به گزارش”صبح رابر“انتخابات ریاستجمهوری در هر کشوری یک پدیده صرفا «داخلی» به حساب میآید. در این میان بسیار معدود کشورهایی هستند که تاثیر انتخابات آنان مرزهای ملی را درمینوردد و به این دلیل بسیار کم پیش میآید که روسایجمهور و یا دولتهای سایر کشورها قبل و حین برگزاری انتخابات ریاستجمهوری در یک کشور به ابراز نظر و موضعگیری درباره کیفیت و نحوه برگزاری انتخابات و یا کاندیداهای ریاستجمهوری بپردازند. کمااینکه چنین ابراز نظری از سوی دیگران پذیرفته نمیشود. انتخابات ریاستجمهوری در ایران یکی از موارد «نادر» به حساب میآید و توجه ویژهای را در سطح بینالمللی به خود معطوف مینماید در این میان همراهان جمهوری اسلامی در سطح بینالمللی و منطقهای انتخابات ایران را یک علامت مثبت و نشانه تداوم افکار، اندیشهها و جایگاه موثر ایران نگاه میکنند و مخالفان جمهوری اسلامی درصدد برمیآیند تا با حاشیهسازی، انتخابات ایران را غیرواقعی، غیرملی و غیرموثر نشان بدهند.
انتخابات ریاستجمهوری ایران بطور قطع در سطح منطقهای از نظر فرم برگزاری و نسبت دقیق آن با تودههای مردم- و غیر حزبی بودن آن- و از نظر نظم انتخاباتی- برگزاری در وقت خود- و از نظر میزان مشارکت بیبدیل به حساب میآید. در اطراف مرزهای ما پاکستان و ترکیه دمکراسیهای دیرپاتری دارند. پاکستان از ۱۳۲۶ و ترکیه از ۱۳۰۳ انتخابات حزبی را برگزار مینمایند و از نظر سابقه انتخاباتی به ترتیب ۳۲ و ۵۵ سال از ایران جلوتر هستند ولی با این وجود در جمهوری اسلامی است که انتخابات موضوعیت پیدا کرده و دمکراتیک برگزار میشود. در ایران شخصیتهای مختلف مردمی بدون داشتن حزب و گروه هم میتوانند در انتخابات شرکت نموده و برنده انتخابات هم باشند ولی در این دو کشور امکان ندارد خارج از گروهها و ائتلافهای رسمی کسی به قدرت برسد. انتخابات در این دو کشور گاه و بیگاه با تأخیر و عدم توافق مواجه میگردد و در بسیاری از موارد دورههای نخستوزیری و ریاستجمهوری افراد تمدید میشود و البته به دلیل بروز رخدادهای بعدی و عدم وجود یک قدرت تعادلدهنده در بسیاری از موارد هم دوره نخستوزیری یا ریاستجمهوری یک فرد یا یک حزب کوتاه میشود کمااینکه در همین روزها گفته شد که زرداری جزو معدود روسایجمهوری در پاکستان بود که دوره خود را به ۴ سال رساند.
انتخابات در ایران به نسبت کشورهای منطقه در یک چارچوب «بومی» برگزار میگردد به عبارت دیگر انتخابات ریاستجمهوری در ایران برخلاف موارد منطقهای دیگر- از جمله پاکستان و ترکیه- تنها در موضوعاتی به استانداردهای بیگانه تکیه میکند که با قواعد بومی تلاقی نداشته باشد. ایران برخلاف کشورهای دیگر در منطقه وجود حزب و گروه را مقدمه لازم برای برگزاری انتخابات ریاستجمهوری، مجلس و شوراها نمیداند و از این رو افراد و گروههای کوچکتر میتوانند در کنار کاندیداهای حزبی و جناحی در انتخابات مشارکت ورزیده و رقابت نمایند و در این رقابت از امکانات تبلیغی مساوی نظام سیاسی بهرهمند شده و به مناصب هم دست پیدا نمایند. در ایران، صلاحیت کاندیداها به لحاظ تطابق با دیدگاهها و منافع ملی از سوی یک نهاد برجسته تخصصی سنجیده میشود و در این میان سلامت، توانایی و حسن سابقه افراد مورد توجه قرار میگیرد. از این رو در نهایت کسانی انتخاب میشوند که از نظر «فضایل اجتماعی» و «مطلوبیتهای اجتماعی» دست کم از معدل فضایل مردم ایران برخوردار باشند این در حالی است که در کشورهای دیگر ملاک اجازه دستگاه رسمی برای حضور فرد در عرصه انتخابات، برخوردار بودن از پشتوانه حزبی و… است و در این میان در اکثر موارد کسانی انتخاب میشوند که نصاب اجتماعی لازم را ندارند. در عرصه تبلیغات ریاست جمهوری هم در ایران کاندیداها در یک فرایند همسان تبلیغاتی حضور مییابند و مردم ایران میتوانند آنان را بطور مستقیم تجربه نموده و از اهداف و برنامههای آنان آگاه شوند در حالیکه در کشورهای دیگر صاحبان رسانه و ثروت، احزاب و افراد را به قدرت میرسانند و در آنها از عدالت انتخاباتی خبری نیست.
دقیقاً از همین روست که انتخابات در کشورهای دیگر نشانه میزان مقبولیت یک حزب یا گروه است و در ایران از این نظر که احزاب و جریانهای سیاسی حرف اول را نمی زنند و حرف اول به «مردم» تعلق دارد، مقبولیت آرمانها و اصول انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی محک میخورد از این روست که کشورهای رقیب و یا مخالف ایران در منطقه روی انتخابات ایران حساسیت داشته و از این دریچه به ارزیابی پایایی روندها، اصول و آرمانهای ایران نگاه میکنند. این دسته از کشورها تمایل زیادی دارند تا ایران از روند مستقلانه خود جدا شده و اصول و آرمانهای انقلاب خود را کنار بگذارد. این دسته از کشورها از آنجا که تداوم پشتیبانی مردم از نظام را مهمترین عامل بقاء آرمانهای انقلابی در ایران میدانند، انتخابات را از دو منظر کمی و کیفی زیر نظر میگیرند و سعی دارند بر آن تأثیر بگذارند که البته در این راه از ابزار لازم برخوردار نیستند.
در سطح بینالمللی هم انتخابات ایران مورد توجه ویژه قرار میگیرد. آمریکاییها کتمان نمیکنند که دستگاههای اطلاعاتی و رسانهای خود را برای اثرگذاری بر انتخابات ایران فعال کردهاند. موضعگیری صریح معاون وزیر خارجه و سخنگوی کاخ سفید آمریکا علیه بررسی صلاحیت کاندیداها توسط شورای نگهبان منعکسکننده میزان حساسیت آمریکاییها روی روند و به خصوص جنبههای «بومی» انتخابات که تضمین کننده استقلال ایران است، میباشد. در همین روزها یکی از عناصر ایرانی وابسته به وزارت امور خارجه آمریکاـ کریم سجادپور- طی مقاله مفصلی در «رند» انتخابات ۹۲ ایران را برای سیاستهای خارجی آمریکا در منطقه خطرناک توصیف کرد. او در سایت مؤسسه رند نوشت:«بررسیها میگویند که در نتیجه انتخابات ژوئن ۲۰۱۳، ایران سیاست خارجی سرسختانهتری در پیش میگیرد و این به معنای آن است که نقش ایران در مسائل منطقهای به خصوص در حد فاصل خلیجفارس تا دریای مدیترانه پر رنگتر میشود.» این موضوع نشان میدهد که آمریکا در عرصه اطلاعاتی و تبلیغاتی به دنبال جریانات تطبیق پذیرتر بوده و ورود شورای نگهبان به بررسی صلاحیت این افراد را مانع ورود کاندیداهای انطباقپذیر یعنی کسانی که منافع ملی را قربانی هماهنگی با سیاستهای آمریکا مینمایند، میداند.
دربار انگلیس نیز در همین روزها در سایت «چتمهاوس» از زاویهای دیگر انتخابات ریاست جمهوری را یک موقعیت ثباتساز برای ایران ارزیابی کرد. «علی انصاری» در مقاله خود نوشت به طور قطع ایران با این انتخابات ثبات و سرسختی بیشتری پیدا خواهد کرد. اگر رفتار غرب در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ ایران را ملاک ارزیابی دقیق از نگاه و برنامه غرب درباره انتخابات ایران به حساب آوریم میتوانیم بگوییم تبدیل انتخابات به چالش فراگیر سیاسی و حتی حقوقی علیه ایران یک استراتژی جدی، برای غرب است و وجود نهادی بومی و مستقل به نام شورای نگهبان مهمترین مانع به ثمر نشستن این استراتژی است. دقیقا به همین دلیل از روزی که شورای نگهبان نتایج بررسی صلاحیتهای خود را اعلام کرد، محافل سیاسی غرب بخصوص محافل آمریکایی و انگلیسی به این جمعبندی رسیدند که «در نتیجه انتخابات ژوئن ۲۰۱۳، موضع خارجی ایران سرسختانهتر میشود و تحرک خارجی ایران رو به فزونی خواهد گذاشت.»
غرب انتخابات خرداد ۹۲ ایران را از همین حالا یک باخت بزرگ و خطر برای خود ارزیابی میکند. این انتخابات بخصوص در زمانی برگزار میشود که موقعیت سیاسی دو همپیمان موثر منطقهای ایران- یعنی دولتهای عراق و سوریه- مستحکمتر شده و تا حد زیادی بر موج تروریزم بینالمللی و منطقهای فائق آمدهاند. پیروزی انتخاباتی ایران بخصوص که انتظار میرود در فضایی امن و با رای بالای مردم برگزار شود به طور قطع یک سنجه قوی در ارزیابی شکست برنامههای ضد ایرانی غرب هم به حساب میآید چرا که وقتی بعد از چندین سال تحریم فشرده و تهدید فزاینده، ملت ایران با رای بالا انتخابات ریاست جمهوری را به نتیجه رسانده و فردی را با رای قاطع در این جایگاه بنشانند، نشان میدهد که تحریمها به هیچ وجه تودههای مردم و نیز مسئولان و نخبگان جمهوری اسلامی را در ادامه راه خود دچار تردید نکرده است. این در حالی است که فشار غرب در نقطهای قرار داشته که فراتر بردن و حتی ادامه آن برای غرب امکانپذیر نمیباشد. از این رو اکثر تحلیلگران در غرب معتقدند «برگزاری باشکوه انتخابات در ایران، تحریمها و فشارها را در یک دوره زمانی چند ماهه به پایان میرساند.»
سعدالله زارعی