به گزارش” صبح رابر” به نقل از (ایکنا)، برنامه درسهایی از قرآن پنجشنبه ۲۲ اسفندماه با موضوع خانه تکانی دلها در ایام شهادت حضرت زهرا(س) با عناوین مقایسه خانه دل با خانه گِل، نظافت روزانه، هفتگی و سالانه در امور مادی و معنوی، توجه به عیبهای خود، زمینه اصلاح عیوب، خانه تکانی دل، مایه آرامش خود و دیگران، مراعات دیگران و خانواده، در خانه تکانی دل، محاسبه اعمال هر روز، پیش از خوابیدن، درمان قلب مریض برای رسیدن به قلب منیب و سلیم و حضرت زهرا(س)، عطیه الهی به رسول خدا برگزار شد.
حجتالاسلام قرائتی در این جلسه در ابتدا با اشاره به نزدیکی به شهادت حضرت زهرا(س) گفت: برای حضرت زهرا(س) را دو تاریخ شهادت گفتند. چرا حضرت زهرا(س) دو تا شهادت دارد، فاطمیه اول و فاطمیه دوم. «سبعین» یعنی هفتاد روز پس از رحلت پیامبر(ص) یا «تسعین» یعنی نود روز! در روایات کلمهای است که هم به «سبعین» میخورد و هم به «تسعین».
وی ادامه داد: بعضی از علما فاطمیه اول را عزاداری میکنند، بعضی فاطمیه دوم را. شهادت رسمی در کشور ما یکی بیشتر نیست. در آستانه عید نوروز هم هستیم که وقت خانه تکانی است. بین خانه تکانی معنوی و خانه تکانی مادی بیست نکته است.
مقایسه خانه دل با خانه گِل
حجتالاسلام قرائتی تصریح کرد: در خانه تکانی، حساسیت هست که در عید خانهتکانی کنند. هرچه مادی هست فتوکپیاش هم است. یعنی اگر هجرت مادی هست که از شهری به شهری و از کشوری به کشوری هجرت میکنند، مهاجرت میکنیم. قرآن میگوی؛: از عیبهای خودت هم هجرت کن. «وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ» (مدثر/۵) رُجز یعنی پلیدی. یعنی از پلیدیها هجرت کن.
وی افزود: اگر رزق مادی هست. رزق معنوی هم هست، «اللهم ارزقنی حج بیتک الحرام» حج هم یک رزق است. علم هم یک رزق است. روزی فقط این نیست که وارد معده میشود. آن فکر خوبی هم که وارد مغز میشود آن هم روزی است. من چند سال پیش یک وقتی این بحث را داشتم. لباس ظاهری اگر داریم که «وَ ثِیَابَکَ فَطَهِّرْ» (مدثر/۴) لباس معنوی هم داریم. «و لباس التقوی» رزق مادی، رزق معنوی. لباس مادی، لباس معنوی. حالا امروز بحث شبیه این است. خانه تکانی دل، خانه تکانی گل.
نظافت روزانه، هفتگی و سالانه در امور مادی و معنوی
حجتالاسلام قرائتی تأکید کرد: خانه یک نظافتی هر روز دارد. گاهی هفتگی میشود. گاهی هم سالانه میشود. پس همینطور که نظافت مادی روزانه داریم و هفتهای داریم و سالانه، دل هم باید خانهتکانی شود. یک عبادت روزانه داریم، رابطه با خدا. یک عبادت هفتگی داریم، نماز جمعه. یک عبادت سالانه داریم شب قدر. یعنی همینطور که نظافت خانه روزانه و هفتهای و سالانه، پاکی و تطهیر دل هم برنامه روزانه نماز، هفتهای جمعه، سالانه شب قدر.
وی ادامه داد: در نظافت هم میشوییم و هم میچینیم. هرچه آلوده هست، میشوییم و بعد از شستن چیدن است. در معنوی هم گفتند، اول تخلیه یعنی عیبهایت را خالی کن. خودت را از عیب خالی کن. بعد تحلیه! یعنی هم باید عیب را برطرف کرد.
حجتالاسلام قرائتی ادامه داد:کسی خانهاش را میشوید که میفهمد خانهاش کثیف است یعنی احساس میکند این فرش آلوده است، میشوید. کسی هم به فکر خودسازی میافتد که احساس کند عیب دارد. آخر بعضیها میگویند؛ ما عیب نداریم. راحت دروغ میگوید. ولی نمیداند که دروغگویی بد است. راحت غیبت میکند ولی توجه ندارد که غیبت بد است. ما اگر این فرش را توجه نداشته باشیم کثیف است نمیشوییم. توجه میکنیم کثیف است، میشوییم. کسانی به فکر تقوا و تعلیم و تربیت و خودسازی خودشان هستند که عیبهایشان را بفهمند. چرا من حسود هستم؟ او دارد، میگوی؛: الحمدلله! چرا نیش میزنیم؟ آدمهای حسود تا میبینند یک نفر دارد، از کجا آورده است؟ اینها دزدی است. چون نمیتواند تحمل کند که فلانی یک وضع خوبی دارد، فوری میگوید: برو بابا، کلاهبرداری کردند، اختلاس کردند. آیا اگر کسی ماشین و خانهاش خوب است، شما میگویی دزد است؟ نمیشود بگویی.
توجه به عیبهای خود، زمینه اصلاح عیوب
وی ادامه داد: شما حجابت کامل است. حالا اگر یک دختری و خانمی را دیدی، بد حجاب است. کم حجاب است. این حجابش یک نقصی دارد. شما میتوانی به او بیدین بگویی؟ نمیشود به اینها بیدین گفت. متدین هستند. حالا یک عیبی دارد، با یک عیب که نمیشود بیدین گفت. اگر یک کسی صورتش را تیغ میزند، ریشش را میتراشد، نمیشود گفت: بیدین. میگوییم: آقا در اصلاحش یک نقصی دارد. ولی نمیشود گفت: بیدین. اشکال ما این است که گاهی وقتها عیب ظاهری را میبینیم. یک لک به عمامه من باشد، میفهمم. همه هم تذکر میدهند. اما هزار تا عیب در قلب من است توجه به این عیبها نمیکنیم.
حجتالاسلام قرائتی اظهار کرد: لذا حدیث داریم. هرکس را که خدا دوستش دارد، یادش میدهد که تو این عیبها را داری، برطرف کن. حدیث است، علامت اینکه خدا یک نفر را دوست دارد، این است که به او میگوید: تو این عیبها را داری، سعی کن عیبهایت برطرف شود. من به او سلام نمیکنم، خوب این یک عیب است دیگر سلام کن. هرکس میخواهی باش. اما پیغمبر که نیستی. تازه پیغمبر به بچهها سلام میکرد. خدا هیچوقت به پیغمبر نگفت: به مردم بگو تو بیا حالیت کنم!! پیغمبر میگفت: یا تو به خانهی ما بیا. یا ما به خانهی تو میآییم. «إِنَّا أَوْ إِیَّاکُمْ لَعَلى هُدىً أَوْ فی ضَلالٍ مُبینٍ» (سبأ/۲۴) یکی از من، یا شما صاف میرود و دیگری، یا کج میرود، بنشینیم گفتگو کنیم. کوتاه بیایید. او باید خانه ما بیاید. او باید از ما عذرخواهی کند. او باید سلام کند. جامعه ما مریض است. اینها بیماری نیست، اینها سرطان است. بیماری نیست، سرطان اخلاقی است.
وی ادامه داد: من بارها این را گفتم. اجازه بدهید باز هم بگویم. میدانید دویست، سیصد میلیارد تومان پول در نهضت سواد آموزی آتش میگیرد. برای اینکه این خانم بزرگ که سواد نداشت، حاضر نشد کنار عروسش بنشیند، درس بخواند. من پیش عروسم درس بخوانم! میگوییم نه نخوان! ما یک معلم میگیریم بیاید درس به تو بدهد. آنوقت این معلمی که از بیرون میگیریم، دویست، سیصد میلیارد تومان باید بدهیم. ما اخلاقمان اینطور است. من یکبار با این پیراهن عروسی رفتم، دو بار بروم؟ آقا ببخشید باطل شد. ما مشکل اخلاقی داریم. این خانه تکانی دل خیلی مهم است. فرش را میفهمیم عیب دارد ولی عیبهایی را که خودمان داریم نمیفهمیم عیب داریم. یک عیبی که خیلیها دارند، من هم دارم. هروقت با مردم حرف میزنم حواسم جمع است. احوال شما، خوب چه خبر؟ قشنگ دو ساعت، سه ساعت اختلاط میکنیم. تا میخواهیم نماز بخوانیم، سه دقیقه، الله اکبر حواس ما پرت میشود! سه دقیقه با خدا حواس ما پرت است. ده ساعت با غیر خدا حواسمان را جمع میکنیم این بیماری است.
وی تأکید کرد: تا حالا کسی گفته که آقای قرائتی دعا کن سر نماز حواسم جمع باشد؟ میگوید: آقای قرائتی دعا کن یک بچه دارم خدا شفایش بدهد. البته خدا بچه را هم شفا بدهد. ولی آن شفای بچه را میفهمیم اینکه چرا در عمرت دو رکعت نماز با توجه نخواندی؟ این مهم است.
خانه تکانی دل، مایه آرامش خود و دیگران
حجتالاسلام قرائتی اظهار کرد: از نظافت خانه، هم خودمان لذت میبریم هم دیگران. خانهتکانی که شد، وقتی خستگی برطرف میشود، آدم خانهاش تمیز میشود و هم خودش، هم هرکس وارد خانه میشود. اگر عیبمان را برطرف کنیم، هم خودمان خوشحال میشویم و هم هرکس با ما برخورد میکند. میگوید: چه آدم پاکی، چه آدم صافی.
وی افزود: برای نظافت خانه باید در و پنجرهها را بست. چون گرد و خاک از این پنجرهها بیرون میآید. پنجره دل ما هم گوش است. این حرف را شنیدی؟ غیبت میشنوی، مثلاً فلانی را دوست داری. غیبتش را که میشنوی، چهارده درجه، ده درجه میشود. یک نفر دیگر یک غیبت میکند، نه درجه میشود. پنج نفر غیبت میکنند، علاقه آن مسلمان از دلت میرود. دروازه اتاق را میبندیم خاک نیاید. دروازه دل هم چشم و گوش است.
حجتالاسلام قرائتی اظهار کرد: خانه تکانی ربطی به مساحت خانه ندارد. چه خانه کوچک، چه خانه بزرگ، خانه تکانی میخواهد، خودسازی هم کاری ندارد که بچه یا بزرگ، پدربزرگ یا مادر بزرگ باشی. نظافت هرچیزی با چیزی است. شما هیچوقت تلویزیونت را با آب و صابون نمیشویی! تلویزیون را با کهنه پاک میکنی. هر عیبی هم دوایی دارد. دوای این عیب این است که رابطهات را با دوست بد قطع کنی! شما وقتی تلفنت را به این میدهی، او با تو تماس میگیرد، باید از اول، اصلاً تلفنت را قطع کن. موبایلت را دیگر با خودت نبر. چون وقتی موبایل داری برایت اس ام اس میآید. در اس ام اس یک حرفهایی میزند. دوای این ارتباطات این است که انسان موبایلش را خاموش کند.
وی ادامه داد: کسی بخل دارد. دوایش خمس و زکات و انفاق است. کسی غافل است، دوایش تذکر است. در حدیث داریم: «ظُهُورَکُمْ ثَقِیلَهٌ مِنْ أَوْزَارِکُم» (وسایل الشیعه/ج۱۰/ص۳۱۳) کمرهای شما از گناه پر شده است. خوب چطور بار گناهی که روی کمر من است؟ میگوید: «فَخَفِّفُوا عَنْهَا بِطُولِ سُجُودِکُم» کسی که گناهکار است، دوای گناهکار این است که سجدههایش را طول بدهد. «بِطُولِ سُجُودِکُم» کسی که سر به خاک بگذارد، «سبحان الله، سبحان الله» سجدهاش را طول بدهد، آن سجده طولانی بار گناه را کم میکند. امام میفرماید: بار گناه دوایش طول سجده است.
مراعات دیگران و خانواده، در خانه تکانی دل
وی تصریح کرد: در نظافت خانه باید سعی کنیم چیزی شکسته نشود، در تطهیر دل هم باید سعی کنیم صدمه وارد نشود. چون بعضیها میخواهند خودسازی کنند مثلاً ذکری، وردی، دعایی، چیزی میخوانند، مثل مردهایی که روضه میروند و زنشان در خانه میترسد. تنها است. یا نمیدانم مرد از این دعا به آن دعا میرود. از این مسجد به آن مسجد میرود، به قدری این مرد مذهبی میشود که دیگر زن و بچه را رها میکند. مواظب باشیم در شستشوی خانه چیزی نشکند، مواظب باشیم در عبادت؛ یا اینقدر درس میخواند که رنگش همینطور زرد، از سلامتی میافتد از بس درس خوانده است. چه کسی گفته تو اینقدر درس بخوانی که رنگت زرد شود و اینطور شود. در تطهیر خانه سعی میکنید شیشه نشکند. در تطهیر دل هم سعی کنید، سلامتیمان را از دست ندهیم. در خانه تکانی مواظب باشید، غبار خانه شما به خانه همسایهها نرود. در خودسازی هم مزاحم دیگران نباشید.
وی ادامه داد: یکجایی عزاداری نکنید که راهبندان شود. یکجایی روضهخوانی نکنید که کوچه بند بیاید. یک جوری قرآن نخوانید که همسایهها از خواب بیدار شوند. شما فقط اذان را حق داری با صدای بلند بخوانی. غیر از اذان کس دیگر حق ندارد بلندگویش را روشن کند. در خانه تکانی، غبارت خانه همسایه نرود، در عبادت و تحصیل و تعلیم هم مزاحم دیگران نشوی.
وی تصریح کرد: اگر کسی خانهاش را نتکاند و کثیف باشد، نزد ما بیارزش است. در نظافت دل هم اگر کسی کینهای باشد، عقدهای باشد، حسود باشد، بخیل باشد، ترسو باشد، یعنی همینطور که خانه کثیف افراد را متنفر میکند، عیبها هم آدمها را متنفر میکند.
نظافت همیشه خوب است، منتهی وقتی مهمان میآید بهتر است. خودسازی هم همیشه خوب است، منتهی در جوانی بهتر است. یک شعری است میگویند: «در جوانی پاک بودن شیوه پیغمبری است» خانه تکانی همیشه خوب است، منتهی وقتی مهمان میآید، مهمتر است. خودسازی هم همیشه خوب است، منتهی در جوانی بهتر است.
محاسبه اعمال هر روز، پیش از خوابیدن
وی اظهار کرد: اگر ما روزانه خانه تکانی کنیم خاکها جمع نمیشود، آلودگیها زیاد نمیشود. اگر هر شبی که میخوابیم حدیث داریم، هر شبی که میخواهی بخوابی، یک نگاه کن که از صبح تا حالا چه کردی؟ بگو: خدایا معذرت میخواهم. اگر شب به شب یک تکانی به خودت دادی، این گناهها انبار نمیشود. اگر آدم هر روز یک جارو برقی به خانهاش بکشد، یک جارو دستی این خاکروبهها جمع نمیشود.
حجتالاسلام قرائتی یادآور شد: در خانه تکانی گاهی اشیای گمشده پیدا میشود. در خودسازی هم گاهی چشمههای حکمت روی آدم باز میشود. میگوید: چرا من برای خدا کار نمیکنم؟ چرا برای مردم کار میکنم؟ چرا هدفم به جای رضای خدا، رضای مردم است؟ بعد وقتی میرود رضای خدا را جلب کند، میگوید: نه، من دیگر برای مردم کار نمیکنم، هدف من خدا است. من برای خدا غذا پختم. حالا شوهر من قدردانی بکند یا نکند. من برای خدا مهمانی کردم، حالا فامیل شوهر خوششان آمد یا بدشان آمد، اگر با خدا معامله کند. روایاتی داریم که اگر چهل روز برای خدا کار کنید، خداوند یک چیزهایی، گنجی، در شما به وجود میآورد. یعنی چشمههای حکمت از قلب بر زبان جاری میشود. یکبار دیگر میگویم. در خانه تکانی، گاهی آدم یک گمشدهای را پیدا میکند. در خودسازی هم شما اول میگویی: من آلوده هستم. چرا آلودهام؟ دائم دلم میخواهد، این راضی باشد، او راضی باشد. حالا به جای اینکه این و آن را راضی کنیم، من برای خدا کار میکنم. میروی برای خدا کار کنی، میگوید: اگر چهل روز کارهایت برای خدا بود، خداوند چشمههای حکمت را از قلبت به زبانت جاری میکند. یعنی یک گمشدهای پیدا میشود.
وی ادامه داد: فرد میگوید؛ من صبح برای نماز صبح حال ندارم، بیدار شوم. خوب این نماز صبح قضا شدن یک عیب است، یک نقص است، یک گناه است. ساعت کوک کنیم. نیم ساعت زودتر بخوابیم. به هر حال باید تمرین کنیم تا ما این عیب را از خودمان برطرف کنیم.
درمان قلب مریض برای رسیدن به قلب منیب و سلیم
وی تأکید کرد: امیدوارم که همینطور که فرشها را تکان میدهیم، خانهمان را تکان میدهیم. دلمان را هم تکان بدهیم. کینه کسی در دل ما نباشد. در قرآن سه تا قلب داریم. یک قلب سلیم داریم. «إِلَّا مَنْ أَتىَ اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ» (شعرا/۸۹) قلب سالم یعنی قلب پاک، نه کینه دارند. نه عقده دارند. نه تکبر دارد. نه حسود است. نه بخیل است. یک قلب را میگوید: «وَ جاءَ بِقَلْبٍ مُنیبٍ» (ق/۳۳) قلب سلیم در قرآن هست، قلب منیب هم هست. قلب مریض هم هست. قلب مریض هم شما نمیدانید. «فی قُلُوبِهِمْ مَرَض» (بقره/۱۰) سه تا قلب داریم. قلب سلیم، قلب منیب، قلب مریض!
وی ادامه داد: من چند روز پیش یک جایی صحبت میکردم، که نمازتان را درست کنید. نماز میخواند ولی غلط میخواند. شما اگر گفتی: «عالم» اینطور که من میگویم، «عالم» یعنی سواد دارد. اما اگر گفتی «آلم»، یعنی مرض دارد. « اللهم صل» یعنی درود بفرست. «اللهم سل» با «سین»، یعنی خدایا او را بکش. مثل شماره تلفن است. شماره ۲۱ یک استان است، ۳۱، ۴۱ یک استان دیگر است. ما باید هم پوستمان خوب باشد و هم مغزمان. شما پوست تخمه را بکاری سبز نمیشود. مغز تخمه را هم بکاری، سبز نمیشود. هم باید باطن خوب باشد. به بعضیها میگویی: خانم تو که باطنت خوب است، ظاهرت را هم خوب کن. میگوید: اصل باطن است. هم اصل باطن است، هم اصل ظاهر است. ظاهر و باطن باید هردو خوب باشد. هم کمیت، هم کیفیت. کمیت باید خوب باشد، زیاد باشد. «واذکروا الله کثیرا» زیاد باشد. کیفیت هم میگوید: «فی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ» (مؤمنون/۲)
وی در ادامه با اشاره مباحثی مرتبط با ایام فاطمیه گفت: ما راهمان راه استدلال است. در قرآن چقدر گفته «قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُم» (بقره/۱۱۱) استدلال، دلیل بیاور. بیخودی تعصب نداشته باش. دلیل بیاور. بعد از دلیل و معجزه، آخرین مرحله مباهله است. که بیایید با هم نفرین کنیم. هر نفرینی گیرا شد، معلوم میشود نفرین کننده راهش حق است. با مسیحیها بنا شد که پیغمبر نفرین کند. بنا شد که مسیحیها نیروهایشان را بیاورند، پیغمبر هم نیروهایش را بیاورد، با هم نفرین کنند. شما که با استدلال قانع نشدید. با معجزه هم قانع نشدید. ببینیم چه کسی نفسش گیرا است. این را مباهله میگویند. پیغمبر وقتی میخواست مباهله کند، زهرا را با خودش برد. یعنی چه؟ یعنی پیغمبر دعا کند با آمین زهرا، تکلیف یکسره شود.
حضرت زهرا(س)، عطیهی الهی به رسول خدا
وی تصریح کرد: درباره حضرت زهرا چند مسأله هست. آیهای که همه شما حفظ هستید. «إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ» (کوثر/۱) در اینکه کوثر چیه، ۲۶ تا حدس زدند. کوثر علم است. «إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ» یعنی علم زیاد به تو دادم. کوثر یعنی خیر زیاد. «إِنَّا أَعْطَیْنا» یعنی ما امت تو را گسترش دادیم. صدها میلیون نفر هم بعداً مسلمان میشود. ۲۶ مصداق را برای کوثر نقل کردند. اما در همه ۲۶ تا یکی درست است. از کجا میگویید مراد از کوثر زهرا است. برای اینکه آخر آیه میگوید: «إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْترُ» (کوثر/۳) دشمنت بیعقبه است. این معلوم میشود یک کسی به پیغمبر گفته بیعقبه هستی. تو که پسر نداری. چون پیغمبر یکی، دو تا پسر داشت، در دو، سه سالگی مردند. پسرهای پیغمبر مردند. از پیغمبر یک دختر مانده بود، زهرا(س). در عرب هم میگفتند: دختر جزء آدم حساب نمیشود. بنابراین پسر که نداشت. دختر هم جزء انسان نیست. میمیرد و خاموش میشود. ابتر است. ابتر یعنی عقبه ندارد. میگوید: «إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ» ما به تو کوثر دادیم. آخرش میگوید: دشمنت بیعقبه است. «إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتر» دشمنت، بیعقبه است. معلوم میشود کوثر زهرا است. از جمله بعد، آدم میفهمد جملهِ آخر گاهی وقتها یک کلمه، یک کلمه دیگر را معنا میکند. مثلاً شما میگویی: شیر دیدم. خوب شیر دیدم، چند معنا دارد. اما اگر گفتی در حمام شیر دیدم، معلوم میشود یک آدم شجاع را دیدی. چون شیر جنگل در حمام نمیآید. آدم بگوید: در حمام شیر دیدم، این پیداست یک مرد شجاعی است که شما میگویی: شیر دیدم. اما اگر بگویی: شیر چایی، کلمهی چای شیر را هم معنا میکند، که این شیر خوردنی بوده است. آخر سوره که میگوید: دشمنت ابتر است. کلمه دشمنت ابتر است.
وی ادامه داد: از کوثر چند چیز میفهمیم. یکی میفهمیم نسل پیغمبر تا آخر تاریخ هست. چون اگر قطع شود که دشمنان درست گفتند. دشمنان گفتند: نسل پیغمبر قطع میشود. «ابتر» یعنی نسلش قطع شده است. خدا میگوید: دشمنت ابتر است، یعنی نسل پیغمبر قطع نمیشود. از این جمله معلوم میشود نسل پیغمبر تا آخر تاریخ هست.
حجتالاسلام قرائتی تأکید کرد: از این معلوم میشود که دشمن پیغمبر تا آخر نابود است. چون اگر دشمنان پیغمبر موفق شوند که خدا گفته: ابتر است. شما بی عقبه هستید. این یک وعدهای است که خدا داده است. که دشمن ما سرنگون میشود. حالا اسرائیل هر کاری میخواهد بکند، بکند. اسرائیل ابتر میشود. آمریکا ابتر میشود. تمام طرحهایی که برای امام کشیدند، همه ابتر شد. شاه میگفت: یک نفر نباید عکس امام را داشته باشد. اگر در یک خانه عکس امام را میدیدند، صاحبخانه را میگرفتند. هیچ مرجع تقلیدی به اندازه امام عکسش چاپ نشد. روی دویست تومانی، روی پانصد تومانی، روی هزار تومانی، روی دو هزار تومانی، روی پنج هزار تومانی، شاه گفت: هیچکس عکسش را چاپ نکند. خدا گفت: حالا که تو میگویی: هیچکس، بیش از هر آیت الله العظمایی عکسش چاپ شود. با خدا که نمیشود کشتی گرفت.
وی یادآور شد: زلیخا درها را بست هیچکس نفهمد. همه دنیا فهمیدند. با خدا کشتی نگیرید. قرآن وعده داده دشمنان اسلام ابتر هستند. چقدر پول خرج کردند؟ چقدر پول خرج کردند که جمهوری اسلامی را بشکنند؟ نشد… الآن رئیس جمهور آمریکا هر رئیس جمهوری را خواسته باشد احضار کند دو بعد از نصف شب به این شیوخ عرب بگوید: فلان دقیقه باید آمریکا باشید. فوری حاضر میشوند. تنها استخوان در گلوی آمریکا جمهوری اسلامی است. به همین خاطر هم هی میگویند: باید نسل ایرانی را کم کرد. اولاد کم در بعضی کشورهای دیگر هم تبلیغ شد. برای کشورهای دیگر دو تا طرح آوردند که مردم بچهدار نشوند. برای جمهوری اسلامی هجده طرح پیاده کردند که نسل ایران کم شود. آنوقت ایرانیها متأسفانه بعضیهایشان مشکل اعتقادی دارند. میگوییم: آقا یک بچه کم است. من یک بچه را نمیتوانم اداره کنم. آنوقت سه تا بچه را چطور اداره کنم؟ یعنی خدایا من اگر یکی داشته باشم، تو قدرت داری. اگر سه تا داشته باشم، تو قدرت نداری. این معنایش این است که ایمان به خدا ما ضعیف است. آنوقت متوجه نیستیم که اگر خدا بخواهد حال ما را بگیرد، این بچه به یک مشکلاتی میرسد که پول پنج بچه را خرج او میکنیم. ولی اگر گوش به حرف خدا میدادیم، پنج بچه هم داشتیم خدا به سلامتی همه را… یک بچههایی یک مشکلاتی دارند که پول پنج بچه خرجش میشود. این به خاطر این است که خدا میگوید: تو بندگیات را بکن. قرآن بخوانم. قرآن میگوید: «إِذْ کُنْتُمْ قَلیلاً» شما کم بودید. «فَکَثَّرَکُم» (اعراف/۸۶) آمار شما را بالا بردیم. خدا منت میگذارد که آمار مسلمانها زیاد است. تو در مقابل خدا میگویی اولاد کمتر. کوثر، خدا منت میگذارد به پیغمبر که من به تو خیر زیاد دادم. اولاد خوب کوثر است.