امام خمینی در ابتکار جالبی مفهوم «شیطان بزرگ» را با استفاده از فرهنگ غنی اسلامی برای معرفی ماهیت استکباری آمریکا، معادل سازی کردند و واژه «شیطان بزرگ» به عنوان معرف آمریکا، در ادبیات سیاسی جهان جاودانه شد.
” صبح رابر” ، انقلاب اسلامی به عنوان یک انقلاب ایدئولوژیک و با جهان بینی برگرفته از مکتب اسلام، در بعد جهانی با توجه به جهانشمول بودن آن مکتب، صاحب افکار و نظریات ویژه و ارائه دهنده نظام جهانی خاص در همهی حوزه ها و نیز در روابط بین المللی است.نخستین تفاوت آشکار حکومتهای اسلامی و غیراسلامی، نوع حکومت است.تبیین تمایزات شیوه انتصاب واعمال قدرت رهبری در این دو نظام گونهگون، مبین میزان تاثیر و نفوذ کلام حاکمان آنهاست. افتراق این مبحث در تعاریف اقتدار و قدرت نهفته است، که با نگاهی گذرا برآن به مبحث اصلی این جستار برمیگردیم.
اقتدار به معنای قدرت مشروع و قدرت قانونی است. این واژه در اصطلاحات سیاسی معاصر به معنای توانائی اعمال قدرت از سوی دولت و حکومتها برای دستیابی به اهداف مشخصی است که بعنوان وظائف و مسئولیتهای دولت از سوی قانونگذار تبیین و وضع شده است.اما از طرفی قدرت به معنی اعمال سلطه بر دیگران می باشد که از طرق مختلف مثل زور، خشونت و غیره استفاده میشود و در صورتی که این قدرت مشروع باشد، اقتدار نامیده میشود.در واقع قدرت از بالا به پائین است، در حالیکه اقتدار از جهت پائین به بالا برخوردار بوده و این زیردستان هستند که با پذیرش اختیار و اطاعت از آن به قدرت فرادست مشروعیت می بخشند. در دولت ایالت متحده آمریکا از زبان قدرت استفاده میشود در صورتی که در زمان رهبری امام خمینی، ایشان از زبان اقتدار استفاده مینمود(رستمی:۱۳۸۲) .
امروزه درروابط سیاسی، در نتیجه رشد فرهنگ وتمدن وآگاهیهای عمومی، نقش زور و اجبار کاهش یافته و در بیشتر جوامع از بین رفته است. در عصر حاضر، نخستین بار ماکس وبر(وبر:۱۳۷۴،۳۶-۴۴)، جامعه شناس آلمانی، مفهوم مشروعیت را به صورت مفهومی عام بیان کرد. به عقیده او مشروعیت بر باور مبتنی است واز مردم اطاعت میطلبد. درادبیات علوم سیاسی، مشروعیت سیاسی بیان کننده رابطه میان افراد جامعه و قدرت سیاسی است(آندرین:۱۳۷۸،۱۲). پس بایستی شیوه های اعمال قدرت را در ساخت اندیشه و گفتار رهبران جوامع مذکور جستجو کرد .همچنانکه فوکویاما – جامعه شناس سیاسی – این ارتباط را چنین تعریف کرده است.
فوکو با تاکید براهمیت ساخت زبان واندیشه، به قرائت متون به منظور کشف ساختارهای شناخت آدمی اصرار میکند. به نظر او شیوه خاص فهم و دریافت ما درباره جهان، تعیین کننده خصلت خاص یک عصر است و این خصلت خود شیوه اعمال قدرت را تعیین میکند .به سخن دیگر ،ساخت عمل تابع ساخت اندیشه است (وان دایک :۱۹۹۳، ص۲۵۱).
اقتدار رهبری حکومت انقلاب اسلامی ، در اندیشه، بیان و عمل وی قابل مطالعه و مشاهده است. ساخت تفکر رهبری، ستیزه جوئی با استکبار، استعمار و هوشیاری نسبت به جنایات و خیانتهای اینگونه ممالک است.
انقلاب اسلامی در عصر عسرت «دیانت» و مهجوریت آن در فرهنگ و تمدن غالب، پیروز شد و بار دیگر اسلام را به عنوان دینی زنده و نجات دهنده ملتی که افیون استعمار، نشاط و استقلال او را گرفته بود به صحنه بازگرداند؛دینی فراخواننده به عدالت، آزادی، استقلال و حکومتی مبتنی بر خواست و اراده و ایمان مردم یعنی آنچه مبرمترین نیاز همهی ملتهای محروم بود و مکتبها واحزاب و جریانهای مدعی، در عمل از برآوردن آن، ناکام مانده بود(خمینی:۱۳۸۸ ،۳).
مسلمانان به طور اعم و ملت مسلمان ایران بطور اخص – برای اولین بار توانستند بر استکبار غلبه پیدا کنند- به برکت بهرهمندی از مکتب حیات بخش و انسان سازاسلام نقش هدایت و رهبری این خیزش عظیم جهانی را برعهده دارند و به عبارت دیگر، گسترش و صدور انقلاب اسلامی به معنای تلاشی در جهت مبارزه جهانی با استکبار و حمایت از مستضعفین است(محمدی:۱۳۸۷، ۶۱).
نگاهی گذرا بر تاریخ استکبار ستیزی نشان میدهد که؛ از دیر باز دو جریان در بحث سیاست خارجی ایران وجود داشته است. یکی از این جریانها، موازنه منفی است که از زمان مرحوم عباس میرزا پدید آمد، مدرس و غیره هم در همین سیاست موازنه منفی یا موازنه عدمی هستند، به این معنی که به هیچ قدرت خارجی امتیاز نمی دهیم . کاملا خلاف آن، موازنه مثبت بود که میگفتند باید هم به آمریکا امتیاز دهیم و هم به همه قدرتها، یعنی همه را راضی نگه میداریم تا به ما کاری نداشته باشند(روزنامهکیهان؛۱۳۹۲ ،۸ ).
امام خمینی بعنوان اندیشمندی زمان شناس و روشن بین در اندیشه و عمل، منادی اسلام زنده و مخالف با کج اندیشیها و واپس گرائیها بود (خمینی:۱۳۸۸، ۳).
در انقلاب ، سیاست امام (ره) ادامه تکامل موازنهی منفی بوده است، یعنی؛ شعار ” نه شرقی ، نه غربی”، تکامل یافتهی سیاست موازنه منفی است. انقلاب اسلامی شعاری دارد که عصر موجود عصر موعود نیست، موعودگرائی زمان دیگری است. این دوره ، دورهای است که بشر باید از آن عبور کند، یعنی از کل غرب. این با نظریه فوکویاما مبنی بر پایان تاریخ، بطور کامل تضاد دارد(روزنامه کیهان:۱۳۹۲ ،۸).
استکبارستیزی و بسترسازی برای روز موعود شعار حکومت اسلامی است. انقلاب اسلامی و رهبری آن، نه تنها نظریات حاکم بر روابط بین الملل و نظام سلطه جهانی موجود را که نشأت گرفته از اندیشههای«ماکیاول»،«هابز» و «هانس موگنتا» بوده و مبتنی بر این عقیده بوده که حق با زور است، مردود دانسته، بلکه بر این اعتقاد و نظریه حرکت دارد که:
«سلامت و صلح جهان، بسته به انقراض مستکبرین است و تا این سلطهطلبان بی فرهنگ در زمین هستند مستضعفین به ارث خود که خدای تعالی به آنها عنایت فرموده نمیرسند، حکومت پابرهنگان حق است.»( خمینی:۱۳۷۷ ،ج۱۱ ،۲۶۲ ) .این پیام جهانی، انقراض مستکبران را سرآغاز حکومت حق دانسته است. و آیا مستکبران چه کسانی هستند؟استکبار در فرهنگ عمید به معنی خود را بزرگ پنداشتن- تکبرکردن- خودنمائی و گردنکشی کردن آمده است(عمید:۱۳۶۳ ،۱۳۱) . در خطبه ۱۹۲ نهج البلاغه آمده است؛ شیطان برآدم به جهت خلقت او از خاک فخرفروخت، دچار تعصب و غرور شد. پس شیطان، دشمن خدا و پیشوای متعصبها و سر سلسلهی متکبران است، که اساس عصبیت را بنا نهاد(دشتی: ۱۳۸۲، ۲۷۱).حضرت علی(ع) در این خطبه سر سلسله متکبران – مستکبران- را شیطان دانستهاند.
امام خمینی در ابتکار جالبی مفهوم «شیطان بزرگ» را با استفاده از فرهنگ غنی اسلامی برای معرفی ماهیت استکباری آمریکا، معادل سازی کردند. امام در این باره میگویند:«در نظرم است که در یک روایتی است که رسول خدا که مبعوث شد، آن شیطان بزرگ فریاد کرد و شیطانها را دور خودش جمع کرد و اینکه مشکل شد کار بر ما. در این انقلاب، شیطان بزرگ که آمریکاست، شیطان را با فریاد دور خودش جمع می کند و چه بچه شیطانهائی که در ایران هستند و چه شیطانهائی که در خارج هستند، جمع کرده است و هیاهو به راه انداخته است»(بهشتی:۱۳۸۹ ،۲۰ )
به خاطر انتخاب صحیح چنین مفهومی و به دلیل بجا بودن و مناسب بودن انتخاب چنین واژهای «شیطان بزرگ» به عنوان معرف آمریکا، در ادبیات سیاسی ،واژه «شیطان بزرگ» به عنوان معرف آمریکا، در ادبیات سیاسی جهان جاودانه شد.
پیگیری علل چنین نامگذاری از سوی آیت الله خمینی برای دولت آمریکا در میان دیگر پیامها و سخنان ایشان نیزمقدور است. ایشان در هفتم آبان ۱۳۵۸، در پیامی می گویند:«الان تمام گرفتاری ما از آمریکاست.تمام گرفتاری مسلمین از آمریکاست. از این آمریکائی است که صهیونیسم را آنطور تقویت کرده است و آن طور دارد تقویت میکند، و برادرهای ما را فوج فوج میکشند».(خمینی: ۱۳۷۰ ،ج۱۹، ۴۸ )
ایشان در اولین سخنرانی شان پس از ماجرای تصرف سفارت آمریکا چنین میگویند:«امروز خیانتها زیر زمینی است. یک توطئههای زیرزمینی در همین سفارتخانهها که هست دارد درست میشود که مهمش وعمدهاش، مال شیطان بزرگ است که آمریکا باشد و نمیشود بنشینید وآنها توطئه هایشان را بکنند »(خمینی: ۱۳۷۰، ج ۱۰، ۴۹۴).
همواره، این سخنرانیهای آمریکا ستیزی در جریانها و مناسبات مختلف از زبان وکلام ایشان جاری و ساری بوده است. همچنانکه در موارد مذکور آمده است ظلم و حمایت از ظالم، خوی استکباری و خیانت و توطئه چینی از ملموسترین شاخصه های اخلاقی سران آمریکا است .حال با توجه به ماهیت سیاسی دولت آمریکا به مطالعه مختصری در خصوص “شیطان ” در قران کریم میپردازیم. قران شیطان را دارای ذریه (کهف،۵۰) ، حزب و جنود میخواند .”حزب شیطان” تشکلی که امیر المومنین به آن اشاره دارد. از نظر ماهیت و نتیجه ، پست تر از تشکل حیوانات درنده می باشد ؛ در صورتیکه متشکل از افراد انسانی و دارای نیروها و استعدادهائی است که به وسیله آنها می توانند ارزشها را نابود و تحولات قهقرائی ایجاد کنند، اگر موقعیت ایجاب کند راههائی را که به پوچی حیات منتهی میگردد پیش پای مردم بگستراند ، حزب شیطانی مختصات دیگری هم دارد ؛ از آن جمله می تود از مفاهیم عالی انسانی مانند علم ،تکامل، عدالت، وطن، آزادی، سوءاستفاده نموده با تحریک ابعاد آرمان جوئی در انسانها آنها را تا اعماق تباهی ببرد.( جعفری: ۱۳۸۵، ج۳ ، ۱۹۳)
خداوند متعال چهار دام، و به عبارت دیگر چهار وسیله و برنامه برای شیطان در اخلال و اغوای دیگران بر میشمرد که همیشه در دنیا به انحاء گوناگون کاربرد فراوان دارد(سوره اسراء ،آیات ۶۴-۶۵) :
۱- «و استفرز من استطعت منهم بصوتک»؛ هرکه را توانستی با صدایت تحریک کن و وسوسه نما. امروزه رسانه ها و بنگاههای عظیم تبلیغاتی از جمله شاخص ترین ابزارهای مذکور برای ذریه و احزاب و جنود شیاطین میباشند.ترویج اندیشه ها و گرایشهای خرافی در جامعه، پخش شایعات و بر ملا کردن اسرار نظامی ، ترویج تفکر اسراف و ناسپاسی ، تفرقه افکنی و نفاق میان قومیتها و مذاهب، جدال در مورد خداوند، ترویج فعالیتهای ضد دین، تحقیر اعتقادات و سبیلهای مذهبی، ترویج شیطان پرستی. مصادیق؛ حج آیه ۳، مجادله آیه ۱۹، اسراء آیه ۲۷، یوسف آیه ۱۰۰ .
۲- «واجلب علیهم بخیلک و رجلک»؛ با فریادت لشگر سواره و پیاده را به جانب آنان روانه کن، بزرگان شیاطین انس هم نیروهای عظیمی تحت عناوین گوناگون مانند؛«نیروهای واکنش سریع» برای اهداف دروغینی مانند مبارزه با تروریسم آماده کرده اند تا به اهداف شیطانی خود مانند سرکوب کردن جنبشهای آزادی بخش و استقلال طلب حمایت از اقمار خود کسب منافع اقتصادی وسیاسی نائل شوند.لشکرکشی به عراق، افغانستان و دیگر کشورهای خاورمیانه.
۳- «و شارکهم فی الاموال و الاولاد» ؛ و با آنان در اموال و اولاد شریک شو. شیطان در هربندی از بندگان خدا، به دنبال سهم و نصیبی از خویش است. در این گام شیاطین، جوانان و امور اقتصادی جوامع را هدف قرار میدهد. در این گام هجمههای فرهنگی و تخطی از اصول و مبانی اقتصادی و تحریم و تهدید های اقتصادی ابزارهای شیطانی در دستیابی به اهداف پلید جنود شیطان میباشند. تحریم حلالهای الهی، تغییر در آفرینش طبیعی و اولیه بشر، وانهادن ولایت خداوند و پذیرش ولایت شیطان(شیطان پرستی)و انحراف انسان از فطرت خویش.
۴- «وعدهم» و به آنها وعده دروغین بده و آنها را فریب ده. وعده های دروغین و ایجاد آرزوهای موهوم و شیطانی آخرین دام شیطان است.
یارگیری شیاطین با وعده دروغین است؛ اگر به برنامههای ما عمل کنید، درآینده نه چندان دور به اوج رفاه وآسایش و دموکراسی خواهید رسید و اگر عمل نکنید، هر لحظه از ورود در دهکده جهانی فاصله خواهید گرفت و نیز وعده فقر و تهدید به عقب ماندن در ازای نبودن در گروه اعوان و یاران ایشان. مصادیق؛ نساء آیه ۱۲۰، اسراء آیه ۶۴، محمد آیه ۲۵، ملک آیه ۵، یوسف آیه ۴۲.
راهبرو راهنمای فکری حضرت امام خمینی(ره) در مسیر انقلاب چیزی جزء مکتب حیات بخش اسلام نبوده است. چنانکه خود ایشان در پیامی در تعریف و تبین اسلام میگویند:«اسلام مکتبی است که بر خلاف مکتبهای غیرتوحیدی در تمام شئون فردی و اجتماعی و مادی ومعنوی و فرهنگی و سیاسی و نظامی و اقتصادی دخالت و نظارت دارد و از هیچ نکته ولو بسیار ناچیز که در تربیت و پیشرفت مادی و معنوی انسان و جامعه و پیشرفت مادی ومعنوی نقش دارد فروگذار ننموده است و موانع ومشکلات سر راه تکامل را در اجتماع و فرد گوشزد نموده و به رفع آنها کوشیده است. »(خمینی:۱۳۸۸، ۷).
شناخت این جایگاه تاثیر گذار اسلام بر فرایند انقلاب اسلامی ایران، بر هیچ کس پوشیده نیست. جامعه شناسان غربی در پی واکاوی این نظام و ارائه راهکارهای مبارزاتی با آن، صحبتها و تفاسیر قابل تاملی را ارائه دادهاند. یکی از این افراد فرانسیس فوکویاما- فیلسوف و متخصص اقتصاد سیاسی- است که در کنفرانسی در اورشلیم در میان صهیونیسمها در دهه ۶۰ ودر نتیجهی مشاهده نتایج تلاشهای بی ثمر آمریکائیان و صهیونیسمها، چنین گفته است: «شیعه با دو بال پرواز می کند، یک بال سرخ که ریشه در کربلا دارد، دوم بال سبز یعنی امید به منجی عالم بشریت و یک زره به تن دارد به نام ولایت فقیه».بالمر نیز میگوید:«جمهوری اسلامی به قدرت شکست ناپذیری تبدیل شده است که تنها راه شکست آن از درون است». فوکویاما، ۲ نوع مهندسی پیشنهادی علیه جمهوری اسلامی ایران و شیعه دارد:
۱- مهندسی معکوس: تهاجم به ولایت فقیه
۲- مهندسی صحیح : بیاعتبار کردن اسطوره ها و قهرمانان انقلاب و جنگ (شعبانی: ۱۳۹۰)
این اسلام و انقلاب ستیزیها در موارد متعدد وعمیق تئوری و عملی قابل مشاهده اند. فرانسوا اتوال در کتاب ژئوپلتیک شیعه چنین آورده:«شیعه به قدرتی تبدیل شده است که نمی توان با قدرت سخت افزارانه آنرا حذف کرد ، بلکه در اینصورت شیعه مقاوم تر میشود، تنها راه از پای درآوردن شیعه تهی سازی از درون است».(اتوال، ۱۳۸۳)
منبع: استاد ایرانی