به گزارش ” صبح رابر” به نقل از فردا نیوز ،امام جواد(ع) با سرمایهای معنوی خود که از سرچشمه ولایت مطلقه و الهام ربانی نشأت گرفته بود، احکام اسلامی را گسترش و به تعلیم و ارشاد اهتمام ورزید.
حضرت امام محمد تقى دهم ماه رجب سال ۱۹۵ هجری قمری در مدینه منوره چشم به جهان گشود. پدر بزرگوارش حضرت رضا(ع) و مادر ارجمندش بانویى مصرى تبار به نام سبیکه بود . ریحانه و خیزران از دیگر نامهاى مادر امام جواد است. حضرت رضا در مورد منزلت فرزندش امام جواد و مادر مکرمه آن حضرت، به یارانش فرمود: من داراى پسرى شدهام که همچون موسى شکافنده دریاهاى علم است و مانند عیسى مادرى پاک دارد.
پیشواى نهم در سن ۷ سالگى به امامت رسید و هفده سال رهبرى شیعیان را به عهده داشت. دوران امامت آن حضرت با دو نفر از خلفاى ستم پیشه عباسى مأمون و معتصم مقارن بود.
حضرت جواد در داشتن تمام صفات زیباى اخلاقى و انسانى سرآمد خوبان روزگار بود. پارسایى، علم و دانش و بخشندگىاش موجب شده بود با القاب جواد، تقى، مرتضى و منتجب شناخته شود. اما در این میان لقب “ابن الرضا” به خاطر شکوه و جلال امام رضا (ع) در میان مردم شهرت بیشترى داشت .
امام جواد در سال ۲۰۳ هجری قمری پس از شهادت پدرش امام رضا به امامت رسید. دوران هفده ساله امامت او با حکومت مأمون و معتصم، خلفای عباسی، همزمان بود. هنگامی که امام رضا به دعوت مأمون از مدینه به توس رفت امام جواد (ع) که کودک بود، مانند دیگر افراد خانواده حضرت رضا در مدینه ماند و در سال ۲۰۲ هجری قمری برای دیدار پدر به مرو رفت و سپس به مدینه بازگشت .
پس از شهادت امام رضا مأمون به بغداد رفت . او که از کمالات علمی و معنوی امام جواد آگاه بود ایشان را از مدینه به بغداد دعوت کرد. اما دولتمردان حکومت عباسی و اطرافیان مأمون از این اقدام ناخشنود بودند، به ویژه آنکه مأمون تصمیم داشت دختر خود، ام الفضل را به همسری امام جواد (ع) در آورد. مأمون برای آنکه آنها را از مقام علمی و فضل آن حضرت آگاه کند، در بغداد مجلس بحثی میان او و دانشمندان بزرگ آن روزگار ترتیب داد. در این مجلس، امام به پرسشهای علما پاسخ گفت و میزان دانش و هوش وی بر آنان آشکار شد. پس از آن مأمون دختر خود را به همسری امام درآورد.
حضرت جواد بر این باور بود که آیات الهى باید در جامعه فراگیر شوند و تمام مسلمانان در گفتار و رفتار و استدلال روزمره خود از قرآن و معارف بلند آن بهره گیرند، به همین جهت سعى مى کرد در گفتگوها و معاشرت و برخورد با مردم از آیات قرآن استفاده کند.
امام جواد به عنوان پاسدار حریم وحى از تفسیرهاى نابجا و غیر عقلانى آیات قرآن جلوگیرى کرده و علما و دانشمندان را به سوى فهم صحیح آیات راهنمایى مىکرد .
یکى از خطراتى که همیشه بزرگان و رهبران یک مذهب یا کشور را تهدید مىکند، وجود اطرافیان ناصالح است که به خاطر اغراض انحرافى، مادى یا اعتقادى پیرامون بزرگان را گرفته، بین آنان و مردم فاصله ایجاد و راه هاى ارتباطى آنان را با مردم قطع مىکنند. اگر بزرگان مواظب اینگونه افراد نباشند، چه بسا زیانهاى جبران ناپذیرى به بار خواهد آمد .
در زمان امام جواد(ع) نیز این گونه افراد با سوء استفاده از کمى سن امام، به خیال خود فکر مىکردند مىتوانند بر امور امام مسلط شوند و هر طور که خواستند، عمل کنند. امام این خطر را احساس و بى هیچ اغماضى آنان را طرد کرد. ابوالعمر، جعفر بن واقد و هاشم بن ابىهاشم در شمار این افراد جاى داشتند. امام درباره آنان فرمود: خداوند آنان را لعنت کند زیرا به اسم ما از مردم اخاذى مىکنند و ما را وسیله دنیاى خود قرار دادها ند.
امام را همه مسلمانان، عالمی بزرگ می دانستند. ایشان انسانی بردبار، نیکو سخن، عابد و بسیار باهوش بود. حدیثهای بسیاری از آن امام، در کتابهای حدیث، از جمله عیون اخبار الرضا، تحف العقول، مناقب و بحارالانوار نقل شده است.
حضرت جواد مانند جده اش فاطمه زهرا(س) زندگی کوتاه و عمری سراسر رنج داشت . امام نهم در آخر ماه ذیقعده سال ۲۲۰ هجری به سرای باقی شتافت . مزار مطهر وی در کاظمین است .
چهل حدیث از احادیث گهربار امام جواد ائمه (ع)
۱. ثَلاثٌ یَبْلُغَنَّ بِالْعَبْدِ رِضْوانَ اللّهِ: کَثْرَهُ الاِْسْتِغْفارِ وَ خَفْضُ الْجانِبِ وَ کَثْرَهُ الصَّدَقَهِ
سه چیز بنده را به مقام رضوان الهى مىرساند: استغفار زیاد، فروتنى با مردم و زیاد صدقه دادن.
کشف الغمه، ج۲، ص۳۴۹
۲. اِنَّ لِلّهِ عِباداً یَخُصُّهُمْ بِالنِّعَمِ وَ یُقِرُّها فیهِمْ ما بَذَلُوها فَإِذا مَنَعُوها نَزَعَها عَنْهُمْ وَ حَوَّلَها اِلى غَیْرِهِمْ
خداوند بندگانى دارد که نعمتهایش را به آنان اختصاص داده است و مقرر کرده از آن بذل و بخشش کنند و اگر خوددارى کنند، از آنان مىگیرد و به دیگران منتقل مىکند.
کشف الغمه، ج۲، ص۳۶۴
۳. مُلاقاهُ الإخوانِ نُشْرَهٌ وتَلقیحُ العَقلِ، وإن کانَ نَزْرا قَلیلاً
ملاقات با برادران (دینى)، هرچند کوتاه، موجب شکفتن و بارورى عقل مىشود.
امالى شیخ مفید، ص ۳۲۸، ح ۱۳
۴. مَوتُ الإنسانِ بِالذُّنوبِ أکثَر مِن مَوتهِ بِالأجَلِ ، وَ حَیاتُه بِالبِر أکثَرُ مِن حَیاتِه بِالعُمر
مرگ آدمی به سبب گناهان، بیشتر است از مرگش به واسطه اجل، و زندگی و ادامه حیاتش به سبب نیکوکاری، از حیاتش به واسطه عمر طبیعی بیشتر است.
مسند الامام الجواد، ص۲۸۴
۵. اِیّاکَ و مُصاحِبهَ الشَّرِیر، فاِنَّهُ کالسَّیفِ المَسلُولِ یَحسن مَنظَره و یَقبَح اَثَره
از همراهی و رفاقت با آدم شرور بپرهیز، زیرا که او مانند شمشیر برهنه، ظاهرش نیکو و اثرش زشت است.
مسندالامام الجواد،ص۲۴۳
۶. الثِّقَهُ بِاللَّهِ ثَمَنٌ لِکُلِّ غالٍ و سُلَّمٌ إلى کُلِّ عالٍ
اعتماد به خدا، بهاى هر چیز گران بها است؛ و نردبانى به سوى هر بلندایى.
بحار الأنوار، ج ۷۵، ص ۳۶۴
۷. اِعلَم أنَّک لَن تَخلُوَ مِن عَینِ اللهِ، فَانظُر کیفَ تَکونُ.
بدان که از دید خداوند پنهان نیستی، پس بنگر که چگونه هستی!
تحف العقول، ص ۴۵۵
۸. ثَلاثٌ مَن کُنَّ فِیه لَم یَندُم: تَرکُ العَجله، و المَشوَره، و التَوَکُلُ عَلی الله عِندَ العَزم
سه چیـــز است که هــر کس آن را مــراعــات کند، پشیــمان نگـــردد: اجتناب از عجله، مشورت کردن و توکل بر خدا در هنگام تصمیم گیری.
مسند الامام الجواد، ص ۲۴۷
۹. عِزُّالْمُؤْمِنِ غِناه عَنِ النّاسِ
عزّت و شخصیّت مؤ من در بى نیازى و طمع نداشتن به مال و زندگى دیگران است.
مستدرک الوسائل، ج ۷، ص ۲۳۰، ح ۸۱۱۴
۱۰. مَنْ أصْغى إلى ناطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ، فَإنْ کانَ النّاطِقُ عَنِ اللّهِ فَقَدْ عَبَدَاللّهَ، وَإنْ کانَ النّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسانِ إبلیس فَقَدْ عَبَدَ إبلیسَ
هرکس به سخنان کسی علاقمند و متمایل باشد، بنده اوست، پس چنان چه سخنور براى خدا و از احکام و معارف خدا سخن بگوید، بنده خداست، و اگر از زبان شیطان و هوى و هوس و مادیات سخن بگوید، بنده شیطان خواهد بود.
مستدرک الوسائل، ج ۱۷، ص ۳۰۸، ح ۵
۱۱. مَنْ خَطَبَ إلَیْکُمْ فَرَضیتُمْ دینَهُ وَ أمانَتَهُ فَزَوِّجُوهُ، إلاّ تَفْعَلُوهُ تَکْنُ فِتْنَهٌ فِى الاْرْضِ وَ فَسادٌ کَبیرْ
هر که به خواستگارى دختر شما آمد و به تقوا و تدیّن و امانتدارى او مطمئن بودید با او موافقت کنید و گرنه شما سبب فتنه و فساد بزرگى در روى زمین خواهید شد.
تهذیب الاحکام، ج ۷، ص ۳۹۶، ح ۹
۱۲. لَوْسَکَتَ الْجاهِلُ مَااخْتَلَفَ النّاسُ
چنان چه افراد جاهل ساکت باشند مردم دچار اختلافات و تشنّجات نمى شوند.
کشف الغمّه، ج ۲، ص ۳۴۹
۱۳. لَنْ یَسْتَکْمِلَ الْعَبْدُ حَقیقَهَالاْیمانِ حَتّى یُؤْثِرَ دینَهُ عَلى شَهْوَتِهِ، وَلَنْ یُهْلِکَ حَتّى یُؤْثِرَ شَهْوَتَهُ عَلى دینِهِ
بنده حقیقت ایمان را درنمى یابد مگر آن که دین و احکام الهى را در همه جهات بر تمایلات و هواهاى نفسانى خود مقدّم دارد و کسى هلاک و بدبخت نمى گردد مگر آن که هواها و خواسته هاى نفسانى خود را بر احکام إلهى مقدّم نماید.
بحارالا نوار، ج ۷۵، ص ۸۰، ح ۶۳
۱۴. مَنِ اسْتَغْنى بِاللّهِ إفْتَقَرَالنّاسُ إلَیْهِ، وَمَنِ اتَّقَى اللّهَ أَحَبَّهُ النّاسُ وَ إنْ کَرِهُوا
هر که خود را به وسیله خداوند بى نیاز بداند مردم محتاج او خواهند شد و هرکه تقواى الهى پیشه کند، خواه ناخواه، مورد محبّت مردم قرار مى گیرد گرچه مردم خودشان اهل تقوا نباشند.
بحارالا نوار، ج ۷۵، ص ۷۹، ح ۶۲
۱۵. عَلَیْکُمْ بِطَلَبِ الْعِلْمِ، فَإنَّ طَلَبَهُ فَریضَهٌ وَالْبَحْثَ عَنْهُ نافِلَهٌ، وَ هُوَ صِلَهُ بَیْنَ الاْخْوانِ، وَ دَلیلٌ عَلَى الْمُرُوَّهِ، وَ تُحْفَهٌ فِى الْمَجالِسِ، وَ صاحِبٌ فِى السَّفَرِ، وَ أُنْسٌ فِى الْغُرْبَهِ
بر شما باد به تحصیل علم و معرفت، که فراگیرى آن واجب، و بحث پیرامون آن مستحبّ و پرفائده است. علم وسیله کمک به دوستان و برادران، و نشانه مروّت و جوانمردى است، هدیه و سرگرمى در مجالس، و همدم و رفیق انسان در مسافرت؛ و انیس و مونس انسان در تنهائى مى باشد.
حلیه الا برار، ج ۴، ص ۵۹۹، س ۱۱
۱۶. الاْدَبُ عِنْدَالنّاسِ النُّطْقُ بِالْمُسْتَحْسَناتِ لاغَیْرُ، وَ هذا لایُعْتَدُّ بِهِ مالَمْ یُوصَلْ بِها إلى رِضَااللّهِ سُبْحانَهُ، وَالْجَنَّهِ، وَالاْدَبُ هُوَ اءدَبُ الشَّریعَهِ، فَتَاءدَّبُوا بِها تَکُونُوا اءُدَباءَ حَقّا
معنا و مفهوم ادب از نظر مردم، تنها، خوب سخن گفتن است که رکیک و سبک نباشد، ولیکن این نظریّه قابل توجّه نیست تا مادامى که انسان را به خداوند متعال و بهشت نزدیک نگرداند.بنابر این ادب یعنى رعایت احکام و مسائل دین؛ پس با عمل کردن به دستورات الهى و ائمّه اطهار (ع)، ادب خود را آشکار سازید.
ارشاد القلوب دیلمى، ص ۱۶۰، س ۱۹
۱۷. تَوَسَّدِ الصَّبْرَ، وَاعْتَنِقِ الْفَقْرَ، وَارْفَضِ الشَّهَواتِ، وَ خالِفِ الْهَوى ، وَ اعْلَمْ أنَّکَ لَنْ تَخْلُو مِنْ عَیْنِ اللّهِ، فَانْظُرْ کَیْفَ تَکُونُ
در زندگى، صبر را تکیه گاه خود، فقر و تنگ دستى را همنشین خود قرار بده و با هواهاى نفسانى مخالفت کن و بدان که هیچگاه از دیدگاه خداوند پنهان و مخفى نخواهى ماند، پس بنگر که چگونه ای.
بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۳۵۸، ح ۱
۱۸. ثَلاثُ خِصالٍ تَجْتَلِبُ بِهِنَّ الْمَحَبَّهُ: الاْنْصافُ فِى الْمُعاشَرَهِ، وَ الْمُواساهُ فِى الشِّدِّهِ، وَ الاْنْطِواعُ وَ الرُّجُوعُ إلى قَلْبٍ سَلیمٍ
سه خصلت جلب محبّت مى کند: انصاف در معاشرت با مردم، همدردى در مشکلات آن ها، همراه و همدم شدن با معنویات.
کشف الغمّه، ج ۲، ص ۳۴۹، س ۱۳
۱۹. مَنْ زارَ قَبْرَ أخیهِ الْمُؤْمِنِ فَجَلَسَ عِنْدَ قَبْرِهِ وَاسْتَقْبَلَ الْقِبْلَهَ وَ وَضَعَ یَدَهُ عَلَى الْقَبْرِ وَقَرَءَ: «اِنّااءنْزَلْناهُ فى لَیْلَهِالْقَدْر» سَبْعَ مَرّاتٍ، أَمِنَ مِنَ الْفَزَعَ الاْکْبَرِ.
هرکس بر بالین قبر مؤ منى حضور یابد و رو به قبله بنشیند و دست خود را روى قبر بگذارد و هفت مرتبه سوره مبارکه «إنّا انزلناه» را بخواند از شداید و سختیهاى صحراى محشر در امان قرار مى گیرد.
اختیار معرفه الرّجال، ص ۵۶۴، ح ۱۰۶۶
۲۰. تَأخِیر التّوبهِ اِغتِرار
تاخیر و پس انداختن توبه فریب خوردن است.
تحف العقول، ص ۴۸۰
۲۱. طُول التَسوِیفِ حیره
به تأخیر انداختن انجام کارها، همواره موجب سرگردانی است.
تحف العقول، ص ۴۸۰
۲۲. لا یَنقَطِعُ المَزیدُ مِن الله حَتّی یَنقَطِع الشُّکرُ مِن العِباد
افزونی نعمت از طرف خدا بریده نمی شود ، مگر شکرگزاری از سوی بندگان بریده شود.
تحف العقول، ص ۴۸۰
۲۳. إِظهارُ الشَّیء قَبلَ أَن یَستَحکم مَفسَده لَه
اظهار چیزی پیش از آنکه پایدار شود مایه تباهی آن است.
تحف العقول، ص ۴۸۰
۲۴. المُؤمِن یَحتاجُ اِلی تَوفیق مِن الله ، و واعِظٌ مِن نَفسِه ، و قَبولٌ مِمَّن یَنصَحه
مؤمن نیاز دارد به توفیقی از طرف خدا، و به پندگویی از طرف خودش، و به پذیرش از کسی که او را نصیحت کند.
تحف العقول، ص ۴۸۰
۲۵. العُلماء غُرباء لِکِثرَه الجُهّال
عالمان، به سبب زیادی جاهلان، غریب اند.
مسند الامام الجواد، ص ۲۴۷
۲۶. إِنَّ القائِم مِنّا هُو المَهدِی الَّذِی یَجِبُ أّن یَنتَظر فِی غیبته و یُطاعُ فی ظُهُورِه ، و هُو الثّالِث مِن وَلدی
قائم ما همان مهدی است که درغیبتش باید منتظرش شوند، و در ظهورش اطاعتش کنند. او سومی از پسران من است.
مسند الامام الجواد، ص ۱۳۱
۲۷. کَیفَ یَضِیع مِن الله کافِله ، و کیف یِنجُو مِن الله طالِبه، و مَن انقَطَعَ اِلی غَیرِ الله ِوکَّلَهُ اللهُ إلیه
چگونه ضایع می شود کسی که خدا عهده دار و سرپرست اوست، چگونه فرار می کند کسی که خدا جوینده اوست، و کسی که توجهش به غیر خدا جلب گردد، خداوند او را به همان شخص واگذار نماید.
مسند الامام الجواد، ص ۲۴۳
۲۸. مَن هَجر المُداراهَ قارَبَهُ المَکرُوه
کسی که سازش و مدارا با مردم را رها کند، ناراحتی به او روی می آورد.
مسند الامام الجواد، ص ۲۴۳
۲۹. مَن عَمِلَ عَلی غیر عِلمٍ ما یُفسِد أَکثَرُ مِمّا یصلح
کسی که بدون علم و دانش کار کند ، خراب کاری اش بیش از اصلاحش خواهد بود.
مسند الامام الجواد، ص ۲۴۴
۳۰. لا تَکُن وَلیَّ لله فِی العَلانِیهِ، عَدُوّاً لَه فِی السِّر
در ظاهر دوست خدا و در باطن دشمن او مباش.
مسند الامام الجواد، ص ۲۴۵
۳۱. أَربَع خِصالٍ تعین المَرءِ عَلی العَمَلِ: الصِّحَّه و الغِنی و العِلم و التَوفِیق
چهار چیز یاری دهنده انسان در کار است: سلامت، بی نیازی ، دانش و توفیق.
مسند الامام الجواد، ص ۲۴۶
۳۲. العالِمُ بِالظُّلمِ و المُعِینُ عَلیهِ و الرّاضِی بِه شُرَکاء
کسی که آگاه به ظلم است و کسی که کمک کننده بر ظلم است و کسی که راضی به ظلم است، هرسه شریکند.
مسند الامام الجواد، ص ۲۴۷
۳۳. لا یَضُرُّکَ سَخَطُ مَنْ رِضاهُ الْجَوْرُ
کسى که طالب رضایت خداوند متعال باشد، دشمنى ستمگران، او را زیان و ضرر نمى رساند.
بحارالأنوار، ج ۷۵، ص۳۸۰، ح ۴۲
۳۴. مَنْ لَمْ یَعْرِفِ الْمَوارِدَ أعْیَتْهُ الْمَصادِرُ
هرکس موقعیّت شناس نباشد جریانات، او را مى رباید و هلاک خواهد شد.
أعلام الدّین، ص ۳۰۹
۳۵. مَنْ عَتَبَ مِنْ غَیْرِارْتِیابٍ أعْتَبَ مِنْ غَیْرِاسْتِعْتابٍ
سرزنش کردن دیگران، بدون علّت و دلیل، سبب ناراحتى و خشم خواهد گشت، در حالى که رضایت آنان را نیز کسب نخواهد کرد.
أعیان الشّیعه، ج ۲، ص ۳۶، س ۱۴
۳۶. مَنِ اسْتَحْسَنَ قَبیحا کانَ شَریکا فیهِ
هر که کار زشتى را تحسین و تأیید کند، در عقاب آن شریک مى باشد.
کشف الغمّه، ج ۲، ص ۳۴۹
۳۷. مَنِ انْقادَ إلَى الطُّمَأنینَهِ قَبْلَ الْخِیَرَهِ فَقَدْ عَرَضَ نَفْسَهُ لِلْهَلَکَهِ وَالْعاقِبَهِ الْمُغْضِبَهِ
هرکس بدون تفّکر و اطمینان نسبت به جوانب (هر کارى، خبری، حرکتى و…) مطیع و پذیراى آن شود، خود را در معرض سقوط قرار داده؛ و نتیجه اى جز خشم و عصبانیّت نخواهد داشت.
بحارالا نوار، ۶۸، ص۳۴۰، ح ۱۳
۳۸. حُسْنُ الأدَبِ زینَهُالْعَقْلِ، وَبَسْطُ الْوَجْهِ زینَهُالْحِلْمِ
ادب و اخلاق نیک زینت بخش عقل مى باشد، و خوش روئى با افراد، زینت بخش حلم و بردبارى است.
کشف الغمّه، ج ۲، ص ۳۴۷
۳۹. الأمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْىُ عَنِ الْمُنْکَرِ خَلْقانِ مِنْ خَلْقِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، فَمْن نَصَرَهُما أعَزَّهُ اللّهُ، وَمَنْ خَذَلَهُما خَذَلَهُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ
امر به معروف و نهى از منکر دو مخلوق الهى است، هر که آن ها را یارى و اجراء کند مورد نصرت و رحمت خدا قرار مى گیرد و هر که آن ها را ترک و رها گرداند مورد خذلان و عِقاب قرار مى گیرد.
خصال صدوق، ص ۴۲، ح ۳۲
۴۰. مَنْ أَتَمَّ رُکُوعَهُ لَمْ تُدْخِلْهُ وَحْشَهُ الْقَبْرِ
هرکس رکوع نمازش را به طور کامل و صحیح انجام دهد، وحشت قبر بر او وارد نخواهد شد.
کافى، ج ۳، ص ۳۲۱، ح۷
انتهای پیام /