در ایران مرکزی چله بزرگ زمستان از آغاز زمستان که برابر است با آغاز دی ماه شروع می شود و مدت آن چهل روز است. و چله کوچک زمستان از شب دهم بهمن ماه تا پایان بهمن ماه که مدت آن بیست روز است در مناطق رابر نشین به شب چله، شب یلدا میگویند. این شب طولانیترین شب سال است. شاید بتوان گفت که کلمه چله از کلمه چهل زبان فارسی گرفته شده است (چله به معنای چهل است).
به گزارش ” صبح رابر” کلمه یلدا در اصل کلمه سریانی است. روزهای چله به دو بخش تقسیم میشوند:
چله بزرگ و چله کوچک .روزهای چله بین دو ماه از ماههای فصل زمستان قرار گرفته است. در بسیاری از مناطق در شب چله جشن برپا میکنند. این جشن از آغاز شب اولین روز چله بزرگ شروع میشود. باتوجه به وضعیت جغرافیایی هر شهر میوههائی را که برای فصل زمستان نگهداری کردهاند در هر شهر میوههائی را که برای فصل زمستان نگهداری کردهاند در سفرههائی که به خاطر شب چله باز شدهاند میچینند. از جمله خوراکیهای شب چله، عبارتند از: سنجد، هسته زردآلو ، فندق ، مغز گردو ، بادام ، نخودچی ، کشمش ، تخمه ، انجیر و… همچنین میوههائی نظیر هندوانه ، خربزه ، انگور ، انار ، سیب و… که در تهیه سفره چله از آنها بهره میبرند. هنداونه به منزله عروس برازنده سفره چله است. برای پذیرائی از میهمانان تدارک میبینند. فامیل اعضای خانواده خود را برداشته و به منزل ریش سفید محبوبشان میروند. زیرکرسی گل میگویند و گل میشنوند و شادی میکنند. در این شب طولانی سال، پیران و قصهگوها قصه و خاطرههای شیرین تعریف میکنند و معماها میگویند. در این شب بعضی اوقات تا نزدیکیهای سحر گل میگویند و گل میشنوند، بزن و بکوب راه میاندازند، کسانی که صدای خوبی دارند میخوانند، دیگران گوش داده و لذت میبرند. در بعضی از مناطق جوانان روستا از کوهی که در نزدیکی روستایشان است بالا میروند و در بالای (قله) کوه آتش روشن میکنند.
با نزدیک شدن به اواسط فصل زمستان کم کم حرف و صحبت سده شروع می شد و جمع آوری هیزم سده مشغول میشدند . شب سده به گفته بزرگان و قدیمیا یعنی آغاز گرم شدن زمین و رفتن سرما و یخ بندان بود و دهم بهمن ماه بود و شعار آن موقع همه این بود «سده سده پنجاه شو تا نوروزه»
شور و هیجان با روزهای پایانی دهه اول بهمن به اوج خود می رسید و کم کم غروب نهم بهمن فرا می رسید و شب سده با تاریکی اش دلها را روشن می کرد
و با تاریک شدن کامل هوا سده را آتش می زدند.بالاخره سده تا حدود یک ساعتی می سوخت و شعله ای بسیار قوی از آن زبانه می کشید و شادی در اوج خود در چهره بچه ها موج می زد تا هنگامی که آتش از شعله وری دست بر می داشت و همه چیز را به سر سده می آوردیم و سریعا آردها را خمیر می کردیم البته خمیر کردن کار زنها بود که عموما دور سده نشسته بودند. زیر سده بخاطر اینکه می بایست ته آن «کماچ» درست شود معمولا قبل از تشکیل سده مقداری شن ریخته شده بود بعدازاینکه خمیرآماده شد قطرکماچ خیلی کلفت بود و در شعاع بزرگی نیز تهیه می شد به شکلی که به همه افراد هرکدام یک تکه خوبی برسد.بعد از نیم یا یک ساعتی آماده می شد کماچ کم کم آماده می شد و معمولا یک نفر از بزرگترها که تخصص خاص در زمینه کماچ داشت اعلام می کرد که کماچ آماده خوردن است.و بصورت برش برش بین بقیه توزیع می شد.
عبارتی قدیما چهل روز اول فصل زمستان(اول دی تا دهم بهمن)را که سرمای شدید و سوزناکی پدیدار می گشت و از نظر زمانی طولانی تر (چهل روز)بود را چله بزرگ نام نهادند.و از دهم بهمن تا اول اسفند که از نظر زمانی نصف چله بزرگ می باشد را تحت عنوان چله کوچک قلمداد می کردند.از اول اسفند که سردی هوا رو به کاهش می گذاشت و کم کم سبزه ها در دشت و دمن پدیدار می گشت را به اصطلاح عشایرشروع بهار می دانستند.
یکی از آداب و رسوم شب چله صله رحم و از درد و غم و سختیهای هم با خبر شدن است.
اگر توجه کنیم این تجربیات پیشینیان امروزه تا حد زیادی با یافته های امروزی علمی هواشناسی نیز منطبق می باشد. زیرا در ابتدای چله بزرگ تابستان یا زمستان،میزان تمایل خورشید به ترتیب:بسیار کم و زیاد می شودو یا طول شب و روز تغییر می کند.(اول تابستان طولانی ترین طول روز و اول چله زمستان کوتاهترین طول روز).
به هر حال این یک دقیقه ای که شب اول زمستان(چله بزرگ) نسبت به شب قبل از آن طولانی تر است .و ما آن را جشن می گیریم به ما می آموزد که یک دقیقه زمان هم برای با هم بودن نیز غنیمت است.
پس هندوانه ها را به وسط جمع بیاورید و مجمعه بزرگی تهیه و با چاقویی ستبر،این میوه تابستانی را بر درگاه زمستان سرد قربانی کنید تا بفهمد که صبر ما زیاد است و توانستیم جلوی نفس خود را به مدت چند ماه کنترل کرده و هندوانه تابستانی را نخوردیم تا به اول زمستان برسد.و به زمستان ثابت می کنیم که ما از آن بیدها نیستیم که به این بادها(بادهای سرد) بلرزیم.شادیهارا در کانون گرم خانواده در این سرمای سوزناک تقسیم نماییم.
خوب ورد آورده ای-لیک سوراخ دعا گم کرده ای-زمستان را به دو چیله بزرگ وکوچک بخش میکردند اولا معنیش اشتباهه چیله بمعنی سرماست که معمولا اوایل زمستان هوا نیمه آفتاب نیمه سرد است و چیله بزرگ از نیمه زمستان آغاز میشود که برف وباران وشلاب شدت میگیرد