اتفاق دوم ماجرای دعوت بان کی مون از ایران برای شرکت در کنفرانس ژنو۲ مربوط به سوریه بود. دبیرکل وقتی که خبر دعوت ایران به این اجلاس را اعلام کرد، گفت: «پس از گفتوگوهای طولانی به این نتیجه رسیدیم که کشورهای ایران، لوکزامبورگ، مکزیک، یونان، استرالیا، بلژیک، بحرین، کره جنوبی، هلند و واتیکان به فهرست دعوت شوندگان به کنفرانس بینالمللی صلح سوریه را بیفزاییم. همان گونه که بارها بر اهمیت و ضرورت حضور ایران در کنفرانس ژنو ۲ تأکید کردم، نقش تهران برای صلح و ثبات در سوریه تأثیرگذار خواهد بود.» وی با اشاره به مذاکرات خود با آقای ظریف، وزیر خارجه ایران مدعی شد: «وی به من اطمینان داد که مانند دیگر کشورهای دعوت شده به روز اول مذاکرات در مونترو، ایران درک میکند که مبنای مذاکرات اجرای کامل توافق حاصل در ۳۰ ژوئن ۲۰۱۲ در ژنو خواهد بود». این در حالی بود که موضع رسمی اعلام شده ایران همواره این بوده که ایران برای حضور در این کنفرانس بینالمللی، هیچ پیششرطی را نخواهد پذیرفت.
اما کمتر از ۲۴ ساعت از این دعوت رسمی ، بان کیمون از تصمیم خود برگشت و دعوت از ایران را لغو کرد. اگرچه آگاهان سیاسی دلیل این اقدام دبیرکل سازمان ملل را فشارهای امریکا وعربستان و. . . اعلام کردهاند اما به گزارش رویترز سخنگوی بان کی مون گفت:دبیرکل سازمان ملل عمیقاً از مغایرت اظهارات مقامهای ایران با تعهدات اخیرشان دلسرد شده است. او مدعی شدکه در گفت وگوهایی که بان کی مون در روزهای گذشته با وزیرخارجه ایران داشته، تهران نشست ژنو۱ را به عنوان پایه و اساسی برای کنفرانس صلح ژنو۲ پذیرفته است. وزیر امور خارجه کشورمان در واکنش به اقدام دبیرکل سازمان ملل در پسگرفتن دعوت خود از ایران با بیان اینکه بانکیمون در هفته گذشته چندینبار با من تماس گرفت، اظهار داشت: در همه این تماسها صریحاً به ایشان گفتهام که هیچگونه پیششرطی را نمیپذیریم و هرگونه اظهارنظری از طرف ایشان که متضمن این باشد که ایران شرطی را برای حضور پذیرفته خلاف واقع میدانیم و ایشان کاملاً از این موضوع مطلع بود و از دیدگاه ما اطلاع داشت.
اگرچه بازخوانی ادعاهای دبیرکل سازمان ملل یا کاخ سفید به معنی تأیید آنها نیست، چراکه سازمان ملل و دبیرکل آن نشان دادهاند که در مواجهه با نظام اسلامی و دیگر کشورهای مستقل همواره مصالح قدرتهای جهانی را ترجیح داده وگوش به فرمان صاحبان قدرت هستند و از کاخ سفید نیز انتظاری نیست که حقوق هستهای ایران را رعایت کند، چراکه اوباما اگرچه تاکنون نتوانسته، اما آرزویش این است که پیچ و مهرههای هستهای ایران را جمع کند، اما به طور قطع نمیتوان آنچه را که این روزها در عرصه رسانهها نسبت به دستگاه دیپلماسی کشور مطرح میشود، زیبنده نظام جمهوری اسلامی و در تراز سه اصل عزت، حکمت و مصلحت دانست. مسئولان دستگاه دیپلماسی حداقل در چند ماه اخیر باید به این باور رسیده باشند که مراجع بینالمللی و به ویژه امریکاییها غیرقابل اعتمادند.
بدیهی است که موقعیت ایران در عرصه منطقهای و بینالمللی و اصرار دبیرکل برحضور ایران در اجلاس ژنو و پیشرفتهای هستهای ایران، محصول تلاشهای سالهای اخیر دلسوزان نظام و دانشمندان ایران است. واولویت دستگاه دیپلماسی باید پاسداری از آن ارزشها در عین تعاملات دیپلماتیک باشد و هرگونه انفعال و وادادگی میتواند پیامدهای نامناسبی را به همراه داشته باشد. این درحالی است که حمایت کم نظیر رهبر معظم انقلاب از تیم مذاکره کننده هستهای و پشتیبانی مردم و دیگر مسئولان نظام به رغم انتقادات جدی و درستی که نسبت به برخی عملکردها و توافقات دارند، باید زمینهای برای برخوردهای هوشمندانهتر و قدرتمندانهتر مسئولان دستگاه دیپلماسی باشد.