پایگاه اطلاع رسانی صبح رابر

8:59:36 - شنبه 25 مرداد 1393
داغ کن - کلوب دات کام Balatarin اشتراک گذاری در فیس بوک تویت کردن این مطلب
بلند گوی چشم از گندم نمایان جو فروش در قالب وصیت نامه شهید
سردار شهید غلام حسین آقاملایی در قسمتی از وصیت نامه اش نوشته : والدینم اینها که نوشتم از من نیست فریادی از فریاد ها ، فریادی که از حلقوم مظلومین چون نای نفس نمانده یعنی نگذاشتند که بماند ولی بلند گوی چشم ، بله چشم هم بلندگو دارد فریاد های جانسوز و آتشین با تفسیر و تحلیل کامل بر آید ، گرچه فریاد رس ، صاحب میشنود و مدد می کند . اما من و تو و او و ما و همه نایب و خلیفه ا.. هستیم رسالت و مسئولیت داریم

به گزارش “ صبح رابر ” قسمتی از وصیت نامه خصوصی سردار شهید غلام حسین آقاملایی به پدر و مادر و خواهر و برادرانش
بنام خدایی که مهربانتر از همه است حتی پدر و مادر، چون اوست که چنین نعمتی بنام پدر و مادر به بندگانش ارزانی می دارد .
پدر بزرگوار و مادر عزیز و مهربانم ، سلام ،  و درود و آمرزش خداوند به شما نیکان باد امیدوارم که در کلیه اوقات عمر لحظه ای از فکر اسلام عزیز و دعا برای سلامتی و طول عمر رهبر غافل نباشید ، بصورتی که وجودی اسلام دارا بوده و سلامتی قلب و عظمت روح، شما را در مقابل طوفانهای حوادث روزگار چون کوهی استوار سازد و در هر وضعیتی که هستید زندگی و رنجهای جانسوز امام الهام بخش،  انبیاء خداوند و معصومین (ع) را در نظر بیاوری ، در سایه توسل خود و شفاعت معصومین خوشنود و موفق باشید : پدر و مادرم جون من هم از شما مظلومان خطه رابر هستم بنابراین بعد از خداوند مهربان و شنوا هیچ گوشی را شنواتر از گوشهای شما ر نج کشیدگان آماده تر و هیچ قلبی را از قلب پاک صد پاره شما اسیران دست دیوان آدم نما ، و هزار پایان به ظاهر دو پا ، خون آشامان و دشمنان عصمت بشری گیراتر ندیدم که در این واپسین …
نمیدانم که چطور روی سطح این ورق دنیای درونم که دو عالم متضاد است بیان کنم تا حدودی که امکان است من می نالم و شما هم با اون سوز خدایی تکامل نارسایی بقیه سوز و ساز من باشید . ساز از اینکه در بالا اشاره شد عالم درونی من خلوت گاه انس راز و نیاز با معشوق ازلی و ابدی یعنی خالق ، و اما سوز از منافقین ، ای آخ ، ای وای ، ای داد ، ای فریاد از دو چهرگی و فرومایگی و خبیصی و بی شرمی ، و بی ناموسی و بد سیرتی گندم نمایان جو فروش یعنی منافقین .
والدینم اینها که نوشتم از من نیست فریادی از فریاد ها ، فریادی که از حلقوم مظلومین چون نای نفس نمانده یعنی نگذاشتند که بماند ولی بلند گوی چشم ، بله چشم هم بلندگو دارد فریاد های جانسوز و آتشین با تفسیر و تحلیل کامل بر آید ، گرچه فریاد رس ، صاحب می شنود و مدد می کند . اما من و تو و او و ما و همه نایب و خلیفه ا.. هستیم رسالت و مسئولیت داریم ، خلاصه پدر ، سخنم از اینجا بیشتر با شماست چون خداوند مرد آفریده شما را درد مرد و سوز صدای مرد را ، همنوع و همجنس بهتر می دانید ، ممکن است معنی کلمه عصمت را من ندانسته باشم و لیکن همانطوریکه اجتماع به ما یاد داده ، اولین و عالیترین و پسندیدترین صف معصومین عصمت بوده ، به گفته امیر المومنان آقای متقیان در محیطی که روح عصمت حاکم نیست فاتحه مردم آن اجتماع خوانده است البته (مولا ) زیبا و رسا فرمودند بنده برداشت خود را می نویسم ، اما جه می شود که ، عصمت بشریت ناقص و نابود می شود ، همان دیو و هیولای نفس اماره که دیوان انسان نما به جای پاک سازی درون و تزکیه و تهذیب شاخ و برگش داده و تقویت می کند تا آنجا که آتش هوس و جامعه آمال حیوانی این خوک صفتان طومار شرافت مردم را خصوصاً مظلومین و صادقین را به باد فنا می دهند و اما درمان چنین درد هایی استمداد از قانون ، بله قانون ، نه قوانین طاغوتی ، و نه مجربان ، که در لباس مقدس قضاوت تیشه برداشته و ریشه عفت را قطع می کنند . پدر اگر من شهید شدم که التماس دعا ، اگر زنده ماندم و افتخار حضور یافتم حتما ًاز من بخواه که شرایط یک قاضی که در نهج البلاغه فرمان همیشه جاوید امام علی (ع) به سردار رشیدش مالک اشتر در مصر برایت بخوانم فقط شنیدنش شباب و جوانی می آورد . و چنین قاضی هم از برکت اسلام در همین استان کرمان ما داریم … به امید روزی کفایت قضات از درد و دل رهبر عزیزمان بکاهد .

انتهای پیام /

تابناك وب سجام تابناك وب تابناك وب تابناك وب تابناك وب