پایگاه اطلاع رسانی صبح رابر

6:55:52 - یکشنبه 6 بهمن 1392
داغ کن - کلوب دات کام Balatarin اشتراک گذاری در فیس بوک تویت کردن این مطلب
اصطلاحات بومی و محلی شهرستان رابر
به گزارش ” صبح رابر” رایج ترین اصطلاحات بومی و عامیانه مردم شهرستان رابربه شرح ذیل : بُن کتک = دارکوب کِلوو = پوست سبز بادام یا گردو را کندن پاپتی = پای برهنه روزه اش سیاه شده = دور افطار کردن دستی = آسیاب دستی کُتینه = چوبی که با آن لباس می شورند […]

به گزارش ” صبح رابر” رایج ترین اصطلاحات بومی و عامیانه مردم شهرستان رابربه شرح ذیل :

بُن کتک = دارکوب

کِلوو = پوست سبز بادام یا گردو را کندن

پاپتی = پای برهنه

روزه اش سیاه شده = دور افطار کردن

دستی = آسیاب دستی

کُتینه = چوبی که با آن لباس می شورند

پوزه = صورت

لُوس = لب

لُپ = گونه

ملال = مژه

پُت = مو

تِک = شکم

کُول = شانه ، کتف

لِنگ = پا

قِلَم پا = ساق پا

پنج = ناخن

کِپَل = باسَن

تیلنگ = خوشه- قطعه ای از خوشه انگور

شروک = دکمه

(نیفه) = دور کمر شلوار

سیخ شلوار = فاق شلوار

بیژامه = شلوار راحتی ( زیر شلواری )

کُوُش = کفش

اوشا = جایی برای نگهداری حیوانات

دم پشت = عقرب

جهیزورجلون = چیدن جهیزیه عروس برای تماشا

(مَدرافه)مَرّافه = خواستگاری رفتن

مرکدخدایی = کسی که مهریه را تعیین میکند

ایشوم = ایل ، طایفه

گپ = گفتگو

چیکدون = چینه دان مرغ

قوایو = کهنه و پوشک بچه

موریک = مورچه

کاربافو = تارعنکبوت

مامنو = جانور افسانه ای برای شب عید نوروز

زمحریر = سرمای خیلی شدید

دختر زنینه = بچه دختر

وازاده = نوه فردی

کتُ کُپار = له شده و به هم خورد

میخو = میخک یا قلمفر

بش کاره = زراعت با آبیاری باران (دیمی کاری)

دال = عقاب

بستو یا مفرشو = کیسه ای برای نگهداری قند خورد شده

گرجین =خرمن کوب قدیمی

مزحکه = مسخره

کله گذاشته = به مردن یا خوابیدن اطلاق می شود

ریق رحمت را سر کشید = مرد

غافلو=یک نوع مرض صعب العلاج

دق =سکته

اُستین = رعد و برق

دکارت = ابزار قیچی مانند برای چیدن پشم و کرک گوسفندان

نریون = اسب یا چهارپا نر

مادیون = ماده چهار پا

خین = خون

شتیل کرده = تقلب کرده

کُودُون = شومینه محلی که در آن آتش درست می کنند

نو خواسته =  جوان سر حال

پیشیل = خارو خاشاک که روی  لبه اتاق یا روی سر دیوار خانه های گلی می گذارند

غلیف ، کماجدون = قابلمه

کاشی = ظروف آلومینیومی یا رویی

اوخوری = لیوان آبخوری

کُچ = سه پایه سنگی برای اجاق

سکُچ = سه پایه فلزی برای روی آتش

کرداک = نوعی کفش

چوری= جوجه

چریک = جوجه مرغ

لَل=جوجه پرنده

مادرکی = مادر پرنده

بِیُم:صبح زود – هنگام طلوع سحر

وَخِه : برخیز ، بلند شو

 زِی باش:زود باش

شو : شب

صبر:عطسه

ناشتایی : صبحانه

چاشت : نهار

لیش : لجن

از رو بردن : سرپرستی کردن

کِلِک:چوب دو حلقی که زیر چیزی می زنند

پلاس : سیاه چادر

تابناك وب سجام تابناك وب تابناك وب تابناك وب تابناك وب