وقتی دختر بچه های کوچک به خاطر جذابیت های ظاهری زنان بد حجاب آنها را زیبا می بینند و از آن ها خوش شان می آید، چگونه می توانیم از گرایش به سمت آن ها جلوگیری کنیم؟ چرا که با پدیده الگو گیری و مثل آن ها شدن و زیبا شدن مواجه می شویم.
حجت الاسلام و المسلمین سید علیرضا تراشیون، کارشناس مباحث تربیتی در حوزه کودک و نوجوان، در سال ۱۳۵۰ در تهران به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا اخذ مدرک دیپلم فنی در رشته ماشین ابزار صنعتی در تهران گذراند و تحت تأثیر دو استاد خود به حوزه نبی اکرم (ص) رفت از محضر آیت الله نجفی کسب علم کرد. وی بعد از گذراندن پایه ۸ حوزه، به قم مهاجرت کرد و تاکنون از محضر اساتید حوزه علمیه قم بهره گرفته و میگیرد.
حجت الاسلام و المسلمین سید علیرضا تراشیون، در ابتدای طلبگی در قم، به تدریس درس حرفه و فن نیز اشتغال داشته که در این مسیر از تجربیات خوبی بهرمند شده است. این کارشناس مباحث معارفی در زمینه های دیگر نیز فعالیت داشته است که میتوان به عضویت در مشاورین مرکز مشاوره حوزه علمیه قم، مدیر کل فرق و مذاهب حوزه علمیه قم و تدریس در حوزه و دانشگاه اشاره کرد. حجت الاسلام و المسلمین تراشیون مقالات متعددی را در حوزه مباحث تربیتی، حجاب، ازدواج قرآنی و … ارائه کرده است.
متأسفانه مساله کودک و آلودگی های بصری مبتلابه جامعه هست. مشکل اصلی این است که همیشه صحبت از تربیت دینی می شود، ولی نهایتا راهکار مناسب و عملی در این میان مغفول می ماند. برای همین ما در اینجا با بیان مقدمه ای ملاک صحیح برخورد با کودک در چنین مواردی را در صحبت با کارشناس محترم خدمت تان ارائه می دهیم.
ایشان در خلال کلامشان در این باره می گویند:
ببینید، شیطان کارش دقیقا همین است که زشت ها را زیبا نشان دهد، قرآن هم از جمله کارهای شیطان را زینت دادن پلیدی ها معرفی می کند تا بتواند انسان را به سمت این موارد که عموما گناها سوق دهد، وگرنه اگر زشت و نازیبا باشد ناخودآگاه و در حالت طبیعی دافعه را ایجاد می کند.
بزرگتر ها در این موارد بالاخره خودشان تاحدودی بد وخوب را تشخیص می دهند. عموم افرادی که در دوران بلوغ به بعد با این مشکلات و عنادها با احکام دینی مثل حجاب مواجه می شوند ریشه اش به همین دوران کودکی، دیده ها و شنیده ها و آن چیزهایی که برایشان باور، عادت و بدیهی شده است بر می گردد.
بچه ها چون این درک و فهم و تحلیل را ندارند، کمتر متوجه اطراف هستند.
مثل خوراکی آلوده ای که در کنار خیابان به وسیله یک دست فروش در بسته بندی زیبا عرضه می شود و کودک شدیدا به خاطر لذت خوردن آن خوراکی به خرید آن اصرار دارد، در حالی که والدین نسبت به عوارض آن آگاهی دارند.
ما در چنین جاهایی باید از روش حواس پرتی و سرگرم کردن استفاده کنیم، چرا که بچه به علت محدود بودن اطلاعات از عمق این عوارض آگاه نیست و نفی دائمی مادر وپدر در بد بودن هم اثر گذار نیست و لجاجت را به دنبال می آورد.
راه حل واقعی در برخورد باکودکی با این سوالات چیست ؟
۱- عدم حضور در مکان هایی با آلودگی بصری
بچه ها را نباید داخل محیط آلوده برد. مثل اینکه بچه را به بازار کالای بنجل ببریم و بچه مدام در معرض دیدش این جور کالاها باشد. به مرور این خواست بچه برای خرید این کالا و از طرفی نهی مادر خسته کننده می شود و گاها باعث کوتاه اومدن مادر و پدر می شود و عواقب بعدی را به دنبال می آورد.
۲- روش حواس پرتی
به هر حال دربعضی مواقع ناچار به حضور در چنین مکان هایی هستیم که آلودگی های بصری درآنجا زیاد است. خوب در این مواقع باید حداقل کودک را کمتر در معرض چنین محیط هایی قرار بدهیم. مثلا در راه مهد یا مدرسه یا خرید بهتر است به جای این که مادر حواسش معطوف به دیگری و یا مغازه های اطراف باشد، با استفاده از همین روش حواس پرتی ذهن بچه را معطوف به امور پسندیده و زیبا کنیم و کودک را به حرف آوریم، تا شخصیت بچه با خصوصیات مطلوب ما شکل بگیرد نه با برداشت و اکتساب از محیط بیرونی.
پس به هیچ عنوان نباید ذهن و چشم کودک را در چنین محیط های آلوده ای به حال خود رها کرد؛ امری که زیاد به چشم می خورد.
قطعا تربیت نیاز به رسیدگی و چرخیدن در اطراف بچه دارد نه در رها کردن چشم و ذهنش در هرکجا، آن وقت که همه چیز در ذهن و شخصیتش شکل گرفت، بعدها بخواهیم او را منع کنیم در حالی که چشم و گوش او به این موارد عادت کرده است. اینجا تغییر منش و رفتار و گرایش کودک امری سخت می شود.
البته به هر حال پیش می آید که کودک به این گرایش ها دقت کرده و یا سوالهایی را مطرح می کند، اینجا راه حل چیست ؟
بهترین کار دادن جواب های اغنایی و کاملا موجه و کوتاه است. مثلا در چنین موردی که پرسید مادر این خانم زیباست، تو چرا این جوری نمیای خیابان، و یا دوست دارم اینجوری باشم؛ مادر سریع باید ذهنیت برای کودک درست کند. مثلا دخترم این جور به خیابان آمدن درست نیست ولی تو خونه اگه باشه کارخوبیست آنوقت در عمل مادر باید در خانه زیبا بپوشد و آرایش کند اینجاست که بچه جایگاه ها را متوجه شده چون در عملکرد مادر را هم می بیند.
بعد دوباره ذهن کودک را به سمتی که خودمان می خواهیم هدایت کنیم ، صحبت از دوست یا بازی خاص در اینجا مطرح می شود.
برخی می گویند در این حالت کودک اجتماعی نمی شود و یا تا کی می توانیم بیرون نبریم بالاخره که باید با این مسائل مواجه شود؟
ببینید بچه ها سه دوره را طی می کنند :
اولین دوره تقلیدگری است که تا ۷،۸ سالگی بجه هاست چرا که می بینند، هوس می کنند؛ و دوست دارند ادای دیگران را تقلید کنند. ما معتقدیم در این دوره کودک را باید در معرض زیبایی ها مطلوب و خوب قرار داد تا آن ها را تقلید کند.
دومین دوره به کارگیری احساس و عواطف است که بچه ها را باید با نوازش قربان صدقه رفتن و داستان گفتن حفظ کرد تا به دور و بر پلیدی ها نروند.
سومین دوره که از نوجوانی شروع میشود دوره تحلیل گری است. دقیقا مثل خود مادر که به دلیل تربیت صحیح به این تحلیل رسیده که این زنان اشتباه می کنند، خودشان گناه می کنند، تا حد زیادی دیگران را به گناه می اندازند و زندگی اجتماعی و خانودگی افراد را بهم می ریزند، پس مثل او نمی شود.
بنابراین بچه را از این سن به بعد آگاه می کنیم آن هم با استدلال، و مشکلات این پوشش ها در بیرون از خانه را برای شان تحلیل می کنیم.
این ها روش هایی است که باید در هر مرحله ای مورد توجه قرار بگیرد. این معنی واقعی تربیت دینی حداقل در جامعه ای مثل جامعه ماست. هرکوتاهی در این دوره ها سبب تناقضات دوران بزرگ سالی و جوانی می شود.
کاری از گروه خانواده باحجاب
منبع : بوتیا