بهرهبرداریهای حزبی از ترورها اگرچه در حیات سیاسی بسیاری از احزاب لبنان به طریقی غیر دموکراتیک میتواند نقشآفرین باشد اما این امر سبب میشود مرزبندی سیاسی و حزبی جای خود را به مرزبندی فرهنگی ـ مذهبی که حوزههایی تساهل ناپذیرترنددهند.
انفجارهای تروریستی در لبنان برای همگان به امری عادی تبدیل شده، اما ترورهای اخیر در رایزنی فرهنگی ایران و نیز ترور محمد شطح از شخصیتهای وابسته به جریان ۱۴ مارس و مشاور سعد حریری نخستوزیر سابق لبنان واکنش محافل داخلی و بینالمللی را به دنبال داشت تا جاییکه حتی شورای امنیت نیز ترور این رهبر جریان المستقبل را محکوم کرد.
در خصوص ریشههای خشونتهای اینچنینی اگرچه نمیتوان از تاثیر بحرانهای منطقهای و تسری آن به این کشور مستعد غافل شد، اما شرایط خاص فرهنگی ـ مذهبی و مشکل توزیع قدرت در قالب موزاییک طایفهای لبنان نیز بر شدت این امر میافزاید.
ترور شخصیتهایی همچون محمد شطح بعنوان یک سیاستمدار میانهرو و معتدل در حالی قابل تامل است که وی از اهالی طرابلس، مقر سنیمذهبان افراطی است. شطح که در غرب تحصیلکرده بود، شخصیتی سکولار محسوب میشد؛ از اینرو، وی به دلیل مواضع سیاسی و مذهبیش همواره موجب خشم این گروهها بوده است.
هرچند اظهارات و مواضع شطح او را برخی اوقات در مقابل حزبالله قرار میداد و حتی ترور زمانی حادث شد که زمزمههایی از نامه سرگشاده این عضو ۱۴ مارس به رییسجمهوری ایران برای خلعسلاح حزبالله به گوش میرسید؛ اما باید به این نکته توجه داشت که شطح از معدود اعضای ۱۴ مارس بود که قایل به گفتگو و تعامل با حزبالله بود و از اینرو یک ظرفیت بالقوه برای حزبالله درون جریان ۱۴ مارس محسوب میشد.
از سویی دیگر، رفتار ۱۴ مارس همانطور که انتظار میرفت واکنشی تکراری بود، بهطوریکه این جریان، ترور مشاور حریری را با دخالت سوریه و حزبالله دانست. این در حالی است که فضای سیاسی جامعه لبنان به سمتی میرفت که زمینه برای حضور حزبالله در دولت فراهم میشد و توافقات اولیه برای انتخاب رییسجمهور شکل میگرفت.
اما با انجام این ترور، جریان ۱۴ مارس خواهان سهم بیشتری در دولت گردید، این روند پیشتر نیز در سال ۲۰۰۵ در پی ترور حریری و وسام حسن، رییس دستگاه اطلاعاتی لبنان که موجب استعفای دولتهای عمرکرامی و نجیب میقاتی گردیده بود نیز انجام شده بود.در این شرایط تشکیل دولت، سبب میشود احزاب و جریاناتی که وزن سیاسی و جایگاه مردمی ندارند و از طریق مجاری دموکراتیک امکان ورود به قدرت را ندارند، بتوانند سهمی از قدرت داشته باشند.
بهرهبرداریهای حزبی از چنین ترورهایی اگرچه در حیات سیاسی بسیاری از احزاب لبنان به طریقی غیردموکراتیک میتواند نقشآفرین باشد اما به تعبیر سامی نادر، استاد روابط بینالملل دانشگاه بیروت، این امر سبب میشود مرزبندی سیاسی و حزبی جای خود را به مرزبندی فرهنگی ـ مذهبی که حوزههایی تساهلناپذیرترند دهند و از اینرو، چرخه خشونتهای سازمانیافته و ترور شخصیتها نزد گروهها و جریانات قومی با شدت بیشتری شکل گیرد و زمینه واگرایی اقوام و گروهها ایجاد و انسجام ملی لبنان را تحت تاثیر قرار دهد.
حسین کبریاییزاده
منبع: موسسه ابرار معاصر تهران