برخی شبهه میکنند که با توجه به آیات قرآن، حجاب فقط برای زنان پیامبر اکرم (ص) و مؤمنه وضع شده است و استخراج احکام حجاب برای دیگران فقط از روایات میباشد؟
پاسخ:
اگر کسی به قرآن استناد میکند، لابد ایمانی (هر چند ضعیف) دارد، پس جزو مؤمنین و مؤمنات میباشد، و اگر هیچ ایمانی ندارد، نباید برای خطای خود به قرآن استناد کند.
بسیاری از آنان که (به جای سؤال) شبهاتی را چنین رایج میکنند، مردانی هستند که اصلاً مخاطب آیات حجاب زنان نمیباشند، بلکه مسئولیت و کارشان شبههافکنی است؛ یک عده از دختران و بانوان نیز مایل نیستند حجاب را رعایت کنند و اصلاً برایشان فرقی ندارد که قرآن چه فرموده یا چه نفرموده، اما برای توجیه به شبهات آنان تأسی میکنند.
رعایت ننمودن حجاب، یک معصیت و خطای بزرگ فردی و اجتماعی است، اما مجتهد شدن مخالفان حجاب (یا سایر احکام الهی)، مصیبتی بسیار سنگینتر و مضرتر از بدحجابی میباشد.
این که یک عدهای بدون آن که به قرآن کریم رجوعی کرده باشند و در آیات آن تدبر و تأملی نموده باشند (و حتی روخوانی را نیز بلد باشند)، میگویند: این حکم یا آن حکم در قرآن نیامده، یا به گونهای دیگر آمده، یا میپرسند: این در کجای قرآن آمده است؟ روش وهابیت است که بدون آوردن اسمش به اذهان عمومی القا میکنند.
گویی چگونگی رکعات و آداب نماز، یا چگونگی مناسک حج مثل طواف یا سعی، یا چگونگی بسیاری از احکام دیگر، همه در ظاهر قرآن کریم بیان شده است و فقط مانده است، مسئله حجاب.
پس اگر اندک تعقل و تأملی در همین ظاهر قرآن کریم بنمایند، متوجه میشوند که قرآن به تنهایی نازل نشده است، لذا در همین ظاهر آیاتش نیز مکرر توصیه و تأکید به فراگیری اسلام و قرآن از پیامبر اکرم و اهل بیت عصمت صلوات الله علیهم اجمعین شده است. تا هر کس یک کتاب چند صد برگی زیر بغل نزند و با تفسیر به رأی انواع و اقسام احکام باب میل را به نام اسلام صادر کند.
الف – اگر در قرآن کریم تصریح شده باشد که مؤمنین و مؤمنات باید چنین و چنان کنند، معنایش این نیست که دیگران مشمول این اوامر و احکام الهی نیستند، بلکه یعنی همه باید مؤمن باشند و رعایت این احکام است که سبب ایمان میگردد و عدم رعایت نیز ضایع کنندهی ایمان است.
بالاخره کسی که برای بدحجابیاش به آیات قرآن کریم استناد میکند، لابد ایمان و باوری دارد، پس مراقب باشد که ضایع نشود. و اگر اصلاً باور و ایمان ندارد، پس چرا به قرآن استناد میکند؟!
ب – آیا اگر در قرآن کریم فرمود: به مردان مؤمن بگو: که چشمچرانی نکنند و از زنا پرهیز کنند «قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ» و فرمود: به زنان مؤمنه بگو: که هیزی نکنند و زنا نکنند «وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ»، معنایش این است که این قبیل مفاسد برای دیگران هیچ اشکالی ندارد؟!
یا اگر فرمود: مؤمنین باید از نماز خود مراقبت و محافظت کنند، به عهد خود وفا کنند، از لغو پرهیز کنند و … (سوره المؤمنون)، معنایش این است که لزومی ندارد دیگران نماز بخوانند، مراقب نماز خود باشند که ضایع نشود و به کارهای بیهوده مشغول شوند و جفای در عهد و خیانت در امانت بکنند؟! این چه استدلالی است؟!
ج – پس اگر در سوره «النّور، ۳۱»، امر به حجاب نموده، همگان را شامل میگردد و همگان مسئول و البته مورد مؤاخذه خواهند بود، چنان چه اگر امر به نماز، روزه، جهاد و … نموده نیز همگان را شامل میگردد، نه این که فقط مردان و زنان مؤمن را شامل گردد.
د – در قرآن کریم آیات بسیاری وجود دارد که در آنها امر به اطاعت از رسول اعظم و اولیالامر نموده است و آیات بسیاری وجود دارد که امر به رجوع به «راسخون فی العلم» نموده است، و در آیاتی تأسی به ایشان را به عنوان بهترین الگو و اسوه دستور داده است و از جمله امر نموده که در مباحثی که نسبت به آن علم ندارید، وارد نشده و اظهار نظر ننمایید، به ویژه اگر مربوط به اسلام، قرآن و احکام الهی باشد که غالباً نتیجهی آن دروغ بستن به خدا میشود.
از این رو، کسانی که حجاب (یا سایر واجبات و محرمات) را رعایت نمیکنند، باید مراقب باشند که شیاطین انس و جنّ، آنها را به گناه بزرگتر که حمل کردن گناهشان به قرآن است نیاندازند. مراقب باشند که سر خود اجتهاد نکنند.
چنان میگویند: «این احکام در روایات آمده و نه در قرآن»، که گویی قرآن کریم به خودشان نازل شده است؟! مگر نه این است که همین قرآن را پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله به مردم ابلاغ کرده است، پس چگونه است که بین سخنان ایشان فرق میگذارند، بخشی را میپذیرند و بخشی را نمیپذیرند؟!
و اگر صریح آیهای را برایشان بخوانی، میگویند: هان، اولش گفت: مؤمنین و مؤمنات، پس ما را شامل نمیگردد!
منبع: شبهه