حکمتهای نهجالبلاغه خود الگوی عملی عدالت، زهد و شجاعت بوده است
نمایش جلوهای از وحدت و ایمان به خاندان نبوت در رابر
جشن شب ولادت امام رضا علیهالسلام در رابر
گلباران گلزار شهدای روستای قنات ملک زادگاه سردار دلها
دستبند پلیس رابر بر دستان خردهفروشان مواد مخدر
نوروز علوی با تمسک به روحیه اهلبیت و شخصیت امیرالمؤمنین(ع) محقق میشود
هشدار پلیس به رانندگان زیر سن قانونی
مدارس شهرستان رابر تا ۲۸ اسفندماه دایر است
رویداد فرهنگی ادبی رد پای عشق در شهرستان رابر برگزار شد
عشایر ایل بچاقچی و اهالی روستای قنات ملک برگزیدگان دوستدار کتاب کشور شدند
تمدید مهلت ارسال آثار به جشنواره شجره طوبی
اعلام جزئیات مراسم تحویل سال در حرم مطهر امام رضا(علیهالسلام)
پویش ملی «زندگی با آیهها»
برپایی ۱۵ بازارچه نوروزی صنایعدستی در استان کرمان
برگزاری محفل انس با قرآن کریم در محضر رهبر انقلاب
اعمال شب اول ماه مبارک رمضان
به گزارش ” صبح رابر “ بوتیانوشت ،در خبر سعد بن عبد اللَّه اشعرى و تشرف وى به حضور امام زمان و پرسش هائى که از آن حضرت نموده است آمده که :
عرض کردم: یا ابن رسول اللَّه! تأویل کهیعص چیست؟!
فرمود: این حروف از اخبار غیبى است که خداوند باطلاع زکریا علیه السّلام بنده اش رسانید، سپس آن را براى محمد صلّى اللَّه علیه و آله نیز حکایت کرد و آن بدین گونه بود: زکریا از خداوند خواست که اسامى پنج تن را باو بیاموزد پس جبرئیل آمد و آن را به وى یاد داد، از آن روز هر وقت زکریا اسامى محمد و على و فاطمه و حسن را به زبان مى آورد مسرور می شد و غم هایش برطرف مى گردید، ولى چون نام (حسین) را به زبان مى آورد، چندان می گریست که گلویش می گرفت و نفسش قطع می شد.
روزى گفت: خداوندا! مرا چه مى شود که هر گاه اسامى آن چهار تن را می برم غمهایم تسکین مى یابد ولى وقتى نام حسین را می برم اشکم جارى می گردد! خداوند متعال داستان آن را بوى اطلاع داد و فرمود: کهیعص. کاف اسم کربلا، و ها هلاک عترت پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله و یاء یزید پلید ظالم بحسین علیه السّلام و عین عطش آن حضرت و صاد صبر آن بزرگوار است.
چون زکریا این را شنید، تا سه روز از مسجدش خارج نشد، و مانع شد که مردم نزد او بیایند. در این سه روز مرتب گریه و زارى می نمود و در آن حال می گفت:
خداوندا! آیا بهترین خلق خود را به مصیبت فرزندش مبتلا می سازى و امتحان این واقعه جان گداز را بنابودى او فرود مى آورى؟
پروردگارا! آیا لباس این مصیبت عظمى را به تن على و فاطمه مى پوشانى و غم و اندوه آن را به دل آنها مى اندازى؟
آنگاه گفت: پروردگارا! پسرى به من روزى فرما که در این سن پیرى چشمم به او روشن گردد و او را وارث و جانشین من کن و او را براى من مثل حسین براى محمد صلّى اللَّه علیه و آله قرار بده. وقتى او را به من ارزانى فرمودى، مرا مفتون محبت او گردان. سپس مرا در مرگ او مبتلا کن چنان که محمد (ص) حبیب خود را در مرگ فرزندش سوگوار می سازى. خداوند یحیى را به او موهبت فرمود و زکریا را در مرگ او عزادار ساخت» مدت حمل یحیى شش ماه و حسین علیه السّلام نیز چنین بود و این خود داستانى طولانى دارد.
انتهای پیام/
منبع: مهدى موعود ( ترجمه جلد ۵۱ بحار الأنوار)،ص: ۸۳۵











