محمدعلی درخشی علاف، فرزند غلامرضا که بعدها نام خود را به آرشام تغییر داد، در سال ۱۳۰۰(ه.ش) در شهرستان مشهد به دنیا آمد. وی از مهرماه ۱۳۲۱مسئولیت های اطلاعاتی خود را به عنوان افسر مرزبانی در ستاد لشکر ۱۸ خراسان آغاز کرد. وی در دوران جنگ جهانی دوم در سال ۱۳۲۰ در پادگان نظامی بجنورد در حالی که منطقه تحت اشغال شوروی وارد پادگان شد.
آرشام و همکاری وی با استعمار انگلیس در طی جنگ جهانی دوم
فعالیت وی در پادگان نظامی بجنورد، در شرایطی که منطقه فوق تحت اشغال ارتش شوروی قرار داشت، سبب شد که آرشام در رابطه با سرویس اطلاعات نظامی انگلیس قرار گیرد و در چارچوب شبکه ای از عوامل انگلیس در منطقه به خرابکاری علیه روس ها، بویژه قلی اوف – افسر اطلاعاتی شوروی که در پوشش کنسول شوروی در گنبد عمل می کرد، دست زند. در اسناد موجود، گزارشی از آرشام موجود است که طبق آن معترف شده که باتفاق اردشیرخان شادلو (از عوامل شوکت الملک علم و بزرگ مالک منطقه) فرد ترکمنی بنام موخی را به قتل رسانده است. آرشام مدعی است که موخی یکی از مامورین اطلاعاتی شوروی بوده است. طبق همین گزارش، آرشام در شکست ماجرای شورش افسران چپگرا، معروف به «قیام افسران خراسان» ( به رهبری سرگرد علی اکبر اسکندانی)، نقش داشته است. فعالیت های آرشام در خراسان مورد توجه انگلیسی ها قرار گرفت. البته ابقاء وی در سازمان امنیتی ساواک هم با همکاری و حمایت انگلیس از وی بود که در واقع آرشام از جیره خواران انگلیس بود.
آرشام و فعالیت های اطلاعاتی وی در خراسان
آرشام پس از فعالیت های اطلاعاتی در خراسان به تهران احضار شد و محرمانه به آذربایجان رفت و در سال های ۱۳۲۴- ۱۳۲۵ به تشکیل شبکه های مخفی در این منطقه دست زد. او پس از این ماموریت مجددا به مشهد اعزام شد و رئیس تجسس رکن ۲ لشکر خراسان گردید تا نقش مهم تری در فعالیت های اطلاعاتی و سیاسی سرویس اطلاعاتی بریتانیا در خراسان داشته باشد. او در دوران دولت دکتر محمد مصدق، از ۱/۵/۱۳۳۱ به آذربایجان منتقل شد و تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در این خطه بود. آرشام پس از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲، به عنوان رئیس اطلاعات لشکر خراسان مجددا به این منطقه وارد شد و در زمستان ۱۳۳۴ به مناسبت مسافرت خروشچف و بولگانین به افغانستان در یک ماموریت سری، پنهانی وارد افغانستان شد و به تماس با شبکه های مخفی در این کشور پرداخت.
آرشام نخستین رئیس ساواک استانی
آرشام پس از تاسیس ساواک، نخستین ساواک استانی را در خراسان وی پی ریزی کرد. آرشام در دی ماه ۱۳۳۵ به عنوان اولین رئیس ساواک خراسان منصوب شد و به مدت ۵ سال در این ساواک نقش حساسی به عهده داشت. آرشام رئیس ساواک خراسان به حدی عملکردهایش مورد پسند انگلیس بود که به خواهش رئیس MI-6 سفارت که می خواست به شغل مهمی دهد. وی پس از ریاست ساواک خراسان، سپس سیستان و بلوچستان و بعد استان کرمان شد.
آرشام و فعالیتهای وی منطقه ی فارس
آرشام در آذر ۱۳۴۱ ساواک فارس و بنادر را به سرهنگ مسعود حریری تحویل داد و در مرکز(اداره کل یکم ساواک) به کار پرداخت. او پس از طی دوره ویژه اطلاعاتی در آمریکا(سیا)، در ۱۹/۲/۱۳۴۵ ریاست ساواک کرمان را به دست گرفت. وی در سال ۱۳۳۵ زمینه های نارضایتی و عصیان در عشایر جنوب احساس شد و آرشام به عنوان یکی از زبده ترین عوامل MI-6 در ساواک، در شهریور ۱۳۴۰ رئیس ساواک فارس و بنادر گردید و تا آذر ۱۳۴۱ در این سمت بود. طبق گزارش آرشام، فعالیت های او در جنوب در سه محور بود، اول، مقابله با فعالیت نیروهای ضد رژیم در دانشگاه شیراز؛ دوم، تشکیل شبکه اطلاعاتی در میان عشایر و گردآوری اطلاعات و تهیه گزارشی جامع از اوضاع فارس. گزارش مشروح فوق به شماره ۹۰۲۷/دف ۸ مورخ ۲۲/۵/۱۳۴۱ به مرکز ارسال شد و نقش اساسی در پی ریزی اقدامات بعدی در سرکوب عشایر داشت. در جریان درگیری مسلحانه عشایر در زمستان ۱۳۴۱- تابستان ۱۳۴۲، آرشام که اکنون در تهران بود، بارها در زمینه مسائل فارس با مسئولین نظامی وقت (سپهبد اسماعیل ریاحی – وزیر کشاورزی، سپهبد عزیز الله کمال – رئیس اداره دوم ارتش و سپهبد عزیزی ) به مشاوره پرداخت. سومین محور فعالیت های آرشام در جنوب تاسیس «انجمن دوستی ایرانیان با شیخ نشین ها» در فارس بود که پوشش فعالیت های برون مرزی ساواک، و در واقع MI-6 در شیخ نشین های خلیج فارس به شمار می رفت.
نقش آرشام در فراماسونری
با تاسیس شبکه ی فرماسونری «باشگاه لاینز» آرشام هم چنین در توسعه شبکه های فراماسونری در شیراز با دکتر ذبیح قربان همکاری نزدیک داشت و به تاسیس «باشگاه لاینز» در شیراز دست زد و در سال ۱۳۴۱ ریاست این باشگاه را به عهده داشت.
آرشام در آذر ۱۳۴۱ ساواک فارس و بنادر را به سرهنگ مسعود حریرى تحویل داد و در مرکز (اداره کل یکم ساواک ) به کار پرداخت . او پس از طى دوره ویژه اطلاعاتى در آمریکا (سیا)، در اردیبهشت ۱۳۴۲ رئیس ساواک سیستان و بلوچستان شد.
آرشام و فعالیت های ضد انقلابی وی در اغاز انقلاب در منطقۀ کرمان
آرشام چند سال بعد در ۹ شهریور ۱۳۴۵ رئیس ساواک استان کرمان شد او در مدت دوازده سال اقامت در کرمان با ایجاد فضایی پر از رُعب و وحشت به چهره مخوف کرمان بدل شد و سایر قدرت های منطقه را تحت الشعاع حضور خود قرار داد. آرشام برای کسب وجهه اجتماعی با تأسیس «بنیاد آرشام» و «دانشسرای عالی فنی آرشام» در کرمان اقدام به احداث ساختمان، مراکز آموزشی،… کرد و با توجه به نفوذ و قدرتش سود فراوانی از این اقدامات خود برد .
آرشام همچنین در گسترش مصرف مواد مخدر نیز دست داشت. باستانی پاریزی که عضو بنیاد آرشام بود در مقاله ای می نویسد: ” روز فردی به من مراجه کرد و گفت آقای باستانی، من مشکلی دارم. سالها پیش آقای محمدعلی آرشام ـ رئیس ساواک کرمان ـ صد من تریاک به من داد که دوست نزدیکش بودهام. امانت سپرده که من برایش نگاه دارم و هر وقت خواست، به تدریج به او بدهم. ”
او در سال های ۱۳۵۰- ۱۳۵۷ نقش کم نظیری در سرکوب حرکت های انقلابی در منطقه فوق ایفا نمود. با اوج گیری انقلاب اسلامی ایران، آرشام طراح و مبتکر اقدامات وحشیانه و قساوت بار در سرکوب انقلاب بود و بویژه در حادثه خونین مسجد جامع کرمان (مهر ۱۳۵۷) نقش اصلی را داشت.
آرشام قدرت بلامنازع کرمان است
احمد بنی احمد نماینده مجلس فرمایشی شاه پس از بازدید از کرمان آرشام را این گونه توصیف می کند: کرمان شهری است که رئیس سازمان امنیت آن در تعیین استاندار و همه مدیران کل دخالت مستقیم دارد و حیات فردی و اجتماعی مردم کرمان کاملا در دست نامبرده قبضه شدهاست . ترفیع و تشویق و تنبیه و مجازات مقامات بتصویب و اراده او صورت میگیرد. عزو برکناری مامورین اعم از کشوری و انتظامی بتصمیم نامبرده بستگی دارد. این شخص آقای آرشام نام دارد که حدود ۱۳سال پیش از مشهد بکرمان منتقل و چون این شهر را در تیول معدودی اغنیاء دیده دست به فعالیتهای عظیم تجارتی – حمل و نقل و هتلداری و حتی فرهنگی زدهاست. این شخص مدعی است که با مبلغ یک میلیون تومان که نحوه تهیه آن نیز برای یک مامور ساده و بدون مکنت خانوادگی آنهم در سالها قبل خود معمای بزرگ است، فعالیت خود را شروع کرد و اینکه دارائی وی از یکطرف و سرمایه بنیاد از سوی دیگر سر به میلیاردها تومان میزند. پیوست این گزارش موارد و مدارک فعالیتهای نامشروع و خلاف قانون نامبرده را بطور جداگانه و مشروح اعلام میدارد، با توجه بسوابق پیوست و کیفیت فعالیتهای آقای آرشام در زمینههای گوناگون، هیچ تصمیم و حرکت جزئی و کلی در سطح استان بدون اجازه و تصویب و تائید و نظارت آقای آرشام قابل پیش بینی و مقدور نمیباشد. طرح حمله بمسجد جامع کرمان وسیله ایشان و در کمیسیونی مرکب از رئیس شهربانی و معاون استانداری بررسی و بمرحله اجرا در آمده است.
جنایتکاری که صدای همکیشان خود را هم در آورد
هیات علمی دانشسرای عالی فنی آرشام کرمان با انتشار اعلامیهأی فاجعه مسجد جامع کرمان را محکوم و جزئیات حمله به مسجد را فاش کرد. بر اساس این اعلامیه در ساعت ۱۱/۳۰ دقیقه روز دوشنبه ۲۴ مهر ماه بیش از ده هزار زن و مرد و کودک و خردسال برای همدردی با بازماندگان مقتولان ۱۷ شهریور ماه تهران در مسجد جامع کرمان گرد آمده بودند بدون آن که بینظمی و حتی شعاری در کار باشد، در این موقع ناگهان عدهأی از افراد زاغهنشین که قبلا با مقدار ناچیزی پول وعده و وعید افرادی که هم اکنون کاملا شناخته شدهاند، تحریک شده و با همراه داشتن چوب با پشتیبانی نیروهای انتظامی فاجعه شیراز با روش تازهأی تکرار کردند. این عده سپس از آتش زدن وسائل نقلیهأی که در خارج از مسجد بود به داخل مسجد آمدند و در حالی که مردم به داخل شبستان پناه برده بودند در و پنجره و تمام وسائل مسجد از قبیل زیلوها، بلندگو و حتی کتابهای مذهبی را به آتش کشیدند، سپس ۲۲۵ کپسول گاز اشکآور که بقایای خالی آن بعدا شمارش شد به داخل شبستان مسجد پرتاب کردند و آن گاه ماموران به داخل شبستان آمدند و مردم را تهدید به ماندن کردند، تراکم گاز در شبستان مسجد سبب میشود که مردم برای نجات جان خود به طرف در خروجی هجوم ببرند و در این هنگام عده زیادی هدف سنگ و چوب و گلوله قرار میگیرند. در این فاجعه که تا ساعت ۵ بعدازظهر ادامه داشت حتی افراد رهگذر در خیابانها نیز مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. اعلامیه هیات علمی دانشسرای عالی فنی کرمان در مورد تعداد کشتهشدگان و مجروحان تاکید میکند، تا کنون آمار صحیحی به دست نیامده ولی یک مقام آگاه بیمارستان اصلی شهر تعداد مجروحان را که به آن بیمارستان اعزام شدهاند ۴۵۰ نفر اعلام کرد که از این عده تا کنون ۱۲ نفر جان خود را از دست داده و ۲۰ نفر از رهگذران کشته شدهاند.
در نتیجه، وزیر دادگستری دولت ازهاری برای حفظ «مصلحت» ساواک و آرشام، محترمانه برکناری او را به سپهبد ناصر مقدم توصیه نمود و آرشام در اواخر آبان ماه ۱۳۵۷ برکنار شد. متن سند فوق چنین است :
۲۱/۹/۱۳۵۷- وزارت دادگستری
ریاست محترم سازمان اطلاعات و امنیت کشور
نظر به این که گزارش هیئت نمایندگان دولت مامور به رسیدگی وقایع روز ۱۱/۷/۵۷ کرمان که نماینده وزارت دادگستری هم عضویت در آن داشته، حاکی است که اهالی و معتمدین محل معتقدند که حمله به مسجد جمکران قبلا از طرف کمیسیونی مرکب از روسای شهربانی و ژاندارمری و ساواک و معاون استانداری طرح و پی ریزی شده و هیئت در نتیجه رسیدگی و تحقیقات معموله تشخیص داده که ادامه خدمت آقای آرشام رئیس ساواک در محل به مصلحت خودش و آن سازمان نیست و هرچه زودتر باید جانشین مشارالیه که به تهران احضار شده انتخاب و به صورت ماموریت عزیمت نماید، لذا مراتب اعلام می شود، خواهشمند است بنا بر مصلحت مراتب مملکتی در انجام پیشنهاد هیئت اقدام و نتیجه را به این وزارت اعلام دارند. (وزیر دادگستری ـ حسین نجفی)
آرشام در پایان کار
ارتشبد فردوست در خاطرات خود آرشام را از معدود مقامات عالی ساواک که به شدت مورد توجه شاپور جی بودند، معرفی کرده است. وی پس از به وجود آوردن حوادث خونین در استان کرمان و به بار آوردن فاجعه ی مسجد جامع کرمان در آبان سال ۱۳۵۷(ه.ش) از سمت خود برکنار شد، تا این که در آغاز پیروزی انقلاب اسلامی با لجبازی با دولت ازهاری کرمان را ترک کرد و با قصد فرار به اروپا رفت.
مردم کرمان در ۳ بهمن ۱۳۵۷ مرکز آموزش عالی آرشام را تسخیر کردند و نام آن را به شهید حنیفنژاد تغییر دادند.
وی در اواخر عمر به ایران بازگشت و در بیمارستانی در تهران در بدبختی هلاک شد.
منبع : بوتیا