از ابتدای اعلام روز قدس توسط امام خمینی (ره) تا به امروز رسانه های بیگانه با تبلیغاتی سیاه و دست های پنهان استعمار با شایعه پراکنی سعی در ایجاد شبهاتی در راستای دست برداشتن مردم ایران اسلامی از حمایت از مردم مظلوم فلسطین داشته و دارند. در زیر به چند شبهه […]
به گزارش” صبح رابر” به نقل از ” بوتیا “، از ابتدای اعلام روز قدس توسط امام خمینی (ره) تا به امروز رسانه های بیگانه با تبلیغاتی سیاه و دست های پنهان استعمار با شایعه پراکنی سعی در ایجاد شبهاتی در راستای دست برداشتن مردم ایران اسلامی از حمایت از مردم مظلوم فلسطین داشته و دارند. در زیر به چند شبهه کوتاه درباره فلسطین پاسخ داده شده است:
داعش: به کمک غزه نمیرویم چون اسرائیلیها مظلوماند!
گروه تروریستی داعش برای پرهیز خود از درگیری با اسرائیل، به توجیهات مضحکی متوسل میشود.
به گزارش ثارا…، طلعت زهران یکی از مفتیهای مصری گروه تروریستی داعش در تازهترین اظهارات خود درباره جنایات رژیم صهیونیستی در غزه، نظر به عدم کمک به فلسطینیان برای مقابله با صهیونیستها داد.
این مفتی داعشی در اظهارات خود که در کلیپی صوتی – تصویری بر روی سایت یوتیوبپ قرار دارد، در پاسخ به این سؤال که آیا باید به مردم غزه علیه حمله نظامی رژیم صهیونیستی کمک کنیم یا خیر؟ گفت: اولاً این به موضوع امیر (نماینده خلیفه داعش در غزه) و پرچم داعش بستگی دارد. لذا هر وقت این دو موضوع در غزه روشن شود، داعش سربازان خود را تجهیز کرده و به آنجا خواهد فرستاد.
ثانیاً مردم غزه نه امیر دارند و نه پرچم، بلکه آنها شیعه هستند و از موشکهای ایران در بمباران مردم مظلوم اسرائیل استفاده و اسرائیل را مجبور به تلافی و بمباران غزه میکنند!
جالب است بدانید اخیراً آمریکا و رژیم صهیونیستی پای داعش را به غزه نیز باز کردهاند.
پاسخ مقام معظم رهبری به شبهه ی ناصبی بودن فلسطینی ها
در قضیهی حمایت از فلسطین – این یک مثالی است میخواهم بزنم – هیچ کشور و هیچ دولتی به گرد جمهوری اسلامی نرسید. این را همهی دنیا تصدیق کردند. جوری شد که بعضی از کشورهای عربی از ناراحتی دادشان بلند شد، گفتند ایران دارد برای مقاصد خود اینجا تلاش میکند…
البته فلسطینیها به این حرف اعتنائی نکردند. از جمله در قضیهی غزه – در این جنگ بیست و دو روزهی چند ماه قبل – جمهوری اسلامی در همهی سطوحش؛ از رهبری و ریاست جمهوری و مسئولین گوناگون و مردم و تظاهرات و پول و کمک و سپاه و غیره، همه در خدمت برادران فلسطینیِ مظلوم و مسلمان قرار گرفتند.
در بحبوحهی این حرفها، یک وقت دیدیم که ویروسی دارد تکثیر مثل میکند؛ دائم میروند پیش بعضی از بزرگان، بعضی از علماء، بعضی از محترمین، که آقا! شما دارید به کی کمک میکنید؛ اهل غزه ناصبیاند! (ناصبی یعنی دشمن اهلبیت) یک عده هم باور کردند! دیدیم پیغام و پسغام که آقا، میگویند اینها ناصبیاند. گفتیم پناه بر خدا، لعنت خدا بر شیطان رجیمِ خبیث.
در غزه مسجد الامام امیرالمؤمنین علیبنابیطالب هست، مسجد الامام الحسین هست، چطور اینها ناصبیاند؟! بله، سنیاند؛ اما ناصبی؟! اینجور حرف زدند، اینجور اقدام کردند، اینجور کار کردند.
نقطهی مقابلش هم هست: یک عده بلند شوند بروند قم، لابلای کتابهای شیعه را نگاه کنند، ببینند کجا اهانت به مقدسات اهل سنت است، از او عکس بگیرند، بیایند تو محافل سنی پخش کنند، ببینید آقا! این کتابهای شیعه است. یا یک گویندهی نادان، غافل یا مغرضی روی منبر نسبت به مقدسات اهل سنت حرف مهمل و بدی بزند؛ این را نوار کنند، سی دی کنند، بروند اینجا آنجا پخش کنند، بگویند ببینید آقا! این شیعه است. این را به او بدبین کنند، او را به این بدبین کنند.
این معنایش چیست؟ «و تذهب ریحکم» یعنی چه؟ یعنی همین دیگر. وقتی اختلاف پیدا شد، وقتی تفرقه پیدا شد، وقتی نسبت به هم سوءظن وجود داشت، وقتی یکدیگر را خائن دانستیم، طبیعی است که با هم همکاری نخواهیم کرد.
۲۳ اردیبهشت ۱۳۸۸ /بیانات در دیدار روحانیون و طلاب تشیع و تسنن کردستان
آیا فلسطینی ها زمینهای خود را به صهیونیستها فروختند
شایعه ای که در توجیه اقدامات صهیونیستها در غصب سرزمینهای فلسطینیان مطرح است، مسأله فروش این سرزمینها از سوی خود فلسطینیان است.نویسنده در مقاله ای کوتاه با استفاده از آمار ثابت می کند که تنها چند درصد ناچیز و آن هم نه با رضایت خاطر و از سوی فلسطینیان فروش زمین مطرح بوده است و گسترش آن به سرزمینهای غصب شده از توطئه های استعماری و صهیونیستی است.
زمینهایی که یهودیان تا پیش از شروع استعمار انگلستان به دست آوردند، عبارت بود از: ۱/۵۶درصد از سراسر خاک فلسطین. به دست آوردن این زمینها به آسانی صورت نگرفت. آنها برای تصاحب این زمینها از فساد دستگاه اداری دولت عثمانی (پرداخت رشوه) بیشترین بهره را بردند. توجه به این نکته ضروری است که همه این زمینها از اراضی دولتی عثمانی بودند.با شروع استعمار انگلیس بر فلسطین ( ۱۹۴۸ ۱۹۱۷ ) شاهد افزایش نفوذ یهودیان در فلسطین هستیم. استعمار انگلیس با سیاستهای شوم خود شرایطی را فراهم آورد تا یهودیان راحت تر بتوانند زمینهای فلسطینیان را غصب کنند. زمینهای تملک شده توسط یهودیان در دوران استعمار بدین شرح است:
۱بخشی از این اراضی را انگلیسیها به یهودیان هدیه دادند. این سرزمینها در دو مرحله در اختیار یهودیان قرار گرفت. مرحله اول نماینده انگلیس در فلسطین ۳۲۵هزار دونم زمین معادل ۱/۲۰درصد از اراضی فلسطین را به آژانس بخشید.مرحله دوم نماینده انگلیس در فلسطین ۱۷۵هزار دونم زمین معادل ۰/۶۴درصد اراضی فلسطین را به قیمت ناچیزی به آژانس یهود اجاره داد.
۲در دوره عثمانی مرزی بین فلسطین و لبنان و سوریه وجود نداشت. به همین دلیل مقداری از اراضی فلسطین از سوی فئودالهای لبنانی و سوری خریداری شده بود. پس از فروپاشی عثمانی و توطئه فرانسه و انگلیس میان این مناطق مرزبندی صورت گرفت.
فئودالها که دیگر به زمین هایشان دسترسی نداشتند، منتظر فرصتی بودند که زمین هایشان را در فلسطین بفروشند. یهودیان از این فرصت استفاده کردند و زمینهای آنان را با پرداخت ارقام نجومی صاحب شدند. به این ترتیب ۶۲۵هزار دونم یعنی ۲/۳۱درصد از خاک فلسطین در اختیار یهودیان قرار گرفت.
۳زمینهایی که از سوی فلسطینیان فروخته شد ۲۶۴۰۰۰دونم یعنی ۹۶دهم درصد از فلسطین بود. مردم فلسطین افرادی که زمین خود را به یهودیان می فروختند را خائن می دانستند.
جدول زیر چگونگی تصاحب زمینهایی که یهودیان تا پیش از سال ۱۹۴۷در اختیار گرفتند نشان می دهد.
چگونگی دستیابی به این زمینها درصد این زمینها نسبت به مساحت کل فلسطین.
در دوران دولت عثمانی و آغاز حکومت نظامی انگلیس بر فلسطین: ۱٫۵۵درصد.
نماینده انگلستان به یهودیان اجاره داد: ۰٫۶۴درصد.
حکومت نظامی بریتانیا به یهودیان واگذار کرد: ۱٫۲۰درصد.
از مالکان بزرگ غیرفلسطینی خریداری شده است: ۲٫۳۱درصد.
از مالکان بزرگ فلسطینی خریده شده اند: ۰٫۹۶درصد.
مجموع این زمینها: ۶/۶درصد.
اما زمینهایی که امروزه رژیم اشغالگر قدس در اختیار گرفته است با توسل به قدرت نظامی است و گسترش دادن چگونگی تصاحب بخش کوچکی از فلسطین به تمامی سرزمین آن با نام فروش زمین شایعه ای بیش نیست
ادعای سرزمین موعود یهودیان تا چه حد قابل اعتناست؟
ادعای سرزمین موعود از سوی صهیونیستها و به طور عام یهودیان از دو منظر قابل بررسی است:
الف) از منظر آیات تورات و وعده خداوند در کتاب مقدس مبنی بر اختصاص این سرزمین به یهودیان.
ب) از دیدگاه تاریخی و حق تاریخی یهودیان بر سرزمین مقدس.
حدود سرزمین موعود در بخش ۱۵ آیه ۱۸ از سفر تکوین (پیدایش) در کتاب تورات چنین آمده است: «در این روز خداوند با ابراهیم پیمان بست و گفت: این سرزمین را ـ از رود نیل در مصر گرفته تا شط بزرگ فرات ـ به تو میبخشم».
این تفکر به صراحت در گفتههای رجال سیاسی- مذهبی رژیم صهیونیستی مطرح میشود و اساس تفکرات توسعهطلبانه اسرائیل را تشکیل میدهد. ژنرال موشهدایان در این باره میگوید: «اگر انسانی صاحب تورات باشد، بایستی تمام سرزمینهای کتاب مقدس را در تملک خویش داشته باشد».
اما از بررسیهای به عمل آمده چنین استنتاج میشود که سران صهیونیسم، پیش از تشکیل اسرائیل، درباره سرزمین موعود(فلسطین) اتفاقنظر نداشتند و دارای اهداف و انگیزههای گوناگون بودند. افرادی نظیر تئودور هرتزل و لئوپنسکر ـ از رهبران صهیونیسم ـ اعتقاد داشتند که صهیونیستها در هر نقطهای از جهان که میسر باشد، تجمع کنند و حساسیت خاصی به سرزمین موعود نداشتند. در مقابل این گروه، افراد دیگری مانند: دیوید بنگوریون، احد هاآم و حیم وایزمن، اعتقادشان بر این بود که فلسطین، یگانه مرکز یهود و سرزمین موعود میتواند باشد.
با وجود تعارض اندیشهها، همگی سران صهیونیسم بر تشکیل حکومت جهانی یهود اتفاقنظر داشتند. همین امر سبب شد تا گروهی از آنان، از نظرات خود عقبنشینی کنند و همگی فلسطین را برای آغاز حکومت رژیم صهیونیستی بپذیرند.
اما در نقل و تحلیل سرزمین موعود، روژه گارودی با اظهار این مطلب که این وعده، در بخشهای گوناگون تورات آمده است، بنابر مطالعات تاریخی میگوید: «اول، وعده زمین به عنوان یک وعده برای سکونت درک میشود و برای گروههای خانه به دوشی بوده است که در آن زمان پیوسته جابهجا میشوند و آرزو داشتند در نقطهای از مناطق قابل سکونت استقرار یابند. مطالعه متون مقدس خاورمیانه به ما نشان میدهد که تمامی ملل، از بینالنهرین تا مصر و حتیها، وعدههای مشابهی را که موضوع آنها سکونت در سرزمین بوده است از اله خود دریافت کردهاند. دوم، هدف وعده به خانهدوشان، نه فتح سیاسی و نظامی یک منطقه یا تمامی یک کشور، که اسکان در یک قلمرو محدود بود».
اما در گذر زمان، وعدههای قدیمی، بعد جدیدی به خود گرفت و دیگر اسکان، یک هدف به دست آمده بود و وعده، رنگ سیاسی، نظامی و ملی به خود گرفت و این تفسیر، آغازی شد برای اشغال فلسطین و توجیهی برای تشکیل امپراطوری داوود!
گروهی دیگر از اندیشمندان همچون خانم فرانسوا اسمیت و البرد پوری اندیشه سرزمین موعود را دروغ دانستهاند. پوری در این مورد میگوید: «بیشتر مفسران وعده را به مفهوم سنتی آن تلقی میکنند؛ یعنی میتوان آن را تنها توجیهی برای مشروعیت بخشیدن به گسترش مرزهای روزگار سلطنت حضرت داوود در فلسطین دانست». مطلب دیگری که با افسانه وعده در ارتباط است، دروغ حق تاریخی یهود بر سرزمین فلسطین است و اگر چه دروغی است که از نظر تاریخی و شواهد آن قابل اثبات است، اما طرح این بحث از سوی یهودیان، انحرافی است، چه اینکه ساکن بودن در هزاران سال قبل در سرزمینی آن هم به مدت چند سال حق مالکیت ابدی را برای ساکنان آن به وجود نمیآورد. با این حال، حتی یهودیان اولین ساکنان سرزمین فلسطین را نیز تشکیل نمیدادهاند.
«تنها سلطه یهود بر سرزمین فلسطین به حدود سی قرن قبل بازمیگردد و پس از آن نیز پادشاهی آن از بین میرود و امروز هیچ اثر، کتیبه یا دستور مذهبی فیزیکی و عملی که نشانی از اثر یهود در آن سامان باشد وجود ندارد.»
قبل از سلطه یهود، اقوام مختلفی همچون کنعانیان در سرزمین فلسطین زندگی میکردند و پس از سلطه یهود که حدود هفتاد و سه سال به طول انجامید، اقوام مختلف دیگری بر این سرزمین استقرار یافتند که در این میان، سهم مسلمانان از اقوام شناخته شده دیگر، بیشتر است.
باید گفت صرفنظر از فقدان ارتباط و پیوند تاریخی و نژادی بین اکثریت قریب به اتفاق یهودیان امروز با جوامع یهودی ادوار کهن تاریخ و همچنین اقامت و سکونت کوتاهمدت آنها در سرزمین کنعان، آن هم در مقطعی کوتاه و محدود، نه تنها هیچگونه حقی از جنبه تاریخی به وجود نمیآورد بلکه تمسک به این قبیل توجیهات و رسمیت بخشیدن به آن متضمن این خواهد بود که اقوام دیگر که چند سالی در سرزمینی سکونت داشتند ادعای مالکیت آن را کنند. چنین ادعاهای توسعهطلبانهای تنها بهانهای برای فریب افکارعمومی و بستری برای به اجرا درآوردن سیاستهای تجاوزکارانه است.