رحمان نعیمی
به گزارش“صبح رابر”ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن حتی وقتی به واشنگتن رفت و در مقابل کسی همچون باراک اوباما، رئیسجمهور امریکا هم قرار گرفت، حاضر نشد در بحران سوریه همکاری تمام عیار خود با محور غربی- عربی علیه حکومت سوریه را اعلام کند و به همین جهت در دیدار با او گفت: «همچنان با گزینه نظامی علیه سوریه مخالف هستم و پافشاری میکنم که اردن طرفی در هیچ مواجهه نظامی نباشد.» او به این حد قناعت نکرد و از رئیسجمهور امریکا خواست تا سناریوی جنگ علیه اسد را پیش نبرد و از دخالت نظامی در این کشور اجتناب کند. این موضعگیری پادشاه اردن در حدی بود که خشم شیخ قطری را برانگیزد و حمد بن خلیفه آل ثانی، امیر قطر با وجود آنکه در زمان حضورش در واشنگتن در همان هتلی بود که ملک عبدالله ساکن شده بود اما حاضر به ملاقات با پادشاه اردن نشد و در مراسم کنگره هم هر دو بودند اما باز شیخ از دیدار با پادشاه خودداری کرد.
رفتار متناقض اردنیها
خشم شیخ قطری چندان بیدلیل نیست زیرا او انتظار دارد که پادشاه اردن حتی اگر به صورت فعال در محور ضد سوری قرار ندارد باز به این صورت مخالفت خود را برای جنگ علیه نظام سوریه بیان نکند. با وجود این، ملک عبدالله مخالفت خود را در این موضوع بیان کرد و دستگاه حکومتی اردن تحت امر او همین خطمشی را دنبال میکنند. مقامات اردنی مکرر اعلام کردهاند هیچ برنامهای برای دخالت نظامی در سوریه ندارند و از آن نیز حمایت نمیکنند و ژنرال مشعل الزبن، رئیس ستاد ارتش اردن که ملک عبدالله را در سفر به واشنگتن همراهی میکرد، با تأکید گفت: «به هیچ وجه سناریویی برای دخالت نظامی در سوریه مطرح نیست و نیروهای نظامی اردنی مستقر در مرزها تنها مشغول خدمات رسانی و کمک به پناهندگان سوری هستند.» تنها مسئلهای که اردنیها مجبور به توجیه آن شدهاند به حضور نظامی نیروهای امریکایی در کشورشان مربوط میشود که مقامات اردنی منکر این مسئله نشدهاند اما آن را تنها در حدود همکاریها و توافقات نظامی معمول بین اردن و امریکا دانستهاند و نه چیزی بیشتر. با وجود آنکه مقامات اردنی به این نحو خواستهاند موضع بیطرفی خود را در قبال بحران سوریه حفظ کنند اما تمام ماجرا در این حد نبوده و فعالیت معارضان مسلح سوریه در شمال خاک اردن و نفوذ آنها به خاک سوریه چیز دیگری را نشان میدهد. با افزایش فعالیت این گروهها در چند ماه اخیر مسئله نقش اردن در حمایت از این گروهها در رسانهها انعکاس یافته است و والاستریتژورنال در اوایل آوریل خبر از فشار عربستان بر اردن داد که در قبال کمک ۴ میلیارد دلاری حاضر شود از معارضان مسلح ضدحکومت سوریه حمایت کند و حتی نظرش را در مورد مداخله نظامی در سوریه تغییر دهد. علاوه بر این، هفتهنامه آلمانی اشپیگل در دهم مارس گزارش داد که کارشناسان امریکایی قریب به یکهزار و ۲۰۰ معارض سوری را در مناطقی از شرق و غرب اردن آموزش میدهند و سرویسهای امنیتی اردن نیز با حداقل ۳ تن از فرماندهان شورشی در شهر سوری درعا مرتبط هستند. به روشنی این مسائل برخلاف ادعای بیطرفی مقامات اردنی است و نشان میدهد که واقعیت امر چنان نیست که آنان مدعی هستند بلکه در تناقض با سیاست بیطرفی، از خاک اردن علیه نظام سوریه استفاده میشود و تنها محدود به حمایت از پناهندگان سوری نبوده است.
علت رفتار متناقض اردنی
رفتار متناقض اردنی در وضعیت فعلی چیزی نیست که بتوان نادیده گرفت و سیاست ادعایی اردنیها مبنی بر حفظ موضع بیطرفی در قبال بحران سوریه در تعارض حمایت نظامی از گروههای معارض سوری است. با وجود این، رفتار متناقض آنان را نمیتوان ناشی از یک فریبکاری سیاسی دانست تا آنکه مقامات اردنی تحت سیاست ادعایی ضدنظام سوریه رفتار کرده و از معارضان حمایت کنند بلکه این رفتار بیشتر به دلیل دو جهت متناقض است که بر تصمیم و اعمال مقامات امان تأثیر میگذارد. قبل از هر چیز باید گفت احتیاط ملک عبدالله و دیگر مقامات اردنی در قبال نظام سوریه به سالها قبل بازمیگردد، به آن زمانی که ارتش سوریه بعد از واقعه سپتامبر سیاه در سال ۱۹۷۰ به بهانه حمایت از فلسطینیها در هجدهم سپتامبر وارد خاک اردن شد و برای سرنگونی حکومت ملک حسین، پدر ملک عبدالله، راهی امان شد اما این حافظ اسد بود که مانع این امر شد و در نهایت یگانهای ارتش سوریه را مجبور به خروج از خاک اردن کرد. ملک عبدالله نگران ارتباط گروههای اسلامگرا، سلفی و به خصوص اخوانیهای دو طرف مرز است که در صورت تقویت یکی در آن سوی مرز به طور طبیعی این یکی نیز از موقعیت بهتری برخوردار خواهد شد. جبهه عمل اسلامی در جریان تحولات عربی چند سال اخیر فضای عمل یافت و توانست اعتراضات خود را در امان و دیگر شهرها و مناطق قبایلی این کشور گسترش دهد و انتخابات پارلمانی ۲۰۰۸ را نیز غیرقانونی اعلام کند. مسئله ملک عبدالله تنها نظام سوریه نیست بلکه بعد از این نظام مسئله اوست و به همین جهت نمیتواند موافق مداخله نظامی در سوریه باشد. این چیزی است که فهد خیطان، نویسنده و تحلیلگر برجسته اردنی، به آن اشاره کرده و معتقد است که یکی از دلایل اردنیها در مخالفت با مداخله نظامی در سوریه در این است که آنها هنوز تصور روشنی از آینده سوریه بعد از نظام کنونی ندارند. علاوه بر این، به نظر میرسد که مقامات امان همچنان در برآورد خود قدرت نظام سوریه را در آن حد میدانند که بتواند از پس بحران فعلی برآید و به همین جهت است که حمایت از معارضان سوری را بر خلاف منافع آینده عمان میدانند. این موضوع نیز مورد تأیید خیطان است و او در این مورد میگوید: «امان همچنان به قدرت نظام سوریه ایمان دارد.»
در واقع، ملک عبدالله را میتوان پادشاهی دانست که با وجود نزدیکی به محور ضدسوری غربی- عربی اما باز از عاقبت سوریه میترسد و بیشتر امیدوار به تداوم نظام فعلی سوریه است تا آنکه با سقوط این نظام کار به دست گروههای رنگارنگ مسلح بیفتد و آنها در گام بعدی نظام او را هدف بگیرند.