به گزارش ” صبح رابر” به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا، حجتالاسلام محمدباقر پورامینی، مدرس حوزه علمیه قم و عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به مناسبت سالروز وقوع فتنه جمل، درمورد زمینه های پیدایش این جنگ به مهر گفت: جنگ جمل که در سال ۳۶ هجری برپا شد؛ به دلیل ترکیب خاص سران، ادعاهای بی اساس، نوع رویارویی آنان با امیرمومنان(ع) و همچنین حوادث پیشینی و پسینی آن، بی نظیر و اسفبار بود. حضور سه چهره شاخص چون طلحه و زبیر که همدستی امویان را نیز در پی داشت، فتنه ای را سامان داد که تنها چند ماه از خلافت امیرمومنان(ع) نمی گذشت که جامعه اسلامی دچار آتش فزونخواهی، امتیازطلبی و دنیاگرایی اصحاب فتنه شد.
وی افزود: درباره زمینه پیدایش فتنه جمل به این نکته باید اشاره کرد که عملکرد منفى خلیفه سوم و ستم کارگزاران اموى، اعتراض بسیاری از مسلمانان را به همراه داشت و زمینه شورش عمومى را فراهم آورد. در آغاز، اعتراض از سوى گروهى از مصریان بود. به دلیل عدم توجه به خواست آنان، بحران تشدید شد. با پیوستن شمارى از اصحاب پیامبر(ص) و همچنین برخی از مردم کوفه و بصره به معترضان، خانه عثمان به محاصره در آمد. معترضان از امام على(ع) خواستند از سوى آنان با عثمان گفت وگو کند. اما میانجیگرى امام به نتیجهاى نینجامید و ناسازگارى عثمان و معترضان ادامه یافت و پیشگامی بیش از هشتصد نفر از صحابه از جمل افرادی مانند طلحه و زبیر اوضاع را پیچیدهتر کرد.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: عثمان پس از چهل و نه روز محاصره، در ذى حجه سال ۳۵ کشته شد و پس از قتل او، نگاه همگان به على(ع) بود و تمامی ستمدیدگان، حاکمیت عدالت را تنها در حضور او میدیدند. در نگاه آنان تنها على(ع) میتوانست دین و سنت رسول خدا(ص) را احیا کند، کالبد زخم خورده اسلام را التیام بخشد و سیماى واقعى حاکمیت عدالت گستر دین را آشکار سازد. امام از پذیرش خلافت سرباز زد اما اقبال و فشار عمومی، امام را به پذیرش واداشت. در بیعت با امام طلحه پیشدستی کرد و به عنوان نخستین نفر، برخاست و دست بیمار و ناتوانش را پیش آورد و با امام بیعت کرد. سپس زبیر و آنگاه مهاجران و انصار و همه ساکنان مدینه با حضرت على(ع) بیعت کردند. به گفته مورخان، همه شرکت کنندگان در جنگ بدر که تا آن زمان زنده بودند، با على(ع) پیمان وفادارى بستند.
این مدرسه حوزه علمیه بیان داشت: طلحه و زبیر، که در آغاز خلافت به حق على(ع) به آرزوى دیرینه خویش نرسیدند، مترصد بودند تا در فرصتى مناسب غائلهاى را بر پا نموده و شورشى را به راه اندازند امّا این غائله سازى نیاز به یک نوع تشکیلات بنیادى داشت تا با طرح نظریات مختلف و اخذ تصمیمات لازم آن هم در جمع گروهى منسجم، پرچم مخالفت را برافراشته و علیه حکومت نوپاى علوى قیام کنند. در این میان اطلاع یافتند که عایشه مکّه را مرکز فعالیّت قرار داده و مردم نا آگاه را علیه على(ع) تحریک میکند. لا جرم این دو براى وصول به هدف، از احترام مردم نسبت به عایشه همسر رسول خدا(ص) استفاده کرده و به بهانه انجام عمره راهى مکه شدند و پس از ورود به مکّه و ملاقات با عایشه در معیّت وى و بسیارى از ناراضیان به سوى بصره حرکت کردند. در این جمع، بسیاری از خاندان امیه همچون مروان بن حکم و ولید بن عقیه حضور داشتند.
وی درمورد اینکه جنگ جمل چگونه آغاز شد؟ گفت: با پا گرفتن فتنه، تلاش زیادی بر انحراف و جلب افکار عمومی صورت گرفت، موفقیت در این عرصه، جلب اعتماد چهره های موثر بود. سران فتنه برای نیل به این هدف، صدور نامه ها و بیانیه های متعدد و زنجیره ای را آغاز کردند. تاریخ، از ارسال نامه از سوی طلحه و زبیر برای چهره های شاخص بصره نیز گزارش می دهد و این نامه نگاری ها زمینه حرکت فتنه گران به عراق و بیعت شکنی و اعلان جنگ با خلیفه مسلمین را فراهم کرد. جلال الدین سیوطی در تفسیر الدر المنثور(ج ۳ ص ۱۷۷) از مطرف روایت می کند که گفت: ما به زبیر گفتیم: یا ابا عبد اللَّه! خود شما خلیفه (عثمان) را تنها گذاشتید تا کشته شد، آن وقت خود شما آمدید و خون او را از على(ع) مطالبه می کنید؟ زبیر گفت: آرى ما در عهد رسول خدا(ص) و همچنین در عهد ابوبکر و عمر و عثمان آیه” وَ اتَّقُوا فِتْنَه لا تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْکُمْ خَاصَّه” را قرائت مىکردیم، وهرگز به خیالمان نمىرسید که خود ما به پا کننده آن فتنهایم، تا آنکه شد آنچه که واقع گردید.
پورامینی در مورد اینکه آیا قبل از جنگ رایزنی و گفتگوی خاصی هم صورت گرفت یادآور شد: فتنه پیمان شکنان، آرامش را از جامعه اسلامی سلب کرد و تهدیدی برای امنیت و زندگی مردم شد. بدان حد که این خطر؛ کیان و اساس جهان اسلام را دستخوش التهاب و فروپاشی قرار داده بود و امیرمومنان(ع) برای دفع این فتنه، با تمام وجود تلاش کرد. یکی از تلاش های امام، فرستادن نامه و نماینده برای بیداری سران فتنه بود.
وی افزود: امیرمومنان(ع)، نخست نامه مشترکی توسط صعصعه به زبیر و طلحه فرستاد و در پایان آن نامه چنین مرقوم فرمود: «پس اى دو پیرمرد، از آنچه اندیشیده اید باز گردید که اکنون بزرگترین چیز ـ که دامنتان را گیرد ـ عار است؛ و از این پس شما را هم عار است و هم آتش خشم کردگار». آن حضرت در مرحله بعد، نامه اى به ابن عباس داد تا به زبیر رساند. امام به فرزند عباس فرمود: به سر وقت زبیر رو که خویى نرمتر دارد و بدو بگو دایى زادهات گوید: در حجاز مرا شناختى و در عراق نرد بیگانگى باختى، چه شد که بر من تاختى؟ همچنین پیش از آغاز جنگ، صعصعه نامهاى از سوى امام به طلحه داد. ابن عباس نیز مأموریت یافت با وى گفت و گو کند. البته امام این اقدامها را بىنتیجه مىدانست و درباره طلحه مىفرمود: گاوى را مانَد شاخها راست کرده، به کارِ دشوار پا گذارَد و آن را آسان پندارد. ابن عباس در دیدارش، از واقعیات گذشته پرده برداشت و در پایان چنین گفت: شگفتا، تو در خلافت سه خلیفه پیشین ساکت و آرام بودى، اما نوبت به على(ع) که رسید از جاى کنده شدى! به خدا سوگند، على(ع) کمتر از شماها نیست.
پورامینی در مورد اینکه بعد از پایان جنگ، امام با توبه کنندگان و نادمان از حضور در فتنه چه کرد؟ تصریح کرد: وقتی جنگ پایان یافت و امیرمومنان(ع) وارد شهر بصره گردید، فضای عمومی، پشیمانی از بیعت شکنی جنگ طلبان را گواهی می داد. حضرت با مردم سخن گفت و فرمود: «اى مردم! خداى عز و جل رحمتى فراگیر و آمرزشى همیشگى و بخششى فراوان و کیفرى دردناک دارد و اراده کرده است که رحمتش همه چیز را فراگیرد و آمرزشش براى مخلوقات فرمانبردارش باشد و به رحمتش هدایت یابندگان هدایت گردند و مقدر کرده که نقمت و سطوت و عذابش براى معصیت کاران باشد و راه و نشانههاى هدایت همواره از گمراهان دور باشد. اى مردم بصره چه مىپندارید شما که بیعت مرا شکستید و از دشمن من پشتیبانى کردید در حالى که من بر شما حجت اقامه کردم و خطاها و لغزشهاى خروج کنندگان را بیان کردم!؟ آنان که بیعتم را شکستند توبه دادم اما ایشان از راهى که بر آن پاى مىفشردند برنگشتند و خداوند پیمان شکنان شان را هلاک ساخت و به سبب شقاوتشان مرگ را بر سرنوشت آنها رقم زد… ».
وی افزود: در این هنگام مردى از میان جماعت برخاست و گفت: ما گمان خیر و نیکى داشتیم و مىبینیم که پیروز شدهاى و غلبه یافتهاى. اگر ما را کیفر کنى به سبب این است که خطا کاریم اما اگر ببخشایى که تو محل بخشش هستى، نزد خدا و ما محبوبتر است. امیر المؤمنین(ع) در جواب فرمود: از شما در گذشتم اما از فتنه بپرهیزید که از کشتار شدیدتر و بدتر است و شما اولین مردمانى هستید که بیعت شکستید و یکپارچگى این امت را دریدید. آنگاه امیر المؤمنین(ع) نشست و مردم مىآمدند و با او بیعت مىکردند.
وی ادامه داد: البته امیر المؤمنین(ع) درباره عایشه فرمان داد که او را تحت الحفظ و به همراه سى مرد و بیست زن با ایمان، به مدینه باز گردانند. گویا عایشه قبل از حرکت به امام پیشنهاد داد: آن چه شد، گذشت ولى الان دوست دارم با تو باشم شاید در جنگ با دشمنانت حاضر شوم. اما امیر المؤمنین(ع) فرمود: «نه بلکه به همان خانهاى برگرد که رسول خدا در آن تو را ترک کرد».
این مدرس حوزه بیان کرد: خطیب بغدادی از عروه نقل می کند که هیچگاه پیش نیامد «عایشه» از روز جمل یاد کند مگر اینکه به شدّت مىگریست. بطوریکه روسریش اشک آلود مىشد! و مىگفت: اى کاش «نسیا منسیّا» ( کنایه از جنین سقط شده اى که از زن باردار دفع مى شود) بودم.
وی در مورد اینکه بهترین منبع تاریخی پیکار جمل کدام است گفت: روایت فتنه جمل، در متون مستقل و متون عمومی تاریخ اسلام به تفصیل مندرج است؛ مهمترین اثر مستقل در این باره، اثر فاخر «الجمل یا کتاب النصره لسید العتره فى حرب البصره»، نوشته شیخ مفید (۴۱۱ ه. ق.) است که در نوع خود از بهترین ها شمرده می شود.
انتهای پیام/