به گزارش” صبح رابر” محقّق اردبیلى قدس سره در کتاب «زبده البیان» فرموده است: روایت شده است که از پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم درباره آیه شریفه «إنَّ اللَّهَ وَمَلائِکَتَه یُصَلُّون عَلَى النبیّ»(۱) «خدا و ملائکه اش بر پیغمبر درود مى فرستد» سئوال شد.
آن حضرت در جواب فرمود:
این از علوم پوشیده و پنهان است، اگر از من سئوال نکرده بودید پرده از آن برنمى داشتم وخبر نمى دادم.
خداوند دو فرشته را بر من موکّل ساخته است، هر گاه نزد مسلمانى یادى از من شود و او برمن صلوات فرستد آن دو فرشته گویند: «غفر اللَّه لک» خداوند ترا بیامرزد، خدا و سایر فرشتگانش به دعاى این دو فرشته آمین گویند.
و اگر نزد مسلمانى یادى از من به میان آید و او بر من صلوات نفرستد آن دو فرشته گویند: «لا غفر اللَّه لک» خدا ترا نیامرزد، خدا و فرشتگان نیز به دعاى این دو فرشته آمین گویند.(۲)
و نیز فرموده است: در حدیث است که رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرموده است:
من ذکرت عنده فلم یصلّ علیّ فدخل النار فأبعده اللَّه عزّوجلّ من رحمته.(۳)
کسى که من نزد او یاد شوم و بر من صلوات نفرستد پس داخل آتش گردد خدا او را از رحمتش دورکرده است.
– شیخ ابوالفتوح رازى رحمه الله در کتاب تفسیرش در ضمن حدیث آفرینش آدم علیه السلام مى گوید: هنگامى که حضرت آدم علیه السلام از خواب بیدار شد حوّاء را در کنار خود مشاهده کرد، اراده فرمود که دستش را به طرف او دراز کند، فرشتگان او را نهى کردند.
فرمود: آیا خدا او را براى من نیافریده است؟
جواب دادند: براى تو آفریده ولى مَهر او را باید بپردازى.
فرمود: مهر او چه چیزى است؟
گفتند: «أن تصلّی على محمّد وآل محمّد ثلاث مرّات»، سه مرتبه باید بر محمّد وآل محمّد: صلوات بفرستى.(۴)
-کلینى رحمه الله در کتاب «کافى» از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که فرمود:
هرگاه یادى از پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم به میان آمد بر او زیاد صلوات بفرستید.
فإنّه من صلّى على النبیّ صلى الله علیه وآله وسلم صلاه واحده، صلّى اللَّه علیه ألف صلاه فی الف صفّ من الملائکه، ولم یبقشیء ممّا خلقه اللَّه إلّا صلّى على العبد لصلاه اللَّه علیه وصلاه ملائکته.
همانا کسى که یک صلوات بر رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرستد خدا بر او هزار صلوات در هزار صف ازفرشتگان مى فرستد، و آنچه خدا آفریده بر آن شخص درود مى فرستند، زیرا خدا و فرشتگان بر او صلوات فرستاده اند.
و کسى که بر چنین کارى میل و رغبت نداشته باشد نادان و مغرور است، و خدا و رسول و اهلبیت آن حضرت از او بیزارند.(۵)
ـ در کتاب «حدائق» از امام صادق علیه السلام نقل کرده است:
روزى رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم به امیر مؤمنان علیه السلام فرمود: آیا تو را مژده و بشارتى ندهم؟ عرض کرد: پدرو مادرم فدایت ؛ شما همواره به خیر و خوبى ما را بشارت مى دهید.
فرمود: جبرئیل برایم خبر شگفت انگیزى آورده است.
عرض کرد: چه خبرى حضورتان عرضه داشته است؟
پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: او گفته است:
الرجل من اُمّتی إذا صلّى علیّ وأتبع بالصلاه على أهل بیتی فتحت أبواب السماء، وصلّت علیه الملائکه سبعین صلاه، وإن کان مذنباً خطّاءً، ثمّ تتحاتُّ عنه الذنوب کما یتحاتُّ الورق من الشجر.
اگر کسى از امّتم بر من صلوات فرستد و اهل بیت مرا نیز به آن ملحق سازد درهاى آسمان به روى او گشوده شود و فرشتگان بر او هفتاد صلوات فرستند گرچه گنهکار و خطاى او بسیار باشد، و بر اثر آن گناهانش بریزد همان طور که برگ از درختان مى ریزد.
و خداوند تبارک و تعالى او را پذیرفته و به او جواب دهد و به ملائکه اش فرماید: اى فرشتگان ! شما هفتاد بار بر او صلوات فرستادید و من هفتصد مرتبه بر او درود مى گویم. و اگر بر من که صلوات فرستاد، اهل بیت مرا به آن ملحق نساخت، بین او و آسمان هفتاد حجاب مانع شود وخداوند تبارک و تعالى او را نپذیرد و به او جواب ندهد و به فرشتگانش فرماید: دعاى او را بالا نبرید تا اینکه اهل بیت پیغمبر را در صلوات به آن حضرت ملحق کند، پس براى همیشه مانع از پذیرش او و دعایش گردند تا اینکه به من اهل بیتم را ضمیمه کند.(۶)
ـ از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود:من صلّى على محمّد وآل محمّد عشراً، صلّى اللَّه علیه وملائکته مائه مرّه، ومن صلّى على محمّد وآل محمّد مائه مرّه صلّى اللَّه علیه وملائکته ألفاً.
کسى که بر محمّد و آل محمّد علیهم السلام ده بار صلوات فرستد، خدا و فرشتگانش صد مرتبه بر او درود مى فرستند، و کسى که بر محمّد و آل محمّد صد بار صلوات فرستد خدا و فرشتگانش هزار مرتبه براو درود مى فرستند.
و خداى تبارک و تعالى فرموده است:«هُوَ الَّذی یُصَلّی عَلَیْکم وَمَلائِکَته لِیُخْرِجَکم مِن الظلُمات إلَى النُور وَکانَ بِالْمُؤْمِنینَ رَحیماً»(۷).
«او خداوندى است که به همراه فرشتگانش بر شما درود و رحمت مى فرستد، تا شما را از تاریکى ها خارج کنند و به روشنى و روشنائى ها برسانند، و او بر اهل ایمان بسیار مهربان است».(۸)
– امام باقر یا امام صادق علیهما السلام روایت شده است که فرمود:ما فی المیزان شیء أثقل من الصلاه على محمّد وآل محمّد.
در ترازوى اعمال و کفّه حسنات چیزى سنگین تر از صلوات بر محمّد و آل محمّد علیهم السلام نیست.
بعد فرمود: فرداى قیامت اعمال شخصى را در میزان که وسیله سنجش اعمال است قرار مى دهند کم مى آورد، رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم صلواتى را که این شخص فرستاده حاضر کند و در میزان او گذارد، کفّه حسناتش سنگین شود و برترى پیدا کند.(۹)
-امام صادق علیه السلام از پدران بزرگوار خود نقل مى کند که پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم فرموده است:
إرفعوا أصواتکم بالصلاه علیّ فإنّها تذهب بالنفاق.(۱۰)
هنگام صلوات فرستادن صداى خود را بلند کنید، زیرا این کار نفاق و دوروئى را برطرف مى سازد.
– شیخ صدوق قدس سره از حضرت رضا علیه السلام نقل مى کند که آن حضرت فرمود:من لم یقدر على ما یکفّر به ذنوبه فلیکثر من الصلاه على محمّد وآله، فإنّها تهدم الذنوب هدماً.(۱۱)
کسى که توانائى کارى که کفّاره گناهانش گردد ندارد باید بر محمّد و آل محمّد علیهم السلام زیاد صلوات فرستد، زیرا صلوات بنیان گناه را ویران مى سازد و آن را نابود مى کند.
– قطب راوندى رحمه الله از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که فرمود:من صلّى على النبیّ صلى الله علیه وآله وسلم مرّه واحده بنیّه وإخلاص من قلبه، قضى اللَّه له مائه حاجه، منها: ثلاثون للدنیا وسبعون للآخره.
هر کس یک بار بر پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم با نیّت صحیح و اخلاص باطنى صلوات فرستد خداوند صد حاجت او را برآورده کند که سى حاجت آن مربوط به دنیا و هفتاد حاجت آن مربوط به امور آخرت باشد.
– پیمغبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم فرموده است:من صلّى علیّ کلّ یوم ثلاث مرّات حبّاً وشوقاً، کان حقّاً على اللَّه عزّوجلّ أن یغفر له ذنوبه تلک اللیله وذلک الیوم.
کسى که بر من هر روز سه بار از روى محبّت و شوق صلوات فرستد سزاوار است که خداوند گناهان او را که در آن شب و روز انجام داده ببخشد و او را بیامرزد.(۱۲)
– شهید اوّل قدس سره در مجموعه خود از رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم نقل کرده است کهفرمود:
الشیطان شیطانان: شیطان الجنّ، ویبعد ب «لا حول ولا قوّه إلّا باللَّه العلیّ العظیم»، وشیطان الإنس ویبعد ب «الصلاه على النبیّ وآله».(۱۳)
شیطان دو گونه است: شیطانى که از طایفه جنّ است و آن به گفتن «لا حول ولا قوّه إلّا باللَّه العلیّ العظیم» دور مى گردد، و شیطانى که از طایفه آدمیان است و آن به صلوات فرستادن بر محمّد و آل محمّد علیهم السلام از انسان دور مى شود.
ـ در کتاب «جامع الأخبار» از آن حضرت صلى الله علیه وآله وسلم نقل کرده است که فرمود:من صلّى علیّ مرّه فتح اللَّه علیه باباً من العافیه.(۱۴)
هر کس یکبار بر من صلوات فرستد خدا درى از عافیت به روى او باز فرماید.
ـ در روایتى پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم فرموده است:من صلّى علیّ مرّه، لم یبق من ذنوبه ذرّه. (۱۵)
هر کس بر من یک بار صلوات فرستد از گناهانش چیزى باقى نماند.
-ـ ابن مسعود از آن حضرت نقل کرده است که فرمود:أولى الناس بی یوم القیامه أکثرهم علیّ صلاه فی دار الدنیا.(۱۶)
فرداى قیامت نزدیک ترین مردم به من کسى است که در دنیا زیادتر بر من صلوات فرستاده باشد.
ـ ابن عبّاس مى گوید: پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم فرمود:در عالم رؤیا عمویم حمزه و برادرم جعفر بن ابى طالب را دیدم که پیش روى آنها طبقى از عنّاب بود، مدّتى از آن میل کردند سپس به انگور تبدیل شد و مدّتى از آن خوردند، سپس انگور به خرما تبدیل شد و براى مدّتى نیز از آن خوردند، آنگاه نزدیک آنها رفتم و گفتم: پدرم فداى شما، کدامیک از اعمال را برترین عمل یافتید؟
آن دو بزگوار عرض کردند:
فدیناک بالآباء والاُمّهات، وجدنا أفضل الأعمال الصلاه علیک، وسقی الماء، وحبّ علیّ بن أبی طالب علیه السلام.
پدران و مادران ما فداى شما یا رسول اللَّه، برترین اعمال را صلوات فرستادن بر شما، سیراب کردن تشنگان و دوستى علىّ بن ابى طالب علیه السلام یافتیم.(۱۷)
ـ راوندى رحمه الله در کتاب «نوادر» از رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم نقل کرده است که آن حضرت فرمود:
من صلّى على محمّد مائه مرّه، قضى اللَّه له مائه حاجه.(۱۸)
هر کس صد مرتبه بر من صلوات فرستد خداوند صد حاجت او را برآورده فرماید.
ـ شیخ ابوالفتوح رازى رحمه الله در تفسیر خود از رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم نقل کرده است که آن حضرت فرمود:
شب معراج در سیر آسمانى خود فرشته اى را دیدم که هزار دست داشت و در هر دست او هزار انگشت بود، مشغول حساب کردن بود و با انگشتانش شماره مى کرد.
به جبرئیل گفتم: این فرشته کیست و چه چیزى را حساب مى کند؟
گفت: این فرشته موکّل بر قطرات باران است و حساب مى کند چند قطره باران از آسمان بر زمین فرود آمده است.
حضرت به او فرمود: آیا تعداد قطرات باران را که از ابتداى آفرینش بر زمین باریده مى دانى؟
عرض کرد: قسم به خداوندى که تو را به حق به سوى آفریدگانش فرستاده است نه تنها مى دانم چند قطره باران از آسمان به زمین نازل شده بلکه تفصیل آن را هم مى دانم که چند قطره در دریاو چند قطره در خشکى و چند قطره در آبادى و چند قطره در باغ و چند قطره در شورهزار و چند قطره در گورستان فرود آمده است.
رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: من از حفظ و یادآورى او تعجّب کردم، و او که چنین دید عرض کرد: اى رسول خدا ! با همه این قدرتى که از نظر دستها و انگشتان و حفظ و یادآورى دارم از محاسبه یک چیز ناتوانم.
سئوال کردم: حساب کدام چیز است؟ عرض کرد:
قوم من اُمّتک یحضرون مجمعاً فیذکر اسمک عندهم فیصلّون علیک، فأنا لا أقدر على حصر ثوابهم.
عدّه اى از امّت شما که در محلّى اجتماع کرده باشند و چون نام مبارک شما به میان آید بر شما صلوات فرستند، من از شمارش ثواب آن عاجزم.(۱۹)
ـ شیخ عبدالحقّ دهلوى در کتاب «تاریخ مدینه» نقل کرده است:مردى را دیدند که در طواف و سعى و سایر موقفهاى حجّ دعائى غیر ازصلوات بر محمّد و آل محمّد علیهم السلام نمى خواند.
به او گفتند: چرا دعاهائى که نسبت به هر یک از این مکانها وارد شده نمى خوانى؟
گفت: عهد کرده ام که فقط صلوات فرستم و دعاى دیگرى را با آن شرکت ندهم. و علّتش اینست که پدرم چون از دنیا رفت صورت او را مثل الاغ دیدم و از مشاهده آن بسیار غمناک شدم، بعد از آن رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم را در خواب دیدم و دامن احسان او را گرفتم و براى پدرم شفاعت کردم و از سبب این قضیّه از آن حضرت سئوال کردم، فرمود:
پدرت رباخوار بود و سزاى هر کس که رباخوارى پیشه کند چنین است.
ولکن والدک کان یصلّی علیّ فی کلّ لیله عند المنام مائه مرّه، ولذا قبلت شفاعتک وعفوت.
ولى پدر تو خصوصیّتى داشت و آن این بود که هر شب هنگام خوابیدن صد مرتبه بر من صلوات مى فرستاد، ما به خاطر این عمل شفاعت تو را درباره او پذیرفتیم و او را بخشیدیم.
آنگاه چهره پدرم را نورانى مانند ماه مشاهده کردم و از هاتفى هنگام دفن اوشنیدم که گفت: سبب عنایت پروردگار و آمرزش پدرت همان صلوات هائى بود که بر رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم مى فرستاد.(۲۰)
ـ محدّث نورى قدس سره از یگانه دوران خود شیخ احمد پسر زین الدین نقل کرده است که گفت: در عالم خواب حضرت زین العابدین امام سجّاد علیه السلام را ملاقات کردم و نزد او شکوه و ناله کردم که زاد و توشه اى براى آخرت آماده نکرده ام، براى توبه خالص توفیق نیافتم، و اعمال صالح را نتوانستم بجا آورم.
حضرت فرمود:علیک أن تکثر الصلاه على محمّد وآله، ونحن نعمل بذلک ونجعله لک عوض صلاتک على محمّد وآله إلى یوم الدین.
آنچه بر شما است این است که زیاد بر محمّد و آل محمّد صلوات بفرستید، و ما در مقام پاداش، عوض صلواتى که شما فرستاده اید آن اعمال صالح را که به انجامش توفیق پیدا نکرده اید تا روز قیامت براى شما انجام مى دهیم.(۲۱)
ـ کلینى رحمه الله در کتاب «کافى» از حضرت رضا علیه السلام روایت کرده است که آن حضرت به شخصى فرمود:
معنى این فرمایش خداوند «وَذَکَر اسْم رَبِّهِ فَصَلَّى» (۲۲) چیست؟
عرض کرد: یعنى هر گاه نام پروردگارش را به یاد آورد برخیزد و نماز بخواند.
امام علیه السلام فرمود: اگر خداوند چنین تکلیفى کرده باشد بسى دشوار و طاقت فرسا است.
عرض کرد: پس معناى آیه چگونه است؟ فرمود:کلّما ذکر اسم ربّه صلّى على محمّد وآله.
هر گاه نام پروردگارش را به یاد آورد صلوات بر محمّد و آل محمّد علیهم السلام بفرستد.(۲۳)
ـ در تفسیر امام عسکرى علیه السلام ذیل آیه شریفه «وَإذْ نَجَّیْناکُم مِنْ آلِ فِرْعَونَ یَسُومُونَکُم سُوءَ العَذاب»(۲۴) «به یاد آورید هنگامى که شما را از فرعونیان نجات دادیم و آنها شما را به بدترین عذاب شکنجه مى کردند»، آن حضرت فرمود:
از عذاب شدید آنها این بود که ایشان را به کشیدن گِل براى ساختمان بکار مى گرفتند و از ترس اینکه فرار کنند آنها را دربند مى کردند، با سختى گِل را از نردبان ها بالا مى بردند و چه بسا از بالا سقوط مى کردند و مى مردند یا زمینگیر مى شدند و هیچ اعتنائى به آنها نمى کردند تا اینکه خداوند تبارک و تعالى به حضرت موسى علیه السلام وحى (پیغام) فرستاد:
به قوم خود بگو:
لایبتدؤن عملاً إلّا بالصلاه على محمّد وآله الطیّبین لیخفّف علیهم.
عملى را جز با صلوات بر محمّد و آل اطهار او شروع نکنند تا آن کار بر آنها آسان گردد.
آنها این دستور را اجرا کردند و کارهاى دشوار برایشان سبک شد.
و نیز فرمود: هر کس که بر اثر فراموش کردن صلوات سقوط کرد یا زمینگیر شد اگر برایش ممکن است خودش صلوات را بگوید، و اگر برایش مقدور نیست دیگرى به جاى او صلوات فرستد، تا آن گرفتارى به او خسارت و ضررى وارد نکند.
آنها هم این دستور را عمل کردند و سالم ماندند.
و در تفسیر این قسمت از آیه «یُذَبِّحُون أبْناءَکُم»(۲۵) «پسران شما را مى کشتند»، فرمود:
هر گاه یکى از زنهاى آنها حامله مى شد به قابله هائى که بر آنها مى گماشتند رشوه مىداد تاگزارش ندهند و دوران حملش تمام شود، و وقتى پسر به دنیا مى آمد او را در صحرائى یا سوراخ کوهى یا محلّ دور افتاده اى رها مى کرد و ده مرتبه صلوات بر محمّد و آل محمّد علیهم السلام مى فرستاد، خداوند فرشته اى را مأمور مى کرد تا او را تربیت کند، از یک انگشت او شیر مى مکید و از انگشت دیگر غذاى نرم و ملایم مى خورد و به این شکل بنى اسرائیل رشد کردند، و تعداد آنهائى که سالم ماندند بیش از نفراتى بود که کشته شدند.
و در تفسیر این قسمت از آیه «یَسْتَحْیُونَ نِساءَکُم»(۲۶) «زن هاى شما را زنده نگه مى داشتند»، فرمود:
آنها را باقى مى گذاشتند و به کنیزى مى گرفتند، تا اینکه نزد حضرت موسى آمده ضجّه و ناله کردند و گفتند: دختران و خواهران ما را بکار مى گیرند و به خدمت وا مى دارند چاره اى براى ما بیندیش.
حضرت آنها را امر فرمود که صلوات بر محمّد و آل محمّد علیهم السلام بفرستند تا نجات پیدا کنند.
و در تفسیر آیه شریفه «إذْ فَرَقْنا بِکُم البَحْرَ فَأنْجَیْناکُم»(۲۷) «هنگامى که دریا را شکافتیم و شما را نجات بخشیدیم»، فرمود:
هنگامى که حضرت موسى کنار دریا رسید خداوند تبارک و تعالى به او وحى فرستاد: به بنى اسرائیل بگو:
جدّدوا توحیدی وأقرّوا بقلوبکم ذکر محمّد سیّد عبیدی وإمائی، وأعیدوا على أنفسکم ولایه علیّ علیه السلام أخی محمّد وآله الطیّبین.
توحید مرا بخاطر آورید و به دلهایتان نبوّت محمّد سرور بندگانم را اقرار نمائید و با ولایت برادرش علىّ بن ابى طالب علیه السلام تجدید عهد کنید.
و بگوئید: خدایا ! مرا بر روى این آب عبور بده. اگر چنین کردید آب دریا براى شما همانند زمین خواهد شد.
حضرت موسى علیه السلام این دستور الهى را به ایشان فرمود.
آنها در جواب گفتند: چیزى که ما را ناراحت مى کند و خوش آیند ما نیست به ما دستور مى دهى، ومگر جز ترس از مرگ بود که ما را از فرعون فرارى داد، اکنون تو ما را بدون اندیشه کردن به این دریاى انبوه آب با این کلمات مى اندازى و نمى دانیم چه بر سر ما خواهد آمد.
کالب بن یوحنّا در حالیکه بر مرکب سوار بود به حضرت موسى عرض کرد: مهمّ نیست این خلیج چهار فرسخ باشد آیا خدا تو را به این کار امر فرموده که ما اینها را بگوئیم و داخل شویم؟
موسى فرمود: بله، عرض کرد: تو هم ما را به آن فرمان مى دهى؟ فرمود: بله، آنگاه ایستاد، به توحید پروردگار و نبوّت محمّد و ولایت امیرالمؤمنین و اولاد طاهرین او علیهم السلام اقرار کرد و عهد خود را با آنها تازه کرد، سپس عرض کرد:
«اللهمّ بجاههم جوّزنی على متن هذا الماء»، خدایا به آبروى این بزرگواران و به مقامى که نزد تو دارند مرا بر این آب عبور بده.
سپس اسب خود را به میان آب برد و بر روى آب به راه افتاد و گویا آب برایش مانند زمین نرم و هموار بود تا اینکه به انتهاى خلیج رسید، سپس با سرعت برگشت و به بنى اسرائیل گفت:
اى گروه بنى اسرائیل؛ از موسى پیغمبر خود اطاعت کنید، فما هذا الدعاء إلّا مفتاح أبواب الجنان، ومغالیق أبواب النیران، ومستنزل الأرزاق والجالب على عباداللَّه وإمائه رضاء الرحمان المهیمن الخلاّق.
این دعائى که او به شما تعلیم نمود کلید درهاى بهشت و قفل درهاى آتش و نازل کننده روزى ها وجلب کننده خشنودى پروردگار مهربان است.
آنها امتناع ورزیدند و گفتند: ما جز بر روى زمین راه نمى رویم، خداوند به موسى فرمود: «أنِ اضْرِبْ بِعَصاکَ الْبَحْر»(۲۸) عصاى خود را به دریا بزن و بگو: «اللهمّ صلّ على محمّد وآله لمّا فلقته» خدایا بر محمّد و آل محمّد درود فرست و این دریا را براى ما بشکاف.
پس دریا شکافته شد و زمین تا انتهاى خلیج ظاهر گردید و حضرت موسى به آنها فرمود: اکنون داخل شوید.
گفتند: زمین آن مرطوب و لغزنده است، مى ترسیم که در آن فرو رویم.
خداوند تعالى فرمود: اى موسى بگو:
«اللهمّ بحقّ محمّد وآله الطیّبین جفّفها».
خدایا به حقّ محمّد و آل پاکش زمین را براى ما خشک گردان.
وقتى آن را گفت، خداوند باد صبا را بر آن فرستاد و آن را خشک نمود.
پس از آن فرمود: داخل شوید.
گفتند: اى پیغمبر خدا ؛ ما دوازده قبیله هستیم و وقتى داخل دریا شدیم هر گروهى از ما مى خواهد از دیگرى سبقت بگیرد و ممکن است حادثه بدى بین ما واقع شود، اگر هر فرقه اى ازما راه مخصوص داشته باشد ما از این وحشتى که داریم در امان خواهیم بود.
خداوند به حضرت موسى علیه السلام فرمان داد: با عصایت به عدد آنها یعنى دوازده مرتبه در دوازده موضع بر زمین بزن و بگو:
«اللهمّ بجاه محمّد وآله الطیّبین بیّن لنا الأرض وأمط الماء عنّا». خدایا به آبروى محمّد واهل بیت پاک او زمین را براى ما ظاهر کن و آب را دور گردان.
پس دوازده راه پیدا شد و کف زمین به سبب باد صبا خشگ گردید آنگاه به قوم خود گفت: وارد شوید، آنها این بار گفتند: وقتى هر گروه از ما وارد یکى از این راهها شد نمى داند بر سر دیگران چه مى آید.
خداوند تبارک و تعالى فرمود: در بین راهها هر انباشته اى از آب را با عصا بزن و بگو: «اللهمّ بجاه محمّد وآله الطیّبین لمّا جعلت فی هذا الماء طیقاناً واسعه یرى بعضهم بعضا»، خدایا به آبروى محمّد و آل اطهار او در میان این آب طوقها و کمانهائى بزرگ قرار بده که افراد این گروه بتوانند افراد گروه دیگر را ببینند. سپس بنى اسرائیل داخل شدند…(۲۹)
ـ و آن حضرت در تفسیر آیه شریفه «وَإذْ أخَذْنا میثاقَ بَنی إسْرائیل لاتَعْبُدونَ إلّا اللَّه وَبِالْوالِدَینِ إحْساناً وَبِذِی القُرْبى وَالیَتامى وَالمَساکینَ وَقُولوا للناسِ حُسْناًوَأقیمُوا الصلاه»(۳۰) «و هنگامى که از بنى اسرائیل عهد و پیمان گرفتیم که جز خدا را بندگى نکنید و درباره پدر و مادر و خویشان و یتیمان و بینوایان نیکى کنید و با مردم نیکو گفتگو کنید و نماز را بپا دارید»، فرمود:
مقصود از «نماز» در این آیه نمازهاى پنج گانه و صلوات فرستادن بر محمّد و آل اطهار او است.
وأقیموا أیضاً الصلاه على محمّد وآله الطیّبین عند أحوال غضبکم ورضاکم، وشدّتکم ورخاکم وهمومکم المغلقه لقلوبکم.
(یعنى در حالات مختلف) ؛ وقتى خشمگین مى گردید، زمانى که خوشحال هستید، هنگامى که دچار مشکلات مىشوید، وقتى که در راحتى و نعمت به سر مى برید، و هر گاه که غمها و غصّه ها دلهاى شما را احاطه مى کنند صلوات بر محمّد و آل محمّد علیهم السلام بفرستید.(۳۱)
ـ و در تفسیر آیه شریفه « وَکانُوا مِنْ قَبْل یَسْتَفْتِحون عَلى الَّذینَ کَفَروا فَلَمّاجاءَهُم ما عَرَفوا کَفروا بِه فَلَعْنَهُ اللَّه عَلى الکافرین» (۳۲) «پیش از بعثت پیامبر به نام آن حضرت طلب فتح و نصرت بر کافران مى نمودند، آنگاه که آمد و او را شناختند به او کافر شدند پس لعنت خدا بر گروه کافران باد»، امام عسکرى علیه السلام مى فرماید:
امیر مؤمنان على علیه السلام فرموده است:إنّ اللَّه تعالى أخبر رسول اللَّه صلى الله علیه وآله وسلم بما کان من إیمان الیهود بمحمّد صلى الله علیه وآله وسلم قبل ظهوره، من استفتاحهم على أعدائهم بذکره والصلاه علیه وآله.
خداوند تبارک و تعالى پیغمبرش را از ایمان یهودیان به آن حضرت پیش از بعثت او خبر داده است که آنها به یاد او و صلوات بر او و اهل بیتش بر دشمنان خود فتح و ظفر پیدا مى کردند.(۳۳)
ـ محدّث نورى قدس سره در کتاب «دار السلام» از کتاب «ریاض الأذهان» نقل کرده است:
زنى دخترش را در خواب دید که به انواع عذاب ها گرفتار است، از خواب بیدار شد و از مشاهده این رؤیا بسیار غمناک بود و گریه مى کرد، بعد از یک شبانه روز دوباره او را در خواب دید که خوشحال و شادمان است و در باغى ازباغهاى بهشت گردش مى کند، و چون از دختر علّتش را پرسش کرد، جواب داد: به خاطر گناهان و معاصى عذاب مى کشیدم ولى امروز شخصى مرورش به این قبرستان افتاد و چند مرتبه بر پیغمبر و خاندانش علیهم السلام صلوات فرستاد، ثواب آن را که میان اهل قبرستان تقسیم کردند عذاب آنها به حور و قصور تبدیل شد.(۳۵)
ـ و نیز از کتاب «شفاء الأسقام» از محمّد بن سعید حکایت کرده است که گفت:
من با خود عهد کرده بودم هر شب قبل از خواب تعداد معیّنى بر محمّد و آل محمّد علیهم السلام صلوات فرستم، شبى در عالم رؤیا رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم را دیدم که وارد حجره ما شدند، و در و دیوار خانه به نور جمال آن حضرت نورانى شد، به من توجّهى کرد و فرمود:
أین الفم الّذی کان یصلّی علیّ حتّى اُقبّله؟
کجاست آن دهانى که با آن بر من صلوات مى فرستى تا آن را ببوسم؟
من از آنکه دهان خود را جلو بیاورم حیا کردم و صورتم را جلو آوردم و آن حضرت صورتم را بوسید، و آنگاه از خوشحالى زیاد بیدار شدم و اهل و عیالم رابیدار کردم، بوى عطر چنان در همه حجره مى وزید که گویا آنجا پر از مشک خوشبو شده باشد، و این بوى خوش تا هشت شبانه روز از صورت من مى وزید و هر کس آن را استشمام مى کرد.(۳۶)
ـ شیخ صدوق قدس سره در کتاب «علل الشرائع» از امام هادى علیه السلام نقل کرده است که فرمود:
إنّما اتّخذ اللَّه تعالى إبراهیم خلیلاً، لکثره صلاته على محمّد وأهل بیته صلوات اللَّه وسلامه علیهم.(۳۷)
خداوند تبارک و تعالى ابراهیم را خلیل خود گرفت، زیرا بر محمّد و آل محمّد – که سلام و درود خدا بر آنها باد – زیاد صلوات مى فرستاد.
ـ در کتاب «بشاره المصطفى لشیعه المرتضى» از حضرت باقر علیه السلام روایت مى کند که فرمود:من قال فی رکوعه وسجوده وقیامه: «اللهمّ صلّ على محمّد وآل محمّد» کتب اللَّه له بمثل الرکوع والسجود والقیام.(۳۸)
هرکس در رکوع و سجده و قیام نمازش صلوات فرستد یعنى بگوید: «اللهمّ صلّ على محمّد وآل محمّد» خداوند ثوابى مثل ثواب رکوع و سجده و قیام براى او بنویسد.
ـ شیخ حرّ عاملى رحمه الله در «وسائل الشیعه» از کتاب «کافى» نقل مىکند:شخصى به نام عبدالسلام به امام صادق علیه السلام عرض کرد: من در حال طواف دعائى جز صلوات بر محمّد و آل محمّد علیهم السلام به خاطرم نیامد و وقتى سعى بین صفا ومروه مى کردم فقط این ذکر را مى گفتم.
حضرت فرمودند:ما اُعطی أحد ممّن سأل أفضل ممّا اُعطیت.
به هیچ کس از آنها که دعا کرده اند بهتر از آنچه به تو عطا شده، عنایت نشده است.(۳۹)
ـ شهید قدس سره در کتاب «منیه المرید» از رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم روایت کرده است که فرمود:من صلّى علیّ فی کتاب لم تزل الملائکه تستغفر له ما دام اسمی فی ذلک الکتاب.(۴۰)
هر کس در نوشتار خود صلوات بر من را ذکر کند تا زمانى که اسم من در آن کتاب باقى باشد فرشتگان براى او استغفار کنند.
روایتى که در کتاب «کافى» از امام باقر علیه السلام نقل شده آن حضرت فرموده است:سه چیز اختصاص به وجود مبارک پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم داشت و در غیر آن حضرت نبود:
لم یکن له فیء، ولایمرّ فی طریق فیمرّ به بعد یومین أو ثلاثه إلّا عرف أنّه قد مرّ فیه لطیب عرفه، وکان لایمرّ بحجر ولا شجر إلّا سجد له.
براى پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم سایه نبود، از محلّى که عبور مى کرد اگر بعد از دو روز یا سه روز کسى مى گذشت به خاطر بوى عطرى که در محلّ مانده بود مى فهمید رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم از آنجا عبور کرده است، به هر سنگ یا درختى که عبور مى کرد بر او سجده مى کردند.(۴۱)
بنابراین نظریّه فائده صلوات فقط به کسى که صلوات مى فرستد برمى گردد، همان طور که فرمایش امام هادى علیه السلام در زیارت جامعه ضمناً بر این مطلب دلالت دارد، زیرا فرموده است:
وجعل صلاتنا علیکم وما خصّنا به من ولایتکم طیباً لخلقنا وطهارهً لأنفسنا.(۴۲)
۱) سوره احزاب، آیه ۵۶٫
۲) زبده البیان: ۸۵، بحار الأنوار: ۲۷۹/۸۵ و ۶۸/۹۴ ح ۵۷ به نقل از غوالى اللئالى.
۳) امالى صدوق: ۶۷۶ ح ۲۰ مجلس ۸۵ ، بحار الأنوار: ۴۹/۹۴ ح ۷٫
۴) تفسیر ابوالفتوح رازى: ۱۷۶/۹، بحار الأنوار: ۳۳/۱۵ سطر ۱۲ (با کمى اختلاف).
۵) الکافى: ۴۹۲/۲ ح۶، الوافى: ۱۵۱۷/۹ ح ۱۰، وسائل الشیعه: ۱۲۱۱/۴ ح ۴، بحار الأنوار: ۳۰/۱۷ ح ۱۱ و و ج: ۶۵/۹۴ به نقل از جامع الأخبار و ص ۵۷ ح ۳۲ به نقل از ثواب الأعمال: ۱۵۴، تفسیر برهان: ۳۲۸/۳ ح ۹ و ۳۳۶ ح ۱۵ به نقل ازکافى، جمال الاُسبوع: ۲۳۲، تأویل الآیات: ۴۶۱/۲ ح ۲۹ به نقل از ابن بابویه.
۶) امالى صدوق: ۶۷۵ ح ۱۸ مجلس ۸۵ ، بحار الأنوار: ۵۶/۹۴ ح ۳۰، جامع الأخبار: ۷۳٫ و شیخ حرّ عاملى رحمه الله آن را درکتاب وسائل الشیعه: ۱۲۲۰/۴ ح ۱۰، و سیّد شرف الدین رحمه الله در تأویل الآیات: ۴۶۱/۲ ح ۲۸ به نقل از امالى صدوق:۳۴۵ و ثواب الأعمال: ۱۵۷ نقل کرده اند، محدّث نورى رحمه الله نیز این حدیث را در کتاب مستدرک الوسائل: ۳۵۴/۵ ح۷ به نقل از جمال الاُسبوع: ۲۳۷ (با کمى اختلاف) روایت نموده است.
۷) سوره أحزاب، آیه ۴۳٫
۸) الکافى: ۴۹۳/۲ ح ۱۴، الوافى: ۱۵۱۸/۹ ح ۱۴٫
۹) الکافى: ۴۹۴/۲ ح ۱۵، قرب الأسناد: ۱۲ (قسمتى از روایت)، بحار الأنوار: ۴۹/۹۴ ح ۹٫
۱۰) ثواب الأعمال: ۱۵۹، بحار الأنوار: ۵۹/۹۴ ح ۴۱، الکافی: ۴۹۳/۲ ح ۱۳٫
۱۱) امالى صدوق: ۱۳۱ ح ۸ مجلس ۱۷، بحار الأنوار: ۴۷/۹۴ ح۲ و ص ۶۳ ضمن ح ۵۲ به نقل از جامع الأخبار.
۱۲) دعوات راوندى: ۲۲۵/۸۹، بحار الأنوار: ۷۰/۹۴ ح ۶۳، المستدرک: ۳۳۱/۵ ح ۶٫
۱۳) المستدرک: ۳۴۲/۵ ح ۴۱ به نقل از مجموعه شهید رحمه الله.
۱۴) جامع الأخبار: ۶۹ ح۵، بحار الأنوار: ۶۳/۹۴ ح ۵۲، المستدرک: ۳۳۳/۵ و ۳۳۴ ح ۱۲٫
۱۵و۱۶) جامع الأخبار: ۶۹ ح ۶ و ۷، بحار الأنوار: ۶۳/۹۴ ح ۵۲، المستدرک: ۳۳۳/۵ و ۳۳۴ ح ۱۳ و ۱۴٫
۱۷) دعوات راوندى: ۹۰ ح ۲۲۷، بحار الأنوار: ۷۰/۹۴ ذیل ح ۶۳، المستدرک: ۳۳۱/۵ ح۷، کشف الغمّه: ۹۵/۱٫
۱۸) نوادر راوندى: ح ۱۸۵، المستدرک: ۳۳۲/۵ ح ۱۰٫
۱۹) تفسیر ابو الفتوح: ۲۲۸/۲، المستدرک: ۳۵۵/۵ ح ۸ .
۲۰) این حکایت را محدّث نورى رحمه الله در کتاب «دار السلام: ۹۴/۲» و نهاوندى رحمه الله در کتاب «خزینه الجواهر: ۵۸۷» نقلکرده اند.
۲۱) دار السلام: ۱۱۲/۲٫
۲۲) سوره اعلى، آیه ۱۵٫
۲۳) الکافى: ۴۹۴/۲ ح ۱۸٫
۲۴و۲۵) سوره بقره، آیه ۴۹٫
۲۶) سوره بقره، آیه ۴۹٫
۲۷) سوره بقره، آیه ۵۰٫
۲۸) سوره شعراء، آیه ۶۳٫
۲۹) تفسیر امام عسکرى علیه السلام: ۲۴۷ – ۲۴۳، بحار الأنوار: ۶۱/۹۴ ح ۴۸٫
۳۰) سوره بقره، آیه ۸۳ .
۳۱) تفسیر امام عسکرى علیه السلام: ۳۲۷٫
۳۲) سوره بقره، آیه ۸۹ .
۳۳) تفسیر امام عسکرى علیه السلام: ۳۹۳٫
۳۴) تفسیر امام عسکرى علیه السلام: ۳۹۶ – ۳۹۴، مؤلّف رحمه الله قبلاً در مقدمّه قسمتى از این حدیث را آورده است.
۳۵) دار السلام: ۱۸۸/۲٫
۳۶) دار السلام: ۱۸۸/۲٫
۳۷) علل الشرائع: ۳۳/۱، بحار الأنوار: ۵۴/۹۴ ح ۲۳٫
۳۸) بشاره المصطفى: ۱۹۳، الکافی: ۳۲۴/۳ ح ۱۳، وسائل الشیعه: ۹۴۳/۴ ح۳، ثواب الأعمال: ۳۴، بحار الأنوار: ۱۰۸/۸۵ ح۱۶٫ علاّمه مجلسى رحمه الله در توضیح آن فرموده است: خداوند ثواب و پاداش این اعمال را به خاطر صلوات دو برابر مى گرداند و این حدیث بر مستحب بودن صلوات در این حالات دلالت مى کند.
۳۹) الکافى: ۴۹۴/۲ ح ۱۷، وسائل الشیعه: ۱۲۱۱/۴ ح ۵، ثواب الأعمال: ۱۵۵ (با کمى اختلاف)، بحار الأنوار: ۵۷/۹۴ ح۳۴٫
۴۰) منیه المرید: ۲۱۶٫
۴۱) الکافى: ۴۴۲/۱، بحار الأنوار: ۳۶۸/۱۶ ح ۷۹٫
۴۲) عیون الأخبار: ۲۷۷ – ۲۷۲/۲، بحار الأنوار: ۱۲۷/۱۰۲ ح ۴٫