سیاست مورد توافق دولت و مجلس شورای اسلامی برای پرداخت یارانه نقدی در فاز دوم اجرای قانون هدفمندی یارانهها در سال ۱۳۹۳ این است که با توزیع فرمهایی برای خود اظهاری داراییها و درآمدها، دایره دریافتکنندگان یارانه نقدی به نصف یا دو سوم میزان کنونی تقلیل یابد.
به گزارش” صبح رابر ” به نقل از عصر ایران، تاکید بر صداقت در خود اظهاری شهروندان و تهدید به اخذ جریمه در صورت ارایه اطلاعات غلط به مثابه راهکاری در نظر گرفته شده که اشخاص کمتری برای دریافت یارانه نقدی ابراز تمایل کنند و در این صورت دولت نگران اعتراضهای احتمالی نباشد چرا که خود سرپرست خانوار انصراف داده است. قابل پیش بینی هم هست که افراد متمکن که نپرداختن مالیات را بر دریافت یارانه ترجیح میدهند از این اندک بگذرند و آن را در کسب و کار جبران کنند . ضمن آن که در حال حاضر شمار جمعیت دریافت کننده یارانه نقدی از جمعیت کشور نیز بیشتر است و این به معنی آن است که گروهی از اموات نیز دریافت می کنند!
این اتفاق احتمالا به خاطر باطل نکردن شناسنامه آنان در بعضی مناطق یا پارهای سوءاستفادهها به وجود آمده است. مشکلی که البته با صدور شناسنامههای جدید رفع خواهد شد اما سوای این موضوع نیز پرداخت یارانه مساوی به همه اتباع کشور عملا قابل استمرار نیست. بر این اساس از نیمی از مردم خواسته شده خود انصراف دهند.
پیشنهاد آقای مهندس عباس پازوکی – کارشناس برنامه ریزی شهری- که در قالب مقالهای در عصر ایران منتشر شده بر این نکته تاکید دارد که مردم اگر بدانند یارانه انصرافی صرف کدام پروژهها میشود انگیزه و اشتیاق بیشتری برای مشارکت پیدا میکنند. از این رو پیشنهاد کردهاند هر انصرافی به نفع پروژهای باشد و گزارش آن را نیز ارایه دهند.
در این پیشنهاد آمده مثلا اگر ساخت یک بیمارستان ۹۰۰ میلیون تومان هزینه دارد ۲۰ هزار نفر به نفع احداث یا تکمیل همین پروژه انصراف دهند. در واقع، صرف راستی آزمایی کفایت نمیکند و به اعتماد سازی هم نیاز است.
وقتی بخشهایی از مردم از نوع برنامهسازیها و جهتگیریهای صدا و سیما ناراضی هستند آیا میتوان از آنان خواست از دریافت یارانه نقدی انصراف دهند تا مثلا بودجه هزار میلیارد تومانی این سازمان در سال ۹۳ تامین شود؟!
تنها یک پنجم بودجه این سازمان در سال آتی ۲۰۰ میلیارد تومان است . ۱۰۰ میلیارد تومانی را که دو سه باشگاه دولتی در سال هدر میدهند نیز به این عدد اضافه کنید. این اعداد را به کل دریافتی خانوارهای چهار نفری در یک سال تقسیم کنید. چه عددی به دست می آید؟
موضوع پیچیده نیست. می خواهیم بگوییم مردم زمانی با طیب خاطر از دریافت یارانه نقدی انصراف می دهند که احساس کنند این پول واقعا به دست نیازمندان می رسد نه این که خرج سفرهای غیر ضرور این یا آن آقای مدیر کل یا آزمون و خطاهای مدیریتی میشود. من و شما انصراف بدهیم که فلان مدیر غیر ورزشی دهها میلیارد تومان بدهی روی دست باشگاه دولتی بگذارد و بهمان بازیکن پورشه سوار شود؟ مشاور رسانهای رییس جمهور سابق که در استخدام صدا و سیماست بارها گفته بود در ایام نوروز دو سوم کارکنان این سازمان به مرخصی و تعطیلات نوروزی میروند اما بیشترین فعالیت نیز در همین دو هفته انجام می شود. چرا همه مردم ایران باید بار تورم نیروی انسانی در یک سازمان را حمل کنند در حالی که درصد قابل توجهی از آنان خوراک فکری خود را از جاهای دیگر تغذیه می کنند؟ نمی خواهیم این سازمان تضعیف شود اما مگر آگهی نمی گیرند؟ نمی شود که هم بودجه کلان دریافت کنند و هم آگهی بگیرند و هم آن گونه که به تازگی و توسط مشاور رییس جمهور فاش شده منابع بودجه ای دیگر هم داشته باشند(داشتند).
من وشما انصراف بدهیم که با بودجه های هنگفت احساس بی نیازی کند و پخش مستقیم گزارش خبری رییس جمهور منتخب مردم به مردم را یک ساعت به تاخیر بیندازد؟
یک مثال ملموس و روزمره دیگر: با این همه پول جریمه که راهنمایی و رانندگی بابت تخلفات و غالبا توقف در محل ممنوع به خاطر کمبود پارکینگ های عمومی در کلان شهرها دریافت می کند چند پارکینگ طبقاتی ساخته شده است؟
از ابتدا پیدا بود که پرداخت یارانه نقدی به شیوه ای که اجرا شده کاری قابل دوام نیست و در نهایت ره به جایی نمی برد. افراد مختلف و از جمله این نویسنده بارها نوشته و گفته بودند که این کار به فرجام نمی رسد و هشدار داده بودند که حذف های بعدی احساس ناخوشایندی ایجاد می کند و ایده کاهش و حذف بر اساس خود اظهاری نیز ناشی از همین نگرانی است. اما به این پرسش هم باید پاسخ داده شود که چرا باید دستگاه های غیر مولد هزار ها میلیارد تومان بگیرند و به هیچ جا هم پاسخ ندهند اما فلان کارمند از دریافت یارانه خود اعلام انصراف کند؟
حذف افراد البته کار مشکلی نیست. اما اگر این حذف بر مشارکت اجتماعی و سیاسی و احساس تعلق ملی در آنها اثر سوء بر جای بگذارد تکلیف چیست؟ اگر در انتخابات بعدی یکی پیدا شود و بگوید به حذف شده ها دوباره یارانه می دهد و رای جمع کند چه؟
انتظار این بود که دولت بودجه ریزی عملیاتی و صفر را محور قرار دهد و بعد سراغ یارانه ها برود. به این معنی که دستگاه ها طرح بدهند و بودجه بگیرند. نه این که پول بگیرند و برای هزینه کرد آنها برنامه ریزی کنند.
یارانه نقدی و غیر نقدی تنها یک روی سکه است. بودجه و بلعیدن بودجه ملی همان روی دیگر است. پس دولت هم باید راستی آزمایی کند و هم اعتماد سازی. این دومی به این است که جلوی نشتی های بودجه را بگیرند. گیرم که من و شما انصراف دهیم (انصراف ندهیم هم عملا تبخیر شده است) آیا قرار است دیگران همچنان بودجه های بی حاصل و کلان بگیرند؟ دولتی که باشگاه داری می کند و هیچ کس هم پی گیر عملکرد مدیرانی نیست که بدهی بر جای می گذارند و می روند چگونه می تواند از دیگران بخواهد نسبت به ریافتی اندک خود حساسیت نشان دهند؟
چرا در دولت مصدق آن همه از اوراق قرضه استقبال شد و بعدتر نه؟ چون در آن مقطع دولت را از خود می دانستند و دیگر خواهی بر خود نگری چیره بود. چرا در آغاز انقلاب عطش پول بسیار کم بود و به مرور افزایش یافت؟
برخورداران می توانند و باید که از یارانه نقدی انصراف دهند اما هنگامی که به عین ببینی که دیگران هم از دریافت بودجه های کلان انصراف داده اند. زیرا یارانه نقدی تنها یک روی سکه است. روی دیگر، بودجه های غیر ضروری است. پرداخت بودجه از محل فروش نفت و دریافت عوارض و مالیات به دستگاه هایی که عملا بازدهی چندانی ندارند نیز مگر پرداخت یارانه نیست ؟ آن هم یارانه ای به مراتب کلان تر؟ آیا از این یارانه که با عنوان های دیگری دریافت می شود نیز انصراف صورت می پذیرد و شاهد خواهیم بود فلان نهاد که درآمدهای جانبی و ده ها شرکت دارد بودجه نخواهد یا کمتر بخواهد یا هزینه استخدام فرزندان شان را هم ما باید بپردازیم؟ مردمانی از اندک یارانه نقدی بگذرند که شرکت های دولتی سرپا بمانند و زیان روی زیان انباشته کنند؟
کوتاه این که هم از مردم بخواهیم اگر نیاز ندارند از دریافت یارانه نقدی انصراف دهند و هم از دستگاه ها بخواهیم از بخشی از بودجه ای که در واقع یارانه است صرف نظر کنند و البته چون به خودی خود انصراف نخواهند داد دولت و مجلس باید اعمال کنند و از ابتدا تخصیص ندهند.
هر قدر اطمینان دهید که درآمد مازاد، صرف تقویت نهادهای مدنی و صنفی و رفاه و آسایش مردم می شود انگیزه انصراف نیز فزونی می گیرد ولی اگر انصراف دهیم و ببینیم امکان یک دیدار ساده با یک مقام اداری همچنان فراهم نیست و سطح زندگی او با کارمندان اداره تحت اداره خود بسیار متفاوت است انصراف ولو با خود اظهاری باشد رضایت درونی در پی ندارد و گسل اجتماعی ایجاد می کند.
یک مرور ساده نشان می دهد چقدر از بودجه هایی که اختصاص می یابد قابل کاهش است. همزمان یا حداقل پس از خوداظهاری مردمی برخی دستگاه ها هم باید انصراف دهند یا در مسیر انصراف قرار گیرند. همان یارانه ای که با عنوان بودجه دریافت می کنند.
انتهای پیام/