ایرانی، کرمانی و سرباز شهید پرافتخار قاسم سلیمانی بر خود میبالم که ساعت مبارک ۱:۲۰ لحظهای بود برای پایان دلتنگی مجاهدی عاشق و دیارم پایتختی شد برای عزت جبهه مقاومت اسلامی.
اگر بخواهی در مورد۱:۲۰بنویسی کتابها باید نوشت که نوشته هم شده ولی در یک جمله؛ «کدامین ۱:۲۰مکتب ساز شد الا همان ۱:۲۰ سلیمانی»