به گزارش ” صبح رابر” خوشا به حال پدر و مادری که ثمره سالهای زندگیشان را تقدیم به ساحت مقدس یگانه والایشان و بر باطن و سیرت خداییشان هزاران بار سپاس و درود فرستاد، قلبهای مهربانشان به وسعت عرش و روح والایشان به بلندای آسمان است و وقتی به دیدارشان میروی، تازه میفهمی که عشق نانوشتنی است این بار به عیادت پدر بزرگوار شهید احمد علی زرین کلاه رفتیم که در بستر بیماری بود با سوز دل و لحنی گرم از پسر شهیدش می گفت ،شهید احمد علی پانزدهم شهریور ۱۳۴۶، در رابر متولد شد شهید مادرش نوش آفرین را در سال ۶۳ از دست داد بهعنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. سوم تیر ۱۳۶۶، در ماووت براثراصابت ترکش به سر، شهید شد.
پیر غلام اهلبیت عصمت و طهارت حاج نعمت الله زرین کلاه سالیان سال است که حسینیه شهید احمد علی زرین کلاه پذیرای جمع کثیری از عزاداران و شیفتگان اهلبیت و عصمت و طهارت و امام حسین (ع) است که هر ساله ضمن حضور در مراسم تعزیه به عزاداری و سینه زنی می پردازند نزدیک سه سال است که علیرغم اینکه این مراسم برگزار می شود اما پدر شهید بدلیل بیماری در اتاق خود با شنیدن صدای عزا به گریه و زاری مشغول می باشد و با گذاشتن عکس جوانش در مقابل دیدگان خود بر غربت و مظلومیت امام حسین (ع) کنار تصویر جوانش علی اکبر گریان است .
حاج نعمت الله زرین کلاه مردی که همه زندگی اش را وقف سرور و سالار شهیدان کرده است بیشتر او قات خود را به راز و نیاز و ذکر خدا سپری می کند ،از مراسمات عزاداری برای سید الشهدا که با رونق و شورخاصی برگزار می شد می گفت، مجالس عزاداری حسینی به انسان احساس سبکی و آرامش میدهد از حال معنوی که بر مجالس حاکم بود صحبت می کرد واز اینکه امروزه این حال معنوی به دلایل بیماری در اتاق خود با شنیدن صدای عزا به گریه و زاری مشغول می باشد دلگیر است .
وقتی خاطرات روزهایی که چندان نزدیک نیستند را مرور می کرد، طوری از آن ها حرف می زند که انگار همین دیروز اتفاق افتاده. یادآوری روزهایی که هر چهار پسر ش و یک دخترش کنار پدر بودند، آن قدر شیرین است که لبخند روی لب های پدر می آورد. دلش می خواهد ساعت ها از آنها بگوید و با این کار، غم دوری و دلتنگی اش برای عزیز از دست رفته اش کمرنگ کند .
شهادت فرزند، آن قدر تازه است که انگار همین دیروز گذاشته شده روی دل پدر. و هر بار به آن فکر می کند، غصه سراسر وجودت را می گیرد. ماجرای رفتن سه پسرش به جبهه و شهادت احمد علی ، وقتی از آن روزهای حرف می زند، تمام اضطراب و نگرانی را در چشمهایش می بینی.
مردم رابر که او را می شناسند می گویند که او از همان ابتدا عشق نسبت به امام حسین (ع) در وجود ش بوده است و الان که نزدیک صد سال از عمرش می گذرد همچنان برگزار کننده مراسم عزاداری سید و سالار شهیدان در حسینیه است که حتی مکان استراحت و بستر بیماری او قرار دارد.
حاج فتح الله زرین کلاه برادر شهید وپسر نعمت اله زرین کلاه سراینده ۱۲۰هزار بیت شعر در وصف شهدا پیر غلام اهل بیت پس از یک دوره بیماری درسن۷۱ سالگی درگذشت.
این شاعر فقید کرمانی متخلص به آزادِ رابری ، کتاب گلزار عشق با اشعار مذهبی و مجموعه ۱۰ جلدی شاهد نامه دیار کریمان یادگار مانده است .مرحوم زرین کلاه در مجموعه شاهد نامه دیارکریمان ، زندگینامه ۶ هزار و ۵۰۰ شهید استان کرمان را در قالب ۱۲۰ هزار بیت شعر به نظم در آورده که در دوران بیماری وی رونمایی شد.
برای همه شهیدان والامقام هشت سال دفاع مقدس ،شهدای وحدت، شهدای غدیر و شهدای گمنام و فرزند این پدر دلسوخته طلب مغفرت می نماییم و امیدواریم این کبوتران از خاک تا افلاک عروج کرد ما را در روز محشر مورد شفاعت قرار دهند .
شهید احمد علی زرین کلاه
چهل شش به پانزدهم شهریاد
که احمد علی پا بدنیا نهاد
پدر نعمت الله از آن نامدار
نوش آفرین مادر دینمدار
به شصت سه مادر نموده وفات
پدر هس بر یادش اندر حیات
همه خاندانش حسینی شدند
مقلد به شرع خمینی شدند
حسین راز پیر غلامان بود
یکی عارف و مست جانان بود
و مادر کنیزی ز عباس او
نمود آشپزی سفره ناس او
برادر و خواهر همه نوکر ند
حسین را به خدمت همه چاکرند
همه تعزیه خوان بزم عزا
به شعر و مصیبت مدیحه سرا
و خود در حسینیه خدمت نمود
از این رهگذر کسب عزت نمود
حسینیه بر نام او ساخته
پدر آن حسینیه آراسته
تمامی به جبهه بخدمت شدند
ولی گوی سبقت به احمد زدند
به جبهه به همراه او بوده ام
بعینیه شجاعت از او دیده ام
جوانی قوی و توانمند بود
ولایتمدار و برومند بود
بسیج او شب و روز در کار بود
بخدمت سپه را چو سالار بود
ز تحصیل اول پس از راهنما
ولی جبهه دائم باو مدعا
بدانشگه عشق شد ثبت نام
تمامی بامر سپه ماه عام
به شیراز مامور در کار شد
بشرکت کلاس پزشکیار شد
پزشکیار اندر قرارگاه نوح
به جبهه برزم او شد از هر سطوح
همه کربلاها که شرکت نمود
به هر سختی فاو خدمت نمود
ولی او طلب شد به نصر چهار
به ماووت آن غازی نامدار
به ماووت هم جنگ و امداد کرد
زکالیبر بر توپ فریاد کرد
هلی کوپتر خصم با تیرزد
سرش را نشانه به کالیبر زد
روی توپ کالیبر زد بر سرش
بخون گشت ف آن قامت اطهرش
به شصت شش و سوم تیرداد
به نصر چهار او شهادت فتاد
شهید و زماووت رابر رسید
به گلزار رابر چو گل آرمید
به «آزاد » این غصه پایان نشد
هنوز از غم سخت درمان نشد
انتهای پیام /