پایگاه اطلاع رسانی صبح رابر

7:22:45 - جمعه 27 دی 1392
داغ کن - کلوب دات کام Balatarin اشتراک گذاری در فیس بوک تویت کردن این مطلب
منادی وحدت
در میان قاموس‏ها، گلواژه‏اى که در راس برترین‏ها قرار دارد و بسیار جاذب، دلگشا و زیباست، واژه وحدت و اتحاد است. اتحاد، نخ تسبیحى است که مهره‏ها را در کنار هم نگه مى‏دارد، و ارتباط منظمى بین آن‏ها برقرار مى‏سازد، و آن‏ها را از پراکندگى و دورافتادگى و گم شدن حفظ مى‏کند؛ اگر آن نخ […]

در میان قاموس‏ها، گلواژه‏اى که در راس برترین‏ها قرار دارد و بسیار جاذب، دلگشا و زیباست، واژه وحدت و اتحاد است. اتحاد، نخ تسبیحى است که مهره‏ها را در کنار هم نگه مى‏دارد، و ارتباط منظمى بین آن‏ها برقرار مى‏سازد، و آن‏ها را از پراکندگى و دورافتادگى و گم شدن حفظ مى‏کند؛ اگر آن نخ پاره شود، انسجام مهره‏ها گسسته شده، و هر کدام به جایى فرو خواهد افتاد . وحدت عامل مهم حرکت‏بخش براى انقلاب‏ها بوده و انسان‏ها را در گذر پیشرفت ‏به سوى پیروزى‏ها، از دست اندازها و گردنه‏هاى صعب العبور، عبور مى‏دهد، به ناتوانى‏ها توان بخشیده و دشوارى‏ها را آسان مى‏کند و ناممکن‏ها را ممکن مى‏سازد.

اصولا نمى‏توان بین اسلام و رهبرى اسلامى با مساله وحدت، جدایى فرض کرد، چرا که اسلام منهاى وحدت و یا ولایت منهاى وحدت، هم چون شیر مثنوى است که چنین شیرى را خدا نیافریده است. بر همین اساس امیرمؤمنان على (ع) در سخنى مساله رهبرى اسلامى را چنین ترسیم کرده و در خطبه ۱۴۶ نهج البلاغه مى‏فرماید: «و مکان القیم بالامر مکان النظام من الخرز یجمعه و یضمه: فان انقطع النظام تفرق الخرز و ذهب؛ جایگاه زمامدار در حکومت، جایگاه رشته است که مهره ها را جمع می کند و به هم می پیوندد، و اگر رشته بگسلد، مهره ها پراکنده شده هر یک به جایی می رود».

وحدت مسلمانان، توان آنان را در برابر دشمنان، صدها و هزارها برابر مى‏کند، درست مانند سدهاى بزرگى که در نقاط مختلف جهان ساخته شده و مبدا بزرگ‏ترین نیروهاى صنعتى است و سرزمین‏هاى وسیعى را زیر پوشش روشنایى و آبیارى قرار داده است. این قدرت عظیم چیزى جز نتیجه به هم پیوستن دانه‏هاى ناچیز باران نیست. بنابراین اتحاد و انسجام دانه‏هاى باران باعث ایجاد سدهاى عظیم با آن همه توانایى‏ها شده است. وقتى که از دانه‏هاى باران در پرتو وحدت و به هم پیوستگى چنان آثار اعجازآمیز بروز کند، قطعا اتحاد و انسجام مسلمانان آثار و برکات اعجاز آمیز بیش‏ترى در پیشرفت اهداف عالى انسانى و جلوگیرى از مقاصد غیر انسانى استعمار خواهد داشت و موجب سربلندى و عزت و اقتدار بى‏نظیر خواهد شد.

ارزش وحدت و اتحاد از دیدگاه قرآن

حفظ وحدت در صدر اسلام، موجب انسجام و فشردگى مسلمانان شد. آن‏ها در پرتو همین همدلى و هماهنگى توانستند بر خیل دشمنان مختلف فائق آیند و به امتیازات فوق‏العاده دست ‏یازند، چرا که قرآن به آن‏ها فرموده بود: «واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا واذکروا نعمت الله علیکم اذ کنتم اعداء فالف بین قلوبکم فاصبحتم بنعمته اخوانا; و همگى به ریسمان خدا (قرآن و اسلام و هرگونه وسیله رحمت) چنگ زنید و پراکنده نشوید، و نعمت‏خدا را بر خود به یاد آورید که چگونه دشمن یکدیگر بودید، و او میان شما الفت ایجاد کرد، و به برکت نعمت او برادر شدید» (آل عمران، آیه ۱۰۳). قرآن تفرقه و اختلاف را در ردیف عذاب‏هاى آسمانى عنوان کرده و مى‏فرماید: «قل هو القادر على ان یبعث علیکم عذابا من فوقکم او من تحت ارجلکم او یلبسکم شیعا و یذیق بعضکم باس بعض; بگو خداوند قادر است که از بالا یا از زیر پاى شما، عذابى بر شما بفرستد، یا به صورت دسته‏هاى پراکنده شما را با هم بیامیزد و طعم جنگ (و اختلاف) را به هر یک از شما به وسیله دیگرى بچشاند» (انعام/ آیه ۶۵).

قرآن به تفرقه افکنان هشدار داده و آنها را جداى از اسلام و دشمن مسلمانان معرفى کرده و با قاطعیت مى‏فرماید: «ان الذین فرقوا دینهم و کانوا شیعا لست منهم فی شى‏ء انما امرهم الى الله؛ همانا کسانى که آیین خود را پراکنده ساختند، و به گروه‏هاى گوناگون تقسیم شدند، تو هیچ گونه رابطه‏اى با آن‏ها ندارى، سر و کار آن‏ها تنها با خدا است» (همان، آیه ۱۵۹). قرآن، گروه گرایى و پراکندگى را از برنامه‏هاى مشرکان دانسته، و مسلمانان را به شدت از آن نهى کرده و به انسجام تحت پوشش توحید دعوت فرموده و با صراحت مى‏فرماید: «و لاتکونوا من المشرکین من الذین فرقوا دینهم و کانوا شیعا؛ از مشرکین نباشید، از کسانى که دین خود را پراکنده ساختند، و به دسته‏ها و گروه‏ها تقسیم شدند» (روم، آیات ۳۱ و ۳۲).

حفظ اتحاد در بیان پیامبر (ص) و امامان (ع)

در گفتار پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) با تعبیرهاى جالب و عمیق به مساله وحدت و برادرى ترغیب شده و از هرگونه پراکندگى و تفرقه نهى گردیده است و در بعضى از این موارد به دلیل آن نیز اشاره شده است، به عنوان نمونه، نظر شما را به چند گفتار از آن‏ها جلب مى‏کنیم: پیامبر اکرم (ص) فرمود: «المسلمون ید على من سواهم؛ تمام مسلمانان مانند یک دست در برابر بیگانگان متحد هستند» (علاء الدین بن على المتقى، کنزالعمال، حدیث‏۴۴۱) و  نیز فرمود: «المسلمون کالرجل الواحد اذا اشتکى عضو من اعضائه تداعى له سائر جسده؛ مسلمانان نسبت ‏به همدیگر هم چون یک مرد هستند که هرگاه عضوى از اعضاى او دردمند شود، اعضاى دیگر او نیز احساس درد مى‏کنند» (همان، حدیث‏۷۵۹). نظیر این مطلب با اندکى تفاوت از امام صادق (ع) نقل شده آن‏جا که فرمود: «المؤمن اخو المؤمن کالجسد الواحد، ان اشتکى شیئا منه وجد الم ذلک فی سائر جسده؛ مؤمن برادر مؤمن است، مانند پیکرى که هرگاه عضوى از آن دردمند شود، اعضاى دیگر هم احساس درد کند» (محمدبن یعقوب کلینى، اصول کافى، ج‏۲، ص‏۱۶۶).

امیرمؤمنان على (ع) در فرازى از یکى از خطبه‏هایش خطاب به مسلمانان چنین فرمود: «و الزموا السواد الاعظم، فان یدالله مع الجماعه، و ایاکم والفرقه، فان الشاذ من الناس للشیطان، کما ان الشاذ من الغنم للذئب؛ و با انبوه مردم همراه گردید که دست خدا با جماعت (حق طلب) است. و از تفرقه و تکروی بپرهیزید که مردم تکرو بهره شیطان شوند، چنانکه گوسفند تکرو بهره گرگ گردد»(نهج البلاغه، خطبه‏۱۲۷). امام على (ع) به قدرى نسبت ‏به گروهک خوارج که موجب تفرقه در میان سپاه آن حضرت شدند و با شعارهاى فریبنده براى خود دسته جدا کرده بودند، اظهار بیزارى مى‏کند که به دنبال سخن فوق مى‏فرماید: «الا من دعا الى هذا الشعار فاقتلوه، ولو کان تحت عمامتى هذه؛ هوش دارید، هر کس به این شعار (تفرقه) فراخواند او را بکشید هر چند زیر این عمامه من باشد» (نهج البلاغه، خطبه‏۱۲۷).

از این بیانات چنین استفاده مى‏شود که رعایت ‏حفظ اتحاد، ارزش بسیار عمیق و مهمى است که پیامبر (ص) و امامان (ع) ما را به آن دعوت کرده‏اند، و به عکس گناه تفرقه افکنى و پراکندگى به قدرى بزرگ است که به منادیان و پدید آورندگان آن به شدت هشدار داده شده، تا مسلمانان با اظهار تنفر از آن‏ها و از هرگونه تفرقه‏افکنى، عوامل اختلاف را از جامعه خود طرد کرده و براى حفظ وحدت خود، از هیچ گونه کوششى دریغ ننمایند. وحدت و یک پارچگى اثر معجز آمیزى در پیشرفت اهداف، و سربلندى و پیروزى اجتماعات دارد، و در بقاى نظام و انقلاب اسلامى، پس از مساله اصل اسلام ناب، و اصل ولایت و رهبرى صحیح، هیچ موضوعى هم چون اتحاد و انسجام اقوام و ملت‏ها اثربخش نیست، وحدت کلمه و همدلى و همرنگى مسلمانان صدر اسلام، شاگردان پیامبر (ص) اثر به سزایى در پیشرفت‏ها و فتوحات شگفت‏انگیز اسلام داشت، چرا که آن‏ها به سخن پیامبر (ص) دل داده بودند که فرموده بود: «المؤمن للمؤمن کالبنیان یشید بعضه بعضا؛ افراد با ایمان نسبت ‏به یکدیگر همانند اجزاى یک ساختمانند که هر جزیى از آن، جزء دیگر را محکم مى‏کند»  و نیز فرمود: «المؤمنون کالنفس الواحده ؛ مؤمنان هم‏چون یک روح هستند» (ابوالفتوح رازى، تفسیر ابوالفتوح، ج‏۲، ص‏۴۵۰).

وحدت و انسجام در پیروزى انقلاب اسلامى، نقش اساسى داشت، امام خمینى – قدس سره – منادى وحدت بود، و همواره به آن سفارش مى‏کرد، و به تفرقه افکنان هشدار مى‏داد، و آسیب‏رسانى به هم پیوستگى ملت را گناه بزرگ مى‏شمرد. آرى نقش دین اسلام در ایجاد وحدت و برادرى، و نقش وحدت و برادرى در پیشبرد اهداف به قدرى براى دشمنان و استعمارگران، مهم و گران بود، که براى نفوذ خود به کشورهاى اسلامى بیشترین سعى خود را براى ایجاد تفرقه نمودند، و با تز «تفرقه بینداز و حکومت کن‏» وارد میدان شدند، و در این راستا خسارت‏هاى جبران ناپذیرى به اسلام و مسلمانان وارد ساختند، چرا که آن‏ها راز و رمز پیروزى‏هاى چشم‏گیر مسلمانان در ابعاد گوناگون را همان فشردگى و انضباط و به هم پیوستگى آن‏ها مى‏دانستند.

«وحدت‏»، از مقدماتى است که اساس و انسجام و پویایى یک نظام را تشکیل داده و رمز ماندگارى آن مى‏باشد. با مراجعه به کلمات على‏علیه السلام چنین‏مى‏توان استنباط نمود که: «اتحاد» امرى‏فطرى و طبیعى مى‏باشد و انسان با روحیه‏ نوع دوستى پدید آمده است. بنابراین آنچه که ‏باید به ریشه‏یابى آن پرداخت، «اختلاف‏» است، چرا که «اتحاد» ریشه در فطرت انسان‏دارد.

در خطبه ۱۱۳ نهج البلاغه آمده است: «انما انتم اخوان على دین الله، مافرق ‏بینکم الا خبث السرائر و سوء الضمائر. فلاتوازرون و لاتناصحون، و لاتباذلون ولاتوادون؛ شما بر اساس دین خدا برادران یکدیگرید،  چیزی جز آلودگی درون ها و بدی نیت ها شما را از هم جدا نکرده، به همین دلیل یکدیگر را یاری نمی دهید، و خیرخواهی هم نمی کنید و به بیکدیگر بذل و بخشش ندارید، و با هم دوستی نمی ورزید».

گرچه وحدت گرایى، فطرى است اما امور فطرى نیازمند پرورش و توجه مى‏باشد و بى‏توجهى و عدم اهتمام به آن، موجب این‏مى‏شود که شکوفا نگردد و یا در معرض ‏تندبادهاى روزگار قرار گیرد، به همین جهت امیرالمؤمنین على‏علیه السلام براى تقویت این امر فطرى در بین امت پیامبر بسیار تلاش‏مى‏نمودند و خود را مشتاق‏ترین شخص به‏ وحدت اسلامى به شمار مى‏آوردند: «لیس رجل – فاعلم – احرص على‏جماعه امه محمدصلى الله علیه وآله و الفتها منى ابتغى‏بذلک حسن الثواب; و.. .کرم المآب‏؛ بدان هیچ کس از من بر اتحاد و همبستگى‏در امت محمدصلى الله علیه وآله حریص‏تر نیست، من دراین کار خواستار پاداش نیکو…و بازگشت ‏به ‏جایگاه نیکو هستم» (نامه ۷۸ نهج البلاغه). با مطالعه سخنان امام على‏علیه السلام مى‏توان به ‏برخى از دلائلى که ایشان براساس آن بر مقوله‏ وحدت تاکید مى‏نمودند، دست ‏یافت از جمله:

۱ – وحدت ملى بسترى براى ریزش فیض‏الهى
از دیدگاه حضرت على‏علیه السلام خداوند در طول ‏تاریخ بشرى هیچ نعمتى را با وجود اختلاف، به قوم و امتى عنایت ننموده است: «و ان الله‏سبحانه لم یعط احدا بفرقه خیرا ممن مضى‏و لاممن بقى؛ خدای سبحان به هیچ کس از کسانی که در گذشته اند، و کسانی که باقی مانده اند از راه تفرقه خیری نرسانده است‏» (خطبه ۱۷۶ نهج البلاغه). نه تنها اختلاف مانع نزول فیض‏هاى الهى‏مى‏شود حتى باعث‏سلب نعمتهاى موجود نیز مى‏گردد. چنان که امام على‏علیه السلام با اشاره به ‏سرانجام قوم بنى‏اسرائیل، چنین بیان ‏مى‏کنند که چگونه با رسوخ تفرقه بین آن‏ها دوستى‏ها و مهربانى‏ها رخت ‏بربست و پراکندگى و اختلاف سبب جنگ آن‏ها علیه ‏یکدیگر گردید و این اختلافات سبب شد که ‏خداوند، لباس عزت و فراوانى نعمتش را از آنان برگیرد. از نگاه امام على‏علیه السلام وحدت و با هم بودن ‏است که سبب یارى خداوند مى‏شود چرا که‏ «یدالله مع الجماعه؛ دست‏خدا با جماعت‏ است».

۲ – وحدت ملى و پیروزى در صحنه‏هاى‏مختلف
پیروزى و گسترش اسلام در سالهاى اولیه ‏بعثت نتیجه همبستگى و وحدت مسلمانان ‏بود. این ایمان و اتحاد بود که آنان را چنان‏ تربیت کرده بود که فارغ از هر نوع دسته بندى ‏و قوم سالارى، تحت لواى نبوى‏صلى الله علیه وآله، براى‏اعتلاى کلمه «لااله الاالله‏» جانفشانى‏مى‏نمودند و به برکت همین وحدت بود که ‏خداوند پیروزى‏هاى روز افزون را بر مسلمانان عنایت مى‏داشت. این که اتحاد باعث پیروزى مى‏شود، یک‏قانون عام و قطعى است؛ به طورى که اگر درجبهه حق «اختلاف‏» و در جبهه باطل «اتحاد» حاکم باشد، به طور قطع پیروزى از آن اهل‏ باطل خواهد بود، به همین جهت حضرت على‏علیه السلام خطاب ‏به لشکریان خویش مى‏فرمایند: «والله لاظن‏ان هولاء القوم سیدالون منکم باجتماعهم ‏على باطلهم و تفرقکم عن حقکم؛ به خدا سوگند من گمان دارم که این گروه به زودی (ارتش معاویه) قدرت را از چنگ شما بیرون آورند زیرا که آنان بر باطلشان اتفاق دارند و شما در حق خود تفرقه دارید» (خطبه ۲۵ نهج البلاغه).

۳ – وحدت ملى و ماندگارى انقلاب
حضرت على‏علیه السلام براساس تجربه تاریخى‏خویش، راز تداوم انقلاب را پرهیز از اختلاف و ایجاد همبستگى و اتحاد ملت دانسته و مى‏فرمایند: «فالزموا کل امر لزمت العزه به‏شانهم و زاحت الاعداء له عنهم و مدت‏العافیه به علیهم و انقادت النعمه له معهم، و وصلت الکرامه علیه حبلهم من الاجتناب‏للفرقه و للزوم للالفه و التعاض علیها والتواصى‏بها؛ به هر کاری که برایشان عزت آورد، و شر دشمنان را از آنان دور کرد، و بر مدت عافیت و سلامتی آنان افزود و نعمت ها را در اختیارشان گذاشت، و کرامت و بززگواری را به ریسمانشان بست که همان پرهیز از تفرقه، و چسبیدن به الفت و تشویق و سفارش یکدیگر به آن بود» (نهج البلاغه/ خطبه ۱۹۲). یعنى از تفرقه و پراکندگى اجتناب ‏ورزیدند و بر الفت و همگامى همت گماشتند و یکدیگر را برآن توصیه کردند. و در جاى دیگر ایشان وحدت را سبب قوت ‏و قدرت و رفع نابسامانى‏هاى امت دانسته‏اند: «فانه لم یجتمع قوم قط على امر واحدالااشتد امرهم و استحکمت عقدتهم… لم‏یمتنع قوم قط الا دفع الله عنهم العله، وکفاهم جوائح الذله و هداهم الى معالم‏المله‏» به طور قطع تاکنون ملتى بر آرمان‏ خاصى وحدت پیدا نکرد، مگر آن که قدرت‏ گرفت و همبستگى آنان قوت یافت و هیچ ‏ملتى قدرت و عزت نیافت مگر آن که خداوند نابسامانى را از آنان برداشت و بلاى ذلت را از آنان دفع نمود و آنان را به نشانه‏هاى دین‏ راهنمایى کرد.

۴ – وحدت ملى پشتوانه اجراى حق وعدالت
فقدان اتحاد و وحدت در هرجاى جامعه ‏باعث هرج و مرج در آن نظام مى‏گردد و هنگامى که هرج و مرج و ناامنى در کشور حاکم گردد، اجراى حق و عدالت میسر نخواهد بود. حضرت على‏علیه السلام مى‏فرمایند: «فقلنا: تعالوا نداوى، لایدرک الیوم باطفاءالنائره و تسکین العامه حتى یشتد الامر ویستجمع، فنقوى على وضع الحق‏فى‏مواضعه؛ گفتیم: بیایید چیزی را که امروز (به آسانی) قابل دسترسی نیست با خاموش کردن آتش فتنه و فرونشاندن خشم عموم درمان کنیم تا کارها به سامان رسد و انتظام یابد، آن گاه بتوانیم حق را در جای خود قرار دهیم‏» (نهج البلاغه، نامه ۵۸).

هیچ عاقلى از تفرقه و اختلاف تمجید و طرفدارى نمى‏کند، آرمان وحدت از آرمانهاى ‏فراجناحى فراملیتى، فرامذهبى و آرزوهاى بین‏المللى جامعه بشرى است. در دنیاى تشیع، عالم اسلام، مستضعفان و کل بشریت، همه در اعماق ‏فطرت از جنگ و جدال و دوگانگى و اختلاف و تفرقه و خصومت نفرت دارند و خواهان ‏همفکرى و همگرایى و همکارى و ارتباط و تعاون هستند. در اینکه شیطان بزرگ و شیاطین داخلى و انگیزه‏هاى شیطانى، عامل اصلى تفرقه و جدایى فرزندان قرآن و اسلام است و سیاستهاى فرعون برنامه‏ریزى و جهت ‏بخشى و اجرا و نظارت و تحکیم و تقویت‏«مبانى‏»، «روشها» و «انگیزه‏» هاى اختلاف را بر عهده دارد، هیچ مسلمان ‏بیدار و هوشیارى تردید ندارد. گویى وحدت «آرمان شهرى‏» است که گرد و غبار جاه‏طلبى، جهل و غرور و … جاده و مسیر آن را پوشانده است گویى اتحاد فرزندان اسلام، مدینه فاضله آسمانى است که پرواز هواپیماها و اقمار زمین ‏بدانجا لغو شده است و شاید هم اتحاد «جزیره‏»ى سعادت بشریت است که کشتى‏ها و ناخدایان زمینى هنوز آن را کشف نکرده‏اند. حقیقت این است که خداى مهربان سمت ‏و سو و راه و رسم دستیابى به وحدت را به ما آموخته و عطش دستیابى به این‏«آب حیات‏» را در درون ما به ودیعت نهاده است.

بشنو از نى چون حکایت مى‏کند*** از جداییها شکایت مى‏کند

قرب و رضاى الهى مقصد اعلاى جامعه بشرى و عشق حق‏پرستى نیروى حرکت مقدس‏انسانى است. انسان در پرتو «ایمان‏» به «عبادت‏» مى‏رسد و در سایه عبادت ‏به «تقوا» دست مى‏یابد و ایمان و تقواى الهى محور اصلى وحدت اجتماعى است. عبادت «الله‏» زیربناى «آزادى‏» از زنجیرهاى جهل و جور و جیره است و بدون ‏ایمان قرآنى و تقواى الهى، بشر در زندان معروف «زر و زور و تزویر» مى‏میرد. از دیدگاه اسلام و تشیع، «قرآن‏» کتاب راهنماى وحدت و هماهنگى و معرفت و محبت ‏اهل بیت(ع) محور و مدار حرکت اجتماعى است. در قلمرو  تفکر و اندیشه، «ایمان‏» حبل‏المتین یگانگى جامعه بشرى است. (واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا؛ و همگی به رشته الهی در آویزید و پراکنده نشوید، آل عمران/ ۱۰۳). ایمان واحد، قرآن واحد و رهبرى واحد اضلاع مثلث «وحدت‏» است. وحدت تنها در سایه جهان‏بینى مشترک، قوانین مشترک ورهبرى مشترک امکان‏پذیر است و این سه عامل بزرگ اتحاد جهانى از آسمان فرود آمده و خداى جهان‏آفرین آن را در اختیار بشر قرار داده است و سرانجام هم، انسانها، با ایمان و عبادت الهى و پذیرش قرآن و حکومت جهانى‏ حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف پیش ‏نیازهاى «وحدت جهانى‏» را فراهم‏مى‏آورند.

راهکارهاى تقویت وحدت اسلامى

۱- برگزارى برنامه‏هاى گفتگوى علمى بین عالمان متعهد و مستقل شیعه و سنى درمورد اختلاف ‏نظرهاى فقهى و سیاسى مثل ربا، کنترل موالید، موسیقى، حد و مرز ارتباط با کفار و … ،
۲- برگزارى سمینارهاى همفکرى در زمینه چگونگى مقابله با فرهنگ مهاجم غربى ‏بین حوزه و دانشگاه،
۳- تاسیس نهادى حوزوى و نه دولتى براى نظارت و کنترل برداشتهاى نادرست و جلوگیرى از تحریف معنوى قرآن و سنت،
۴- تاسیس مرکزى براى شناخت و معرفى دقیق اهل بیت(ع) و شبهه‏زدایى از زندگى آنان و جلوگیرى از تحریف سیماى عترت(ع)،
۵- گسترش فرهنگ انس با قرآن و حدیث‏ به جاى مسابقات‏ فوتبال و شطرنج و … در میان قشر جوان و نوجوان،
۶- اهتمام به خودسازى و تقویت مساجد و نماز و زیارت و توسل و دعا و عبادت،

۷- دفاع از آزادى اندیشه و بیان در چارچوب قرآن و سنت و مقابله با توهین و تحقیر دین و انبیاء و اصول تفکر اسلامى،
۸- حمل گفتار و رفتار مؤمنین بر صحت و پرهیز از اتهام بیجا و طى‏ مراحل امر به معروف و نهى از منکر در جامعه اسلامى،
۹- تفاهم و گفتگو باواژه‏ها و اصطلاحات فرهنگ اسلامى و خوددارى از حضور و شرکت در مجامعى که با اصطلاحات و فرهنگ غیرمکتبى در مورد اسلام و مسلمین سخن مى‏گویند،
۱۰- احیاى ‏روحیه خودباورى و نفى غربزدگى حاکم بر اغلب جوامع اسلامى،
۱۱- خرافه‏زدایى و پاک‏سازى فرهنگ دین‏باوران از خرافه و دروغ و پیرایه‏هاى تفرقه‏انگیز،
۱۲- افزایش ارتباطات و دید و بازدید علمى بین حوزه و دانشگاه و مراکز فرهنگى‏دنیاى اسلام،

۱۳- توجه به دشمن اصلى و مقابله با وابستگان فکرى، سیاسى و افشاى مزدوران کفر جهانى در دنیاى اسلام،
۱۴- معرفى تلاشهاى وحدت‏آفرین انبیاء و معصومین(ع) و اسوه‏هاى وحدت اسلامى به نسل جوان دنیاى اسلام و امثال این ‏اقدامات راهکارهاى وحدت و استقرار اخوت اسلامى است. براى تحقق وحدت، گروهى از ما در عقیده و برخى در عمل، جمعى هم در هر دو بخش، گروهى از مسلمانان جامعه ‏ما به خداشناسى بیشتر نیاز دارند و گروهى دیگر به مردم‏شناسى. خداشناسى عامل ‏تقویت توحید عملى است و مردم‏شناسى زمینه توفیق در عدالت اجتماعى. شرک عقیدتى ‏به ظلم اجتماعى مى‏انجامد و ظلم به کفر. قرب به خدا عامل اصلى وحدت انسانهاست ‏و تقرب به آمریکا و شیطان با آرمان بلند تقریب بین مذاهب اسلامى و اتحاد عالم ‏اسلام فرسنگها فاصله دارد.

 منبع : کتابخانه ظهور

 

 

تابناك وب سجام تابناك وب تابناك وب تابناك وب تابناك وب