به گزارش ” صبح رابر” به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا، کاهش قیمت نفت تا کمتر از ۴۵دلار در هر بشکه و سرمایه گذاری آمریکا بر روی مخازن نفت خود برای ازدیاد برداشت، افزایش تولید نفت توسط عربستان و کویت برای جبران کاهش تولید کشورهای تولید کننده نفت مانند ایران، روسیه و ونزوئلا، افزایش تحریم های یکجانبه و یا تهدید به افزایش تحریم ها توسط آمریکا و اتحادیه اروپا و همچنین راهبردهای دیپلماتیک آمریکا و اتحادیه اروپا برای همراه کردن سایر کشورهای جهان و سفر جان کری به بیش از۴۰ کشور در طول دوسال گذشته تنها گوشه ای از تلاش های همه جانبه برای گذاشتن گزینه های جدید روی میز مذاکرات است.
این نوشتار قطعا نمی تواند تمام کوشش های سیستماتیک آمریکا و هم پیمانانش را برای انزوای ایران و افزایش فشارهای سیاسی و رسانه ای واکاوی کند اما میکوشد تا از منظر اقتصادسیاسی به اقدامات آنان بپردازد و نکاتی مغفول در چگونگی برخورد با این جریان را متذکر شود.
کاهش قیمت نفت در ابتدا به نفع آمریکاست اگر بخواهیم از جنبه اقتصادی به این قضیه نگاه کنیم میدانیم که آمریکا بزرگترین مصرف کننده و البته جزوه بزرگترین تولید کنندگان نفت در جهان است، البته ارزانتر شدن نهاده انرژی در تولید به عنوان یکی از عوامل اصلی در کاهش قمیت تمام شده کالا زمینه را برای اشتغال بیشتر در اقتصاد آمریکا و اروپا ایجاد میکند، اگرچه که کارتل های نفتی از این قضیه سود نخواهند برد اما در کوتاه مدت(۱تا۲ سال) اقتصاد آمریکا و اروپا را از نوبازسازی میکند.
آن روی دیگر سکه فشاری است که آمریکا بر کشورهایی همچون ایران، روسیه و ونزوئلا میگذارد است، یعنی یک برد سیاسی برای آمریکا (البته در کوتاه مدت) به شمار میرود و برای کشور ما که احتمالا مذاکرات در حدود یک تا دو سال به طول میانجامد میتواند فاکتور نفت به عنوان یک گزینه دیگر روی میز عمل کند، که در طول مذاکرات هسته ای بتوانند امتیازات بیشتری را از ایران بگیرد.
حال ما در یک بازی قیمت گذاری قیمت نفت و یک بازی مذاکرات چگونه باید مهره های خود را حرکت دهیم، این بازی در حال اجراست و در صورت انفعال بازیگر ایرانی سهمی جز باخت نصیبش نمیشود.
ایران دو بازیگر اصلی در این جا دارد یکی استفاده از ابزار سیاسی یعنی دیپلماسی فعالانه و دیگری استفاده از ابزار اقتصادی یعنی نفت و گاز است.
این در حالی است که زنگنه ـ وزیر نفت ـ در مصاحبه ای این چنین مطرح می کند: حتی اگر نفت ۲۰ دلار شود تولید نفتمان را به ۴ میلیون بشکه میرسانیم. این اظهار نظر یعنی مصرف کننده نفت خیالش راحت باشد، ما تولیدمان را نه تنها قطع نمیکنیم بلکه افزایش هم میدهیم. حتما این سخن کاهش قیمت نفت را به بازار نفت مخابره میکند و به بازار میگوید ما با کاهش قیمت نفت موافقیم. این در حالی است که رئیس جمهور روحانی بیان میکند که”مردم منطقه به توطئه کاهش قیمت نفت واکنش نشان خواهند داد” و یا ” طراحان کاهش قیمت نفت پشیمان خواهند شد “. این نوع برخورد دوگانه و عمل اقتصادی چه نتیجه ای را به دنبال دارد؟
سیاست اقتصادی ایران در قضیه قیمت نفت می بایست ابتدا با هماهنگی دیپلماتیک با کشورهای دیگر صادر کننده نفت که از کاهش قمیت نفت متضرر شده اند، تهدید کردن امنیت عرضه نفت باشد که با بر هم زدن استراتژی کاهش قیمت نفت حداقل منافع خودمان را از خام فروشی از دست ندهیم. اگرچه که استراتژی اصلی مدنظر نگارنده توقف خام فروشی نفت و صادرات محصولات و فرآورده های نفتی و ایجاد ارزش افزوده و زنجیره تولید در داخل کشور و توجه به تأمین عدالت بین نسلی است.
بعد سیاسی ماجرا روابط دیپلماتیک فعالانه با کشورهای جهان است، رایزنی های فشرده با کشورهای جهان سفر به کشورهای جهان و اقناع جامعه جهانی برای رسیدن به حقوق حقه ملت ایران و عنوان نمودن جنگ اقتصادی در ادبیات سیاسی بینالملل و نشان دادن ابزار تحریم نه یک ابزار سیاسی و حقوقی بلکه ابزاری که رفاه و امنیت ملت ایران را نشانه گرفته میتواند به عنوان راهبردهای سیاست خارجی کشورما به حساب آید.
عزت، حکمت و مصلحت یعنی رویکردی سیستماتیک به مسائل بین المللی داشتن، یعنی افزایش مدت مذاکرات و اعتماد سازی های طرف ایرانی در طول مدت مذاکره، و رفتار مسالمت آمیز با آمریکا با رفتار متقابل آنان همراه نبوده و نیست و نخواهد بود بلکه تاریخ به ما نشان میدهد که آنان از ابزارهای فشار خود در تمام سطوح به صورت کاملاً نرم و آگاهانه استفاده میکنند، و ما بایستی در این چارچوب به اقدامات سیاسی و اقتصادی خود در جهت منافع ملی بپردازیم.
محمد حسین دلدار
انتهای پیام/