به گزارش” صبح رابر” به نقل از ” بوتیا “، در نظر بسیاری لباس و پوشش افراد در جامعه هیچ ارتباطی با قدرت و سیاست یک جامعه ندارد و این مسائل تنها در حیطه شخصی افراد قرار دارد که فرد با انتخاب آن وضعیت پوشش خود را مشخص می کند. اما واقعیت امر این است که پوشش و لباس یک فرد صرفا یک مسئله فردی در حیطه امور شخصی او نیست و پوشش یک فرد بیانگر نوع ارزش ها و افکار شخص در جامعه می باشد به همین جهت کنترل این بعد از فکر شخص می تواند تاثیرات مهم سیاسی در پی داشته باشد.
بی حجاب کردن اجباری زنان ایرانی در نیمه دهه ۱۳۱۰، از میان تمام سیاست های تجدد خواهانه رضاشاه، بیشترین سهم را در عدم محبوبیت او در میان ایرانیان داشت.
رضاشاه که در پی ایده مدرن سازی جامعه، که در ذات خود یک سیاست امپریالیستی بود، سعی داشت به هر راهی که شده نحوه پوشش ایرانیان را تحت کنترل خود گیرد و به این طریق بر فکر و سرنوشت مردم سیطره پیدا کند.
ماجرا از این قرار بود که رضاشاه پس از مسافرت به ترکیه و دیدار با آتاتورک تصمیم گرفت در ایران نیز همان سیاست را اجرا کند. در کنار نقش خاندان پهلوی در واقعه کشف حجاب، نباید بازیگران اصلی و پشت پرده این نمایش نامه را نادیده گرفت؛ یعنی دولت های روس، انگلیس و غرب گرایانی که قبل و بعد از مشروطه با تفکرات تجددگرایانه خود و تحت حمایت دولت های بیگانه دست اندر کار فراهم سازی های کشف در ایران بودند. از فعالیت های انجمن سری فراماسونری و فرقه ضاله بهائیت که از جمله عوامل و طراحان این نقشه شوم بودند نباید غفلت کرد.
البته سیاست کشف حجاب تنها یک سیاست رضاخانی نبود، بلکه برنامه ای بود که از حدود ۳۶ سال قبل از سیاست رضاشاه برای آن نقشه چیده شده بود و رضاشاه عامل کسانی دیگر بود .
در واقع این نفوذ به حریم خصوصی از یک سو به ظاهر در جهت سیاست های کشف حجاب بود اما در باطن قضیه باعث می شد که حریم های خصوصی در معرض دید قرار گیرد و هر حرکت خارج از کنترل، تحت کنترل قرار گیرد. این مسئله شاید یکی از ویژگی های همه دولت های مدرن باشد که با ابزار های مدرن سعی در کنترل زندگی شهروندان خود دارند. اما باید این نکته را در نظر گرفت که هیچ حاکمیت مدرنی به شکل عریان به حریم خصوصی افراد وارد نمی شود و سعی می کند راه های کم هزینه تری را انتخاب کند.
پس از رضاخان این سیاست به صورت گسترده ادامه یافت. توسعه رسانه های نوین نیز ابزاری جدید در جهت اجرای این سیاست شد.
امروز شبکه های اجتماعی اینترنتی ( مانند فیس بوک ) و موبایلی ( مانند اینستاگرام ) با تبلیغات گسترده تلاش می کنند لطمه های بسیاری به فرهنگ اصیل ایرانی – اسلامی وارد کنند. امروزه در فضاهای مجازی گذاشتن تصاویر بی حجاب و خلاف فرهنگ ایرانی – اسلامی به یک مُد و فرهنگ تبدیل شده است، که مسئولین فرهنگی و خانواده ها باید برای بقای این حریم چاره ای بیندیشند.
با بررسی ای سرانگشتی در بین ۱۰۰ کاربر دختر شبکه های اجتماعی می توان دریافت که بیش از ۶۰ درصد آنها عکس های بی حجاب خود را در آلبوم های عکس خود قرار داده اند وتصویر پروفایل آنها بدون حجاب است . عکس های خانوادگی و مهمانی های مختلط و جشن تولد ها و گشت و گذار های گروهی را نیز می توان به مجموعه ی عکس های این گروه اضافه کرد که همگی بدون حجاب و هیچ حد و مرزی است.
حدود ۵۵ درصد از این گروه ۱۰۰ نفره ، نیز گرچه عکس های کاملاً بی حجاب خود را در شبکه های مجازی قرار نداده اند ، اما از قرار دادن عکس های شخصی و خانوادگی خود ابائی ندارند و پروفایل های این گروه هم نیز زننده است.
و اما می ماند ۵ درصد که کسانی هستند که یا عکس های غیر ( گل ، انیمیشن ها و تصاویر اشخاص دیگر ) را برای پروفایل خود انتخاب کرده اند.
این آمار در بین پسر ها کمی متغیر است و می توان گفت حدود ۳۰ درصد آنها تصاویر مختلط خود و خانوادگیشان را در صفحه ی شخصیشان منتشر می کنند.
در گدشته این مطالب و تصاویر با استفاده از فیلتر شکن ها و وی پی ان ها در اختیار عده ای خاص قرار می گیرد ، اما با ورود شبکه های اجتماعی موبایلی این موارد علنی شده و وجهه ی عادی ای را به خود می گیرد.
نکته نگران کننده دیگر این است که افراد تا زمانی که صدمه نبینند، متوجه تاثیر این شبکه ها نمی شوند. روزانه پرونده های بسیاری در خصوص سو استفاده و سو رفتار ناشی از مطالب و تصاویر بی حجاب زنان تشکیل می شود.
حال سوال اینجاست که چرا در زمان حال و با وجود باور های عمیق معنوی و دینی در جامعه و بدور از هر گونه اجباری از اجبار های رضا خانی ، فیس بوک و اینستاگرام توانسته قبح و زشتی بی حجابی را در بین دختران ایرانی از بین ببرد؟
منابع:
مرضیه بیگ زاده، کشف حجاب و اعمال قدرت در حاکمیت رضاشاه ، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
عمید شجاعی، آیا موفقیت فیس بوک در کشف حجاب دختران ایرانی بیشتر از رضاخان بوده است