محمد احسانی
انسان طبعاً در جستجوی الگوهای کامل و جامع است و همواره میخواهد یک فرد ایدهآلی را سرمشق زندگی خود قرار داده از عمل و رفتار او پیروی کند. چنین الگوی کامل و ایدهآلی را نمیتوان یافت مگر با مراجعه به قرآن و احادیث اسلامی، چه این که آن دو راهنمای بشرند. در آیات و روایات، برخی انبیای سلف، پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) آن حضرت به عنوان الگوهای ایدهآل زندگی فردی و اجتماعی انسان معرفی شدهاند.
«لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ» (احزاب/۲۱)؛ شما را به حق در (خصلتها و روش) پیامبر(ص) اسوه و سرمشق نیکو و پسندیدهای است. رسول خدا(ص) بهترین الگویی است که میتوان در تمام جنبههای زندگی از روش و رفتار و گفتارش پیروی کرد؛ زیرا او در تمام ویژگیهای انسانی مقتدای خوبی برای مردم است. او به آن چه دستور میداد قبل از هرکس خود به آن عمل میکرد و بدین جهت مصداق کامل «کونوا دعاه الناس باعمالکم و لاتکونوا دعاتاً بالسنتکم»(۱) قرا رگرفت، یعنی با کردار و رفتارتان مردم را به حق دعوت کنید نه فقط با زبان. چنان که در اوایل بعثت میفرمود: «صلّوا کما رأیتمونی اصلی»(۲) همان گونه که من نماز میگذارم شما نیز نماز گذارید.
شخصیت رسول خدا(ص) یک الگوی همیشه زنده و جاویدی است که در طول تاریخ یگانه رهبر و پیشوای همه بشریت، به ویژه مسلمانان بوده و اکنون نیز به عنوان یک اسوه حسنه و سرمشق ماندگار، فراتر از محدودیتهای زمان و مکان میدرخشد. شخصیت او منحصر به زمان خاصی نبوده بلکه یک حقیقت همیشه زنده و جاودانی است که برای هر نسلی مطابق با واقعیات زندگی آنها تبلور پیدا میکند. سیره و رفتار آن حضرت در تمام شئون زندگی اعم از فردی و اجتماعی رهگشای راهیان حق و حقیقت است. وجود پیامبر اکرم(ص) مانند اقیانوس بیکرانی میماند که مملؤ از خوبیها و فضایل انسانی است که هرکس میتواند به اندازه استعداد و توان خود از آن منبع جوشان کمالات الهی توشهای برگیرد.
اهل بیت پیامبر(ص) نیز مانند آن حضرت شعاع وجودیشان به قدری گسترده و فراگیر است که در ظرف زمان و مکان نمیگنجد و برای همه بشر تا انقراض عالم الگوهای نیکو هستند. آری الگوپذیری از خاندان رسول خدا(ص) به دستور خدا و پیامبر(ص) واجب است، چون راه رسیدن به کمال و سعادت ابدی منحصر به محبت و پیروی از ایشان میباشد. خدای متعالی خطاب به پیامبر(ص) میفرماید: «قُل لاَأَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِنْ هُوَ إِلَّا المودّه فی القربی» (شوره/۲۳)؛ بگو من هیچ پاداشی از شما درخواست نمیکنم جز دوست داشتن نزدیکانم. فخررازی مفسر بزرگ اهل سنت میگوید: تردیدی نیست که منظور از اقربای پیامبر(ص)، علی(ع)، فاطمه(س)، حسن(ع) و حسین(ع) هستند، چون آنها بیشترین و عمیقترین ارتباط را با رسول خدا(ص) داشتند و بیش از همه از برکات وجودی آن حضرت بهرهمند بودند.(۳)
روایات پیامبر اکرم(ص) نیز در باب محبت و دوستی اهل بیت(ع) در واقع مردم را به الگوگیری از ایشان دعوت میکند و این که راه رسیدن به کمالات معنوی منحصر به آن است. بنابراین، بعد از رسول اکرم(ص) اهل بیت آن حضرت جامعترین الگوهایی هستند که در تمام ابعاد زندگی اعم از اعتقادی، اخلاقی، رفتاری، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و خانوادگی راهنما و هدایتگر جامعه میباشند. لازم است در اینجا به برخی از جنبههای زندگی ایشان که نقش هدایتگری اهل بیت(ع) در آن تجلی مییابد اشاره کنم:
الف ـ اعتقادی: آن چه در زندگی بشر از اهمیت ویژهای برخوردار است مسائل اعتقادی و باورهای دینی و مذهبی است؛ زیرا فکر و اندیشه زیر بنای شخصیت فرد را تشکیل میدهد و تمام اعمال و رفتار وی براساس همان باورهای قلبی او شکل میگیرد. به عبارت دیگر رفتارهای ظاهری انسان چیزی جز بازتابی از افکار درونی او نیست. اگر اندیشه آدمی درست شکل گیرد سایر ابعاد زندگی او نیز تحت تأثیر آن قرار میگیرد و رفتارهایی که از وی صادر میشود هماهنگ با اندیشههای او خواهد بود.
بسیاری از نارساییهای اخلاقی و رفتاری بشر ناشی از باورهای نادرست و ندانستن معارف دینی و مذهبی اوست. ضعف اعتقادی و جهل و نادانی نسبت به مسائل خداشناسی و زندگی دنیا و آخرت و ارتباط بین آن دو موجب انحراف عملی میشود، به همین جهت انبیای الهی به مسائل اعتقادی بیش از هرچیز اهمیت میدادند و در قدم اول میخواستند افکار مردم را درست کنند. پیامبر اسلام(ص) در روزهای نخست دعوتشان میفرمود: «قولوا لا اله الا الله تفلحوا»(۴) ای مردم کلمه توحید را به زبان بیاورید رستگار میشوید. یعنی اندیشههای باطل شرک و بت پرستی را از اذهان خود بیرون ساخته و اندیشه توحید و خداپرستی را جایگزین سازید.
بر این اساس، لازم است انسان عقایدش را از یک منبع مطمئن و صحیح به دست آورد تا دچار انحراف عملی نگردد. راه درستی را که قرآن کریم معرفی نموده لزوم اطاعت از پیامبر خدا(ص) و خاندان آن حضرت، در عرصههای مختلف فکری و رفتاری است.
«أَطِیعُوا اللّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ» (نساء/۵۹).
از خدا و پیامبر(ص) و صاحبان امر پیروی کنید.
بدین ترتیب، یکی از جنبههای مهم اهل بیت(ع) مرجعیت دینی آنان است و این که اصول صحیح دین را به مردم ارائه میدهند. همه اندیشمندان و صاحب نظران مسائل دینی و اعتقادی وظیفه دارند با استفاده از معارف اهل بیت(ع) ارزشهای اسلامی را به جوانان عرضه نمایند. اگر علما و نظریه پردازان به وظیفه شان عمل کنند و اندیشه اسلامی برخاسته از افکار اهل بیت(ع) را به نسل جوان امروز ارائه نمایند، در تربیت آنان نقش بسزا خواهد داشت.
ب ـ اخلاقی: از آیات و روایات چنین بر میآید که مهمترین هدف بعثت انبیا و انزال کتب آسمانی تربیت انسان و تزکیه نفوس بوده است، چنان که قرآن کریم میفرماید: «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ» (جمعه/۲)؛ اوست آن خدایی که در میان مردم درس نخوانده پیامبری از خودشان برانگیخت تا آیات او را بر آنان بخواند. تربیت مردم از نظر اخلاق و رفتار عمده وظیفه پیامبر بوده است و ایشان با استفاده از روشهای مؤثر تربیتی مانند تلاوت آیات الهی، تعلیم علم و دانش و بالا بردن سطح فکری آنان به هدایت همه جانبه جامعه پرداخت. خود آن حضرت نیز فرمود: «بعثت لاتمم مکارم الاخلاق»(۵) من از طرف خداوند برانگیخته شدم تا مکارم اخلاق را تتمیم و تکمیل نمایم.
هرچند انبیای سلف قبل از آمدن پیامبر خاتم(ص) شالوده مکارم اخلاق را پیریزی کردند و به دستور خداوند اخلاق حسنه را به مردم آموختند و هرکدام به نوبه خود به نتایجی هم رسیدند، ولی این کار به کمال نهایی خود نرسید، از این رو پیامبر اسلام(ص) به عنوان آخرین فرستاده خدا مأموریت یافت تا مکارم اخلاق را تکمیل کند و جامعه را به سوی کمالات معنوی سوق دهد. چه این که اخلاق کریمه مایه تعالی روحی و کمال معنوی انسان است.
آدمی در پرتو مکارم اخلاق از قیود خودخواهی و خودمداری رهایی یافته بر غرایز حیوانی و تمایلات نفسانی خویش چیره میشود. از آنجا که پیامبر اکرم(ص) خود مراتب عالیه کمالات انسانی و اخلاقی را داشت، توانست در مدت بیست و سه سال دوره نبوتش از اقوام مختلف و مردم پراکنده جزیره العرب ملت واحده بسازد. خدای متعال از اخلاق آن حضرت به نیکی یاد کرده میفرماید: «وَإِنَّکَ لَعَلَی خُلُقٍ عَظِیمٍ»(قلم/۵)؛ تو صاحب اخلاق عظیم و برجستهای هستی. جاذبههای معنوی و اخلاقی رسول خدا(ص) عامل مهمی در پیشرفت اسلام و وحدت جامعه اسلامی بود به گونهای که دشمنان سر سخت و سنک دل را تحت تأثیر قرار داده و وادار به تسلیم میکرد. اعلام عفو عمومی پیامبر(ص) در روز فتح مکه و جای امن قرار دادن خانه ابوسفیان نمونههایی است از رفتار کریمانه آن حضرت که بسیاری از مشرکان آن دیار را مجذوب خود ساخت.(۶)
اهل بیت پیغمبر(ص) نیز همانند آن حضرت از اخلاق عظیم و شایستهای برخوردار بودند که رفتار و گفتار ایشان به عنوان چراغ همیشه روشن در جهت ترقی و پیشرفت جوامع بشری راهنمای جامعه است. پیامبر(ص) فرمود: «انّ مثل اهل بیتی فی هذه الامه کمثل نجوم السماء»(۷) همانا مثل اهلبیتم در این امت همانند ستارگان آسمانند. همان گونه که ستارگان آسمان دارای نوراند و در تاریکیهای شب زمین را روشن میکنند، اهل بیت پیغمبر(ص) نیز انوار الهی و هدایتگر مردمند. رفتار اهل بیت(ع) حتی با مخالفان به قدر محبّتآمیز و کریمانه بود که بر روح و روان فرد اثر میگذاشت و او را منقلب میساخت. برخورد امام حسن مجتبی(ع) در مدینه با مرد شامی که در اثر تبلیغات حکومت شام حقد و کینه خاندان علی(ع) را در دل داشت و جسارتی نسبت به آن حضرت مرتکب شد، نشان دهنده اوج عظمت روحی و کمال اخلاقی آن حضرت است. آن مرد با مشاهده حلم و بردباری امام فوراً پشیمان شد و توبه کرد و از پیروان مخلص اهل بیت(ع) قرار گرفت.(۸)
اهل بیت(ع) همه رفتارهای خارق العاده داشتند و هرکدام تجسّم عینی تقوا، فضیلت و مکارم اخلاق اسلامی بودند. تاریخ به خوبی نشان داده است که تأسی از اخلاق و رفتار اهل بیت(ع) تضمین کننده خیر دنیا و آخرت انسان خواهد بود.
ج ـ سیاسی ـ اجتماعی: انسان موجودی است اجتماعی که میبایست برای تأمین نیازهای مادی و جسمی خود، باید در اجتماع زندگی کند. زندگی اجتماعی دارای شئونات مختلف است که مهمترین آنها سیاستگذاری و امور مربوط به اداره جامعه است. طبعاً افکار و اندیشههای ناهمگونی فراوان در بستر اجتماع شکل میگیرد که به زودی موجب بروز اختلاف گرایشها در سطح جامعه شده و احیاناً ناسازگاریهایی را در میان اقشار مختلف مردم آشکار سازد. چه بسا اختلاف سلیقهها به پیدایش گروههای رقیب در سطح جامعه بینجامد که ممکن است در عرصههای اجتماعی برخوردهای فیزیکی حتی جنگ و خونریزی را پدید آورد. در چنین شرایطی نیاز جامعه به یک رهبر آگاه و مدبر، بیش از هرچیز احساس میشود تا ریشههای اختلاف را از بین برده و وحدت و یکدلی را جایگزین سازد.
از آن چه تاکنون درباره ویژگیهای اهل بیت(ع) گفته شد به خوبی به دست میآید که بعد از رسول خدا(ص) کاملترین افرادی که بتوانند جامعه را به کمال مادی و معنوی برسانند اهل بیت(ع) آن حضرت هستند و بدین جهت پیروی از ایشان ره گشای بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی مردم است. چون اهل بیت(ع) از تمام نقصها و عیبها منزه هستند و تبعیت از سیره و رفتار ایشان مایه وحدت، عزت و سربلندی جوامع اسلامی میباشد. امیرالمؤمنین علی(ع) میفرماید: «انظروا اهلبیت نبیکم فالزموا سمتهم و اتبعوا اثرهم»(۹) به خاندان پیامبرتان بنگرید و همراه آنان باشید به هر سمتی که گام بر میدارند شما هم به همان سمت گام بردارید؛ زیرا همراهی با اهل بیت(ع) سعادت و جدایی از ایشان هلاکت است. همچنین رسول خدا(ص) فرمود: «من احب أن یتمسک با العروه الوثقی فلیتمسک بحب علی و اهلبیتی»؛ هرکس بخواهد به «عروه الوثقی» یعنی دستگیره محکم و استوار دست بزند باید علی(ع) و اهلبیتم را دوست بدارد(۱۰) و از آنها تبعیت کنند، چه این که آنان «حبل الله» و حلقههای وصلی هستند بین خدا و بندگانش.
اهل بیت(ع) سیاست گذاران واقعی هستند که با الهام واز وحی و کلام پیامبر(ص) سیاست توحیدی را ترسیم میکنند. در توصیف ایشان آمده است: «قاده الامم وساسه العباد»؛ رهبران امتها و سیاستمداران بندگان خدا. معلوم است که سیاست در مکتب اهل بیت(ع) با سیاست در جهان امروز متفاوت است و وجه اشتراک چندانی بین آنها وجود ندارد؛ زیرا سیاست در سیره اهل بیت(ع) با ارزشهای دینی و فضایل اخلاقی عجین است. به نظر ایشان سیاست منهای دیانت و اخلاق نمیتواند صلح و امنیت بیاورد و جامعه را به سوی کمال هدایت کند. علی(ع) در سیاست نامه مالک اشتر قبل از هرچیز او را به رعایت تقوا و اطاعت پروردگار دستور میدهد: «امره بتقوی الله و ایثار طاعته و اتّباع ما امر به فی کتابه»(۱۰) او را به ترس از خدا فرمان میدهد و این که اطاعت خدا را بر دیگر کارها مقدّم دارد و آن چه در کتاب خدا آمده از واجبات و مستحبات انجام دهد.
اما سیاست در جهان امروز اغلب آمیخته با نیرنگ و شیطنت است که اهل بیت(ع) از این نوع سیاست مبرا هستند. بدین ترتیب، دو روش متفاوت در سیاستگذاری و اداره جامعه وجود دارند: یکی روش توحیدی که شیوه انبیا بوده است، دیگری روش شیطانی که شیوه ظالمان و قدرت طلبان دنیا میباشد. اهل بیت(ع) به عنوان جانشینان انبیا سیاستگذارانی هستند که راه روشنی را در گفتار و رفتار برای پیروانشان ترسیم کردهاند. اگر سیاست مداران در امور سیاسی و اجتماعی از خط و مشی اهل بیت(ع) بهره گیرند جامعه را به کمال واقعی آن رهنمون خواهند شد. به ویژه دستور العملهای سیاسی الهی امیرالمؤمنین(ع) به مالک اشتر در این زمینه بسیار رهگشاست و میتواند برای دست اندرکاران مسائل اجتماعی پشتوانه خوبی باشد. نامه امام علی(ع) به فرماندار مصر در حقیقت به منزله یک قانون اساسی میماند که تمام زاویههای نظام اسلامی را به روشنی ترسیم کرده است.(۱۱)
د ـ اقتصادی
تأمین نیازهای اقتصادی از دیگر شئون زندگی آدمی است. آیین مقدس اسلام دینی است کامل و فراگیر، از این رو به همه ابعاد زندگی انسان نظر دارد و دستورات لازم را در این زمینه ارائه داده است. اسلام از یک طرف با اسراف و تبذیر مبارزه میکند و دستور میدهد که: «کلو و اشربوا ولاتسرفوا (اعراف/۳۱) بخورید و بیاشامید اسراف نکنید، چون اسراف کنندگان اهل دوزخاند: «انّ المسرفین هم اصحاب النار» (غافر/۸۳). از طرف دیگر بخل و سختگیری را هم ناروا میداند: «و لایحسبنّ الذین یبخلون بماءاتاهم الله من فضله هو خیر لهم بل هو شرّ لهم سیطوقون ما بخلوا به یوم القیامه» (آل عمران/۱۸۰). با کسانی که به آنچه خدا از فضل خود به آنان عطا کرده بخل میورزند، هرگز تصور نکنند که بخل برای آنان خوب است، بلکه برای آنان بد است و به زودی آنچه که بدان بخل ورزیدهاند روز قیامت به گردنشان آویخته میشود. بنابراین، اسراف و بخل هر دو از نظر اسلام مذمومند و نباید خانوادهها به تجمل گرایی و خرجهای بیحساب و کتاب روی آورند و همچنین از سختگیریهای ناروا باید اجتناب نمایند؛ بلکه راه میانه و اعتدال را در استفاده از امکانات مادی و منابع خدادادی برگزینند.
اسلام در بخش اقتصادی نیز همانند سایر بخشهای زندگی روش اعتدال و میانهروی را توصیه میکند و انسان را از هرگونه افراط و تفریط برحذر میدارد؛ زیرا زیادهروی در امور اقتصادی شیوه مترفین است که میخواهند زندگی دنیا را با عیش و نوش و خوش گذرانی سپری کنند و نعمتهای خدا را بیجا مصرف نمایند. در مقابل، صاحبان مال و ثروت قارون صفت که جز ثروت اندوزی به چیزی نمیاندیشند خود و خانواده را از نعمتهای خدایی محروم ساخته به کارهای ناپسندی نظیر احتکار روی میآورند. اهل بیت پیامبر(ص) که راه اعتدال را پیموده در عمل نیز قبل از همه خود در گفتار و رفتار از ترویج کنندگان فرهنگ قناعت و صرفهجویی در جامعه بودند. امام علی(ع) میفرماید: «من قنعت نفسه اعانته علی النزاهه و العفاف»(۱۲) هرکس نفسش را قانع سازد این کار به طهارت روحی و عفت و پاکدامنی او کمک میکند. آدمی قانع در عین گرسنگی و برهنگی بینیاز از دیگران است.(۱۳)
گذشته از گفتار، سیره و رفتار اهل بیت(ع) هم نشان دهنده دوری آنان از افراط و تفریط در مسائل اقتصادی است. زندگی پر افتخار هریک از امامان معصوم(ع) پر است از ایثار و انفاق در راه خدا و رسیدگی به یتیمان و محرومان به ویژه حضرت علی(ع) روزها با جدیت کار میکرد و هنگام غروب مزدشان را بین فقرا تقسیم مینمود. گاهی در عین نیاز شدید خانواده، آنچه در اختیار داشت به مستمندان میداد. به هر صورت سیره اهل بیت(ع) الگوی شایستهای است در امور اقتصادی و اداره زندگی و میباید خانوادهها از رفتار ایشان درس بگیرند. همان گونه که امام علی(ع) به عثمان بن حنیف فرمود: «الا و ان لکل مأموم اماماً یقتدی به و یستضیء بنور علمه الا و ان امامکم قد اکتفی من دنیاه بطمریه و من طعمه بقرصیه»(۱۴) آگاه باش هر پیروی را امامی است که از او پیروی میکند و از نور دانشش روشنی میگیرد؛ آگاه باش امام شما از دنیای خود به یک جامه فرسوده و دو قرص نان رضایت داده است.
ه ـ خانوادگی
کانون گرم خانواده به عنوان کوچکترین نهاد اجتماعی، بهترین فضایی است برای پرورش افراد متعهد و با فضل و کمال. همه مکاتب و ادیان جهان اعم از الهی و مادی احترام خاصی نسبت به نهاد خانواده قایلند. هرکدام از مکاتب به نوعی در تشکیل استحکام و پایداری نظام خانواده میکوشد و راهکارهایی را در این زمینه ارایه میدهند. به ویژه مکتب حیات بخش و انسان ساز اسلام پیش از همه در این مورد اهتمام میورزد. دستورات اسلام در مورد ازدواج، شرایط انتخاب همسر و دوری از هرگونه افراط و تفریط در تمامی مراحل ازدواج بیانگر توجه جدی اسلام به این امر است. رسول خدا(ص) در مورد تشویق جوانان به ازدواج میفرماید: «من تزوّج فقد احرز نصف دینه»(۱۵) هرکس ازدواج کند نصف دینش را کامل و تثبیت کرده است. دلیل اهمیت دادن اسلام به تشکیل خانواده روشن است؛ زیرا مهمترین هدف آیین اسلام تربیت انسان و تزکیه نفوس انسانهاست که فضای خانواده مناسبترین بستر برای انجام این کار میباشد. از این رو، نظام تربیتی اسلام از همان آغاز علقه زوجیت راهنمایهایی لازم را در جهت شکلگیری درست نهاد خانواده ارائه داده است. این اقدام اسلام برای ایجاد زمینه مساعد تربیتی است تا فضای تربیت دینی و قرآنی در محیط خانواده هرچه بهتر فراهم گردد.
پس از تشکیل خانواده و تولید فرزند کار تربیت شروع میشود و وظایفی به عهده اعضای خانواده به خصوص سرپرست آن قرار میگیرد که دستورات فراوانی در این باب در آیات و روایات وجود دارند: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَاراً» (تحریم/۶)؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسانها و سنگهاست نگهدارید. آیه کریمه مربوط به تربیت خانوادگی است و مسئولیتی را که رئیس خانواده عهدهدار است بیان میدارد. سرپرست خانواده دو وظیفه مهم بر عهده دارد: یکی حفظ خویشتن از آتش سوزان آخرت، دیگری حفظ زیردستان. این وظیفه به قدری عظیم است که وقتی آیه کریمه نازل شد، مردی از مؤمنان نشست شروع به گریه کرد و گفت: من از نگهداری نفس خودم عاجز بودم، اینک مأمور نگهدار زن و فرزندم نیز شدم.(۱۶) امام سجاد(ع) ضمن مناجات با خدا در تربیت فرزندانش طلب مدد میکند: «و اعنّی علی تربیتهم و تأدیبهم و برهم»(۱۷) خداوند مرا در تربیت فرزندان و ادب آموختن به آنان و نیکوسازی اخلاق و رفتار ایشان کمک کن.
به راستی تربیت اولاد به ویژه در شرایط امروز که تهاجم فرهنگی غرب زمینه انحراف فکری و عملی جوانان را بیش از هر زمان دیگر فراهم ساخته است، کاری است بسیار دشوار و مشکل. پخش انواع فیلمها و سیدیهای ضد اخلاقی، عکسهای مبتذل و ترویج مدلهای غربی در نوع لباس و چگونگی اصلاح موی سر و… همه در جهت اشاعه فرهنگ غرب و دور ساختن نسل جوان از ارزشهای دینی و اسلامی است. آنچه در حفظ نونهالان جامعه از آسیبهای اجتماعی مؤثر است مراقبت خانوادگی است. اگر پدر و مادر به وظایف خود عمل کنند میتوانند فرزندانشان را در برابر عوامل آفت زای فرهنگی و اجتماعی بیمه نمایند. این کار را میتوان با روش تقویت افکار و اندیشههای اسلامی در محیط خانوادگی انجام داد، چون والدین قبل از هرچیز خود باید تربیت شده باشند تا بتوانند افکار و اندیشههای فرزندان را به درستی سامان دهند، و گرنه به طور ناخودآگاه به آفتهای اخلاقی دامن خواهند زد. تقویت اندیشه دینی در خانوادهها فقط با آموختن معارف اهل بیت(ع) و آشنایی کامل با سیره ایشان امکان پذیر است.
پینوشتها
۱. بحار، ج ۵، ص ۱۹۸.
۲. بحار، ج ۸۵، ص ۱۷۹.
۳. امام فخررازی، محمد، تفسیر کبیر، بیروت، دارالکتب العلمی، ۱۴۱۱ه.ق، ج ۲۷، ص ۱۴۲.
۴. بحار الانوار، محمد باقر مجلسی.
۵. شبّر، عبدالله، الاخلاق، ترجمه محمد رضا جباران، انتشارات هجرت، ۱۳۸۱، ص ۳۴.
۶. ر.ک. تفسیر نمونه، ج ۲۴، ص ۳۷۷.
۷. بحار، ج ۲۳، ص ۴۴.
۸. عماد زاده، عمادالدین حسن، زندگانی امام حسن مجتبی(ع)، انتشارات اسوه، ۱۳۷۱، صص۴۲۱-۴۲۰.
۹. نهج البلاغه، خطبه ۹۷.
۱۰. نهج البلاغه، نامه ۵۳.
۱۱. ر.ک. احسانی، محمد، فصلنامه کوثر، شماره دهم، مقاله معیار و شرایط انتخاب کارگزاران در سیره سیاسی امام علی(ع)، صص۱۰۷-۱۲۹.
۱۲. ری شهری، محمد، میزان الحکمه، قم، دارالحدیث، ۱۳۷۵، ج ۳، ص ۲۶۳۶، ح ۱۷۱۳۷.
۱۳. همان.
۱۴. نهج البلاغه، نامه ۴۵.
۱۵. کلینی، محمد کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۵۰، ج۵، ص ۳۲۹.
۱۶. ترجمه تفسیر المیزان، ۹/۵۷۲.
۱۷. فیض الاسلام، ترجمه و شرح: صحیفه سجادیه، بیجا، ۱۳۷۵ق، ص ۱۷۰، دعای ۲۵.