اگر اتفاقی رخ دهد و دولت از وضع خود پایین آید و جایگزینی برای ابوطالبی مشخص کند قطع به یقین تنها چیزی که قربانی خواهد شد، عزت و اقتدار ملی است که دولت باید توجه اساسی در این مورد داشته باشد
به گزارش” صبح رابر “ به نقل از شبکه اطلاع رسانی دانا؛ فرهاد نظریان در یادداشتی نوشت:
عدم توافق بر سر صدور ویزا برای حمید ابوطالبی نماینده معرفی شده ایران در سازمان ملل، به بحثی جدی تبدیل گشته به طوری که بسیاری از کارشناسان و تحلیل گران نوع رفتار مقامات امریکایی را در چارچوب قوانین بین المللی ندانسته و این موضوع را محکوم کرده اند. این اقدام درحالی انجام می شود که به اذعان بسیاری اولین بار در طول تاریخ است که از صدور ویزا برای یک نمایند سازمان ملل ممانعت به عمل آورده می شود. این موضوع که خود تبدیل به یک مناقشه سیاسی بین دو کشور جمهوری اسلامی ایران و امریکا شده است نکاتی را می طلبد که باید به آنها اشاره داشت:
۱-این اقدام خلاف قانون امریکاییها، در پی اقدامات و برنامه های اعتماد ساز دولت یازدهم صورت می گیرد. مذاکرات ۵+۱ و دیدارهای انجام شده با مقامات آمریکایی خود مشهود ترین قدم های اعتماد ساز دولت یازدهم می باشد که در مسیر ایدئولوژی دولت که برگرفته از استراتژی” آشتی با جهان” می باشد، رخ داده است. شعارهای انتخاباتی روحانی و وعده و وعیدهای فراوانی که وی در راستای اعتبار بخشیدن به جایگاه ایران که بیشتر بر اعتبار بخشیدن به پاسپورت ایرانی اشاره داشته است امروز با یک تحقیر به بن بست رسیده است. قطع به یقین سیاست”اعتمادسازی” با نظام خصمی که به هیچ عنوان موازنهای در رفتار آن مشاهده نمی شود و فرصت ها و خلاء ها برای ضربه فنی کردن ایران برای امریکا غنیمت محسوب می شود، یک سیاست کاملاً شکست خوردهای می باشد. تحقیر اینگونه ایران با چهره ای که امروز از امریکا توسط برخی عوامل داخلی برای جامعه ترسیم شده است بسیار متفاوت می باشد. این درحالی است که پیشتر بسیاری از تجدیدنظرطلبان و اصلاح طلبان ادبیات استفاده شده در دولت پیشین را علت اصلی دشمنی ها و تحریم ها محسوب می کردند ولی زمان این را به اثبات گذاشت که ادبیات و زبان چرب و نرم نیز نمی تواند کینه شتری امریکایی ها را از ایران اسلامی بکاهد.
۲- ازسویی نکته ای که بسیار حائز اهمیت است، عدم ایفای نقش بین المللی سازمانی چون سازمان ملل در مواجه با کشورهای جهان می باشد. گروگان گیر شدن این سازمان به دست کشورهایی همچون امریکا که شاید به خاطر وابستگی مالی این سازمان بین المللی، ابزاری برای هژمون شدن امریکایی در جهان شده است، امروز بدون هیچ عکس العملی مقهور تصمیم سازی عده ای از مقامات امریکایی شده و یارای دفاع و نظریه پردازی و ارائه دیدگاه از مقامات این سازمان بین المللی سلب شده است. لازم است این سازمان نقش جهانی خود را طبق قوانین بین المللی احیا کند و تصمیمات مقامات یک کشور را بر نحوه تصمیم گیری های خود دخیل نکند. ازسویی همرایی سازمان ملل با مقامات امریکایی در عدم صدور ویزا به ابوطالبی، نشان از این دارد که گزارش های دیگر سازمان ملل در مورد ایران من جمله حقوق بشر نیز برآیند تصمیمات کینه توزانه مقامات امریکایی بوده نه تصمیمات مستقلانه سازمان ملل که این خود یک فاجعه و تاسف در مورد این سازمان بین المللی است.
۳- مبحثی که باید بدان اشاره داشت این است که دولت یازدهم نسبت به این رویه ماخوذه توسط مقامات امریکایی، چه واکنشی نشان دهد. عباس عراقچی معاون حقوقی وزارت خارجه با بیان اینکه “ما گزینه ای غیر از ابوطالبی نداریم” یک موضع عزت مندانه و در خور ایران اسلامی اتخاذ کرد و همین هم باید به عنوان یک رویه و موضع برای سایر مقامات ایران نیز محسوب شود. منتهی خطری که احساس می شود این است که عده ای لیبرال مسلک در کشور، خواهان کنار گذاشتن ابوطلبی از این سمت هستند. به عنوان مثال روزنامه شرق در مطلبی از صادق زیباکلام -فرد معلوم الحالی که شیفتگی اش به امریکا بر همه عیان است-، با اشاره به اینکه ابوطالبی بهانه ای برای تندورهای امریکا و ایران شده است و روحانی نباید اصراری برای حضور وی در نیویورک داشته باشد، فضا را به سمت تساهل و تسامح پیش برده بود. اگر چنین اتفاقی رخ دهد و دولت از وضع خود پایین آید و جایگزینی برای ابوطالبی مشخص کند قطع به یقین تنها چیزی که قربانی خواهد شد، عزت و اقتدار ملی است که دولت باید توجه اساسی در این مورد داشته باشد.
انتهای پیام/