جریان رد الشمس برای حضرت علی صحت دارد؟ آیا اهل سنت هم این قضیه را قبول دارند؟ آیا خود حضرت این کار را انجام داد یا پیامبر؟
کی از معجزه هایی که برای امام علی ( علیه السّلام ) در دوران جوانی اتفاق افتاده است جریان رد الشمس ـ یعنی بازگشت خورشید پس از غروب ـ می باشد که البتّه این جریان خارق العاده هم در دوران زندگی پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله ) و هم در دوران خلافت امام علی ( علیه السّلام ) رخ داد. پیش از آن که به توضیح این ماجرا بپردازیم چند نکته را تذکر می دهیم.
الف: درباره این جریان علاوه بر آن که بیشتر دانشمندان شیعه آن را در کتاب های خویش آورده و تأیید کرده اند(محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۴، ص۵۶۲؛ صدوق، الفقیه، ج۱، ص۲۰۳، ح۶۰۸؛ طبرسی، الاحتجاج، ج۱، ص۲۶۶؛ سید مرتضی، رسائل المرتضی، ص۷۸ـ۸۳؛ سید رضی، خصائص الائمه، ص۵۶؛ فتال نیشابوری، روضه الواعظین، ص۱۲۹؛ امینی، الغدیر، ج ۳، ص۱۲۸ـ۱۴۰؛) بسیاری از کتب معتبر اهل سنت نیز آن را به طرق خویش روایت نموده و مورد قبول قرار داده اند(ابن شهر آشوب، المناقب، ج ۲، ص ۱۴۳؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج ۶، ص ۸۶ و ۹۱؛ الطبرانی، المعجم الکبیر، ج ۲۴، ص ۱۴۵، ح ۳۸۲؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۴۲، ص ۳۱۴؛ المناوی، فیض القدیر فی شرح جامع الصغیر، ج ۵، ص۵۶۲) حتی برخی از دانشمندان اهل سنت درباره تأیید این جریان و رد اشکال هایی که به سند یا متن روایت شده کتابی مستقل تألیف کرده اند.( برای مطالعه بیشتر و رجوع به نام این کتب مراجعه کنید به: الغدیر، علامه امینی، ج۳، ص۱۲۷ـ۱۲۸)
ب: امام علی ـ علیه السّلام ـ حداقل دوبار این اعجاز را به عنوان یکی از فضیلت ها و افتخارات خویش به مخالفان گوش زد نموده و آنان نیز آن را تأیید نمودند یکی در احتجاج با ابوبکر پس از جریان سقیفه(صدوق، الخصال، ص۵۵۰) و دیگری در روز شورا خطاب به اصحاب شورا(طوسی، الامالی، ص۵۴۸؛ طبرسی، الاحتجاج، ص ۲۰۷) .
ج: جریان ردالشمس به عنوان یکی از موضوع های مسلم تاریخی در شعر بسیاری از شعرای قرن اول و دوم آمده است(محمودی، کشف الرمس عن حدیث ردالشمس، ص۲۳۱) از جمله سید حمیری اشعار معروف و جالبی در این زمینه دارد(شیخ مفید، الارشاد، ج ۱، ص ۳۴۷) .
امّا شرح و توضیح این جریان: همانطور که اشاره کردیم این معجزه دوبار اتفاق افتاده است در این قسمت هر دو واقعه را بطور خلاصه از کتاب ارشاد شیخ مفید نقل می کنیم.( همان، ص۳۴۵ـ۳۴۷)
۱٫ ردشمس در وهله اول به طوری که اسماء، ام سلمه، جابر انصاری، ابوسعیدی خدری و گروهی دیگر روایت کرده اند چنین است که پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله ) در منزل خود بود و علی ( علیه السّلام ) هم حضور داشت هماندم جبرئیل آمده وحی الهی آورد، رسول خدا سر مبارک خود را روی پای علی ( علیه السّلام ) گذارد و سر برنداشت تا هنگامی که آفتاب غروب نمود علی ( علیه السّلام ) که نماز عصر را بجا نیاورده بود ناچار شد نمازش را در حالت نشسته و رکوع و سجود را با اشاره به جای آورد. پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله ) پس از آن که به خود آمد به علی ( علیه السّلام ) فرمود نماز عصرت قضا شد، عرض کرد نمی توانستم نماز را به حالت عادی بخوانم به خاطر حالت وحی که بر شما عارض شده بود و بر من تکیه داده بودید. در این هنگام خود پیامبر و یا علی (علیه السّلام ) به فرمان پیامبر از خدای متعال می خواهد که خورشید را برای علی ( علیه السّلام ) که برای احترام به پیامبر نمازش را به حالت عادی نخوانده برگرداند و چنین می شود.
درباره مکانی که جریان اول رخ داد اگرچه در روایت شیخ مفید چنان که گذشت منزل پیامبر گفته شده امّا برخی دیگر آن را «ضهیاء» یا «صهباء»( مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۱، ص ۱۶۷) و برخی آن را در «کراع الغمیم»( مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۱، ص ۱۷۴) و برخی دیگر آن را مسجد فضیخ ـ در حوالی مدینه ـ دانسته اند.( کلینی، الکافی، ج ۴، ص ۵۶۱)
۲٫ مرتبه دوم که پس از پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) برای ایشان اتفاق افتاد هنگامی بود که امام ( علیه السّلام ) و یاران او قصد عبور از رودخانه فرات در منطقه بابل را داشتند و هنگامی که سپاهیان مشغول عبور دادن مرکب ها و توشه ها از رودخانه بودند از نماز عصر غافل شدند امّا امام و برخی از یاران نماز را به جای آوردند. در این هنگام خورشید غروب نمود در حالی که عدّه زیادی نماز عصر را نخوانده بودند آنان در این باره با امام ( علیه السّلام ) به گفتگو پرداختند. وقتی امام یاران خویش را این گونه نگران دید از خدای متعال درخواست نمود تا خورشید را برگرداند که سپاهیان نماز عصر را به جای آورند و چنین شد… .( شیخ مفید، الارشاد، ج ۱، ص ۳۴۶) .
منبع : بوتیا