شهید مطهری: کسی که زیبایی اندیشه دارد زیبایی ظاهر خود را به نمایش نمی گذارد.حجاب لباس بندگی «هدیه الهى»است ،چنانکه میدانیم در میان حیوانات هیچگونه حریمی میان جنس نر و جنس ماده وجود ندارد ، آنها آزادانه با یکدیگر معاشرت میکنند . قاعده اولی طبیعی این است که افراد انسان نیز چنین باشند . چه موجبی سبب شده که میان جنس زن و مرد حریم و حائلی به صورت پوشیدگی زن یا به صورت دیگر به وجود آید ؟زیباترین دلیل برای حجاب این است که خدا حجاب را لباس بندگی خود نامیده است .
به گزارش “ صبح رابر” ۲۱تیر ماه مصادف با سالروز واقعه مسجد گوهر شاد که به نماد مبارزه مردمی با کلیه استعماری به کشف حجاب تبدیل شد .
اسلام لباس و پوشش را به عنوان موهبتی الهی برمی شمارد. استاد شهید علامه مرتضی مطهری در کتاب فلسفه حجاب ضمن تشریح فلسفه این امر واجب الهی می نویسد:وظیفه پوشش که اسلام برای زنان مقرر کرده است، به این معنی نیست که آنها از خانه بیرون نروند، زندانی کردن و حبس زن در اسلام، مطرح نیست، بلکه بدین معناست که زن در معاشرت خود با مردان بیگانه، موی سر و اندام خود را بپوشاند و به جلوهگری و خودنمایی نپردازد.»
دین اسلام با در نظر گرفتن چهارچوبی متعادل و با آزادی زنان در تمامی عرصه هایزندگی امر حجاب را واجب شمرده و با توجه به فلسفه واقعی آن بدون ایجاد هیچ گونه محدودیتی زن را از قرار گرفتن در معرض خطرات ظاهری و باطنی محفوظ می دارد.
حجاب در لغت به معنای مانع، پرده و پوشش آمده است. استعمال این کلمه بیشتر به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش میدهد که پرده، وسیلهی پوشش است، ولی هر پوششی حجاب نیست؛ بلکه آن پوششی حجاب نامیده میشود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد.
مسئله حجاب زن مسلمان به عنوان یک پوششمتعارف به عرف جامعه اسلامی در طولتاریخمسلمانان، همواره یک مسئله فقهی بوده است کهزنان مسلمان بدون توجه به قانونحاکمیت،پوشش خود را حفظ میکردند، اما استعمارباقیمانده از امپراطوری عثمانی درکشورهایاسلامی ایران و ترکیه، با استبداد خشن از زنانمسلمان کشف حجاب کرد و این هجومفرهنگیاستعمار ثابت نمود که تمام دیانت در فقه امامیههمان سیاست و تدبیر در زندگی شخص واجتماعی است..
مدبّر آفرینش که خواهان تداوم نسل بشر است، خود، به قلم تدبیر و تکوین، جاذبههای عقلی، اجتماعی، فطری و زیستی – جنسی را در آدمیان و حتّی حیوانات و گیاهان به ودیعت نهاده تا در پرتو جذب و انجذاب درونی همیشگی شعله وجودشان را بر افروخته نگهدارند. خالق هستی برای بقای دیگر موجودات تنها همین جذب و انجذاب را کافی دانسته، ولی برای بقای نسل بشر مسؤولیت سپاری را نیز از نظر دور نداشته است؛ زیرا بشر چون جانوران و گیاهان نیست که نسل وی تنها با جاذبههای زیستی – جنسی و عشق ورزی آزاد پایدار ماند. نوزاد انسان پس از تولّد به تغذیه، نگهداری و پرورش درست نیازمند است و بدون مراقبتهای بهداشتی، زیستی و… فرصت حیات نمییابد. بر این اساس، معمار هستی که نهاد آدمی را آن گونه سرشت، برگنبد تشریع این گونه نوشت که ازدواج محبوبترین بنیادها برای بنا نهادن کانون تولّد و مهد پرورش و رشد نوع انسان است۱، تاهم جذب و انجذاب به محیط خانواده محدود گردد و هم نسلی سالم و متعادل پرورش یابد. چون جذب و انجذاب لجام گسیخته هرگز به بقای نسل تن نمیدهد و آن را مزاحم عشق ورزی خود میبیند؛ همانگونه که نسل ناسالم، پدر و مادری نمیشناسد تا آن نژاد را استمرار بخشد۲٫ به این منظور، انتظار میرود معمار نظام تکوین و تشریع در راه نیل به خواست خود، به تدبیر و تشریع لازم دست یازد و اسباب رسیدن به آن هدف را تشریع فرماید. «حجاب» در شمار این اسباب جای دارد. اینک در این نوشتار، با پرداختن به برخی آثار تربیتی و روان شناختی این دو پدیده، سودمندی و ضرر آفرینی هر یک را هویدا میسازیم تا هر کس خود آگاهانه تصمیم گیرد.
حجاب و رشد شخصیت
شخصیت؛ مجموعه افکار، عواطف، عادتها و اخلاقیات یک انسان است که به تمایز وی از دیگران میانجامد۳؛ به عبارت دیگر، مجموعه صفات و ویژگیهای جسمی، روانی و رفتاری که هر انسان را از انسانهای دیگر متمایز میسازد، شخصیت نام دارد۴٫ بر این اساس، هر کس شخصیتی دارد که خود را با آن معرفی میکند. و دیگران نیز او را به همان ویژگیها میشناسند. در، «روانشناسی کمال» انسان رشد یافته که انسان خواستارِ تحققِ خود (actualizing person – The Self) معرفی میگردد، این گونه توصیف شده است: انسانی که نیازهای سطوح پایین (نیازهای جسمانی، ایمنی، تعلق، محبت و احترام) را پشت سر نهاده، در صدد استفاده از تواناییها و قابلیتهای خود است و به دنبال به فعلیّت رساندن خویشتن و تحقق خویش است۵٫ اریک فروم انسان رشد یافته را انسان بارور (Productive person) معرفی میکند و در تعریف او میگوید: وی انسانی است که نیازهای روانیاش را از راههای بارور و زایا و خلاق ارضا میکند۶٫ به عقیده اریک فروم مؤثرترین عامل در رشد شخصیت انسان برآوردن معقول نیازهای روانی است که حیوانات پست این نوع نیازها را ندارند. انسان سالم نیازهای روانی – نه نیازهای جسمانی مانند گرسنگی، تشنگی، جنسی و…- خود را از راههای خلاّق ارضا میکند و اشخاص ناسالم از راههای نامعقول۷٫ اکنون باید دید فرصت رشد شخصیت با رعایت حجاب بیشتر فراهم میگردد یا با عدم رعایت آن؟ انسانی که پیوسته نگران زیبایی خود است و بیشتر در جهت معرفی پیکر خود میکوشد، بهتر میتواند قابلیتهای خود را بشناسد و به فعلیت برساند یا آن که سر در باغ اندیشه دارد؟ آیا توجّه به نیازهای جسمانی و سطحی به انسان امکان رشد میدهد یا توجّه به نیازهای عالی و مخصوص انسانها؟ آیا غرق شدن در خود نمایی و جلب توجّه دیگران مسیر منتهی به یافتن خویشتن است؟ انسانی که زندگیاش تحت فرمان و ارادهاش نیست، در حس هویّت یابی خود (of Identity A Sense) دچار شکست شده است۸ تا چه رسد به آن که هویّتش را به کمال رساند. زیرا سلیقه و خواست دیگران در زندگیاش تأثیر میگذارد و چنان زندگی میکند که دیگران میپسندند، نه آنگونه که خود میپسندد.
بیحجاب در اندیشه نمایش خود و زیبایی خویش است. این امر که عقده حقارت (inferority complex) انسان را مینمایاند، زمینه رشد و تعالی وی را نابود میسازد؛ در حالی که زن مانند مرد یک انسان است و باید از نظر انسانی رشد و تکامل یابد. کسی که با نمایش زیبایی خود و گزینش پوششی ویژه در اندیشه جلب نظر دیگران به سر میبرد، در حقیقت میخواهد با تکیه بر جذابیتهای ظاهری خویش و نه اصالتها و ارزشهای متعالی خود، جایی در جامعه بیابد. در واقع او از این طریق اعلام میدارد، آنچه برایش اصل است و اهمیّت دارد، «زن بودن» او است نه انسانیت و اندیشه و لیاقت و کارآییاش. چنین فردی قبل از همه اسیر خویش است و به مغازهداری شبیه است که پیوسته در اندیشه تزیین ظاهر و تغییر دکور خود به سر میبرد و فرصت پرداختن به آرزوهای بزرگتر را نمییابد۹٫
حجاب و حرمت خود (احساس ارزشمندی)
از نظر روانشناسی، قطعیترین عامل رشد انسان «میزان ارزشی» است که هر فرد برای خود قائل است۱۰؛ به عبارت بهتر، نافذترین عامل رشد روانی و شخصیتیِ انسان، سطح حرمت خود (esteem – Self) او است. درجه ارزیابی فرد از خود، حرمت خود خوانده میشود و در واقع باز خوردی از مورد قبول بودن و مورد قبول نبودن به شمار میآید. این قضاوت در قالب رفتارهای کلامی و غیر کلامی بروز میکند و گسترهای است که فرد خود را در آن پهنه توانا، مهم، موفق و با ارزش و یا ناموفق و بیارزش میداند۱۱٫
چنان که گذشت، «سطح حرمت خود» در سازش یافتگی هیجانی، اجتماعی و عاطفی تأثیر بسیار دارد و از عوامل تعیین کننده اساسی در شکلدهی الگوهای رفتاری و عاطفی است؛ به گونهای که تردید افراد در ارزشمندیشان به ناتوانی در رسیدن به زندگی عاطفی موزون میانجامد. این افراد همواره از آشکار شدن ناتوانیهاشان هراسناکند و صحنه را ترک میکنند. از طرفی خلاقیت با «سطح حرمت خود» رابطه کاملاً مستقیم دارد۱۲٫
به راستی آیا برهنه شدن و کشاندن رفتارهای جنسی به کوچه و خیابان به آدمی ارزش میدهد و انسان را از احساس ارزشمندی بهرهمند میسازد؟ البتّه شاید احساس رضایت آنی و زود گذر پدید آورد، ولی کمتر کسی است که بر خورداری از این حالت و رفتار را ارزش تلقی کند و شخص برخوردار از این روحیه را ارزشمند بداند. افزون بر این، تأمین هر خواستهای همیشه با احساس رضایت همراه نیست. در جامعهای که برهنگی تمام شریانهای آن را پر کرده و زن و مرد همواره در حال مقایسه داشتهها و نداشتههای خویشند، انسانها در تشویش مستمر و دلهره همیشگی فرو میروند؛ زیرا رقابت و مقایسه در میدانی رخ مینماید که ظرفیت رقابت ندارد و بدین سبب، آدمی به تنوع طلبی حریصانه کشیده میشود. بیتردید تا وقتی این اندیشه فضای ذهن آدمی را آکنده است، فرصتی برای بروز خلاقیت و ابتکار باقی نمیماند. ذهنِ مشغول به تصاحب دل دیگران و جلب نظر مردان و پسندیده شدن، هرگز اندیشه علمی را بر نمیتابد و نمیتواند یافتهای تازه عرضه کند. او در پی آن است که در وضعیت موجود پسندیده شود نه آن که وضعیت را تغییر دهد و با ابتکار و خلاقیت، طرحی نو در اندازد. از سوی دیگر، از آنجا که احساس بیارزش بودن تمام وجود این افراد را پر کرده است، در پی جبران این کمبود بر میآیند و چون آسانترین راه رسیدن به این احساس، مقبول دیگران واقع شدن است، از طریق سکس و عرضه پیکر خود در این مسیر گام بر میدارند تا به شکلی، احساس ارزشمندیِ از کف رفته خود رإ؛ ّّ جبران کنند. در حالی که شخص بر خوردار از حجاب هرگز چنین نیازی را احساس نمیکند. در نگاه او بهترین راه جبرانِ احساسِ ارزشمندی آن است که خود را از دسترس بیگانگان دور نگهدارد و مقام و موقعیت خود را پایین نیاورد۱۳٫ گویا از همین رو است که ویل دورانت میگوید: زنان دریافتند که دست و دل بازی مایه طعن و تحقیر است.
بنابراین، چنین افرادی هم ارزشمندی را از کف دادهاند و هم در جبران آن به بیراهه رفتهاند. راه رسیدن به احساس ارزشمندی پایدار، رفتن در پی کسب صفات ارزشمند و پایدار است.
انسان بر خوردار از حجاب، با دور نگهداشتن خود از دسترس دیگران، سطح ارزشمندی خود را ارتقا میبخشد تا آنجا که مرد، نیازمندانه به آستان وی روی میآورد. بیتردید اگر زنان این مفهوم را به طور کامل درک کنند، به پوشیده داشتن و مخفی ساختن پیکر خویش بیشتر گرایش نشان میدهند۱۴ و پی خواهند برد که راه احساس ارزشمندی در دسترس و مقبول بودن لحظه به لحظه نیست. راسل میگوید: از لحاظ هنری، مایه تأسف است که بتوان به آسانی به زنان دست یافت. ویل دورانت نیز میگوید: آنچه میجوییم و نیابیم عزیز و گرانبها میگردد۱۵٫
ویلیام جیمز به صراحت توصیه میکند: زنان عزّت و احترامشان به این است که به دنبال مردان نروند، خود را مبتذل نکنند و خود را از دسترس مردان، دور نگهدارند.
پس حجاب احساس ارزشمندی است؛ که موقعیتی بلند مرتبه برای زنان پدید میآورد و مردان را در محدودیت فرو میبرد. اگر چه در بیان به زنان گفته میشود که پوشیده بیرون آیید؛ ولی واقعیت آن است که به مرد گفته میشود، بهره برداری جنسی در همه جا ممنوع. چون راه چشم را که نافذترین کانال حسیِ مردان است، نمیتوان سد کرد.
حجاب و استحکام خانواده
خانواده با اهمیّتترین نهاد اجتماعی است. خانواده کانون عشق و امید و تحقق آرزوهای آدمی و مرکز تولّد و پرورش نسل بشر است؛ به گونهای که هیچ جامعهای نمیتواند بدون خانواده پایدار بماند. در معارف الاهی خانواده مهمترین جایگاه پرورش انسان است. قرآن کریم همسران را «لباس» یکدیگر میداند و بدین ترتیب نقش هر یک را معیّن میکند. زن و شوهر نزدیکترین افراد به یکدیگرند و چون لباس، یکدیگر را از آفات و آسیبهای عفت سوز و ایمان برانداز حفظ میکنند۱۶٫ افزون بر این، آنها مانند لباس، مایه وقار و آراستگی یکدیگرند. بیتردید این نقش در پرتو تفاوت زن و شوهر شکل میگیرد. چنانچه زن و شوهر از تعهدات خانوادگی رها باشند، نمیتوانند برای یکدیگر چون لباس به شمار آیند و عفت و وقار و شخصیت هم را پاس دارند. حجاب از لوازم سامان یافتن چنین بنیادی است و بیحجابی با آن تعارض آشکار دارد؛ زیرا بیبند و باری در پوشش، بیبند و باری در تحریک و احساس نیاز را در پی دارد و تأمین نیازهای شعلهور بنیاد خانواده را نشانه میرود۱۷٫
غریزه جنسی یکی از علل مهم ازدواج و به وجود آمدن خانواده است؛ امّا برای پایداریاش کافی نیست. بعد از ازدواج به تدریج با گذر زمان اهداف جدید شکل میگیرد؛ خواستههای زیستی و جنسی اندک اندک جای خود را به نیازهای روانی و امنیتی و عاطفی و شناختی میدهد و دیگر سرمایه عشق ورزی به تنهایی برای تأمین اهداف خانواده و خواستهها کافی نیست. نخستین شرط دستیابی بدین اهداف و تأمین خواستهای جدید، آن است که زن و شوهر از هویّت و خواستهای فردی دست شویند و به سوی پی ریزی هویتی جمعی گام بردارند. چنانچه هر کس فقط خواهش خویش را پی گیرد؛ زن در جهت تجمل و خودنمایی و مورد پسند واقع شدن در اجتماع و جلب توجّه مردان گام بردارد؛ در دغدغه مقبولیت خویش فرو رود و نقش مادری را به فراموشی سپارد؛ و از آن سوی مرد در اندیشه رسیدن به تمکینهای نوتر و پر رونقتر به سر برد و نقش پدری را فراموش کند، بنیان خانواده بر باد میرود. بیتردید کانون خانواده با اموری چون توجّه به لباس و بدن و روی و موی و انگشت نما شدن و مشخصتر معرفی کردن خود، پیوند تنگاتنگ دارد و پرداختن بدین امور و فراموش کردن اهداف خانواده و نیازهای برتر، پایههای خانواده را متزلزل میسازد.
حجاب و مسؤولیت پذیری
هر کس در برابر خود و دیگران مسؤول است. انجام موفقیتآمیز مسؤولیت به استعداد و برخورداری از توانمندیهای متناسب و ظرفیتهای روان شناختی و جسمی نیاز دارد. توفیق در پارهای از مسؤولیتها و حتّی سپردن برخی از مسؤولیتها به حجاب تکیه دارد و افرادی که بیحجابی پیشه میکنند، توان انجام آن را ندارند. این گروه ناگزیر باید به خویش پردازند و – چنان که امروزه مشاهده میکنیم – چارهای ندارند جز آن که انجام آن مسؤولیتها را به دیگران و حتّی مردان بسپارند۱۸٫ زنانی که در پی دلربایی و جلب نظر دیگرانند و جز عرضه پیکر خود به چیزی نمیاندیشند، هرگز نمیتوانند غمخوار همنوع خود باشند؛ در برابر خانواده و اجتماع احساس مسؤولیت کنند و به معنویت خود و اعضای خانواده و جامعه بیندیشند. این افراد، افزون بر آن که خود به دلیل ناتوانی یا شانه خالی کردن از انجام دادن مسؤولیتهای فردی باز میمانند، با روحیه و وضعیت بدنی خاص خویش محیط را آلوده و موقعیت را برای فعالیت مسؤولیت پذیرانه نامساعد میسازند. بر این اساس، بازدهی فعالیتهای خانوادگی و اجتماعی را کاهش میدهند و حتّی دقّت عمل را دچار اختلال میکنند؛ به عبارت دیگر، این افراد خود ناتوان میمانند و دیگران را نیز از انجام دادن تعهدات و مسئولیتهاشان باز میدارند. تحقیقات گسترده و به ویژه پژوهشهای میدانی، حاکی از افت تولید و کاهش سطح کیفیت در مراکز آلوده به افراد بیحجاب، بر درستی این سخن گواهی میدهد.
اسلام که عاطل و باطل ماندن نیروهای عظیم انسانی و غیر انسانی را نمیپسندد، برای رسیدن به موفقیت در انجام تعهدات و مسؤولیتهای فردی و اجتماعی، استعداد و شرایطی را لازم میداند که رعایت پوشش خاص یکی از آنها به شمار میآید. فرد بیحجاب با رعایت نکردن این شرط در واقع از قبول مسؤولیت خودداری ورزیده، در پی خواستههای خود میرود و حتّی دیگران را از انجام تعهدهای پذیرفته شده باز میدارد. بنابراین، حجاب هرگز به معنای محدود کردن حوزه مسؤولیت زن نیست. حجاب شرط موفقیت در انجام دادن مسؤولیتها و سپردن برخی مسؤولیتها است. انسان، با انتخاب بیحجابی از قبول مسؤولیتهای حساس و سنگین شانه خالی میکند؛ آزاد از هر تعهدی سر بار دیگران میشود و مسؤولیتها را به دیگران وا میگذارد.
پدیده حیا و عفت ویژگی ذاتی انسان بوده و در زن قوی تر از مرد می باشد. این ویژگی فطری مبنای پیشنهادهای چند گانه قرآن است که در آیات گوناگون مطرح شده است
ابعاد حجاب در قرآن
حجاب، به معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بُعد ایجابی و سلبی است.بُعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن؛بُعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است.
این دو بُعد باید در کنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود؛ گاهی ممکن است بُعد اول باشد، ولی بُعد دوم نباشد، در این صورت نمیتوان گفت که حجاب اسلامی محقق شده است.
اگر به معنای عام، هر نوع پوشش و مانع از وصول به گناه را حجاب بنامیم، حجاب میتواند اقسام و انواع متفاوتی داشته باشد. یک نوع آن حجاب ذهنی، فکری و روحی است؛ مثلاً اعتقاد به معارف اسلامی، مانند توحید و نبوت، از مصادیق حجاب ذهنی، فکری و روحی صحیح است که می تواند از لغزش ها و گناه های روحی و فکری، مثل کفر و شرک جلوگیری نماید.
علاوه بر این، در قرآن از انواع دیگر حجاب که در رفتار خارجی انسان تجلی میکند، نام برده شده است؛ مثل حجاب و پوشش در نگاه که مردان و زنان در مواجهه با نامحرم به آن توصیه شدهاند.
حجاب، در لغت به معنای مانع و پرده و پوشش آمده است و اگر به معنای عام، هر نوع پوشش و مانع از وصول به گناه را حجاب بنامیم، حجاب میتواند اقسام متفاوتی داشته باشد، از جمله حجاب ذهنی، فکری و روحی، علاوه بر این، در قرآن از انواع دیگر حجاب که در رفتار خارجی انسان تجلی میکند، نام برده شده است، مثل حجاب و پوشش در نگاه که به مردان و زنان، در مواجهه با نامحرم توصیه شده است.
آثار و پیامدهای رعایت حجاب
در خصوص آثار فردی رعایت حجاب، میتوان به احترام به شخصیت زن، به واسطه رعایت حجاب، مصونیت ارتباطات زن با مردان غریبه، حفظ اعتقادات مذهبی برای افراد، حفظ عفت زن و جلوگیری از فساد و ناهنجاری اشاره کرد، همچنین آثار اجتماعی رعایت حجاب عبارتند از: سلامت نسل جدید جامعه، پیشگیری از فساد اخلاقی، مبارزه با مظاهر بیدینی، حفظ کیان خانواده.
انواع حجاب قرآنی
۱٫ حجاب چشم؛ خداوند در آیه ۳۰ سوره مبارکه نور میفرمایند؛ «قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ؛ به مردان با ایمان بگو دیده فرو نهند و پاکدامنى ورزند که این براى آنان پاکیزهتر است زیرا خدا به آنچه مىکنند آگاه است.» و نیز در آیه ۳۱ همین سوره آمده است که «وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ …؛ و به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را [از هر نامحرمى] فرو بندند و پاکدامنى ورزند و زیورهاى خود را آشکار نگردانند …»
۲٫ حجاب در گفتار؛ نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب گفتاری زنان در مقابل نامحرم است. و در آیه ۳۲ سوره مبارکه احزاب آمده است که؛ «یَا نِسَاء النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا؛ اى همسران پیامبر شما مانند هیچ یک از زنان [دیگر] نیستید اگر سر پروا دارید پس به ناز سخن مگویید تا آنکه در دلش بیمارى است طمع ورزد و گفتارى شایسته گویید.»
۳٫ حجاب رفتاری؛ نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب رفتاری زنان در مقابل نامحرم است. به زنان دستور داده شده است به گونهای راه نروند که با نشان دادن زینتهای خود باعث جلب توجه نامحرم شوند. (سوره نور، آیه ۳۱)
حجاب رفتاری؛ نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب رفتاری زنان در مقابل نامحرم است. به زنان دستور داده شده است به گونهای راه نروند که با نشان دادن زینتهای خود باعث جلب توجه نامحرم شوند |
بر اساس گزارش ایکنا از مجموع این مباحث، به روشنی استفاده میشود که مراد از حجاب اسلامی، پوشش و حریم قایل شدن در معاشرت زنان با مردان نامحرم، در خلال رفتارهای مختلف آنها، مثل نحوه پوشش، نگاه، حرف زدن و راه رفتن است، بنابراین، حجاب و پوشش زن، به منزله یک حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرمی است که قصد نفوذ و تصرف در حریم ناموس دیگران را دارند.
و اما چند ریشه مرتبط با حجاب عبارتند از؛
خانواده؛ اولین نهادی که پایه حجاب در آن شکل میگیرد، خانواده است. واضح است که اگر پدر و مادر به فرزند خود مسأله حجاب را آموزش ندهند و خود از آن غافل باشند، بنای دیوار حجاب که از ابتدا به درستی شکل نگرفته ممکن است هیچگاه مستحکم و استوار نشود! یکی از وظایف مهم پدر و مادر به تصریح دین مبین اسلام تعلیم و تربیت صحیح فرزندان و آموزش موضوع حجاب از اهم این وظایف است.
مدرسه؛ در مدرسه دختر و پسر با گروه همسالانی مواجه میشوند که از خانوادههای مختلف برخاستهاند و با تفکر معلمی همراه میشوند که خود متعلق به یکی از همین خانوادهها است. بدیهی است هر چه سرمایهگذاری بیشتری در خانواده بر مسأله حجاب انجام شده باشد، در مدرسه ترویج احکام اسلامی از جمله حجاب آسانتر خواهد بود. آموزش صحیح در خانواده به فرزند در مواقع رویارویی با تضادهایی در گروه همسالان نسبت به آنچه در خانه آموخته نقش بسزایی در ثبات تقید به احکام اسلامی دارد. در اینجا یک سؤال مهم هم مطرح است و آن اینکه نقش معلم در جهتدهی صحیح به شکلگیری بنیان عقیدتی دانشآموزان چقدر است؟ آیا معلمی که درگیر مشغله فکری روزانه و معیشت زندگی خود است و به دلیل نگرانی مادی مجبور است چند شیفت مختلف کار کند، فرصتی برای برنامهریزی دلسوزانه در جهت تربیت صحیح دانشآموزان و تبیین درست و صد البته هنرمندانه موضوع حجاب دارد؟!
تبلیغ صحیح و تبیین درست؛ تبلیغ از ریشه بلغ و به معنای رساندن کامل پیام است. اگر فرد مبلغ خود به کمال، پیام را درک نکرده باشد قطعاً در رساندن آن به توده مردم موفق نخواهد بود. در کشور ما چند نفر وجود دارند که میتوان گفت آنان فقط در زمینه تبلیغ حجاب و پاسخگویی به ابهامات در این زمینه آموزش دیده و مشغول فعالیت هستند؟ در تبلیغ موضوع حجاب، استفاده از هنر، مهر و محبت در برخوردها، تسلط بر موضوع، عدم تعصب و بسیاری عوامل دیگر باید لحاظ شود تا اثرگذاری آن به کمال نزدیک شود و در مجالی دیگر باید مفصل به این مسأله پرداخت.
نقش صدا و سیما؛ صدا و سیمای ما که وظیفهای همچون دانشگاه را بر عهده دارد، یقیناً نقش مؤثری در ترویج فرهنگ حجاب اسلامی دارد.
اینترنت و ماهواره؛ بسیاری از خانوادههای مذهبی از نقش ماهواره و شبکههای متعدد آن در کاهش تمسک به اسلام در رفتارهای اجتماعی و زندگی فرزندانشان ابراز نگرانی میکنند؛ درحالی که از نقش اینترنت به کلی غافلند و لازم است ضمن آشنایی با دنیای مجازی زمینه استفاده درست و سالم از این شبکه گسترده را برای فرزندشان فراهم آورند. اینکه صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران برنامههای جذابی ندارد یا مثلاً به یک طیف خاص نمیپردازند، توجیه مناسبی برای ورود شبکههای مروج فساد به کانون خانواده نیست!
هدف حجاب
هدف اصلی تشریع احکام در اسلام، قرب به خداوند است که به وسیلهی تزکیهی نفس و تقوا به دست میآید.
إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ (حجرات آیه ۱۳) ؛ بزرگوار و با افتخارترین شما نزد خدا با تقواترین شماست.
«هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ.» ؛ اوست خدایی که میان عرب امّی (قومی که خواندن و نوشتن هم نمی دانستند) پیغمبری بزرگوار از همان قوم برانگیخت، تا بر آنان وحی خدا را تلاوت کند و آنها را (از لوث جهل و اخلاق زشت) پاک سازد و کتاب سماوی و حکمت الهی بیاموزد؛ با آن که پیش از این، همه در ورطهی جهالت و گمراهی بودند.
از قرآن کریم استفاده میشود که هدف از تشریع حکم الهی، وجوب حجاب اسلامی، دستیابی به تزکیهی نفس، طهارت، عفت و پاکدامنی است.
حجاب با پوشش مناسب
«یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا » (احزاب آیه ۵۹) ؛ ای پیامبر، به زنان و دخترانت و نیز به زنان مؤمنین بگو خود را بپوشانند تا شناخته نشوند و مورد اذیت قرار نگیرند. و خداوند بخشنده مهربان است.
جلاب یعنی پوشش سراسری؛یعنی زن باید همه اندامش پوشیده باشد تا همچون گلی لطیف از دسترس هوسرانان مصون و محفوظ باشد در سوره نور آیه ۳۱ نیز مفصلا در مورد حجاب و حرمت نگاه به نامحرمان سخن به میان آمده است.
حجاب چشم
قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ (نور؛۳۰) ای رسول ما به مردان مؤمن بگو تا چشمها را از نگاه ناروا بپوشند.
قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ (نور؛۳۱) ای رسول به زنان مؤمن بگو تا چشمها را از نگاه ناروا بپوشند.
حجاب گفتاری در مقابل نامحرم
فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ(احزاب؛۳۲) پس زنهار نازک و نرم با مردان سخن نگویید؛ مبادا آن که دلش بیمار (هوا و هوس) است به طمع افتد.
حجاب رفتاری (راه رفتن) در مقابل نامحرم
نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب رفتاری زنان در مقابل نامحرماست. به زنان دستور داده شده است به گونهای راه نروند که با نشاندادن زینتهای خود باعث جلب توجه نامحرم شوند
وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ (نور؛۳۱) ؛ و آن طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود.
از مجموع مباحث طرح شده به روشنی استفاده میشود که مراد از حجاب اسلامی، پوشش و حریم قایل شدن در معاشرت زنان با مردان نامحرم در انحای مختلف رفتار، مثل نحوهی پوشش، نگاه، حرف زدن و راه رفتن است .
بنابراین حجاب و پوشش زن نیز به منزلهی یک حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرم است که قصد نفوذ و تصرف در حریم ناموس دیگران را دارند. همین مفهوم منع و امتناع در ریشهی لغوی عفت نیز وجود دارد.
حجاب و عفت
دو واژهی «حجاب» و «عفت» در اصل معنای منع و امتناع مشترکاند.
تفاوتی که بین منع و بازداری حجاب و عفت است، تفاوت بین ظاهر و باطن است؛ یعنی منع و بازداری در حجاب مربوط به ظاهر است، ولی منع و بازداری در عفت، مربوط به باطن و درون است؛ چون عفت یک حالت درونی است، ولی با توجه به این که تأثیر ظاهر بر باطن و تأثیر باطن بر ظاهر، یکی از ویژگیهای عمومی انسان است؛ بنابراین، بین حجاب و پوشش ظاهری و عفت و بازداری باطنی انسان، تأثیر و تأثّر متقابل است؛ بدین ترتیب که هرچه حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر باشد، این نوع حجاب در تقویت و پرورش روحیهی باطنی و درونی عفت، تأثیر بیشتری دارد؛ و بالعکس هر چه عفت درونی و باطنی بیشتر باشد باعث حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر در مواجهه با نامحرم میگردد.
حجاب زنان سالمند
قرآن مجید به شکل ظریفی به این تأثیر و تأثّر اشاره فرموده است. نخست به زنان سالمند اجازه میدهد که بدون قصد تبرّج و خودنمایی، لباسهای رویی خود، مثل چادر را در مقابل نامحرم بردارند، ولی در نهایت میگوید: اگر عفت بورزند، یعنی حتی لباسهایی مثل چادر را نیز بر ندارند، بهتر است.
«وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِینَهٍ وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ. » (نور آیه ۶۰)
علاوه بر رابطهی قبل، بین پوشش ظاهری و عفت باطنی، رابطهی علامت و صاحب علامت نیز هست؛ به این معنا که مقدار حجاب ظاهری، نشانهای از مرحلهی خاصی از عفت باطنی صاحب حجاب است. البته این مطلب به این معنا نیست که هر زنی که حجاب و پوشش ظاهری داشت، لزوماً از همهی مراتب عفت و پاکدامنی نیز برخوردار است.
آیا حجاب مانع همه بزهکاری های اجتماعی است؟
با توجه به همین نکته، پاسخ این اشکال و شبههی افرادی که برای ناکار آمد جلوه دادن حجاب و پوشش ظاهری، تخلفات بعضی از زنان با حجاب را بهانه قرار میدهند آشکار میگردد؛ زیرا مشکل این عده از زنان، ضعف در حجاب باطنی و فقدان ایمان و اعتقاد قوی به آثار مثبت حجاب و پوشش ظاهری است و قبلاً گذشت که حجاب اسلامی ابعادی گسترده دارد و یکی از مهمترین و اساسیترین ابعاد آن، حجاب درونی و باطنی و ذهنی است که فرد را در مواجهه با گناه و فساد، از عقاید و ایمان راسخ درونی برخوردار میکند؛ و اساساً این حجاب ذهنی و عقیدتی، به منزلهی سنگ بنای دیگر حجابها، از جمله حجاب و پوشش ظاهری است؛ زیرا افکار و عقاید انسان، شکل دهندهی رفتارهای اوست.
البته، همانگونه که حجاب و پوشش ظاهری، لزوماً به معنای برخورداری از همهی مراتب عفاف نیست، عفاف بدون رعایت پوشش ظاهری نیز قابل تصور نیست. نمیتوان زن یا مردی را که عریان یا نیمه عریان در انظار عمومی ظاهر میشود عفیف دانست؛ زیرا گفتیم که پوشش ظاهری یکی از علامتها و نشانههای عفاف است، و بین مقدار عفاف و حجاب، رابطهی تأثیر و تأثّر متقابل وجود دارد. بعضی نیز رابطهی عفاف و حجاب را از نوع رابطهی ریشه و میوه دانستهاند؛ با این تعبیر که حجاب، میوهی عفاف، و عفاف، ریشهی حجاب است. برخی افراد ممکن است حجاب ظاهری داشته باشند، ولی عفاف و طهارت باطنی را در خویش ایجاد نکرده باشند. این حجاب، تنها پوسته و ظاهری است. از سوی دیگر، افرادی ادعای عفاف کرده و با تعابیری، مثل «من قلب پاک دارم، خدا با قلبها کار دارد»، خود را سرگرم میکنند؛ چنین انسانهایی باید در قاموس اندیشهی خود این نکتهی اساسی را بنگارند که درون پاک، بیرونی پاک میپروراند و هرگز قلب پاک، موجب بارور شدن میوهی ناپاکِ بیحجابی نخواهد شد.
قضیه کشف حجاب ،قضیه ای نبود که آنان بخواهند با آن به مخالفت بپردازند. ( امام خمینی (ره )
تغییر لباس پیامد تغییر فرهنگ است و انسان تا فرهنگ گروهی را نپذیرد، لباس آنها را به تن نمی کند ، درست به همین دلیل است، که در احادیث آمده است که هر کس خودرا به گروهی شبیه کند از آنها به شمار می آید.
ای زن به تو از فاطمه این گونه خطاب است ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است ف
اگر چه به یومن عطر آگین شدن فضای زندگی یمان به نام نامی معصومین (ع) خوشبختانه مظاهر بی حجابی از جامعه رخت بر بسته اما متاسفانه همچنان در گوشه و کنار جلوه هایی از بد حجابی به چشم می خورد مطابق بررسی ها بیشتر آنان که با چنان ظواهری وار د اجتماع می شوند نا آگاه اند و نمی دانندبا چنین جلوه گریهای ظاهری در واقع ارزشهای اصلی وجودی خویش را تحت الشعاع قرار می دهند
تنها در یک قلم از آثار سوء رواج فرهنگی در پوشش زنان و حتی مردان جامعه اسلامی می توان به تاثیر اقتصادی این فرهنگ در رونق بازار لوازم آرایشی ، لباس ها و سایر فراورده های ظاهر فریب نظام سرمایه داری اشاره کرد .
بیش از ۸۰ درصد لوازم آرایشی به صورت قاچاق وارد می شود البته تبلیغات شدید وگسترده دشمنان که هر روز راهکار تازه را برای ترویج بی بند باری در پیش گرفته و پیوندهای الهی آحاد جامعه را با استفاده از ترفندهای شیطانی از هم می گسلند، در ورود آسیب های بد حجابی بی تاثیر نیست، اما آگاهی مردان و زنان مسلمان از پشت پرده این توطئه و همچنین ، اهمیت حفظ این ارزش الهی در فطرت بشر به ودیعه گذاشته شده، می تواند مههمترین فرهنگ حجاب و عفاف در جامعه محسوب شود .
استاد شهید مطهری بر این باور است که عفت و حجاب، برای زن هم وسیله تصاحب دل مرد است و هم حایل و مانع در برابر گرفتاران به جنون جنسی و انگیزه تجاوز:
« حیا و عفاف و ستر پوشش، تدبیری است که خود زن با یک نوع الهام، برای گرانبها کردن خود و حفظ موقعیت خود در برابر مرد، به کار برده است… زن همان گونه که متوسل به زیور، خود آرایی و تجمل شد که از آن راه، قلب مرد را تصاحب کند، متوسل به دور نگه داشتن خود از دسترس مرد نیز شد، دانست که نباید خود را رایگان کند بلکه بایست آتش عشق وطلب اورا تیز تر کند ومقام خود را بالا ببرد… به طور کلی رابطه ای است میان دست نارسی و فراق از یک طرف وعشق و سوز وگرانبهایی از طرف دیگر یعنی عشق در زمینه فراقها ودست نارسی ها می شکفتند.
زن هر اندازه متین تر و با وقار تر و عفیف تر حرکت کند… به احترامش افزوده است… قرآن پس از آنکه توصیه می کند زنان خود را بپوشانند می فرماید: « ذَلِکَ أَدْنَى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ » یعنی این کار برای این که به عفاف شناخته شوند ومعلوم شود خود را در اختیار مردان قرار نمی دهند بهتر است و در نتیجه، دور باش وحشمت آنها، مانع مزاحمت افراد سبکسرمی گردد » (مطهری، مجموعه آثار، ۱۹/۴۲۱)
جلال الدین بلخی، این معنا را چنین به نظم آورده است:آب غالب شد برآتش از نهیب زآتش او جوشد چو باشد درحجیب
چونکه دیگی حایل آمد هردو را نیست کرد آن آب را کردش هوا
ظاهرا بر زن چو آب از غالبی باطنا مغلوب و زن را طالبی( بلخی،/۱۲۴)یعنی، مرد چونان آب است و زن چونان آتش، اگر این دو بی هیچ مانعی در ارتباط با هم قرار گیرند، آن کس که مغلوب میشود وخاموش و سرد و بیخاصیت میگردد، زن است.
ولی اگر میان این آب و آتش، ظرفی حایل شود، آتش سرد و بی خاصیت نمیشود؛ بلکه می تواند با حرارت دائمی خود، وجود مرد را گرمایش و به غلیان و شور وا دارد.
مطهری می گوید:
«مرد درعمق وجودش از ابتذال تسلیم ورایگانی زن متنفر است و عزت، استغنا وبی اعتنایی او را می ستاید مردی وجود ندارد که آرزوی داشتن همسر عفیف و با حیاء را درسر نپروراند یا از زیستن درکنار چنین زنی لذت نبرد.» (مطهری، مجموعه آثار،۱۹/۴۲۲)
انتهای پیام / اختصاصی صبح رابر