به گزارش ” صبح رابر“۳۰ مهرماه سال ۶۳ در چنین روزی پیکر مطهر شهید احمد سلیمانی معاون لشکر۴۱ ثارالله در کرمان تشییع شد .
شهید احمدسلیمانی در یکی از روزهای بهاری در روستای زیبای قنات ملک به دنیا آمد، او تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش سپری کرد و درنوجوانی برای کار و ادامه تحصیل روانه شهر شد از آنجا که در سنگر علم و تحصیل نیز سخت می کوشید هر چند در رشته مهندسی برق دانشگاه اصفهان پذیرفته شد ، وارد سپاه پاسداران شد و اما توجه به مسائل جنگ شرکت در میدان های نبرد و مقابله با دشمن را ترجیح داد .
در اولین اعزام به جبهه به مدت ۶ ماه درجبهه کردستان و مهاباد حضور داشت وتا هنگام شهادت در عملیات ثامن الائمه ، طریق القدس ، فتح المبین ، بیت المقدس ، رمضان ، والفجر ا تا ۴ ، خیبر و میمک شرکت داشت .
شهید احمد سلیمانی سرانجام در ۲۶ مهرماه ۱۳۶۳ در منطقه عملیاتی میمک بر اثر اصابت ترکش دشمن به ناحیه سر به شهادت رسید .
در بخشی از وصیتنامه حاج احمد آمده است: «…این دنیا سرابی است که ما درآن چند روزی بیش نیستیم. این دنیا پراز رنگ ها و نیرنگها و دلبستگی های پوچ می باشد که مانند ماری خوش خط و خال انسان را به خود مشغول میکند و ما دو راه بیشتر نداریم یا ماندن و غوطه ور بودن دراین منجلاب دو روزه و یا دل کندن و جهش کردن و روح را پروازدادن به ملکوت اعلی و کمک خواستن از معبود که ما را از این غربت و تنهایی نجات دهد…» .(۲۲/۰۹/۱۳۶۰)
روایت سردار سرلشکر حاج قاسم سلیمانی از شهید احمد سلیمانی :
آنچه در زیر می خوانید، حاج احمد سلیمانی است به روایت سردار سرلشکر حاج قاسم سلیمانی فرمانده این روزهای نیروی قدس سپاه و فرمانده لشکر دشمن شکن ۴۱ ثارالله در سالهای دفاع مقدس: سردار سرلشکر حاج قاسم سلیمانی فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله در ایام دفاع مقدس «…دست تقدیر این بود که من که از دوران کودکی با احمد بودم، در زمان شهادتش هم بالای سرش حاضر شوم و اگر بخواهم کلمهای را اختصاصاً و حقیقتاً به عنوان مشخصه این شهید ذکر کنم، باید بگویم «انسان پاک» لایق این شهید بزرگوار است. در واقع کسانی میتوانند این مفهوم را داشته باشند که بعد از معصوم، به درجهای از صالح بودن برسند.
احمد علاقه ویژه ای به جلسات مرحوم آیت الله حقیقی داشت و در همان جلساتی که در مسجد کرمان برگزار میشد، به انقلاب اتصال پیدا کرد و حقیقتاً از همان دوران روح حاکم بر احمد روح شهادت بود که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی این حس شدیدتر شد و او را یک انقلابی درجه یک کرد.شهید سلیمانی از موثرترین فرماندهان لشکر ثارالله بود. در عملیات طریق القدس در کانالی که کنده بودیم، شهید سلیمانی هم حضور داشت؛ وقتی من در نیمه شب به آن کانال رفتم او را دیدم و وقتی او مرا دید، بلافاصله پشت بوتهها پنهان شد و بعداً من متوجه شدم که او بخاطر اینکه مبادا من او را از آنجا برگردانم، پشت بوته رفته بود. حاج قاسم از حاج احمد می گوید او در طول جانشینی فرماندهی لشکر ثارالله هیچ گاه خود را در جایگاه فرمانده نشان نداد و هیچ کس احساس نکرد که او مسئولیتی در جبهه دارد. با همه فرمانده ها ارتباط داشت و حتی برای اینکه بتواند در عملیاتها به جبهه و صحنه جنگ نزدیک باشد، یک موتور سیکلت داشت که پیوسته خود را به آتشها میرساند.وقتی که در شب شهادتش مشغول خواندن دعای کمیل بود، حال عجیبی داشت از اول تا آخر دعا سر به سجده بود و انگار الهام شده بود که قرار است فردا ۱۰ صبح به شهادت برسد. چهره او را که پس از شهادت دیدم، نصف صورتش را خون پوشانده بود و نصف صورتش مثل مهتاب میدرخشید و حقیقتاً آرامش خاصی در چهره او پیدا بود که باعث شد دیدن این صحنه جزو دیدنیترین صحنه عمرم در دوران دفاع مقدس باشد…»